رفتن به مطلب

داستان برده جنسی زن مطلقه و پولدار


mame85

ارسال‌های توصیه شده


برده‌ی جنسی خانوم پولدار - 1
 

سلام
من امید هستم ۲۲ سالمه قدم ۱۸۲ بدن خوبی دارم و خوش فیس هستم
چند ماه پیش عروسی یکی از دوستان بسیار پولدار دعوت شدم رفتم بازار لباس بخرم وارد یک فروشگاه لباس شدم داشتم نگاه میکردم یک خانوم جوان هم‌سن خودم آمد سلام کرد و گفت چی لازم دارید تا من راهنمایی کنم یک شلوار لی مشکی و پیراهن سفید و یک کت اسپرت تک برداشتم رفتم حساب کنم پشت دخل مغازه یک خانوم تقریباً ۴۰ ساله بود خیلی زیبا و جذاب چقدر تحویل گرفت برام حساب کرد خودش تخفیف داد و کارت مغازه رو داد گفت اگه مشکلی بود یا اندازه نبود بیارید عوض کنم ازشون تشکر کردم و رفتم شب عروسی لباس ها رو تن کردم حسابی به خودم رسیدم سوار ماشین شدم رفتم رسیدم آدرس یک باغی دادن ماشین پارک کردم رفتم داخل تقریباً ۶۰ نفر جمعیت نداشت ولی همه جنتلمن و پولدار دم باغ همش ماشین های گرون قیمت معلوم بود عروسی با کلاسی بود تا حالا تو عمرم چنین چیدمان و دکوراسیون و تزئینات و میوه آرایی ندیده بودم رفتم یک گوشه نشستم خانوم ها با لباس های مجلسی شیک آقایون با کت و شلوار گرون قیمت یک خانوم کنارم آمد سلام کرد و گفت خوش آمدید من مژگان هستم بلند شدم سلام کردم دست داد چهرش خیلی آشنا بود منم گفتم امید هستم نشست کنارم گفت لباس ها بهت میاد تشکر کردم گفت منو شناختی ؟ گفتم آشنا هستی ولی خیر گفت من همونم که آمدی فروشگاه پیشم این لباس ها رو خریدی همون که باهات حساب کردم بهش گفتم خیلی عوض شدید شرمنده نشناختم احوالپرسی کردیم با همدیگه گفت بهتر شدم یا بدتر که نشناخی ؟ خندیدم گفتم قاعدتاً بهتر شدید از کیفش یک پاکت سیگار مارلبرو گلد درآورد یک نخ روشن کرد بهم داد منم روم نشد بهش بگم سیگاری نیستم ازش گرفتم برای خودش روشن کرد گفت مجردی ؟ گفتم بله ، گفت کجا کار میکنی ؟ گفتم با یکی از دوستان شریکی کافی شاپ زدیم ، گفت درآمد خوبه ؟ گفتم بد نیست ، همون لحظه عروس و داماد آمدن داخل دیگه جمعیت اون وسط همه افتادن به رقصیدن و دور عروس و داماد بودن آهنگ گذاشتند و زن و مرد قاطی شدن همون خانومه که ظاهراً صاحب فروشگاه بود دستم گرفت گفت بیا برقصیم منم بلند شدم باهاش رقصیدن بلد بود خوب برقصه چند دقیقه ای بعد از رقصیدن گفت بیا بریم تو باغ بشینم رفتیم تو باغ روی یک میز صندلی نشستیم روی تمام میز ها ویسکی گذاشته بود میوه آورد ویسکی ریخت دو سه پیک به سلامتی خوردیم گفت من اینجا تنها زندگی میکنم حاضری باهم باشی تمام خرجت با من گفتم باشه حرفی نیست ، حالا چرا تنها گفت بیشتر خانواده من خارج کشور هستند فقط یک خواهر دارم اینجاست اونم پزشک دو سال از من بزرگتر هستش منم مجردم گفتم باشه حرفی نیست گفت دوست دارم امشب خونه پیش من باشی اگه اشکالی نداره ؟ خانوادت که بهت گیر نمیدن ؟ گفتم نه مشکلی ندارم گفت خب شام بخوریم امشب دوتایی بریم بیرون دور دور بعد بریم خونه ؟ گفتم اوکی مشکلی نیست شام سلف سرویس بود شام خوردیم منم کادو داماد دادم بهش تبریک گفتم و آمدیم بیرون گفت ماشین آوردی ؟ گفتم بله گفت ماشین بزار خونه من دنبالت میام ماشین گذاشتی با ماشین خودم میریم برو من پشت سرت میام من با سمند دیدم ماشین خودش لکسوس شاسی بلند آمد دنبالم رسیدم ماشین گذاشتم تو حیاط رفتم تو ماشین خودش نشستم با لبخند نگاه کرد گفت کجا بریم ؟ گفتم هر جا دوست داری رفتیم اندرزگو و چند جا دور خوردیم تقریباً ساعت ۲ شب شد تو مسیر کلی شوخی بگو بخند کردیم گفت بریم خونه ؟ گفتم بریم ، خونه مژگان سمت زعفرانیه بود یک آپارتمان شیک چند طبقه هر طبقه یک واحد وارد خونه شدم واقعا خونه شیک و زیبا و تمیزی داشت لباس مجلسی از تنش درآورد پشتش به من بود وای خدا چه بدن زیبای کمر باریک با شرت و سوتین شد پاهای قلمی بدنش مثل مایکن ها بود سفید و خوشگل با شرت و سوتین مشکی خیلی بهش میومد کیرم شق شده بود برگشت نگاه کرد گفت خوبه بدنم ؟ گفتم حرف نداری گفت بیا ببینم چیکاره هستی ، رفت تو اتاق خواب رو تخت دراز کشید رفتم پیشش گفت لباس تو دربیار منم لخت شدم با شرت بودم گفت اونم دربیار درش آوردم گفت بیا جلو با دست کیرمو گرفت گفت عجب کیری داری خیلی راحت سوتین باز کرد سینه های پروتز کرده گرد شرت درآورد دوتا بالشت گذاشت پشتش حالت نیمه نشسته پاهاش باز کرد گفت گفت یالا بیا بخور برام کس سفید بدون یک تار مو انگاری یک خط وسط پاهاش بود رفتم سرمو گذاشتم وسط پاهاش شروع کردم به خوردن کسش با دوتا دست سرمو گرفت و آح بلند میکشید و منم همینطور با ولع کس شو می لیسیدم و زبون و فکم داشت درد می‌گرفت ولی اون ولن کن نبود جیغ میزد می‌گفت بخورش سرم فشار میداد سمت کس ش لرزش افتاد تو بدنش سرمو فشار داد سمت کس ش آبش آمد و آروم شد گفت باید یاد بگیری بیشتر برام بخوری آمدم پاهاش باز کنم که بکنم داخل گفت چیکار میکنی ؟ گفتم میخوام از جلو بکنم ، گفت نه هنوز زوده دهنت پاک کن بیا پیشم دراز بکش ، تعجب کردم ، گفت الان آبم اومده فعلا نمیخوام ، بهش گفتم من میخوام ، گفت نه عزیزم هر وقت من گفتم باید انجام بدی هیچی نگفتم رفتم پیشش دراز کشیدم پشتش کرد و گفت از پشت بغلم کن منم همینطور از پشت بغلش کردم کیرمو از پشت فشار میدادم که بره داخل منم دوست داشتم بکنم ، گفت کاری نکن تا به وقتش ادامه ندادم با خودم گفتم چرا اینجوری نکنه فکر کرده من بردشم کیرم همچنان بلند بود از پشت بغلش کرده بودم با سینه هاش بازی میکردم سینه هاش مثل سنگ سفت بودن دوتایمون خوابمون برد نمیدونم چقدر زمان برد احساس کردم داره با کیرم بازی میکنه از خواب بیدار شدم دیدم کیرمو تو دستش گرفته و داره باهاش بازی میکنه تو دلم گفتم الان میخواد برام ساک بزنه ، گفت آماده هستی ؟ گفتم برای چی گفت یک سکس حسابی چقدر میخوابی تو گفتم با شما خوابم برد پاهاش گذاشت این طرف و اون صورتم گفت کسمو بخور گفتم الان میخواد 69 بزنیم کس شو شروع کردم به خوردن ولی اون با کیرم بازی میکرد دهنم از رو کسش برداشتم گفتم تو برام نمیخوری ؟ گفت نه دوست ندارم منم کیرم بلند شده بود فقط تف میزد به کیرم مثل جرق زدن باهاش بازی میکرد و کسش فشار میداد تو دهنم می‌گفت بخورش و منم همینطور میخوردم کسش از تو دهنم برداشت پاهاش باز کرد نشست رو کیرم کم کم جا کرد تو کسش و کسش خوب تنگ بود و رو کیرم نشست و یکم بالا و پایین کرد و شروع کرد به عقب و جلو کردن وااااااااای خدااااا چه حالی میداد منم چنگ میزدم به سینه هاش دستاش گذاشته بود رو سینم و تو حال خودش بود و عقب و جلو میکرد انگشت های شستم با آب دهنم خیس میکردم با نوک سینه هاش بازی میکردم و رو کیرم برای خودش همینطور عقب و جلو میکرد دوباره یک آح بلند کشید افتاد تو بغلم و لرزید فهمیدم دوباره ارضا شد همینجوری که تو بغلم بود غلت خوردیم رو به کمرش کردم من خوابیدم روش و تلمبه زدن تو کس ش همش آح میکشید و منم تلمبه میزدم ناخون هاش میکشید رو کمرم و جیغ میزد
به دو دقیقه نشده بود آبم اومد کشیدم بیرون ریختم رو شکمش و نافش جفتش دراز کشیدم گفت آب زود آمد گفتم چند وقته سکس نداشتم بعدش شما خیلی منو حشری کردی برای همین زود آمد از بقل تخت خواب دو نخ سیگار روشن کرد برای خودم و خودش گفت بخوابیم فردا کلی کار داریم فردا شب مهمان داریم برو فروشگاه خودم یک دست لباس شیک برای خودت بیار شب مهمان ویژه دارم میخوام معرفیت کنم به همه گفتم باشه با دست تمام آب منی منو مالید به سینه هاش همینجوری که دستش تمام آب منی من بود کیرمو گرفت باهاش بازی میکرد دوباره کیرم بلند شد گفت بازم میخوای ؟ گفتم بله گفت نه عزیزم نگه دار برای بعد ، گفتم چشم نگاه کرد گفت از این به بعد منو مژگان خانم صدا میکنی ، گفتم چشم رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم و آمدم رو تخت خواب ولی اون همینطور خوابید منم بغلش کردم خوابیدم تا صبح شد با همدیگه رفتیم بازار یک ساعت مارک رادو برام خرید کلی خرید کردیم بعد رفتیم فروشگاه خودش چند دست لباس برام برداشت به سر کارگرش گفت حواست باشه امروز من نیستم آمدیم خونه همه کار ها رو کمکش انجام دادم یک میز مشروب حسابی چید گفت تو برو این ها که آمدن بهت پیام میدم که بیایی گفتم باشه توی این موقعیت رفتم خونه سری زدم بعد رفتم کافه به شریکم سر زدم تو کافه بودم پیام داد کجای بیا منم چون ماشین نبردم اسنپ گرفتم و رفتم رسیدم زنگ زدم در باز کرد رفتم بالا در خونه باز بود دیدم سه خانوم خوشگل و خوشتیپ با لباس های راحتی نشستن رفتم جلو مژگان از آشپزخانه آمد گفت سلام عزیزم خوش آمدی ، جلوی آن ها کلی تحویل گرفت گفت بیا معرفیت کنم این خواهرم مریم باهم دست داد نفر بعدی این دوستم مینا خانوم هستش و اینم دوستم نیوشا خانوم هستش با همه دست دادم و نشستیم رو میز مشروب مینا و نیوشا ترکی حرف میزدن من متوجه نمیشدم چی میگن مریم خواهر مژگان باهم صحبت میکرد و خیلی باهم صمیمی شدیم بعد مینا و نیوشا هم کم کم شروع به حرف زدن و شوخی کردن افتادیم ماشاءالله همشون لاغر اندام سینه های برجسته تقریباً همشون تو رنج بین ۴۰ تا ۴۴ سال بودن بعد از مشروب خوری آهنگ گذاشتند همشون افتادن به رقصیدن مژگان آمد دست منو گرفت با هم میرقصیدیم گاهی با مینا و نیوشا و مریم شب دیگه بعد شام دورهمی دیگه همشون رفتن من و مژگان موندیم دوتایی خسته رفتیم رو تخت خواب گوشی مژگان زنگ خورد از اتاق رفت بیرون بعد دوباره زنگ زد صحبت کرد و آمد لباس ها ش درآورد دوباره لخت دراز کشید گفت لباس هاتو دربیار کارت دارم گفتم چشم مژگان خانم منم لخت شدم طبق معمول پاهاش باز کرد و گفت بیا برام بخورش منم دوباره شروع کردم به خوردن کسش و زبون میزدم براش اونم دو دستی سرمو فشار میداد سمت کسش و آح میکشید منم همینطور براش میخوردم چون فهمیدم دوست داره براش بخوری همینجوری تو کسش زبون میزدم و میخوردم دستم بردم سینه شو گرفتم و کسش خوب میخورم اونم داد میزد و می‌گفت بخورش اشغال خوب بخور آنقدر براش زبون زدم آبش آمد دوباره صورت منو چسبوند به کسش جیغ کشید و آروم شد منم با کیرم بازی کردم پاهاش باز کردم سر کیرمو گذاشتم داخل گفت الان نه صبر کن حال ندارم منم بلند شدم از روش جفتش دراز کشیدم داشتم با کیرم بازی میکردم نگاه کرد گفت هر موقع برام میخوری ارضا میشم دوست ندارم بزاریش داخل بزار یکم بگذره بعد بیا بالا البته خیلی خودمم اذیت شدم بغلش کردم چند دقیقه کسش با انگشت مالیدم سینه هاش میخوردم گفت بیا بالا رفتم پایین پاهاش باز بود تف زدم گفت آبت بریز رو سینه هام دوست دارم گفتم چشم سرش گذاشتم داخل آروم رفت تا آخر سینه هاش خودش فشار میداد و آح میکشید و منم یواش عقب و جلو میکردم سرعت تلمبه زدن بیشتر کردم پشت سر هم تلمبه میزدم بهش گفتم پوزیشن عوض کنیم ؟ گفت نه همینجوری دوست دارم بزن خوابیدم تو بغلش و تلمبه میزدم همیش می‌گفت بزن عزیزم کیرت چقدر خوبه و منم همینطور ادامه دادم آبم اومد کشیدم بیرون ریختم رو سینه هاش جفتش دراز کشیدم دوباره با دستش آب منی منو مالید رو سینه هاش ، گفت چند شبی باهات کار دارم باید بری چند جا ، گفتم کجا ؟ گفت خونه خواهرم و مینا و نیوشا ، گفتم برای چی چی شده نگاه کرد و گفت اون ها هم مثل من مجردن دوست دارند باهات سکس کنند ، گفتم چطور میشه ، مگه شما راضی هستی من تو بغل کسی به غیر شما بخوابم ؟
گفت آره عزیزم اون ها مثل من هستند فرقی نداره فردا شب خونه مریم خواهرم هستی شب های دیگه خونه مینا و نیوشا هستی فقط یک چیزی اون عاشق خوردن همینجوری که کس منو میخوری براشون بخور گفتم چشم حالا بگیر بخواب تا فردا آمدم بخوابم گفت راستی برات مقداری پول گذاشتم برشون دار گفتم چشم.
