رفتن به مطلب

dozens

ارسال‌های توصیه شده

     ضربدری × داستان ضربدری × سکس ضربدری × داستان سکس ضربدری ایرانی × سکس گروهی × داستان سکس گروهی ×
 

ضربدری من و زنم با سمانه و سهیل

سلام اسم من مهدی ۳۴ ساله حدودا ۱۰ ساله با زنم ندا باهمیم و ۷ ساله که سر خونه خودمونیم
ندا الان ۲۸ سالشه ،قد کوتاه اما سینه ها و کون بشدت گنده با پوست سبزه
از کوصشم که نگم براتون،یه کس تپل کلوچه ای ،ما اولش تا حدودی مذهبی و پوشیده بودیم اما طی این سالها مثل خیلیا کم کم اعتقاداتمون کم و کمتر شد، اما یه خط قرمزایی رو تو پوششمون رعایت میکردیم
برسیم به داستان:
ندا از دوران دانشجویی یه دوست داشت به اسم سمانه که تا الان با هم صمیمی هستن و چه وقت مجردی چه الان که جفتشون ازدواج کردن با هم رفت و آمد دارن
اول من و ندا ازدواج کردیم و بعدش هم سمانه و سهیل
سمانه قد بلند بود (حدودا ۱۷۵) و سایز معمولی داشت ولی از بعد ازدواج روز به روز تپل تر شد تا الان که حدود صد کیلو وزنشه،از صمیمیت ندا و سمانه همین قدر بگم که بعد ازدواج سمانه و سهیل اولین سوالی که ندا از تازه عروس پرسیده بود این بود که دادی؟ مال سهیل چقدر بود؟ و اونم جواب داده بود آره ،گنده تر از چیزی که فکر میکردم( خودم تو چت واتساپشون خوندم) از اون روز رفتم تو فکر سهیل آخه کیر من خیلی معمولیه حدودا ۱۱-۱۲ سانت اما یه کس لیس حرفه ای ام،و از اونجایی که مدتهااست تو سایت کون باز میگردم فانتزی سکسیم کاکولدی زنم و ضربدریه
روزبه روز صمیمیت ما با هم بیشتر و رفت و آمد هامون با هم بیشتر شد جوری که وقتی خونه هم میریم با اینکه جفتمون ساکن تهرانیم شبا خونه هم میخوابیم. کم کم صمیمیت منو سهیل خیلی زیاد شد جوری که زنامون حسودی میکرد به صمیمیت مون
همه چیز تو مسافرت آنتالیا اتفاق افتاد،تور گرفتیم یو آل و رفتیم یکی از هتل های آبی آنتالیا
رسیدن به اونجا همانا و بی جنبه بازی زنا تو مشروب خوری همانا،سمانه عاشق مشروب بود و خودشو خفه میکرد با مشروب ، ندا هم واسه اینکه کم نیاره پابه پای رفیقش می خورد،زنا صبح تا شب تو استخر با مایو یا تو بار با شرتک و تاپ جلوی ما مردا بودن اونم مست،کم کم ماهم رومون بیشتر به زنای همدیگه باز شده بود و قشنگ زنای همو دید میزدیم و تو آب با زن هم میرقصیدیم،یه شب که هممون تا حدودی مست بودیم ولی سمانه خیلی مشروب خورده بود و یکمم با سهیل حرفش شده بود،سهیل گفت من حوصله شو ندارم الان باهاش برم تو اتاق میخواد اعصاب منو بهم بریزه
من به شوخی گفتم تو برو پیش ندا،من میرم پیش سمانه
دیدم ندای مست هم به شوخی سرشو تکیه داد به بازوی سهیل و گفت سهیل اره امشب تو بیا پیش من ،من احتیاج به ماساژ دارم(همیشه سمانه میگفت سهیل خیلی خوب بلده ماساژ بده و قبلا هم یکی دو بار که من کمردرد داشتم منو ماساژ داده بود) شوخی شوخی همه چی جدی شد،انگار همه دلمون میخواست اما کسی تا الان روش نمیشد بگه
پاشدیم از بار اومدیم بیرون و رفتیم سمت اتاقا
