رفتن به مطلب

داستان سکسی شوهر بیغیرت و کونی من


chochol

ارسال‌های توصیه شده


شوهر کونی و بی غیرت من
 

من فریبا هستم و عاشق همسرم محمد بودم اون با ارزش ترین دارایی من بود اون اولین کسی بود که تو وجودم حسش کردم
زیبا بود قد بلند نه چندان بلند خوش استیل خوش چهره و هر موقع که به او نگاه می کردم دیوانه وار می خواستمش خیلی وجودش برام عزیز بود
یک شب بعد از اینکه من لباس های خودم را عوض کردم و یک لباس سکسی پوشیدم در اوج سکس یک باره از من درخواست کرد که تصور کنم در کنار من و در کنار خودش یک مرد دیگر با من سکس می کند، برای من باورش سخت بود،در ذهنم مقاومت کردم و خواستم این فکر رو از ذهنم پاک کنم برام سوال شده بود که آیا این با این درخواست و این حرفهاش می خواهد مرا امتحان کند چگونه می تواند یک مرد وقتی که همسرش را دوست دارد چنین پیشنهادی بدهد قطعا یک مرد با غیرت یک مرد که همسرش را دوست دارد هرگز تصور سکس زنش را با مرد دیگر نمی کند
ولی در هر نوبتی که بین ما و او سکس می شد او دوباره خواسته اش را تکرار می کرد، اوایل میگفت فقط فانتزی است و من از این که تو در کنار من و در مقابل دیدگان من از یک تن و از یک بدن دیگر و از یک کیر دیگر لذت ببری از لذت تو به شدت خوشحال می شوم بعد حرف های دیگری را زد که وقتی میری بیرون ،توی خیابون دوست دارم کاری کنی که همه مردها به اندام تو نگاه کنند .من اوایل زندگی لاغر بودم ولی پس از زایمان اولم به شدت اندامم خوب و گوشتی شده بود ، کمرم باریک بود و خوشبختانه بعد از زایمانم شکمم جمع شد و چربی دور کمر نداشتم و این باعث میشد باسن بزرگم، که بزرگتر شده بود نموند و چشم انداز بهتری داشته باشد. برای همین هر موقع که با محمد میرفتم بیرون مردهای هیز به کون من نگاه می کردند .اوایل ناراحت می شدم چون فکر می کردم محمد هم اذیت می شود ولی کم کم وقتی حرف های محمد تو گوشم میپیچید حس خوبی بهم دست میداد و می فهمیدم اون لذت میبرد و قصدش امتحان من نیست
سالگرد ازدواجمون بود پنجمین سال ازدواجمون محمد برایم کادوهای زیبایی خریده بود بین خودمون و پسر نازم که تازه دوساله شده بود یک جشن کوچک درست کرده بودیم اون شب تصمیم گرفتم به محمد حال درست و حسابی بدم نمی دانم چرا قبلش حرفای محمد تو ذهنم می اومدم به شدت مرا تحریک می کرد تو ذهن خودم مردهای دیگر رو تجسم می کردم که محمد برایم از آنها می گفت مردهایی که کیرهای بزرگ و اندام ورزیده تری از خودش داشتند حتی برخی از اون مردها کسانی بودن که من دیده بودم شون مثل دوستی از دوستانش که قدش ازش بلندتر و حتی بعضی وقتا که به شلوارش نگاه میکردم احساس میکردم اون برآمدگی که از زیر شلوارش دیده می شود کیرش هست کیری که بزرگتر از کیر خودش هست این افکار به شدت مرا تحریک کرد در کنار کادوها و اون شب رویایی تصمیم گرفتم امشب براش شبی درست کنم که هرگز فراموش نکند در طی روز چند فیلم سکسی گروهی و داستان های سکسی با مضمون سکس سه نفره خونده بودم حرکات کلام فیلم ها و داستان ها تو ذهنم بود