از هیکل مژگان خیلی خوشم میومد دوست داشتم باهاش دوباره سکس کنم ولی بیشتر یک بار نمیزاشت.
قرار شد فردا برم پیش مریم خواهرش اگه رفتم باقی داستان براتون تعریف میکنم.

نوشته: امید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • behrooz
      ساک زدن حرفه ای رل حشری برای پارتنرش . تایم: 01:20 - حجم: 17 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • behrooz
      میلف تپل لخت خوابیده و با خودش ور میره لنگاش هوا میکنه و کسش میماله یکی هم ازش فیلم میگیره . تایم: 01:32 - حجم: 4 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • behrooz
      لایو ماساژ دادن صبا . تایم: 03:45 - حجم: 24 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • behrooz
      لایو صبا داره به شوهرش میده . تایم: 03:40 - حجم: 24 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • behrooz
      من و زنم و پسر خالم - 1   سلام دوستان اسم من محمده و اسم زنم هدا ست، من ٣٠ سالمه و هدا ٢٦ سالشه يه پسر داريم كه حدود يك سالشه. من ٥ سال پيش با هدا ازدواج كردم و هدا اول دختر چادري بود و بعدش فهميدم بخاطر خانوادش مجبور شد چادري باشه و منم بهش سخت نگرفتم و گذاشتم با مانتو بگرده و ديگه چادر نذاره سرش. فقط خونه پدر و مادرامون ميرفتيم واسه اينكه اونا غر نزنن چادر سرش ميكرد. ولي با همديگه بوديم و بيرون ميرفتيم با مانتو بود. من طبع آدم گرم و حشري بودم و حتي بعد از يك سال از ازدواجمون كه سكسم يا هدا يكنواخت شده بود، موقع سكس با هدا فكر ميكردم كه من و هدا و يه نفر ديگه داريم باهم سكس ميكنيم مثلا داداشم يا يكي از دوستام و يا پسراي فاميل و اين منو خيلي حشري ميكرد ولي جرات نداشتم اینو به هدا بگم. يه بار تو يكي از سكسام پرسيدم دوس داشتي غير از كير من يه كير ديگه هم اينجا بود و با دوتا كير حال ميكردي اونم حشری بود میگفت جووونننن آررره تازه بيشتر. منم پرسیدم مثلا چند تا كه اونم ميگفت ٥ تا. من تعجب كردم و يه لحظه جا خوردم پيش خودم فكر كردم يعني هدا اینو راست ميگه يا از روي شهوته. منم بروم نياوردم و سكسمون اون روز تموم شد و جفتمون حسابي حال كرديم. ولي بعدش فكر كردم پيش خودم كه اينو راست ميگه يا نه. گفتم حالا سر فرصت امتحانش ميكنم. از اون ماجرا دو سالي گذشت. از همون زمان سكسمون در مورد يه كير ديگه صحبت ميكرديم و هر دو لذت ميبرديم. تا اينكه جراتم زياد شد و ازش پرسيدم حرفهايي كه موقع سكس مي زنيم واقعيه و تو دوست داري با يه يه كير ديگه غير از من سكس كنيم يا نه و اونم جواب داد وااا ديوونه معلومه كه نه فقط موقع سكسه. نميدونم جرات نداشت راستشو بگه و ازم میترسید بهش بي اعتماد بشم يا اينكه واقعا دوست نداشت. حدود دو سال پيش بود كه يه روز پسر خالم كه ١٧ سالش بود رو گفتم بياد خونمون. هدا ديگه تو جمع خودمون راحت بود و حجاب نمیکرد و دهن پسر خالم و حتي داداشم اينا قرص بود و به كسي چيزي نميگفتن. پسر خالم كه اسمش نيما بود واسه ناهار پنجشنبه اي اومد خونمون چون من و هدا پنجشنبه و جمعه تعطيل بوديم و آزاد. هدا قبلش گفت بنظرت چي بپوشم گفتم هرجور راحتي، بعدش پرسيد با خنده يعني با شورت و سوتين باشم ايراد ندارم منم با خنده گفتم چه ايرادي داره اصلا ميخايي اونم نپوش و جفتمون خنديديم. حس كردم بدش نمياد كه نيما ديدش بزنه. يه فكري به ذهنم رسيد، بهش گفتم دوست داري نيما اومد يكم سر به سرش بذاريم؟ گفت چجوري؟ گفتم مثلا يه تيپ باز و سكسي بزني و نيما رو حشري كنيم؟ اونم با پوزخند گفت وااا بيغيرت!!! گفتم بي غيرت چيه فقط يه شيطنت كوچيكه. اونم گفت با خنده حالا حشري شد و نتونست خودشو كنترل كنه و ترتيبمو بده چي؟ منم گفتم تو مگه بدت مياد؟ هدا يه ضريه محكم در كونم زد و گفت بي غيرت عوضي و خنديد. فهميدم هدا همچين بدش هم نمیاد. قرار شد هدا يه دامن نخي نازك بپوشه با يه شورت لامبادا كه از زير دامن پیدا بود دامنش تا يكم پايين زانو بود و وقتي چهار زانو می نشست شورتش پيدا ميشد كه با اون شورت لامبادا كسشم نمايان بود. بلوز هم يه بلوز زيپ دار جذب پوشيد كه تا بالاي نافشو ميپوشاند و چاك سينش قشنگ معلوم بود و بهش گفتم يكم زيپشو پايين تر بده تا پهلوها و چاك سينش بيشتر معلوم و اونم گوش داد و پوزخند بهم زد و رفت سمت آشپزخونه تا ناهار و وسايل پذيرايي رو مهيا كنه. نزديك ظهر بود كه نيما زنگ و زد و اومد بالا. با هم احوالپرسي كرديم و تا چشمش به هدا افتاد دهنش از تعجب وا موند گفت واووو عجب تيپي و با هدا احوالپرسي كرد و هدا دستشو برد جلو بهش دست داد و نيما هم متعجب و شوكه شده. چون هيچ وقت هدی به نامحرم دست نميداد كه وقتي هدا دست داد به نيما صورت نيما رو بغل كرد و گفت راحت باش عزيزم اينجا كسي غريبه نيست همه خودي هستيم و بعدش جدا شدن از هم و هدا يه چشمكي با خنده به نيما زد و منم لبخند زدم و نيما رو هدايت كردم داخل سالن كه روي مبل بشينه. بعد از ده دقيقه هدا با سه تا ليوان شربت آلبالو اومد و سه تاي خورديم و مشغول گپ زدن شديم. هدا از عمد رفت رو مبل روبروي نيما نشست و پاهاش رو انداخت روي هم طوري كه پاي لختش از زير دامن تا باسنش ديده مي شد و منم كنار نيما طوري كه دستم رو شونه نيما نشسته بودم و محو اندام سكسي زنم شدم راستش از شهوت خصوصا اينكه يه پسر ديگه داره اندام زنم رو ديد ميزنه حشري شدم و ميرم راست شد و با دستم کیرمو جابجا كردم و هدا فهميد و يه لبخند و چشمكي بهم زد. فهميدم يه اتفاقايي ممكنه امروز بيفته واسه همين ضربان قلبم از هيجان ميزد چون هم لذت داشتم واسم و هم دچار تردید شدم ولي شهوت بر ترديدم غلبه كرد. حواسم افتاد به نيما ديدم نيما خيره شده به هدا و فهميدم داره پاي لخت هدا رو ديد ميزنه و بعدش چشمم افتاد به شلوار نيما ديدم بلهههه كير نیما هم راست شده مطمئن شدم نيما هم حشري شده. منم سري از رو شلوار كيرشو گرفتم تنظيمش كردم و بشوخي گفت نيما خجالت بكش انگار تا حالا كس نديده ايا و ايني كه ديد ميزني زنمه ديوث نه كس پولي و هدا با يه اخم و خنده كوسن كنار شو انداخت سمت من گفت بي غيرت كثافت و معلوم از كار و حرفم بدش نیومده و نيما رو ديدم چهرش از خجالت سرخ شده. منم بش گفتم راحت باش شوخي كردم. و دوباره به شوخي گفتم اصلا فك كن زن خودته هر چقدر دوست داري ديد بزن. هدا بازم داد زد گفت محمد بسه بي حيا و يه وقت ديدي زنش شدم و سه تايي خنديديم. نيما هم فهميد جو اينجوريه و بهم گفت محمد؛ منم گفتم جانم. اونم گفت ولي بدون شوخي خوشبحالت زن و خوشگل و خوش هيكلي داري. منم گفتم قابل شما رو نداره اونم گفت نوش جون صاحبش و دوتايي خنديديم. هدا گفت چيه چي ميگين با هم ميخندين بگين ما هم بخنديم. گفتم اگه بگيم كه اين دفعه جرمون ميدي دوباره من و نيما خنديديم. اونم حمله كرد سمتمون كه به شوخي بزنمون و منم در حاليكه بصورت لميده افتاده بودم رو مبل هدا رو كشوندم سمت خودم و دستاشو گرفت كه نزنه منو و در حاليكه