ندا سهیل برد اتاق خودمون و منم با سمانه رفتم تو اتاقش ،تا رسیدیم تو اتاق سمانه رفت سمت حموم که دوش بگیره و صداشو شنیدم که عوق میزد و بالا آورد،چند دقیقه بعد که اومد بیرون انگار یکم مستی از سرش پریده بود، با حال بیحالی گفت منو بمال ماساژ میخوام بدنم کرخته
با حوله افتاد رو تخت،نشستم‌کنارش و شروع کردم به مالیدن، یه بدن سفید و توپر و تپل مپل و گوشتی و بدون مو با یه تتو گربه روی مچ پاش الان دیگه زیر دستم بود
سمانه دمر خوابیده بود از انگشتای پاش شروع کردم مالیدن ،من میمالیدم و سمانه ریز ناله میکرد دستامو از زیر حوله تا رونش رسوندم و مالیدم ،یهو سمانه گفت بیا بالا شونه هامو بمال خورد تو حالم آخه داشتم می رسیدم به لمبرهای کونش،خیلی حشری بودم از یه طرفم همچین کسی زیر دستم بود و از اون مهمتر فکر کردن به اینکه زن کوچولوم داره چندتا اتاق اونورتر زیر کیر کلفت و گنده ی سهیل گاییده میشه خیلی حشریم کرده بود
ناچارا دستامو از زیر حوله اوردم بیرون و رفتم بالاتر نشستم و شروع کردم به مالیدن شونه ها و کمر سمانه ،حدودا ۱۰-۱۲ دقیقه مالیدم گفت بسه یهو سمانه برگشت و به پشت خوابید و با یه حال نازی گفت از سروگردن بمال و برو پایین
سرو گردنشو مالیدم تا رسیدم به بالای سینه ش دیدم حوله شو داد پایین تر و ممه هاشو آزاد کرد و شروع کرد با یه حال حشری خودش ممه هاشو یکم مالید و گفت سهیل همیشه ممه هامو با لباش ماساژ میده تو هم بلدی؟
اینو که گفت دوباره شهوتم رسید به اوج و گفتم بله که بلدم قربونت بشم،دوتا ممه ی سایز هشتاد سفید جلوی صورتم بود مثل وحشیا شروع کردم به خوردن ،یکیشو کردم تو دهنم و مثل وحشیا میک میزدم و اون یکیشو با دستام میچلوندم،ناله های سمانه تبدیل به جیغ شده بود ۵-۶ دقیقه فقط ممه هاشو خوردم تو این مدت انقدر به بدنش پیچ و تاپ داده بود که حولش کامل باز شده بود و کصش نمایان شده بود اما انقدر تو حس بود نفهمیده بود،رفتم یکم پایین تر اول یه چند ثانیه‌ای کصشو نگاه کردم بعد آروم زبونمو کشیدم تو چاک کصش،انگار غافلگیر شد(بعدها گفت سهیل زیاد علاقه ای به کصلیسی نداره،البته منم اگه کیرم اندازه واسه سهیل بود احتمالا کصلیسی نمیکردم) یه جووون گفت و پرسید دوست داری؟ گفتم من عاشق کس لیسیم،گفت پس برو پایین بین پاهام اساسی بخورش،با اینکه یکم چاق بود اما انعطاف خوبی داشت پاهاشو داد بالا تقریبا چسبوند به ممه هاش،یه کس قلمبه و تپل سفید و بی مو با یه سوراخ کونی که معلوم بود سهیل چندباری حداقل گاییدنش جلو دهنم آماده بود و منم که عاشق کصلیسی کم مونده بود همونجا آبم بیاد
صداش دراومد که لامصب بلیسش دیگه(اینم بگم که ندا از کون دادن میترسه و موقع کصلیسی هم بخاطر کمر دردش زیاد پاهاشو بالا نمیده و خوردنش یکم سخته واسم اما با این حال عاشق کلوچه ی زنمم)