وقتی که مطمئن شدم پسر کوچکم خوابیده با عشوه و ناز رفتم به سمت محمد البته قبلش باید بگویم لباس هایم را عوض کردم یک دامن کوتاه مشکی و یک شرت بندی اما به رنگ زرد که فقط روی کسم را می پوشید یک سوتین خوش رنگ صورتی و یک لباس بدن نما پوشیده بودم که سوتینم و بدن نچندان سفیدم دیده بشه با عشوه و ناز به سمتش رفتم در گوشش گفتم بدنم بو می دهد این بو را حس می کنی این بوی آب کیر دوستان توست میدانی چه کسانی امروز مرا گاییدن ،
احمد دوستت با اون کیر کلفتش و اون بدن قوی اش می دونی چطور مرا گایید او مرا مجبور کرد که ابتدا ساک برایش بزنم البته تنها نبود محمود دوست دیگرت همراهش بود مرا بردند توی باغ ویلایی احمد و وقتی که من برای احمد ساک می زدم محمود از پشت کیر کلفت ولی کوچکش رو کردتو کسم ،هم زمان کیر دراز کلفت احمد توی دهنم می رفت دهنم رو پر می کرد حالت خفگی داشتم احمد خوابید و من مجبور شدم رو کیراون بنشینم در این هنگام محمود کیرش را تو دهن من داد بعد از اینکه من کمی برایش ساک زدم از پشت هم زمان وقتی که کیر احمدتو کسم بود کرد تو کونم و این باعث شده بود که کسم و کونم تنگ بشه کیراحمد به زور تو کسم جا می گرفت محمد میدانی چقدر لذت داشت وقتی که محمود احساس کرد آبش می خواهد بیاید گیرش را از کون من درآورد و اومد به سمت دهنم کیری که طعم کون مرا می داد کرد تو دهنم و من مجبور شدم به شدت برایش ساک بزنم هنوز اندکی از ساک زدن کیر محمود نگذشته بود آبم اومد و همچنین هم زمان آب محمود تو دهن من آمد محمود موهایم را چنگ زد و سرم را به شدت به سمت کیرش فشار داد به طوری که تمام آب کیر محمود تو دهنم و حلقم خالی شد احمد از آن زیر فریاد زد کثافت جنده امروز حامله ات می کنم و همین طور که داشتم ساک برای محمود می زدم احمد از زیر تو کسم آبش رو خالی کرد دوباره من ارضا شدم وقتی این حرف ها را می زدم شوهرم به شدت داغ شده بود و با تعجب به من نگاه می کرد و یک باره که من ساکت شدم بلند شد دیدم کیرش از زیر شلوارش بلند شده ودیدن این صحنه مرا به شدت وحشی کرد بعد به من مجال نداد و مرا بوسید چنگ انداخت به پله های کونم گفت این حرفا رو از کجات آوردی چطور می دونستی من با این حرفا تا این حد خوشحال می شم همه زندگیم مال تو فقط به خاطر اینکه الان تا این حد به من لذت دادی یکجوری با هیچان با من حرف میزد که برام تازگی داشت فرصت رو مناسب دیدم که حرفی بهش بزنم که بعداً گله ای نباشه بهش گفتم شوهر بیرغیرتم می‌دونی من با تو پایه هستم ولی شاید من بعدا بخوام این فانتزی ها عملی بشه با تعجب دیدم چشمانش برقی زد گفت فدات بشم عاشقتم اشکالی ندارد ،تو جنده منی تا اینو گفت من بهش گفتم آره جنده هستم ولی تو باید برای بعد پایه باشی آخه میدونستم بی غیرت هست ولی می خواستم اون شب ته بی غیرتی رو در تمام وجودش ببینم می دونستم با احمد سر بی غیرتی و سکس گروهی حرف زده خوبی احمد این بود یا اینکه متاهل بود و شش سالی ازش بزرگتر بود کمتر می رفت خونه و می دونستم اون شب تو ویلاش هست به محمد گفتم واقعا تا تهش پایه هستی گفت آره،بهش گفتم شاید الان بگم یک کیر دیگه می خوام بدون اینکه فکر کنه گفت بخواه بخواه می خواهی الان