رفتن به مطلب

داستان سکسی شوهرخواهر کیر کلفت


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


داستان من و کیر کلفت داماد
 

دوستان اگر کلمه ای اشتباه نوشتم ببخشید و در نظرات لازم نیست غلط املایی منو بگیرید 🙏🙏
داستان در مورد من ث و شوهر خواهر شوهرم ح هست
خلاصه ای از جریانو میگم که بگیرید از کجا شروع شد
اخرین خواهر شوهرم ازدواج کرد با یه پسر پولدار و خوشتیپ
بعد ازدواج خونه نزدیک خونه پدر زنش گرفت که خونه ما هم همون اطراف بود چون شوهرم ۱۴ روز کار ۱۴ روز خونه بود
وقتی شوهرم سر کار بود هر وقت بیرون میرفتن منم میبردن.
داخل همین رفتو امدها فهمیدم که ح چشش منو گرفته منم براش ناز میکردم خواهر شوهرم ادم دهن لغی بود هر کاری میکردن میومد میگفت وقتی از سکس باهمو برام تعریف میکردن من اتیش میگرفتم وقتی از سکسشون میگفت جوری تعریفش میکرد که انگاری مثل فیلم از جلوی چشام رد میشد وقتی میگفت که با کیر بزرگی که شوهرش داره چطوری جرش میده و تا شوهرش چند بار ارضاش نکنه خودش ارضا نمیشه بر عکس شوهر من من مثل یه اسب عربی وحشی هستم داخل سکس اما اون اندازیه یه خر هم نیست یه کیر ۱۰ سانتی کوچیک که تا میکنش داخل یه ۱ دقیقه نمیرسه ابش میاد و منم باید با انگشت خودم ابمو بیارم خلاصه داخل اون روزا که ح دنبال کردن من بود نمیدونم چرا بجایی که ازشم ممنون باشم که بیاد کسو کونمو پاره کنه براش ناز میکردم تا یه روز ظهر گرم بود که خواهر شوهرم گفت بیا پیشم گفتم گرمه گفت شوهرم از سر کار که امد قبل از اینکه بیاد خونه میاد دنبالت گفتم باشه نزدیک ساعت ۲ ظهر بود که ح زنگ زد گفت من پشت در هستم و گفت درو باز کنم میخواد تا من اماده بشم بره دستشویی درو باز کردم سلام کرد رفت دستشویی امد بیرون و منو نگاهی کرد گفت امروز خوشکل شدی منم با ناز گفتم خوشکل بودم گفت باشه خوشکل خانم برو اماده شو بریم رفتم داخل اتاق لباسهای خونگیمو در اوردم با شرتو سوتین بودم که احساس کردم کسی پشتم ایستاده برگشتم ح دست گذاشت در دهنم گفت من خیلی وقته چشمم گرفته تورو و الانم راهی نداری که بخوای بدون اینکه بدر بری گفت دوتا راه داری دستمو از در دهنت برمیدارم داد بزنی دهنتو با دستمال میبندم سیر دلم کس و کونتو پاره میکنم بعد ولت میکنم برو به هرکسی دوست داری بگو یا اینه مثل یه بچه خوب سرو صدا نکنی منم قول میدم یه حالی بهت بدم که تا اخر عمرت یادت نره بعدشم برو به همه بگو فرقی نداره برام گفت اگر دومی راه رو دوست داری سرتو تکون بده منم که دیدم راهی ندارم تکون دادم دستشو برداشت بلندم کرد گذاشتم روتخت تیشرتشو در اورد امد کنارم از گردنم شروع کرد به خوردن تا روی کسم من که فقط ناله میکردم و انگاری تو فضا بودم یا د حرف زنش افتادم که ح دوست داره کیرشو بخوری و با حرکت بهش فهموندم منم میخوام کیرتو بخورم چر خید سمتم شلوارو شرتشو در اوردم وای تا اون روز توی فیلمهای پورن فقط همچین کیری دیده بودم که فکرمیکردم دروغه ۲۴ سانت کیر که اندازیه ساعد دستم کلفت بود شروع کردم به خوردنش ۵دقیقه ای گذشت که بلند شد لنگامو داد بالا و سر کیرشو مالید