ميخنديدم يه دستمو بردم زير دامنشو كس هدا رو از روي شورت ماليدم كه حس كردم هدا حشري شده و از قبلش هم كسش خيس بود معلوم بود از حرفاي ما و نگاههاي نيما بهش حشري شده و كسش آبدار شده. در حاليكه مثلا سعي ميكرد منو بزنه منم كسشو ميماليدم و اونم ديگه زياد زور نميزد منو بزنه ولي الكي فاز زدن گرفته بود كه مثلا داره منو ميزنه ولي حسابي حشري بود و چشماش خمار شده بود. يه لحظه نشست روم، طوري كه كسش روي كير راست شدم بود و كسش رو روي كيرم ميماليد خيره شد تو چشمام و بي هوا صورتشو اوردم سمت و شروع كرد به خوردن لبام و منم مشغول شدم و نيما كه پشت هدا بود داشت با تعجب و شهوت ظاهرا مارو نگاه میکرد البته من نمي ديدمش ولي معلوم بود كه داره مارو نگاه ميكنه. منم در حاليکه لب و گوش هدا رو كه نقطه حساسش بود میخوردم دستمو بردم زير دامن و كونش رو ميماليدم و اروم دامنشو دادم كون هدا لخت با يه شورت لامبادا كه نخش لاي كونش بود جلوي چشم نيما بود. خيلي دوست داشتم نيما رو ميديم كه داره چيكار ميكنه. همونطور كه لب هدا رو ميخوردم و كون هدا رو ميماليدم اروم انگشتمو بردم از پشت سمت كس هدا و از بغل شورت آروم كردم تو كسش و هدا از شهوت لرزيد معلوم بود ديگه واسش مهم نيست داره جلوي نيما داريم با هم سكس ميكنيم و فكر كنم خوششم اومده بود. قسمت جلوي دامن هدا كه بين منو هدا گير بود رو دادم بالا و اروم سعي كردم شلوارم رو بدم پائين تا بتونم كيرم در بياد و بذارم تو كس هدا. هدا هم كه متوجه شد كمكم كرد شورت و شلوارمو با هم يكم داد پائين و بعدش يه لحظه روشو كرد نيما رو ديدم و بعد برگشت سمت من و كيرمو اروم كرد تو كسش و دوبار شروع كرد لبامو و خوردن و منم لباشو خوردن و ازش پرسيدم نيما چيكار داشت ميكرد نگاه ميكرد؟ گفت ميخواي بدوني؟ گفتم آره. گفت كيرشو در آورده بود و داشت ميماليد و منو ديد برگشتم سريع كرد تو شلوارش. و منم بش يه چشمكي زدم يعني راحت باش و بعدش روم مشغول بالا و پائين كردن شد و جلوي نيما راحت ناله ميكرد و ديگه واسش مهم نبود داره جلوي نيما باهام سكس ميكنه. نيما رو صدا زدم نيما اومد سمتم. گفتم هدا رو دوست داري. گفت راستش اره خيلي. گفتم لخت شو. گفت چي؟!!! گفتم لخت شو و راحت باش. نيما هم لباساشو در آورد و لخت شد و كيرشم راست شده و شروع كرد ماليدن كيرش جلومون و هدا با خماري كيرشو مي ديد. گفتم بيا هدا رو ببوس. اونم اومد سمت هدا و صورتشو نزديك هدا كرد و هدا رو بوسيد و هدا هم نيما رو بوسيد و بعد لباشو چسبوند به لباي نيما و دوتايي شروع كردن به خوردن لباي همديگه. هدا هم همچنان رو كيرم بالا و پائين ميكرد. منم زيپ بلوز هدا رو باز كردم لباس هدا رو در آوردم و حالا هدا جلومون بالا تنش لخت بود. سينه هاي هدا رو گفتم دستم و میخوردم بعد از مدتي دستمو بردم سمت كير نيما و شروع كردم به ماليدن كيرش. بعد کشوندم سمت خودم كنار مبل رو زانوش حالت ايستاده قرار گرفت طوري كه كيرش سمت صورتم بود و صورت نيما هم سمت صورت هدا بود كه داشتن از همدیگه لب ميگرفتن. منم سرمو سمت كير نيما كردم و شروع كردم به ليس زدن كير و تخماي نيما و بعد كيرشو كردم تو دهنم و شروع كردم به مكيدن و با يه دستم سينه هاي هدا رو ميماليدم. خيلي حال ميداد تجربه جالبي بود چون نيما هم خيلي خوشگل بود و خوردن كيرش بهم لذت میداد. دستاي نيما رو موقع خوردن كيرش بردم سمت هدا كه با سينش بازي كنه. منم كير نيما رو خوردم تا اينكه آبش در اومد و هدا متوجه شد لبشو