زبونمو انداختم از چوچولش تا سوراخ کونش چندباری رفت و برگشتی لیسیدم از حشر زیاد پاهاش میلرزید،زبونمو کردم تو کسش و حسابی واسش میخوردم انگشت فاکمو کردم تو کصش و عقب جلو میکردم،دیدم اعتراضی که نداره هیچ داره حالم میکنه ،بعد از چندبار رفت و برگشت دوانگشتی کردم تو کصش که یهو با جیغ و چسبوندن سرم به کصش ارضا شد ،از زبونم و صورتم داشت آب کصش چکه میکرد و -وای که من چقدر عاشق اینم که آب کصو وقتی دارم میلیسم بتونم در بیارم- دمش گرم سمانه مثل ندا نبود که وقتی ارضا میشه بیحال بشه و بقیه کارو مجبور بشم بزارم واسه چند دقیقه دیگه تا سرحال بیاد،سمانه با اینکه ارضا شده بود اما پاهاشو پایین نیاورد منم انگشتامو با آب کصش حسابی لیز کردم و واسه اینکه سرحال بیارم شروع کردم مالیدن چوچولش،تند و محکم چوچولشو مالیدم یکم که مالیدم سرحال شد و انگاری که مستی هم حسابی از سرش پریده بود پاهاشو آورد پایین بلند شد،گفت نوبت منه بهت حال بدم
من اومدم پایین از تخت و سرپا وایسادم ،اومد پایین تخت زانو زد و شلوارک و شورتمو کشید پایین
معلوم بود از صورتش که این کیر در مقابل کیر سهیل هیچی نیست،اما حالی که من بهش داده بودم باعث شده بود با تمام وجود بخواد جبران کنه
خایه هامو کرد تو دهنش و میک میزد،اومد بالا ، سر کیرمو بوس کرد و گفت فدات بشم مهدی کصلیس خودمی
بعد کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد ساک زدن ،خیلی حرفه ای میخورد یکم که خورد، موهاشو گرفتم تو دستم و خودم کیرمو تو دهنش عقب جلو میکردم،محکم تو دهنش تلمبه زدم جوری که دوباری خورد تهش حلقه ش و عوق زد
کشیدم بیرون و گفتم وقت گاییدنته ،گفت اووووم جون عشقم
میدونم تا الان سهیل عقب و جلوی ندارو چندباری گاییده وقتشه تو هم جبران کنی
رفت روی تخت و داگی قمبل کرد،این زن انگار جنده ی حرفه ایه یجوری قمبل کرده بود که عینشو فقط تو فیلم سوپرا دیده بودم
منم رفتم روتخت،اول دوانگشتی کردم تو کصش و چندثانیه تندتند عقب جلو کردم بعدش دستمو درآوردم و کیرمو کردم تو کسش،معلوم بود کصش گشاده واسه کیرم اما با جمع کردن پاهاش تمام سعیشو میکرد که منم حسابی حال کنم
دو سه دقیقه کردمش تا اینکه حس کردم داره آبم میاد
گفتم سمانه آبمو بریزم روصورتت؟ ،چرخید نشست رو تخت
و دهنشم باز کرد منم آبمو ریختم تو دهن و روی صورتش، عین جنده ها آبمو یکم تو دهنش چرخوند و بعد ریخت روی ممه هاش و با یه دستش میمالید به پوستش و با اون یکی دستش هم چوچولشو میمالید
گفتم دست چرا وقتی من اینجام،اومدم پایین تخت نشستم اونم لب تخت دراز کشید و منم کصش و چوچولشو دوباره واسش خوردم تا آبش اومد
گفت سهیل همیشه منو اساسی میگاد جوری که بعضی وقتا موقع راه رفتن و نشستن هم درد دارم اما تو امروز منو به آسمونا بردی و حسابی بهم حال دادی ،تاحالا تو یه روز دو بار آبم نیومده بود.
بهش گفتم همیشه دوست داشتم ندا زیر کیر کلفت سهیل باشه و حسابی حال کنه و سهیل هم با کیر کلفتش حسابی به سوراخاش حال بده و منم زنشو بگام و بالاخره به آرزوم رسیده بودم
وقتی از آنتالیا برگشتیم اولین کاری که کردم این بود که به ندا گفتم واسم خاطره اون شبو تعریف کنه و انقدر باحال بود و حال کردم که دوبار از حشر زیاد کس ندا و کردم
الان که این خاطره نوشتم ندا هم اینجاست ،دوباره حشرش زده بالا و کصش آب انداخته ،گفتم به وقتش دوباره میخوابونمت زیر کیر سهیل
اگه دوست داشتید بگید تا خاطره گاییده شدن ندا زیر کیر کلفت سهیل تو انتالیا هم بنویسم

نوشته: مهدی.ک

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.