رفتن به مطلب

داستان سکسی خواهر گوشتی و تپلم


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


خواهر تپلی من - 1
 

سلام بچه ها من میلاد هستم ۲۱ سالمه و شاغل هستم تو یه مغازه ابزار فروشی مشغول هستم. پدرم سه سال پیش از دنیا رفت، و مادرم مریم که خونه داری میکنه و یه خواهر بزرگ تر از خودم دارم به اسم سپیده که از خودم ۷ سال بزرگتره. ما تهران زندگی میکنیم و منو خواهرم برای خرج زندگی میریم سرکار. مادرمم خونه داری میکنه .

خوب بریم سر اصل داستان…

خواهر من یه دختر خیلی خیلی مهربونه که کمی تپله تپل که میگم یه خورده بیشتر. ولی هیکلش زیاد بد نیست. زیادم خوشگل نیست . به خاطر همین تو این چند سال خواستگار کمی داشته که اونا هم به دلایلی نشد که بشه. به خاطر همین سپیده تو خونه مونده. حالا چی شد که این اتفاق بین منو خواهرم افتاد براتون میگم. خانواده ما اونجوری نیست که تو خونه پوشیده لباس بپوشنو از این حرفا. حتی وقتی هر کدوممون میریم حموم یکی از اعضای خانواده باید بره پشت منو لیف بکشه یا کیسه . من که بیشتر وقتا میرم یه دوش میگیرمو زود میام بیرون چی بشه که بگم سپیده بیاد پشتمو لیف بکشه. ولی سپیده مثل من نیست. هر وقت میره حموم سه ساعت طول میکشه. هر وقت میره حموم من میگم خدا کنه منو صدا نکنه. ولی همیشه منو صدا میکنه میگه مامان دستش جون نداره‌. به خاطر همین همیشه من میرم پشتشو میشورم. همیشه با یه شورت و سوتین هستش که وقتی من میرم تو پشتشو میکنه به من و میگه باز کن سوتینمو. منم باز میکنم و اول کیسه میکشم بعدم لیف میکشمو بعد میرم بیرون. راستش حس بدی بهش نداشتم ولی بدمم نمیومد که میرم پشتشو میکشم و کونشو با شورت میبینم. یه خورده بهم حال میداد ولی در همون حد. یه شب منو سپیده تنها بودیم مادرم رفته بود کرج خونه خالم که تازه بچه اش به دنیا اومده بود پیشش بمونه چند روز. سپیده گفت داداش من دارم میرم حموم صدات کردم بیا زود باشه؟ گفتم باشه برو . چند دقیقه ای نگذشت که صدام کرد ، تعجب کردم گفتم چرا انقد زود اخه. رفتم در حموم رو زدم درو باز کرد دیدم لخته با شورت و سوتین ولی تنش خیس نبود. گفتم چرا صدام کردی پس؟ تو که هنوز خودتم خیس نکردی. گفت میتونی یه کاری کنی برام؟ گفتم چیکار؟ گفت میخوام بدنمو دکلره بزارم کلا دستم به پشتم نمیرسه. میشه تو بزاری؟ گفتم من بلد نیستم اخه ، گفت کاری نداره که با دست بمالش به پشتم. گفتم باشه بده. یه کاسه بهم داد که توش همون مواده بود. برگشت گفت اول اینو باز کن ، سوتینشو باز کردم بعد گفت چشماتو درویش کن میخوام شرتمو در بیارم ، شرتشو کشید پاین بعد به من گفت حالا بمالش به پشتم همه جامو بمال قشنگ. منم شروع کردم از بالا تا پایین رو براش مالیدم. به کونش که رسیدم گفت قشنگ لای کونمم بزار ، یکم دستمو بردم لای کونش گفتم خوبه تا اینجا؟ گفت آره برو پاین ترم بمال. تا پشت پاهاش مالیدم براش. بعد بهش گفتم جلوتو نمی مالی؟ گفت چرا خودم میتونم دیگه. گفتم باشه پس من میرم ، داشتم دستامو میشستم که سپیده گفت تو که دستاتو کثیف کردی بیا جلومم بمال دیگه. یه نگاه کردم بهش اونم یه نگاه کرد بهم بعد گفت چیه بیشعور مگه چیه داداشمی ها. گفتم باشه بابا بده بمالم زود. شروع کردم اول از گردنش بعد اومدم پایین تا سینه هاش اونارم مالیدم اومدم پایین تر تا روی کسش که رسیدم لای پاشو باز کرد گفت اونجارو بزن. دستم که خورد به کسش بی اختیار راست کردم. ولی به روی خودم نیاوردم . ازش پرسیدم حالا این چی هست میمالی به خودت؟ گفت این پوستمو سفید میکنه. دیگه رسیده بودم به پاهاش و تموم شد. از یه طرفم راست کرده بودم نمیشد بلند بشم . خلاصه پاشدم برم دستمو بشورم یه دفعه سپیده دید گفت میلاد اون چیه؟ گفتم چی؟ گفت جلوتو نگاه کن. گفتم هیچی نیست درست میشه خودش. گفت راست کردی؟ بعد خندید. گفتم کوفت چرا میخندی خوب دست خودم که نیست. گفت الهی بمیرم برات میخونم اشکال نداره. اومدم برم بیرون گفت کجا میری پس؟ گفتم برم بیرون دیگه. گفت پشتمو لیف نمیزنی؟ گفتم خوب این مواد رو بدنته هنوز . گفت الان میرم زیر دوش دیگه. دوباره میخوای بری بعد بیای پشتمو بکشی؟ وایسا تا خودمو آب بکشم پشتمم لیف بزن بعد برو. گفتم باشه. رفت زیر دوش اومد بیرون لیفو داد بهم برگشت سمتم منم داشتم لیف میکشیدم. سپیده گفت حالا با اون بدبخت میخوای چکار کنی که راست شده؟ گفتم هیچی اگه شما زود بیای بیرون منم میام حموم اون بیچاره رو درستش میکنم. یه دفعه گفت یعنی میخوای جق بزنی؟ هیچی نگفتم. گفت با توام دیوونه میگم میخوای جق بزنی؟ گفتم ای بابا اره میخوام جق بزنم. گفت خوب همین الان بزن . گفتم چجوری جلوی تو بزنم؟ گفت اشکال نداره بزن. لباساتو در بیار دوشم بگیر. گفتم من روم نمیشه جلو تو لخت لخت بشم تو ببینی. گفت تو مال منو دیدی اشکال نداشت؟ من مال تو و ببینم زشته؟ گفتم سپیده جون من گیر نده . گفت خفه شو بابا در بیار لباساتو. مامانم که خونه نیست بخوای از چیزی بترسی. خلاصه با اسرار سپیده لباسامو دراوردم با یه کیر شق شده که سپیده همش نگاش میکرد رفتم زیر دوش. سپیده گفت بزن دیگه چرا نمیزنی؟ گفتم خجالت میکشم اخه . شامپو رو برداشت گفت دستتو بیار برات بریزم بزن. یخورده شامپو ریخت کف دستم منم شروع کردم جق زدن. سپیده ام داشت نگام میکرد. گفتم سپیده نگام نکن دیگه. گفت چکار کنم پس؟ گفتم برگرد پشتتو بکن بهم. برگشت منم شروع کردم جق زدن. کون سپیده رو که میدیدم بهم لذت میداد. یه دفعه سپیده گفت تا حالا کسیو کردی؟ گفتم نه. گفت واقعا؟ گفتم آره. گفت الهی بمیرم برات پس توام مثل منی. گفتم یعنی توام تا حالا ندادی؟ گفت نه . گفتم یعنی تا حالا از نزدیک ندیدی؟ گفت نه مگه تو دیدی؟ گفتم اره . با تعجب گفت کییی؟ گفتم مال تورو دیگه همین الان بهش دست زدم. بعد دوتامون خندیدیم. سپیده گفت تو مال منو دست زدی پس منم باید مال تورو دست بزنم. گفتم آره گفت آخه نداره جرزنی نکن. گفتم باشه . اومد جلو کیرمو گرفت تو دستش یه خورده بالا پاین کرد گفتم واییی چه حالی میده سپیده. گفت واقعا خوشت اومد؟ گفتم اره خیلی خوبه. بعد گفتم منم مال تو رو دست بزنم ؟ گفت اره . یکم دستمو مالیدم رو کسش رو سوراخش اونم داشت مال منو میمالید. ابم داشت میومد بهش گفتم من ابم داره میاد میشه یکم بالا پاین کنی ابم بیاد. یکم برام بالا پایین کرد تا آبم اومد. بهش گفتم میخوای برات بمالمش تا اب توام بیاد؟ گفت نه مال من نمیاد. گفتم باشه بعد دوش مونو گرفتیم اومدیم بیرون. من فرداش رفتم سرکار ولی همش تو فکر سپیده بودم. شب که اومدیم خونه نه شام داشتیم نه چیزی تو خونه بود که بخوریم. گفتم سپیده بیا بریم بیرون شام بخوریم. رفتیم بیرون غذا خوردیم برگشتیم خونه سپیده گفت من برم یه دوش بگیرم خیلی عرق کردم . یدفه تو دلم خالی شد گفتم یعنی صدام میکنه دوباره؟ خلاصه نشستم رو مبل داشتم با گوشی ور میرفتم که یه دفعه سپیده از تو حموم گفت داداش میای؟ رفتم پشت در حموم گفتم کجا بیام؟ گفت نمیای یه دوش بگیری؟ گفتم باشه الان میام . لخت شدم با شورت رفتم تو حموم . گفت چرا شورت پاته؟ هنوز خجالت میکشی؟ درش بیار دیگه . شرتمو در اوردم کیرم نیمه راست بود . سپیده گفت چه عجب راست نشده . گفتم الان میشه بعد دوتای خندیدم . رفتم زیر دوش یه شامپو به خودم زدمو داشتم سرمو میشستم دوباره چشمم افتاد به کون گنده سپیده . دوباره راست کردم. سپیده دوباره خندید گفت این دفعه برای چی راست شده؟ گفتم تقصیر کون خودته، گفت کون من؟ گفتم آره دیگه چون تورو دیدم راست کردم. گفت یعنی از کون من خوشت میاد؟ گفتم خوشم میاد که راست کردم دیگه. گفت خوب الان چکار کنم برات؟ هر کاری بگی برات میکنم تا حالت خوب باشه. گفتم یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفت نه به جون تو بگو. گفتم میشه از پشت بغلت کنم بزارم لای کونت؟ گفت آره چرا نمیشه دیوونه . بعد اومد سمتم پشتشو کرد بهم منم رفتم نزدیکش از پشت بغلش کردم کیرمو گذاشتم لای چاک کونش. یدفه رفت جلو فک کردم پشیمون شد. گفتم چی شد ؟ دیدم شامپو برداشت ریخت روی کونش تا لیز بشه. بعد برگشت گفت حالا بکن. دوباره گذاشتم لای کونش و بالا پایین میکردم. خیلی بهم لذت میداد خیلی خوب بود. در گوشش گفتم سپیده اگه مامان برگرده دیگه نمیتونیم این کارو بکنیم. سپیده گفت تو که همیشه داری میای پشتمو لیف میزنی . هروقت اومدی بکن .ابم داشت میومد کشیدم عقب سپیده گفت چی شد؟ گفتم هیچی ابم داره میاد. گفت چرا نمیزاری پس؟ گفتم اخه نمیخوام بیاد میخوام بیشتر بکنم. گفت چرا انقد زود ابت میاد؟ گفتم نمیدونم میاد دیگه. سپیده نشست رو صندلی داشت به کیرم نگاه میکرد. یه دفعه گفت میلاد برو زیر دوش شامپوها رو آب بکش. گفتم برا چی؟ گفت تو برو، رفتم زیر دوش اومدم بیرون گفت بیا جلو رفتم جلو کیرمو گرفت تو دستش یخورده بازی کرد بعد صورتشو اورد جلو گفتم چیکار میکنی؟ گفت میخوام بخورمش ، یه دفعه کردش تو دهنش وااااایییی یه لحظه آتیش گرفتم . دو سه دیقه برام خورد یک دفعه کیرمو کشیدم بیرون آبم اومد نمیخواستم بریزم تو دهنش. سپیده گفت حال داد بهت ؟ گفتم خیلی خوب بود مرسی . پاشدیم دوش بگیریم که بریم بیرون هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود . دستمو گذاشتم لای کون سپیده دوباره راست کردم . سپیده نگاه کرد خندید گفت مثل این که امشب تا اینو نکنی تو بدن من ول کن نیستی. گفتم کجای بدنت؟ گفت به نظرت کجای بدنم؟ گفتم نمیدونم تو بگو. گفت یه جا بیشتر نمیشه کرد. گفتم کجا؟ گفت همونجا که الان دستت روشه. گفتم مگه میزاری؟ گفت نمیدونم تو دوس داری؟ گفتم من که از خدامه. گفت خوب بکن دیگه. گفتم سپیده راست میگی یا اذیتم میکنی؟ گفت نه به جون تو راست میگم. بعد برگشت سمت من گفت فقط یواش بکن . رفتم پشتش کیرمو گذاشتم لای کونش سپیده گفت اونجوری که نمیشه. گفتم چجوری پس؟ گفت یکم لیزش کن گفتم با چی؟ اشاره کرد به شامپو . یه خورده شامپو زدم به کون سپیده یه خورده ام رو کیر خودم گذاشتم لای کونش ولی سوراخشو پیدا نمیکردم. گفتم سپیده نمیشه. یکم بیشتر دولا شد بعد گفت یکم بیارش بالاتر . کیرمو میگفت. یکم آوردم بالا کیرمو گفت همینجا فشار بده . یکم فشار دادم سر کیرم رفت تو کونش سپیده یه اه کشید یکم بیشتر فشار دادم سپیده دردش گرفته بود ولی داشت تحمل میکرد. یواش یواش کل کیرم رفت تو کون خواهرم . دستمو انداختم رو سینه هاش کشیدمش بالا سمت خودم در گوشش گفتم درد داری اجی؟ گفت آره خیلی درد داره وقتی فشارش میدی تو. گفتم درش بیارم ؟ گفت آبت کی میاد؟ گفتم همین الانم به زور نگهش داشتم. گفت تورو خدا زود بیار خیلی درد داره. قشنگ دردو تو صورتش می دیدم .اصلا برام قابل باور نبود که کیرمو کامل کردم تو کون خواهرم. وقتی صورتشو تو اون حالت دیدم بی اختیار ابم اومد و همشو داخل کون خواهرم خالی کردم و داشتم بیشتر فشار میدادم که سپیده با التماس گفت داداش فشار نده دیگه درش بیار جون من. آبم که کامل خالی شد تو کون سپیده کشیدم بیرون و بی حال کف حموم نشستم سپیده ام کنارم.

ممنون که تا اینجای داستان همراه من بودین.
اگر فکر میکنید که داستانم قشنگ بود با لایک کردن بهم انرژی بدین تا قسمت بعدی رو زودتر بنویسم. ممنون

نوشته: میلاد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.