چسبوند به دهنم اب نيما رو كه ريخت تو دهنم مكيد و قورت داد. آخه هدا خيلي دوست داشت آب كير بخوره. بعد سرش برد سمت كير نيما و شروع كرد به خوردن كير نيما. و نيما هم با سينه هدا بازي ميكرد و ميماليد. به هدا گفتم حال ميده هدا گفتم اره عزيزم خيلييييي مرسي شوهر دوست داشتنيم. با ناله مي گفت دارم حال ميكنم جووووونننن دوتاييتون منو بكنين جرم بدين دارم كيف ميكنم اووووفففف. به نيما گفتم دامنو شورت هدا رو در بياره منم لباسامو درآورد و بعدش ديدم هدا و نيما لخت همديگه رو بغل كردن دارن لباي همو ميخورن و هدا كسش چسبونده به كير نيما و كير نيما رو تنظيم كرد لاي كسش و دم كسش داره ميماله منم رفتم به بهانه خوردن آب سريع يه قرص وياگرا خوردم تا كيرم زود نخوابه و رفتم سمتشون ديدم در حاليكه جفتشون ايستادن هدا كير نيما رو كرده تو كسش داره حال ميكنه و لب و لوچه همو ميخورن. به هدا گفتم مواظب باش حامله نشي هدا هم گفت نگران نباش عزيزم بعد سكس قرص ميخورم جهت احتياط و دوباره مشغول شد. حسابي دوتايي با هم معاشقه ميكردن انگار نيما و هدا باهم زن و شوهر بودن. گفتم بريم تو اتاق و سه تايي رفتيم سمت اتاق هدا رفت روي تخت به پشت خوابيد منم رفتم سمت كس هدا شروع كردم به خوردن كس و كونش و نيما هم رفت سمت هدا و اول لباي همو خوردن بعد نيما سرشو برد سمت سينه هاي زيباي هدا و شروع كرد به خوردن ممه هاي هدا و مي گفت جووونننن چه خوشمزس و چاك سينه هاي هدا رو ليس ميزد و هدا هم دستاش رو فرو مي كرد لاي موهاي نيما و منم كس و كون هدا رو میخوردم تا اينكه هدا بخودش لرزيد و ارضا شد. من رفتم كنارش دراز كشيدم و بوسش كردم و اونم سرمو بغل كرد و گفت مرسي عزيز دلم خيلي حال داد. نيما بعد از خوردن ممه هاي هدا رفت سمت كس و كون هدا و شروع كرد به خوردن و زبونشو تو كس و كون هدا فرو ميكرد و هدا دوباره تحريك شد و بعدش هدا گفت كيرررر ميخام محمد كيررر ميخوام منم رفتم نيما رو زدم كنار و كيرمو تنظيم كردم دم كس هدا و فرو كردم توش و شروع كردم به عقب جلو كردن و تلمبه زدن. نيما رو هم اشاره كردم بره سمت و كيرشو بده دست هدا و هدا هم كير نيما رو كرد تو دهنش و ميك زدن و با ولع میخورد و منم افتادم رو هدا و مشغول تلمبه زدن بودم تا اينكه هدا باز هم ارضا شد و بعدش منم ارضا شدم و هدا نذاشت كيرمو در بيارم و منم تمام آبمو خالي كردم تو كس هدا. بعدش كيرمو در آوردم كنار هدا دراز كشيدم. خيلي وقتي ارضا شدم حس بدي بهم دست داد و دچار عذاب وجدان شدم انگار. پيش خودم فكر ميكردم يعني رابطمون چي ميشه بعد از اين؟؟!! ولي دوباره بيخيال شدم. به خودم اومدم ديدم نيما روي هدا هستش و كيرش تو كس هدا داره تلمبه ميزنه و جفتشون دارن لذت ميبرن و من با ديدن اين صحنه دوباره حشري شدم. نيما بعد از چند دقيقه كردن هدا ارضا شد و آبش رو طبق خواسته هدا خالي كرد تو كسش. بعدش بغل هدا اونورش دراز كشيد و كيرش رو اروم ميماليد. هدا بهم گفت دوست دارم همزمان دوتايي مثل تو فيلما منو بكنين. يكيتون بكنه تو كسم و اون يكي بكنه تو كونم. منم يكي دادم به پشت خوابیدم و هدا اومد روم كيرمو كرد تو كسش و نيما هم رفت پشت هدا اول شروع كرد به ليسيدن سوراخ كون هدا و زبونش رو تو كون هدا فرو ميكرد و سعي ميكرد با انگشتاش كون هدا رو آماده كنه. بعدش پشت هدا رو زانوهاش ايستاد و كيرشو تف زد و كرد تو كون هدا و آروم توش نگه داشت تا هدا واسش عادي بشه چون اولش خيلي درد داشت. بعد اروم اروم شروع كرد به تلمبه زدن و دردش واسه هدا خوابيد و منم شروع كردم به تلمبه زدن تا اينكه سه تاييمون ارضاء شديم. خلاصه ان روز حسابي سه تايي حال كرديم و سه تايي رفتيم حموم ولي ديگه انرژي نداشتيم دوباره سكس كنيم. منم همچنان كيرم راست بود و دوتاييشون ميخنديدن و هدا ازم پرسيد اين چشه نكنه قرص خوردي منم خنديدم و گفتم آره خواستم بيشتر شق بمونه و سه تايي خنديديم. هدا گفت راستي من ديگه دو تا شوهر دارم ميدونستين؟ منم ديدم چاره اي نيست گفتم اره عزيزم تو دوتا شوهر داري دوست داري بيشتر داشته باشي؟ اونم با عشوه گفت چرا كه نه باز سه تايي خنديدم و گفتم چه خوش خوراك. اونم گفت ما اينيم ديگه. بعدش از حموم اومديم بيرون و ناهار رو خورديم ولي ديگه اون روز سه تايیمون لخت بوديم و لباس نپوشيديم. دوباره هدا هوس افتاد و ما رو حشري كرد و اومد روبروي مبل رو زانو نشست و كير دوتاييمونو گرفت تو دستش شروع كرد نوبتي به خوردن و ما هم با سينه هاش بازي مي كرديم و مي ماليديم. كيرمون حسابي سيخ شده بود و بعدش هدا رو نشونديم رو مبل و من رفتم لاي پاي هدا و شروع كردم به خوردن كس هدا و زبونمو تو كسش ميچرخوندم و هدا از شهوت به خودش میپیچید و كير نيما كه همزمان تو دهنش بود با ولع خاصي مي خورد و يكي دوباري هم ارضا شد. بعدش بلند شدم روي زانوم و كيرمو دم كس هدا تنظيم كردم و فرو كردم تو كسش و شروع كردم به تلمبه زدن و هدا هم كير نيما رو ميخورد. بعدش هدا رو بر گردوندم و از پشت كردم تو كسش و كير نيما هم تو دهن هدا بود همچنان كه آبش اومد و هدا همه آبشو خورد. تو اين حالت كه يكم كردم نشستم روي مبل و هدا رو نشوندم روي پاهام طوريكه روش سمت من بود و كيرمو فرو كردم تو كسش و به نيما گفتم كيرشو بكنه تو كونش. نيما هم نشست كون هدا رو زبون زد تا آماده بشه و با انگشت خيس فرو میکرد تو سوراخش و هدی لذت ميبرد. بعد نيما بلند شد كيرشو كرد تو دهن هدا تا خيس بشه بعد رفت دوباره پشت هدا و كيرشو آروم فرو كرد تو كون هدا اولش خيلي درد داشت واسه همين نيما كمي كه فرو كرد تو كون هدا همونجور ثابت نگهش داشت تا دردش بخوابه و بعد اروم اروم كرد تو كون هدا و شروع كرد به تلمبه زدن و دوتايي همزمان از كس و كون هدا رو مي كرديم و هدا لذت ميبرد. چشماي هدا از شهوت و لذت خمار بود و ناله ميكرد. آب نيما اومد و ريخت تو كون هدا و بعدش من هدا رو خوابوندم رو مبل و انقدر كردمش تا آبم اومد و ريختم تو كسش و هدا هم نا نداشت كه تكون بخوره. بعدش رفتيم حموم دوش گرفتيم. از حموم زديم بيرون و خودمونو خشك كرديم ساعت حدود شيش و نيم عصر بود و نيما هم ديگه ميخواست بره خونشون بهش گفتم اگه دوست داري شب بمون پيشمون و فردا برو. اولش من و من كرد ولي گفت راستش دلم ميخواد بمونم ولي جايي كار دارم و بايد برم و خدافظي كرديم و نيما رفت. هدا رو بغل كردم ازش پرسيدم كه چطور بود عزيزم خوش گذشت؟ هدا هم گفت عالي بود عالي مرسي عزيزم خيلي حال داد ولي محمد تو چي شد بيغيرت شدي؟ گفت بي غيرتي بحثش نيست من دوست دارم لذت بردن تو رو تماشا كنم. اونم گفت من كه با تو هم لذت می برم و منم گفتم دوست دارم بيشتر لذت ببري تا منم از لذت تو لذت ببرم. هدا هم لبخندي زد و بوسم كرد و گفت قربون شوهر بيغيرت مهربونم برم من و لبخند زد و رفت لباس بپوشه و شام رو آماده كنه. داستان ادامه داره اگه ديدم پسنديدين ادامشو ميذارم… نوشته: محمد نوشته: Karenmom
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18