زنگ بزنم احمد بیاد تعجب کردم فکر نمی کردم شوهرم تا این حد با دوستش اوپن باشه که قبلاً حرف های در مورد من و شاید زن احمد زده باشند که الان بی هیچ مقدمه ای بتونه زنگ بزنه احمد بیاد و یک سکس گروهی داشته باشیم ولی من ترسید نمی دونم چرا با اینکه اون لحظه واقعا دوست داشتم احمد هم تو سکس ما باشه ولی گفتم نه ولی به شوهرم یک پیشنهاد دادم بهش گفتم چون برای اولین بار می خواهیم وارد فاز عملی این نوع سکس بشیم بهتره محتاط تر باشیم بیا وقت سکس با احمد تصویری لذت ببریم محمد نزاشت حرف من تموم بشه گوشی رو برداشت با احمد تماس گرفت بدون اینکه به دوستش مجال بده گفت کوسکش یادته می گفتی چقدر دوست داری سکس منو ببینی پس نگاه کن صدای احمد می اومد چی رو نگاه کنم با کسی هستی محمد گوشی رو طوری گذاشت که مشرف به تختمون بود. من یک صورتبند زده بودم و محمد منو رو تخت انداخت حس هیچان و شهوت همه وجودم رو فرا گرفته بود و کمی شرم البته اونقدر حشری شده بودم که واقعا دوست داشتم دور و برم پر از اندام مردانه باشه و من از هر سمت دست مالی بشم و آنچه را که برام خیلی جالب تر می کرد این بود دوست داشتم شوهرم رو اونجا تو حالتی ببینم که بجای اینکه منو بکنه کمک کنه منو بقیه بکنند ولی می دونستم این داستان و این لذت ها تازه شروع شده و نباید عجله کرد در هر شکل دوست نداشتم برای این نوع شهوت و لذت زندگیم رو از دست بدم
وقتی که من افتادم رو تخت احمد نمی دونست من کی هستم همش داد می زد محمد بی شعور تنهایی داری حال می کنی و چون تو خونه ما رفت و اومد داشت می دونست این تحت خونه ما هست برای همین هی می گفت محمد زنت کجاست که تو داری این کار رو می کنی ولی محمد رو کرد بسمت دوربین گوشی گفت خفه شو و نگاه کن و بعد اومد سمت من و طوری کنار من قرار گرفت که تونست پاهای منو باز کنه و شورت زرد رنگ منو احمد دید کوس من خیلی قشنگ هست راستش یک کوس جمع جور هست و لاله هاش خیلی بزرگ نیست هر کس نگاه کنه بهش یقیین میکنه توش تنگ هست ضمنا محمد گوشی رو به تلویزیون اتاق وصل کرده بود برای همین یک جورایی تصویر من و تصویر احمد رو خوب می تونستم ببینم
محمد شروع کرد به بوسیدن من و در همین زمان که با حرارت تمام لب های منو می بوسید کم کم شروع کرد به خوردن و زبون کردن لب هام و دهانم من حس خوبی داشتم برای همین با هیجان محمد رو می بوسیدم بعد چند لحظه دست های محمد رفت روی سینه های خوش فرم و متوسط من و آرام آرام اونها رو می مالید من چشمانم رو آرام بستم و کم کم ذهنم متمرکز شد. به چیزی که داشتیم انجام می دادیم
چشمان من بسته بود و در تصویری که تو ذهنم بود محمد بود اما کم کم محمد نقشش کم رنگ و کم رنگ تر شد و در این زمان احمد تو ذهن من آمد احمد گوشی خودش رو طوری تنظیم کرده بود که کیرش دیده می شد کیر دراز و کلفتش که داشت با اون بازی می کرد گاه که چشمانم را باز می کردم کیر احمد رو تو تلویزیون می دیدم بیشتر تحریک می شدم ذهن من متمرکز شدبه سکس با احمد طوری که وقتی که دست محمد روی کسم قرار گرفت تمام وجودم حس می کرد که این دست احمد است و در این حال تصویر او را