لای کسم سرشو گذشت در سولاخ کسم و خوابید روم لبامو کرد تو دهنش و کیرشو فرستاد داخل احساس میکردم یه چیز خیلی بزرگی داره از وصت نسبم میکنه هرچی خواستم تکون بخورم نمیتونستم قفلم کرده بود کیرشو تا اخر کرد داخل چند سانیه ایستاد بعد یواش شروع کرد بر عقب جلو کردم خیلی درد داشت اما یواش یواش درد تبدیل شد به لذت لبامو ول کرد من که داشتم از این همه لذت میترکیدم ناله هام تمام خونه رو گرفته بود و و قربون صدقش میرفتم ۵ دقیقه ای گذشت که چنان نمیدونم چی بگم اما فقط اینو بگم که وقتی ارضا شدم احساس کردم تمام وجودم اب شد و رفت داخل کسم یخورده کیرشو تو کسم نگه داشت بعد کشید بیرون امد کنارم دراز کشید و مونو کشید تو بغلش جوری که کمرم تو بغلش بود دوتا انگشتاشو با اب کسم خیس کرد کرد داخل کونم خیلی درد داشت جیق زدم درد داره گفت دیدی کستم درد داشت اما اخرش دوست نداشتی کیرمو در بیارم الانم همونطوریه چند دقیقه دردو تحمل کن بعد ببین چه حالی به کسو کونت میدم قبول کردم با انگشتاش کمی کونمو باز کرد کیرشو مالید به اب کسم گذاشت در سولاخ کونم فشار داد سر کیرش یه دفعه پرید داخل از درد زبونم بند امد تا امدم زبونم باز کنم بگم درش بیار نصف کیرش داخل کونم بود چشام مثل خون قرمز شده بودن و پر از اشک هنوز نمیتونستم حتی جیغ بزنم که نگام کرد گفت خوب میشه و تمام کیرشو کرد داخل و دنهمو گرفت و گردنو میخورد ویواش عقب جلو میکرد راست گفت چند دقیقه بعد دردش کمتر. شد اما همون چند دقیقه پاره شدم بعد کمی که از کون کردم درش اورد کردش تو کسم و تند تند میکرد و یه دفعه ارضا شد تمام ابشو ریخت داخل که مثل اینکه اسید داخل کسم ریختن اتیش گرفتم اما خیلیم حال داد بعد ارضا شد با پاهم و دستام قفلش کردم داخل بغلم یه ۱۰ دقیقه ای کیرش داخل بود تا اینه کوچیک شد و شل اون روز درد داشت و درد کشیدم اما الان بعد دوسال راحت کسو کونمو پاره میکنه
بای دوستان این داستان کامل حقیقت داره و امیدوارم خوشتون امده باشه

نوشته: ثمین

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • chochol
      دختری که مسیر زندگیم رو عوض کرد - 2 حدود چند ماهی بود که با مهرناز یه رابطه خوب داشتیم با هم حسابی جور شده بودیم. سکس خوب و تفریحات مشترک ما دوتارو حسابی به هم نزدیک کرده بود بیشتر وقتمون با هم می‌گذشت روزا با هم بیرون شبا همخونه مهرناز. روزا همینجوری می‌گذشت هرچند روز یه فانتزی جدید بین ما دوتا پیش میومد. دیگه کاملاً کیرو خایمو داده بودم به مهران و کس و کونشو ازش گرفته بودم. توی مغازه نشسته بودم نزدیک غروب بود بابام سرم غر میزد و شاکی بود که چرا شبا اصلاً خونه نمیای. منم که فقط گوش میکردم ولی توجهی بهش نمی‌کردم که یهو ویبره گوشیم باعث شد حرف بابامو قطع کنم، مهرناز بود. +جانم -عزیزم خسته نباشی. خوبی؟ +آره خوبم خودت خوبی؟ -مرسی، مهراد دوستم باران از کیش اومده زنگ زد که شام بریم بیرون من گفتم بیاد خونه میشه شب داری میای غذا بگیری از بیرون؟ +باشه عزیزم حتماً ، چیز دیگه ایم اگه خواستی بهم تکست بده بگیرم بیارم با خودم. راه افتادم سمت خونه تو این فکر بودم که یعنی باران چه شکلیه واسه خودم تصویرسازی میکردم، توی مسیر سه تا پیتزا با یکم میوه و هله هوله خریدم رسیدم درو که باز کردم رفتم تو با یه دختر ۳۰ ساله روبرو شدم بعد از سلام و احوالپرسی نشستیم دوره میزو شروع به غذا خوردن کردیم. اگه بخوام براتون از باران بگم یه دختر با ۱۶۵ قد سینه های بزرگ پروتزی کون گنده سکسی بود ولی سلیقه من نبود چون خیلی زیاد عمل کرده بود و از نوع رفتاراشو شخصیتش معلوم بود که مثل مهرناز از یه خانواده سطح بالا نبود. همینجوری که غذا می‌خوردیم بحث این شد که باران می‌گفت خیلی وقته شمال نرفته و خیلی دوست داره که یه شمال بره که مهرنازم بهم گفت مهراد منم خیلی وقته شمال نرفتم بریم با هم؟ گفتم باشه عزیزم چرا که نه فردا هماهنگ میکنم با بابا کلید ویلارو میگیرم بریم. شبمون به حرفهای مسخره و خنده و شوخی گذشت و موقع خواب که رسید منو مهرناز رفتیم توی اتاق و بدون اینکه سکسی پیش بیاد گرفتیم خوابیدیم. صبح از بابا کلید ویلارو گرفتم و ظهر راه افتادیم سمت رامسر با دوستم هومنم هماهنگ کردم که برام ویسکی و گل بخره تا برم ازش بگیرم. ساعت ۸ غروب بود که رسیدیم رامسر وسایلو از هومن گرفتم رفتیم هایپر کلی خرید کردیم رفتیم گذاشتیم ویلا ( ویلای ما تو رامسر توی یه شهرکیه به اسم توتستان که یه شهرک کوچیکه با ۱۴ تا ویلا که قرار گرفته بین فرودگاه و هتل کوثر رامسر. و چون از دو طرف محیط ساحل بستس یه ساحل کوچیکه اختصاصی داره) بعد یکم استراحت آماده شدیم که بریم یه شام بزنیم از در ویلا که بیرون اومدم دیدم آقا عزیززاده که همسایمون بود و آخرین ویلا رو توی شهرک داشت داره با بنزش رد میشه که تا منو دید ترمز کرد پیاده شد و شروع کرد به سلام کردن و حال بابامو پرسیدن که بابا اومده گفتم نه والا من با دوتا از دوستام اومدم که یهو مهرناز و باران با تیپ و استایل وسوسه انگیز شون اومدن بیرون و سلام کردن. عزیززاده تا چشمش به اینا افتاد با یه لبخند بهم گفت ماشالا چه دوستای با برکتی داری منم یه خنده کردمو گفتم خلاصه آقا عزیززاده اینجوریاس دیگه. عزیززاده گفت مهراد من دارم میرم شام بخورم اگه دوست دارید شما هم بیاید با هم بریم منم یکم با شما جوونا بشینم هم از تنهایی در بیام هم این که حالو هوای قدیمو جوونی کنم. از مهرناز و باران پرسیدم که دیدم اونام اوکی هستنو نشستیم توی ماشین عزیززاده و رفتیم شام خوردیم و کلی با بچه ها صحبت میکرد و از زمان قبل انقلاب و سفراش به کشورهای مختلف تعریف میکرد براشون. عزیززاده یه مرد ۶۰ ساله بود که خانوادش و فرستاده بود کانادا خودشم ۳ ماه سال می‌رفت کانادا ۹ ماه دیگه هم ایران بود و توی رامسر یه طلا فروشی باز کرده بود از شلوغیه تهران زده بود بیرون و رامسر زندگی میکرد واسه همین ویلاشو هم خیلی لوکس بازسازی کرده بود یه استخر خفنم توی حیات دست و پا کرده بود . برگشتیم از رستوران از عزیززاده که دیگه کلی باهاش راحت شده بودیم و فریبرز صداش میکردیم تشکر کردیم و رفتیم ویلای خودمون یکم ویسکی ریختیم و خوردیم بعدشم یه گل پیچیدیمو رفتیم کنار ساحل