رفتن به مطلب

داستان برده جنسی زن مطلقه و پولدار


mame85

ارسال‌های توصیه شده


برده‌ی جنسی خانوم پولدار - 1
 

سلام
من امید هستم ۲۲ سالمه قدم ۱۸۲ بدن خوبی دارم و خوش فیس هستم
چند ماه پیش عروسی یکی از دوستان بسیار پولدار دعوت شدم رفتم بازار لباس بخرم وارد یک فروشگاه لباس شدم داشتم نگاه میکردم یک خانوم جوان هم‌سن خودم آمد سلام کرد و گفت چی لازم دارید تا من راهنمایی کنم یک شلوار لی مشکی و پیراهن سفید و یک کت اسپرت تک برداشتم رفتم حساب کنم پشت دخل مغازه یک خانوم تقریباً ۴۰ ساله بود خیلی زیبا و جذاب چقدر تحویل گرفت برام حساب کرد خودش تخفیف داد و کارت مغازه رو داد گفت اگه مشکلی بود یا اندازه نبود بیارید عوض کنم ازشون تشکر کردم و رفتم شب عروسی لباس ها رو تن کردم حسابی به خودم رسیدم سوار ماشین شدم رفتم رسیدم آدرس یک باغی دادن ماشین پارک کردم رفتم داخل تقریباً ۶۰ نفر جمعیت نداشت ولی همه جنتلمن و پولدار دم باغ همش ماشین های گرون قیمت معلوم بود عروسی با کلاسی بود تا حالا تو عمرم چنین چیدمان و دکوراسیون و تزئینات و میوه آرایی ندیده بودم رفتم یک گوشه نشستم خانوم ها با لباس های مجلسی شیک آقایون با کت و شلوار گرون قیمت یک خانوم کنارم آمد سلام کرد و گفت خوش آمدید من مژگان هستم بلند شدم سلام کردم دست داد چهرش خیلی آشنا بود منم گفتم امید هستم نشست کنارم گفت لباس ها بهت میاد تشکر کردم گفت منو شناختی ؟ گفتم آشنا هستی ولی خیر گفت من همونم که آمدی فروشگاه پیشم این لباس ها رو خریدی همون که باهات حساب کردم بهش گفتم خیلی عوض شدید شرمنده نشناختم احوالپرسی کردیم با همدیگه گفت بهتر شدم یا بدتر که نشناخی ؟ خندیدم گفتم قاعدتاً بهتر شدید از کیفش یک پاکت سیگار مارلبرو گلد درآورد یک نخ روشن کرد بهم داد منم روم نشد بهش بگم سیگاری نیستم ازش گرفتم برای خودش روشن کرد گفت مجردی ؟ گفتم بله ، گفت کجا کار میکنی ؟ گفتم با یکی از دوستان شریکی کافی شاپ زدیم ، گفت درآمد خوبه ؟ گفتم بد نیست ، همون لحظه عروس و داماد آمدن داخل دیگه جمعیت اون وسط همه افتادن به رقصیدن و دور عروس و داماد بودن آهنگ گذاشتند و زن و مرد قاطی شدن همون خانومه که ظاهراً صاحب فروشگاه بود دستم گرفت گفت بیا برقصیم منم بلند شدم باهاش رقصیدن بلد بود خوب برقصه چند دقیقه ای بعد از رقصیدن گفت بیا بریم تو باغ بشینم رفتیم تو باغ روی یک میز صندلی نشستیم روی تمام میز ها ویسکی گذاشته بود میوه آورد ویسکی ریخت دو سه پیک به سلامتی خوردیم گفت من اینجا تنها زندگی میکنم حاضری باهم باشی تمام خرجت با من گفتم باشه حرفی نیست ، حالا چرا تنها گفت بیشتر خانواده من خارج کشور هستند فقط یک خواهر دارم اینجاست اونم پزشک دو سال از من بزرگتر هستش منم مجردم گفتم باشه حرفی نیست گفت دوست دارم امشب خونه پیش من باشی اگه اشکالی نداره ؟ خانوادت که بهت گیر نمیدن ؟ گفتم نه مشکلی ندارم گفت خب شام بخوریم امشب دوتایی بریم بیرون دور دور بعد بریم خونه ؟ گفتم اوکی مشکلی نیست شام سلف سرویس بود شام خوردیم منم کادو داماد دادم بهش تبریک گفتم و آمدیم بیرون گفت ماشین آوردی ؟ گفتم بله گفت ماشین بزار خونه من دنبالت میام ماشین گذاشتی با ماشین خودم میریم برو من پشت سرت میام من با سمند دیدم ماشین خودش لکسوس شاسی بلند آمد دنبالم رسیدم ماشین گذاشتم تو حیاط رفتم تو ماشین خودش نشستم با لبخند نگاه کرد گفت کجا بریم ؟ گفتم هر جا دوست داری رفتیم اندرزگو و چند جا دور خوردیم تقریباً ساعت ۲ شب شد تو مسیر کلی شوخی بگو بخند کردیم گفت بریم خونه ؟ گفتم بریم ، خونه مژگان سمت زعفرانیه بود یک آپارتمان شیک چند طبقه هر طبقه یک واحد وارد خونه شدم واقعا خونه شیک و زیبا و تمیزی داشت لباس مجلسی از تنش درآورد پشتش به من بود وای خدا چه بدن زیبای کمر باریک با شرت و سوتین شد پاهای قلمی بدنش مثل مایکن ها بود سفید و خوشگل با شرت و سوتین مشکی خیلی بهش میومد کیرم شق شده بود برگشت نگاه کرد گفت خوبه بدنم ؟ گفتم حرف نداری گفت بیا ببینم چیکاره هستی ، رفت تو اتاق خواب رو تخت دراز کشید رفتم پیشش گفت لباس تو دربیار منم لخت شدم با شرت بودم گفت اونم دربیار درش آوردم گفت بیا جلو با دست کیرمو گرفت گفت عجب کیری داری خیلی راحت سوتین باز کرد سینه های پروتز کرده گرد شرت درآورد دوتا بالشت گذاشت پشتش حالت نیمه نشسته پاهاش باز کرد گفت گفت یالا بیا بخور برام کس سفید بدون یک تار مو انگاری یک خط وسط پاهاش بود رفتم سرمو گذاشتم وسط پاهاش شروع کردم به خوردن کسش با دوتا دست سرمو گرفت و آح بلند میکشید و منم همینطور با ولع کس شو می لیسیدم و زبون و فکم داشت درد می‌گرفت ولی اون ولن کن نبود جیغ میزد می‌گفت بخورش سرم فشار میداد سمت کس ش لرزش افتاد تو بدنش سرمو فشار داد سمت کس ش آبش آمد و آروم شد گفت باید یاد بگیری بیشتر برام بخوری آمدم پاهاش باز کنم که بکنم داخل گفت چیکار میکنی ؟ گفتم میخوام از جلو بکنم ، گفت نه هنوز زوده دهنت پاک کن بیا پیشم دراز بکش ، تعجب کردم ، گفت الان آبم اومده فعلا نمیخوام ، بهش گفتم من میخوام ، گفت نه عزیزم هر وقت من گفتم باید انجام بدی هیچی نگفتم رفتم پیشش دراز کشیدم پشتش کرد و گفت از پشت بغلم کن منم همینطور از پشت بغلش کردم کیرمو از پشت فشار میدادم که بره داخل منم دوست داشتم بکنم ، گفت کاری نکن تا به وقتش ادامه ندادم با خودم گفتم چرا اینجوری نکنه فکر کرده من بردشم کیرم همچنان بلند بود از پشت بغلش کرده بودم با سینه هاش بازی میکردم سینه هاش مثل سنگ سفت بودن دوتایمون خوابمون برد نمیدونم چقدر زمان برد احساس کردم داره با کیرم بازی میکنه از خواب بیدار شدم دیدم کیرمو تو دستش گرفته و داره باهاش بازی میکنه تو دلم گفتم الان میخواد برام ساک بزنه ، گفت آماده هستی ؟ گفتم برای چی گفت یک سکس حسابی چقدر میخوابی تو گفتم با شما خوابم برد پاهاش گذاشت این طرف و اون صورتم گفت کسمو بخور گفتم الان میخواد 69 بزنیم کس شو شروع کردم به خوردن ولی اون با کیرم بازی میکرد دهنم از رو کسش برداشتم گفتم تو برام نمیخوری ؟ گفت نه دوست ندارم منم کیرم بلند شده بود فقط تف میزد به کیرم مثل جرق زدن باهاش بازی میکرد و کسش فشار میداد تو دهنم می‌گفت بخورش و منم همینطور میخوردم کسش از تو دهنم برداشت پاهاش باز کرد نشست رو کیرم کم کم جا کرد تو کسش و کسش خوب تنگ بود و رو کیرم نشست و یکم بالا و پایین کرد و شروع کرد به عقب و جلو کردن وااااااااای خدااااا چه حالی میداد منم چنگ میزدم به سینه هاش دستاش گذاشته بود رو سینم و تو حال خودش بود و عقب و جلو میکرد انگشت های شستم با آب دهنم خیس میکردم با نوک سینه هاش بازی میکردم و رو کیرم برای خودش همینطور عقب و جلو میکرد دوباره یک آح بلند کشید افتاد تو بغلم و لرزید فهمیدم دوباره ارضا شد همینجوری که تو بغلم بود غلت خوردیم رو به کمرش کردم من خوابیدم روش و تلمبه زدن تو کس ش همش آح میکشید و منم تلمبه میزدم ناخون هاش میکشید رو کمرم و جیغ میزد
به دو دقیقه نشده بود آبم اومد کشیدم بیرون ریختم رو شکمش و نافش جفتش دراز کشیدم گفت آب زود آمد گفتم چند وقته سکس نداشتم بعدش شما خیلی منو حشری کردی برای همین زود آمد از بقل تخت خواب دو نخ سیگار روشن کرد برای خودم و خودش گفت بخوابیم فردا کلی کار داریم فردا شب مهمان داریم برو فروشگاه خودم یک دست لباس شیک برای خودت بیار شب مهمان ویژه دارم میخوام معرفیت کنم به همه گفتم باشه با دست تمام آب منی منو مالید به سینه هاش همینجوری که دستش تمام آب منی من بود کیرمو گرفت باهاش بازی میکرد دوباره کیرم بلند شد گفت بازم میخوای ؟ گفتم بله گفت نه عزیزم نگه دار برای بعد ، گفتم چشم نگاه کرد گفت از این به بعد منو مژگان خانم صدا میکنی ، گفتم چشم رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم و آمدم رو تخت خواب ولی اون همینطور خوابید منم بغلش کردم خوابیدم تا صبح شد با همدیگه رفتیم بازار یک ساعت مارک رادو برام خرید کلی خرید کردیم بعد رفتیم فروشگاه خودش چند دست لباس برام برداشت به سر کارگرش گفت حواست باشه امروز من نیستم آمدیم خونه همه کار ها رو کمکش انجام دادم یک میز مشروب حسابی چید گفت تو برو این ها که آمدن بهت پیام میدم که بیایی گفتم باشه توی این موقعیت رفتم خونه سری زدم بعد رفتم کافه به شریکم سر زدم تو کافه بودم پیام داد کجای بیا منم چون ماشین نبردم اسنپ گرفتم و رفتم رسیدم زنگ زدم در باز کرد رفتم بالا در خونه باز بود دیدم سه خانوم خوشگل و خوشتیپ با لباس های راحتی نشستن رفتم جلو مژگان از آشپزخانه آمد گفت سلام عزیزم خوش آمدی ، جلوی آن ها کلی تحویل گرفت گفت بیا معرفیت کنم این خواهرم مریم باهم دست داد نفر بعدی این دوستم مینا خانوم هستش و اینم دوستم نیوشا خانوم هستش با همه دست دادم و نشستیم رو میز مشروب مینا و نیوشا ترکی حرف میزدن من متوجه نمیشدم چی میگن مریم خواهر مژگان باهم صحبت میکرد و خیلی باهم صمیمی شدیم بعد مینا و نیوشا