وکیراونو تو تلویزیون می دیدم آه و ناله آرامم داشت بلند و بلند تر میشد و زبان محمد داشت کم کم می رفت پایین و پایین تر وقتی بسینه هام رسید ناخودآگاه از اوج هیجان و شهوت بیکباره ارضا شدم این اولین بار بود تو عمرم که بدون اینکه گاییده بشم ارضا شدم صدام تمام اتاق رو پر کرده بود ولی در همین حین نگاهم به صفحه تلویزیون بود که می دیدم احمد شدت بالا و پایین آوردن دستش رو رو کیرش بیشتر و بیشتر می کنه و در همین وضعیت داد می زد محمد کوسکش عجب جنده ای رو داری می کنی منم الان میام ته وجودم دلم می خواست همون زمان احمد هم بیاد ولی صبوری کردم محمد وقتی دید من دارم فریاد می زنم و ارضا شدم بشدت هیچانی شد و شروع کرد به لیسیدن و زبون زدن به کوسم وقتی نوک زبونش می خورد به چوچولم بشدت تحریک می شدم و کل بدنم بخصوص نقطه های که زبون محمد می خورد به کوسم شدید حساس شده بود داد زدم محمد بی غیرت دیوث خودم کیر می خوام نه یکی چند تا کلفت می خوام و اونم ساکت هی داشت برام می لیسید یکباره نگاهم به تلویزیون افتاد دیدم آب کیر احمد فواران زد و اونم داره داد و بیداد می کنه و آبش از کنار دستش داشت می ریخت با اینکه تا اون زمان آب کیر نخورده بودم با دیدن این صحنه دوست داشتم احمد پیش ما بود و من اون آبی رو که دور کیرش ریخته بلیسم و کیر شل شده اش رو بعد از ارضا شدنش تا ته تو دهنم بکنم و مجبور باشم در همین حالت نگه دارم در همین افکار بودم که محمد تو گوشم گفت جنده خانم با یاد و فکر کیر کلفت احمد ابت اومد منم گفتم بی غیرت خودم اره و دوست دارم الان بیاد کیرش رو بک
ان تحقیر کنم بهش گفتم دوتا کیر منظورت کیر احمد و یک کیر کلفت تر از کیر اون محمد تا اینو شنید انگار خوشش بیاد گفت جون یعنی من نخودی تو می خواهی با کیر غیر کیر شوهر بی غیرتت حال کنی من اون زمان برای خوش اومدی محمد گفتم آره کونی خودم ولی ته وجودم واقعا همینو می خواستم بخصوص وقتی که بکیر گنده احمد فکر می کردم محمد گفت کجاش رو دید کیر احمد در مقابل کیر بقیه دوستانم هیچی نیست کلفت تر از اینو برات میارم بعد شروع کرد بلیسدن کوسم من داشتم احمد رو می‌دیدم و اونم که الان آروم و بی حال شده بود داشت منو نگاه می کرد شروع کردم لب هام رو خوردن تو اینکار مهارت داشتم طوری با لب هام بازی می کردم که قشنگ دیدم کیر احمد بلند و بلند تر شد شدت زبون زدن های محمد بیشتر و بیشتر شد و من آرام آرام لباس های تنم رو بیرون کردم حتی سوتینم رو و در همین زمان سینهام رو میمالوندم و مستقیم به دوربین نگاه می کردم طوری که احمد متوجه شد دارم با اون حال می کنم به محمد گفتم لخت شوبعد بلیس اونم سریع لباس هایش رو در آورد بدن محمد بیشتر زنانه بود کون خوش فرم و سفیدی داشت و بدن کم مو بهش گفتم تو حالت داگی قرار بگیره وقتی فرم قرار گرفتنش رو دیدم خوشم اومد کمی باهاش حال کنم تو ذهنم محمد رو نیازمند به یک حال درست حسابی می دیدم ولی از نوعی که اونجا بفکرم رسید رفتم پشت سرش پله های کونش رو گرفتم و باز کردم یک تف گنده انداختم روی سوراخ کونش انگشتم رو کم کم مالوندن دور سوراخش و دیدم که اون کونش