کشیدیم. دیگه حسابی نگاهم روی مهناز سکسیم سنگین شده بود. بهش گفتم عشقم تیز بریم ویلا که می‌خوام جرررررت بدم. اونم گفت چه خوب و راه افتادیم سمت ویلا از کنار ویلای فریبرز که رد شدیم دیدم توی استخر داره شنا می‌کنه. رسیدیم مهرناز و بردم توی اتاق جوری شهوت زده بود به سرم که اصلا حوصله هیچ کاریو نداشتم فقط میخواستم اون لحظه کیرم توی کصش باشه دستاشو گذاشتم روی دیوار شلوارشو تا زانوهاش کشیدم پایین خودمو یکم کشیدم پایین و کیرم تا دسته جا کردم الان نکن کی بکن هیچ توجیهیم به سرو صدا و آرومتر گفتنای مهرناز نمی‌کردم با دستام دو طرف کمرشو گرفته بودم و فقط تلمبه میزدم مهرنازم که فهمید من دیوونه شدم دیگه شل کرد و فقط داشت ارگاسم میشد.‌بعد یه ربع که گاییدمش آبمو تا ته توی کصش خالی کردمو کشیدم بیرون ساعت نزدیک ۱۲ شب شده بود. رفتیم با هم حموم اومدیم یکم پسته و شکلات بخوریم که دیدم باران اومد گفت ماشالا تون باشه یکمم به این فکر کنید یکی‌دیگه توی این خونه هست مهرناز خانم صداتو انداختی تو سرت و داری هوار می‌کشی این مهرادم که انگار تا حالا دختر ندیده چیکار می‌کنی با دوستم بابا نفس بچه رفت؟ خندیدم و گفتم باران جون من چیکار کنم آخه تو کیفیت کارو ببین چجوری این گوشت به این خوبیو نکنم. یه نگاه با اخم کرد و گفت باشه حالا حق میدم بهت اما دیگه سروصدا نکنید می‌خوام بخوابم کاری نکنید که خوابم بپره. نمی‌دونم تو وجود این مهرناز چی بود که اصلا خسته نمی‌شدم ازش اصلاً تکراری نمیشد برام تا رسیدیم به اتاق یه لبه کوچیک ازش گرفتم نشوندمش جلوم موهای لختو صاف رو جمع کردم توی دستام کیرمو فرستادم جایی که غم نباشه یعنی ته حلقش مهرنازم با حرص ولع ساک میزد عاشق این بود موقع ساک زدن خودشو ببینه واسه همین دوربینه گوشیمو گذاشت روی سلفی‌ خودشو توش نگاه میکرد ساک میزد وقتی خودشو میدید حرصش بیشتر میشد. بلندش کردم داگی نگهش داشتم رو تخت شروع کردم به خوردن کس تمیزش بهش امون نفس کشیدن نمی‌دادم با زبونم کص کونشو بهم متصل کرده بودم تمیزیه این دختر باعث میشد لذت ببرم از لیسیدنش. پاشدم از پشت آروم گذاشتم توی کس خیسش و با انگشتم راه آنال مهرناز و باز کردم و وسط تلمبه زدنام توی کصش یهو کلشو گذاشتم رو سوراخ کونشو و با یه فشار نصفه کیرمو جا کردم توش خیلی مداوم و آروم بدون هیچ وحشی بازی ایی کونشو روی یه ریتم گاییدمو بعد اینکه ارگاسم شد کیرمو در آوردم دادم دستش مالید برامو آبمو ریختم رو گردنو چونش کلی عشق بازی کردیم و توی بغل هم خوابیدیم. چقدر خوبه تو هوای لطیف رامسر تا لنگ ظهر بخوابی پاشدم بعد شستن دست و صورت و خوردن یه چای زدم بیرون از ویلا رفتم تا دوباره از فریبرز بابت پذیرایی دیشب تشکر کنم. +آقا فریبرز سلام -سلام مهراد خوبی +فدات بشم آقا دیشب خیلی زحمت دادیم ببخشید شرمنده کردی مارو اگه قابل بدونی من گوشت خریدم امشب یه بساط کباب راه بندازم قدم بذار رو چشم ما بیا پیشمون -نزن این حرفو مهراد منو بابات رفیقای قدیمی هم هستیم. راستش من که از بودن با شما جوونا سیر نمیشم. ولی تو بساط کباب و بیار همینجا تو ویلای من به راه کن استخرم که هست هنوز دریا آبش سرده شب یه شنایییم بکنیم. +آخه اینجوری بازم مزاحم شما میشیم که -دیگه داری ناراحتم میکنیا بهت یاد ندادن رو حرف بزرگتر حرف نزنی؟ +چشم آقا فریبرز پس ما دم غروب میایم چی بگیرم از بیرون؟ -هیچی لازم نیست همه چیز هست فقط گوشتی که آماده کردیو با خودت بیار. آها ذغالم بگیر +چشم. پس فعلاً اومدم پیش بچه ها گفتم فریبرز گفته شب بریم ویلاش و بساط کباب مونو اونجا به راه کنیم. استخرم هست یه شنایی هم میکنیم. مهرناز و بارانم گفتن آدم باحالیه بریم فقط مهرناز شروع کرد به غر زدن که من مایو ندارم با تاپ شلوارک توی آب نمی‌رم. با هم رفتیم مرکز خرید آرامش روبروی کاخ رامسر مهرناز یه مایو یه تیکه زرد خرید بارانم یه مایو خرید که من ندیدم چی بود و چه شکلی و رفتیم آماده شیم برای یه شب باحال. ادامه دارد … دوستای عزیزم این داستان قرار مسیری که مهراد و مهرناز باهم رفتن رو براتون بازگو بکنه. توی این داستان قرار نیست که مهراد مهرناز و بده اینو اون بکنن یا خودش کیرشو بگیره دستش به هر دختری که رسید بکنه توش. من اینجا قراره به شعور مخاطبام احترام بذارم نه اینکه فضارو براتون شبیه پورن هاب کنم و بگم مادرمو داشتم میگاییدم که خواهرام اومدن گفتن پس ما چی‌؟ یا اینکه زنمو سوار مترو کنم که مردای دیگه از پشت بچسبونن بهشو آبکیر بریزن روش توی مترو😂😂😂. اگه دنبال ایناییی شرمنده قرار با هم یه داستان بخونیم که جالب باشه ریزم توش قسمت‌های سکسی داشته باشه. توی قسمت اول گفتم اگه دوست داشتید لایک کنید دیدم استقبال خوب بود سریع نوشتم قسمت دومش رو براتون. مطمئن باشید اگه دوست نداشته باشید قلم منو دیگه نمینویسم براتون. وقت شما از هرچیزی برای من با ارزش تره پس اگه لایک های این قسمت به ۶۰ تا رسید به احترام شما قسمت بعد رو مینویسم نوشته: مهراد
    • chochol
      گاییدن سید   دوست زنم مریم یک زن میلف واقعی که ۴۲ سالشه زنم بهش میگه سید چون سادات هست و با هم خیلی ندار هستند اصلاتا شمالی و گیلانی هستنش خیلی با من لاس میزد و فهمیده بودم میشه باهاش وارد رابطه شد یک روز که زنم و خانوادش رفته بودند مسافرت منم خونه تعطیل بودم و تنها بودم که سید میاد دم در و برای خانمم وسیله ای آورده بود با شیطنت میگه تنها هستید و اشاره میکنه به شوهرش که تو ماشین منتظرش هست همان موقع کیرم براش راست شد با خودم گفتم بهترین فرصت هست تا سید را بگام و به کیرم حالی بدم شب تو واتساپ بهش پیام دادم و بابت اوردن وسایل تشکر کردم و شروع کردم سر حرف را باز کردن و بحث را یواش یواش کشاندم به تنهایی خودم شب جمعه و نبود زنم و اینها بهش گفتم کاش شب جمعه یک جانشین بود جای زنم را پر کنه مریم میگه به نسترن میگم دنبال جنده ای من هم گفتم جنده چرا یک دختر و بک زن بیوه یا مطلقه یا شوهردار هم کارم کارم راه میافتد مریم میگه چه خوش اشتها دختر یا زن شوهردار گفتم کلی زن شوهردار میشناسم که از اینجور رابطه ها دارند مریم فکر کنم ان لحظه کسش حسابی خارید چون چند دقیقه جواب نداد و بعد گفت حالا میخواهی چیکار کنی کس