هم کم کم شروع به حرف زدن و شوخی کردن افتادیم ماشاءالله همشون لاغر اندام سینه های برجسته تقریباً همشون تو رنج بین ۴۰ تا ۴۴ سال بودن بعد از مشروب خوری آهنگ گذاشتند همشون افتادن به رقصیدن مژگان آمد دست منو گرفت با هم میرقصیدیم گاهی با مینا و نیوشا و مریم شب دیگه بعد شام دورهمی دیگه همشون رفتن من و مژگان موندیم دوتایی خسته رفتیم رو تخت خواب گوشی مژگان زنگ خورد از اتاق رفت بیرون بعد دوباره زنگ زد صحبت کرد و آمد لباس ها ش درآورد دوباره لخت دراز کشید گفت لباس هاتو دربیار کارت دارم گفتم چشم مژگان خانم منم لخت شدم طبق معمول پاهاش باز کرد و گفت بیا برام بخورش منم دوباره شروع کردم به خوردن کسش و زبون میزدم براش اونم دو دستی سرمو فشار میداد سمت کسش و آح میکشید منم همینطور براش میخوردم چون فهمیدم دوست داره براش بخوری همینجوری تو کسش زبون میزدم و میخوردم دستم بردم سینه شو گرفتم و کسش خوب میخورم اونم داد میزد و می‌گفت بخورش اشغال خوب بخور آنقدر براش زبون زدم آبش آمد دوباره صورت منو چسبوند به کسش جیغ کشید و آروم شد منم با کیرم بازی کردم پاهاش باز کردم سر کیرمو گذاشتم داخل گفت الان نه صبر کن حال ندارم منم بلند شدم از روش جفتش دراز کشیدم داشتم با کیرم بازی میکردم نگاه کرد گفت هر موقع برام میخوری ارضا میشم دوست ندارم بزاریش داخل بزار یکم بگذره بعد بیا بالا البته خیلی خودمم اذیت شدم بغلش کردم چند دقیقه کسش با انگشت مالیدم سینه هاش میخوردم گفت بیا بالا رفتم پایین پاهاش باز بود تف زدم گفت آبت بریز رو سینه هام دوست دارم گفتم چشم سرش گذاشتم داخل آروم رفت تا آخر سینه هاش خودش فشار میداد و آح میکشید و منم یواش عقب و جلو میکردم سرعت تلمبه زدن بیشتر کردم پشت سر هم تلمبه میزدم بهش گفتم پوزیشن عوض کنیم ؟ گفت نه همینجوری دوست دارم بزن خوابیدم تو بغلش و تلمبه میزدم همیش می‌گفت بزن عزیزم کیرت چقدر خوبه و منم همینطور ادامه دادم آبم اومد کشیدم بیرون ریختم رو سینه هاش جفتش دراز کشیدم دوباره با دستش آب منی منو مالید رو سینه هاش ، گفت چند شبی باهات کار دارم باید بری چند جا ، گفتم کجا ؟ گفت خونه خواهرم و مینا و نیوشا ، گفتم برای چی چی شده نگاه کرد و گفت اون ها هم مثل من مجردن دوست دارند باهات سکس کنند ، گفتم چطور میشه ، مگه شما راضی هستی من تو بغل کسی به غیر شما بخوابم ؟
گفت آره عزیزم اون ها مثل من هستند فرقی نداره فردا شب خونه مریم خواهرم هستی شب های دیگه خونه مینا و نیوشا هستی فقط یک چیزی اون عاشق خوردن همینجوری که کس منو میخوری براشون بخور گفتم چشم حالا بگیر بخواب تا فردا آمدم بخوابم گفت راستی برات مقداری پول گذاشتم برشون دار گفتم چشم.
از هیکل مژگان خیلی خوشم میومد دوست داشتم باهاش دوباره سکس کنم ولی بیشتر یک بار نمیزاشت.
قرار شد فردا برم پیش مریم خواهرش اگه رفتم باقی داستان براتون تعریف میکنم.

نوشته: امید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.