رو بیشتر قمبل می کنه طوری که احساس کردم دوست داره کیر بره تو آروم گفتم کونی هم تشریف داری با یک حالت عشوه زنانه سرش رو بسمت من کرد گفت آره کونی تو هستم تا اینو گفت انگشتم رو یهوکردم تو کونش دیدم سوراخش از فرط شهوت چنان باز شده بود که راحت رفت تو و تا رفت تو کونش یک آه سکسی و حشری زد که انگار کیر رفته تو کونش احمد داد زد اون کونی رو باید بیام بکنم داشت التماس می کرد بیاد من هیچی نگفتم و کیر مصنوعی رو که کنار تختمون بود و در اصل برای حال دادن بکوس من بود برداشتم تو کونش کردم وای اونجا فهمیدم محمد قبلا کون دادن چون هم با تمام وجود دیدم که لذت میبره هم اون کیر مصنوعی راحت رفت تو کونش آرام آرام کیر رو جلو عقب می کردم و می‌دیدم فریاد های محمد بلند و بلند تر میشه ناله نمی کرد فریاد می زد و می گفت وای من کونی چقدر منتظر این لحظه بودم بهش گفتم دیوث و کونی خودم چرا زوتر نگفتی حتما احمد هم تا حالا تو رو کرده با یک شرم وترسی گفت آره منو کرده نه یکبار چندبار تورو هم می کنه من عاشق کیر احمد هستم صدای احمد از اونور اومد که گفت جنده خوب بکنش من دارم میام وقتی فهمیدم احمد می خواد بیاد گفتم بیا کیر کلفت خودم منبعد باید دوتا کون و یک کوس رو بگایی بعد آرام نقابم رو برداشتم دیدم احمد گفت جووون حدس زده بودم تویی الان میام که توی جنده و شوهر کونیت رو بکنم بهش ندی چون اون نباید کوس تو رو بکنه اون باید کوست رو منبعد برای من و دوستان من آماده کنه تا کمی هم تو کونش بکنیم بعد گفت محمد کونی منتظر باش قلاده آت رو هم میارم خونه احمد خیلی از خونه ما دور نبود محمد پر هیجان شده بود با ولع شروع کرد به لیسیدن کوسم ولی یکجوری شده بود انگار راحت مطیع من شده می دونستم هر لحظه ممکنه احمد بیاد برای همین هیچانم و حشری شدنم بیشتر و بیشتر میشد من تا اون روز با مرد دیگه بغیر محمد سکس نکرده بودم واین تو ذهنم بود که می خوام بدنم رو در اختیار یک مرد دیگه قرار بدم و نکته جالبش برام این بود که شوهرم امروز می خواد دادنم رو ببینه و احتمال میدادم خودش هم کون بده نمی دونم چرا بدم نمی اومد که کون دادنش رو ببینم شاید چون دوستش داشتم و فکر می کردم لذت میبره از این بابت برام مهم نبود که کون میده البته چون ما زنها خودمون میدیم دادن از دید ما چیزی نیست که بدمون بیاد یک لحظه محمد دست از لیسدنش بر داشت و رو کرد بمن و گفت فریبا یک چیزی بگم شاید امروز خیلی چیزهای رو ببینی که مایه تعجبت بشه ولی دوست دارم بدونی پشت این چیزهای که می بینی خیلی موضوعات هست که خودت می فهمی الان نمی خوام ذهنت رو درگیر کنم و فقط می خوام لذت کامل ببری بعد شروع کرد لیسیدن سوراخ کونم قبلا چند باری کون داده بودم ولی حس می کردم امشب قطعا کونم هم باز میشه برای همین سعی می کردم کاری کنم که خودم هم آمادگی دادن از کون رو پیدا کنم و کاری که محمد داشت می کرد برام لذت بخش بود تو همین افکار بودم که صدای زنگ خونه اومد محمد سریع پا شد رفت در رو باز کنه و من یکجوری شدم یهو یک حس خجالت و شرم اومد سراغم و داشتم فکر می کردم وای احمد بیاد منو با این شکل