بیاری خونتون گفتم اره دنبال یک زن شوهردار دهن قرصم دوباره چند دقیقه ای جواب نداد و بعد گفت نمی ترسی من به زنت بگم گفتم تو از خودی مثل خودمی این فشار را میدونی چیه که جواب داد اره وقتی شوهرش میره ماموریت خیلی کمبود داره و دوست داره یک کیر بیاره جرش بده گفتم فکر کنم ما بتوانیم با هم راه بیایم دوباره جواب نداد بعد از چند دقیقه پیام داد فردا بهت خبر میدم تا صبح از شق درد خوابم نبرد صبح زود بلند شدم و خونه را جمع و جور کردم که مریم زنگ زد و گفت خونه ای کسی را که نیاوردی با شیطنتی گفت که جواب دادم نه کی را بیارم یکی از قبل رزرو کرده که دیدم صدای زنگ امد از پشت ایفون دیدم مریمه در را زدم و امد بالا یک ساپورت مشکی چسب پوشیده بود با یک مانتو کوتاه تا امد تو مانتو را در اورد و زیرش یک تاپ قرمز پوشیده بود که برجستگی سینه هاش و کپل کونش هوش از سرم می برد جلو در بغلش کردم و ازش در جا یک لب سکسی گرفتم که گفت چقدر هوول من را داشتی من را باش فکر می کردم تو مرد چشم دل پاکی هستی نگو تو ته کس بازی بعد دوباره بغلش کردم بردم سمت اتاق خواب و رو تخت انداختمش و ساپورتش را اول از تنش در اوردم یک شورت قرمز توری که زیرش یک کس خیس خیس بود و رفته لاپاهاش د بخور از رو شورت و بعد از کنار شورت کسش را حسابی لیسیدم و خوردم دیوانه شده بود مریم بالاتنه مریم را هم لخت کردم افتادم بجون سینه های ۸۵ خانم انگار شیر فلکه کس خانم باز شده بعد خودم کامل لخت شدم رفتم رو سینه هاش و کیرم را کردم تو دهن مریم و تو دهنش تلمبه میزدم از دهن که حسابی گاییده شد و کیرم را ته حلقی ساک زد بلند شدم و کاندوم را کشیدم رو کیرم و از روان کننده بغل تخت به کیرم زدم که مریم گفت حسابی اسباب گاییدن من را چیده بودی از کجا می دانستی بهت میدم گفتم من شخصیت شناسم تو میخواستی خودت بدی گفت اره بگا منو… کله کیرم را تا خایه کردم تو کس مریم و تلمبه میزدم صدای شالاپ شالاپ تو کس مریم خونه را برداشته بود و مریم لنگاش رو شونه من هوا بود بعد چرخید و قبل کرد من هم تا خایه یکهو کل کیرم را کردم تو کس مریم همزمان با سوراخ کون مریم ور می رفتم که احساس کردم دارم میام تو همان لحظه کاندوم به کیرم فشار میاورد منم کاندوم را کندم و دوباره کردم بی پوشش تو کص مریم و با فشار آبم را تو کس مریم ریختم مریم شاکی چرا اینطوری کردی حالا جواب شوهرم را چی بدم گفتم قرض اورژانسی بهت میدن بخور تا شب که شوهرش بیاد لخت تو تخت ما بود و چهار بار دیگه مریم را گاییدم الانم وقتی شوهرش ماموریته من جای خالی شوهرش را مر میکنم نوشته: مهرداد
    • poria
      پسره واسه دختره حرفه ای کصو کونشو میخوره به ایشون میشه مقام کص لیس ارشد داد  . تایم: 00:20 - حجم: 4 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • poria
      بدن نمایی خانوم ایرانی جلو آینه . تایم: 06:15 - حجم: 39 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • poria
      لایو پسره که دوست دخترش واسش جق میزنه . تایم: 02:00 - حجم: 13 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.