ببینه نمی گه من جنده هستم ولی حس کردم مهم نیست اومدن محمد و احمد طول کشید ولی صدای اومدنشون رو شنیدم و وقتی در باز شد چیزی جالبی دیدم اول احمد اومد داخل لخت لخت و تو دستش یک قلاده بودو تو دست دیگه اش شلاقی از نوعی که تو کلیب های سکسی ارباب و برده تو دست زنان یا مردهای که ارباب بودند دیدم و بعد که محمد وارد شد دیدم بگردنش قلاده هست و لباسی که تن محمد هست بشکلی تسمه ها و چرم های بود که نشون میداد اون برده هست فهمیدم محمد قبلا این نوع سکس رو با احمد داشت وقتی که هر دوی اونها اومدند تو احمد سلام کرد و گفت چطوری جنده خانم از این حرفش کمی جا خوردم ولی خوشم اومد بعد اومد سمت من و پشت سرش محمد رو می کشید بعد که بمن رسید منی که رو تخت نیمه دراز کش بودم و پاهام باز بود طوری که انگار منتظر یک کیرم بی هیچ حرفی اومد کنار صورتم و دو زانو نشست طوری که کیرش مقابل دهن من قرار گرفت و با دستش کیرش رو مالوند به لب هام بعد هم قلاده محمد رو کشید قسمتی که محمد بتونه کوس منو بلیسه بدون اینکه چیزی بگم و یا بگه دهنم رو باز کردم و سر کیر کلفتش رفت تو دهنم مزه ای که حس کردم فهمیدم بیشعور بعد اینکه آبش اومده بدون اینکه بشورتش اومده ولی اونقدر حشری بودم که کیرش رو گذاشتم تا جایی که می تونه تو دهن و حلقم کنه و در همین زمان زبان گرم و داغ محمد روی کوسم حس کردم ناخودآگاه با اینکه کیر احمد تو دهنم بود یک جیغ کوچیکی زدم وای چه حسی داشت کیر مردونه یکی دیگه داشت تو دهنم جولان می‌داد و از اون شیرین تر شوهرم هم بود و جالب تر از اون حس بردگی شوهرم مقابل من منو بیشتر حشری می کرد چند دقیقه ای بهمین شکل من داشتم ساک می زدم ولی هیجان احمد بیشتر میشد و کیرش رو از دهن من بیرون کرد و از زیر بغلم گرفت منو چشبوند به تخته ته تخت و پشت من چند تا بالشت گذاشت طوری که من نیم خیز بودم و می تونستم ببینم که محمدشوهرم که برده کامل بود داره کوسم رو می لیسه احمد بعد رفت پشت محمد که قمبل کرده بود و داشت کوس منو بشدت می لیسید گفت می خوام بهش جایزه بدم خیلی وقت هست بهش گفتم باید زنش روجنده کنه و امروز که تورو جنده کرده خیلی ازش خوشم اومد الان می خوام بهش جایزه بدم بعد قلاده رو داد بدست من و گفت جنده سر شوهر کونیت رو خوب بچسبون به کوست تا وقتی من تو کونش می کنم زبونش کامل بره تو کوست منم انگار خوشم اومد مردی با اقتدار و قوی داره بمن دستور میده انگار دوست داشته باشم هرچی احمد می گه اطاعت کنم بدون هیچ ترحمی سر محمد رو چنان فشار دادم بکوسم که نمی تونست نفس بکشه ولی جالبیش این. بود که محمد زبونش رو با مهارت تو کوسم می چرخوند بعد احمد یک تف گنده انداخت تو سوراخ کون محمد و دیدم رو کیرش یک کاندم کلفت کننده خاردار قرار داده و با دستش ژل روان کننده ای را روی کاندم مالوند بشدت هیچانی و حشری تر شدم یک جوری دوست داشتم اون کیر بره کوس تنگ من وقتی میدونستم که کیرش با این وضعیت دوبرابر کیر شوهرم شده میدونستم اون کیر بره تو کون محمد چه دردی داره ولی یقیین داشتم این درد مایه لذت شوهرم هست احمد سرکیرش رو هی روی سوراخ کون محمد میمالوندو محمد می گفت اوخ جون بکن بکن یهو احمد کیرش رو کرد تو کون محمد و محمد پخش تخت شد ولی احمد هم افتاد روش و شروع کرد به تلمبه زدن بدون اینکه به فریاد های محمد توجه کنه در همین حین رو کرد بمن که ساکتش کن گفتم چطور گفت کوست رو بده بلیس من کمی اومدم جلو و محمد که پخش تخت شده بود سرش رو کمی آورد بالا و شروع کرد به لیسیدن کوس احمد هم خودش رو انداخت روی محمد و در این شکل تونست سینه های منو بگیره بماله وای چقدر لذت داشت دیدن کون دادن محمد و دست های قوی احمد که خشن داشت سینه های منو میمالوند بدجوری منو وحشی کرده بود بدون اینکه چیزی بگم نیم خیز شدم طوری قرار گرفتم که بتونم صورت احمد رو لمس کنم ولب هاش رو ببوسم و در همین حین که داشتم زبونم رو تو دهنش می کردم ولب هاش رو می خوردم احمد گفت تو منبعد جنده من میشی و هرشب جرت میدم حیف نیست این کونی تو رو که اینقدر کوسی هستی بکنه و من با آرومی گفتم جووون مال تو هستم نیم نگاهی به محمد کردم که زیر کیر احمد داشت ناله می کرد و لذت میبرد احمد از بالا سرش رو فشار داد و گفت کونی این جنده منبعد مال کیه و محمد گفت هم من و هم زن جنده من صاحبمون تویی ارباب حس مطیع بودن مطلق در وجودم بود دوست داشتم احمد از من لذت ببره و یکجوری از تحقیر سکسی محمد داشت خوشم می اومد یهو احمد کیرش رو از کون احمد در آورد و منو انداخت رو تخت و بدون اینکه چیزی بگه اون کاندوم خاردار رو از رو کیرش برداشت و کیر کلفتش رو کرد تو کوسم جووون کیرش بدجوری کلفت بود و چنان بهم حال داد که تمام وجودم لرزید و ارضا شدم وقتی که ارضا میشم کوسم جمع میشه و دل می زنه چون کیر احمد کلفت بود دل زدن کوسم شدید تر بود و احمد هم حسش می کرد انگار روحم داره از تنم میاد بیرون زیر کیرش وقتی داشتم ارضا میشدم دست و پاهام رو بشدت تکون میدادم و با دستاهام از کون احمد گرفته بودم اونو بشدت بسمت خودم فشار میداد احمد هم که فهمید من ارضا شدم بشدت کیرش رو فشار می داد تو کوسم چشمانم سیاهی می‌رفت تمام وجودم سست شد آرام با ناله ضعیفی گفتم مردم مرسی احمد بدون اینکه چیزی بگم آروم گرفت و گذاشت من آروم بشم ولی بعد منو تو آغوش گرفت ولی بدون اینکه تموم بخوره یهو دیدم کیرش داره دل می زنه وای من با اینکه تازه ارضا شده بودم وقتی دل زدن کیر احمد رو حس کردم و آبش رو تو کوسم خالی کرد داغی که تو بدنم وارد شد بدون اینکه بحاملگی فکر کنم از لذت فریاد زدم و تا خودآگاه تمام بدنم داغ شد و دوتا پاهم رو طوری قرار دادم که بتونم کمرم رو بدم بالا این باعث شد که کوس بیشتر به کیرش فشار آورد و سر کیرش رو تو ته کوسم حس کردم هردومون بی حس افتادیم و بعد چند لحظه احمد از روی من غلطید بکنارم ممنون تو آغوش خوش گرفت و در همین زمان محمد با ولع کوس منو شروع کرد به لیسیدن کوس زنش رو می لیسید با اینکه آب کیر مرد دیگه ای از توش داشت می ریخت و بعد چند لحظه دیدم کیر شل شده احمد رو داره ساک می زنه داستان من طولانی شد ادامه داستان رو براتون اگر وقت شد برای قسمت بعدی می گم .

نوشته: حسن

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.