minimoz ارسال شده در 10 آذر اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر اومدم دوست زنم رو بکنم شوهرشو کردم این یه داستان کاملاً واقعیه من میلادم ۴۵ ساله متاهل و فوق العاده حشری. خانومم یه دوست داره که من همیشه عاشق هیکلش و اندام زیبایش بودم بخوام بگم قدش بلنده و هیکل توپر و سفتی داره شکم تخت مچ پا ساق پا و رونهای توپر گوشتالو و سفید و سفتی داره . همیشه عاشق این بودم که یه جوری بکنمش . همیشه خانمم میگفت شوهرش اصلاً نمیتونه سکس بکنه و این خیلی رویا رو اذیت میکنه . خلاصه توی یه دورهمی با شوهرش مست شده بودیم و شوهرش گفت خونشون که سمت سعادت آباد بود مستاجرش رفته و خالیه و قرار شد که یه روز بریم اونجا استخر و سونا .خلاصه قرار را گذاشتیم و رفتیم اونجا منتظر بودیم که دوستمون برسه که گفت کاری پیش اومده و نمیاد و من و محمد با همدیگه دوتایی اونجا موندیم منم خوشحال بودم و گفتم اگه بشه حالا یه جوری سر حرفو باز کنم ببینم خودش نظرش چیه . رفتیم تو استخر و کنار استخر که رختکن بود لباسامون رو درآوردیم از تعجب چشمام داشت میزد بیرون وقتی مایوشو پاش کرد و اومد اینقدر کیرش بزرگ بود که مایو رو رو هوا نگه داشته بود از بغلاش قشنگ تخمهاش معلوم بود بهش گفتم محمد حیوون خونگیت بچه گربه تو گذاشتی تو شورتت آوردی خندش گرفت و گفت این حیوونه خونگی خودمه و همیشه همراهمه یک لحظه رفتم تو فکر که این با این کیر بزرگش رویا رو چه جوری میکنه خلاصه سر شوخی رو همون موقع باز کردیم با هم من هم کلاً پاها و کونم رو شیو کرده بودم و تمیز و سفید شده بود. اونم که کون سفید منو دید انگار تحریک شد و سر شوخی رو که باز کرده بودیم بهم گفت ببم جان میدانی من قزوینیام خلاصه خندهای کرد و اومدیم کنار استخر گفتم بریم تو آب گفت الان که حال نمیده بدنمون باید نرم و گرم بشه بیا بریم سونا رفتیم تو سونا گفت میخوایی ماساژت بدم گفتم خیلی دوست دارم ولی گفتی قزوینی هستی جرات نمیکنم زیرت بخوابم خلاصه شوخی شوخی یه دست زد به کون من و گفت بیا ببم جان با همدیگه حال میکنیم . رفتیم تو سونا گفت بخواب تا یه ماساژ توپ بهت بدم خندیدم گفتم بخوابم باید وصیت کنم خلاصه شوخی شوخی کمر منو گرفت خوابوند روی لبه های سونا شروع کرد از بالا ماساژ دادن گفت بزار مایوتو دربیارم قشنگ با روغن ماساژت بدم منم راستش خیلی دوست داشتم اون کیر بزرگشو ببینم واقعاً خیلی بزرگ بود و دوست داشتم از نزدیک تو دستم بگیرم تو همین فکرا بودم دیدم دست به کار شد و مایو رو کشید پایین یهو گفت ای جون چه کونی افتاده زیر دستم منم که حشری شده بودم ضربان قلبم رفته بود بالا با لکنت داشتم صحبت میکردم گفتم مثل اینکه خیلی دوست داری گفت از تو چه پنهون خیلی عاشق همجنسم و عاشق کوندول بازی هستم منم بهش گفتم رویا میدونه گفت اون اصلاً برای من جذابیتی نداره و بین خودمون بمونه خیلی وقته با هم سکی نداشتیم منم گفتم یه تیری بذار بندازم بهش گفتم واقعاً به چشم خواهری رویا خیلی جذاب و سکسی هست اونم با یه خنده گفت به چشم خواهری یا چشم زن ، چون حواسم بهت هست که همیشه نگات به پر و پاچه و سینههای رویاست خلاصه ما خندیدیم و گفتم پس دوست داری که دید بزنم رویا رو بهم گفت اگه دوست داری برو تو کارش ببینم چیکار میکنی یکی زد در کونم گفت اونو ولش کن بیا خودمون با هم حال کنیم منو برگردون و کیرم که مثل سنگ سفت شده بود گرفت تو دستش گفت چه دودول سفت و نانازی داری گفتم مال خودته البته معلومه پیش مال خودت مال من دودوله بعد یهو دیدم داره میاد سمت کیرم که ساک بزنه برگشتم نشستم لبه پله اونم رفت پله پایینی وسط پای من و شروع کرد به ساک زدن . منم همه نگاهم به مایوش بود که ببینم کیرش راست میشه چقدر میشه یه ذره که خورد بهش گفتم تو هم مایوتو درار مایوشو درآورد باورم نمیشد که کیرش انقدر بزرگ باشه همونجوری خوابیدش نزدیک ۱۴ سانت بود و خیلی کلفت بهم گفت بزار برم از این اسفنجها بیارم پهن کنم کف سونا رفتیم با هم چند تا آوردیم و کف سونا پهن کردیم خوابیدیم به صورت ۶۹ و شروع کردیم خوردن واقعاً کیرش انقدر کلفت بود خوابیدش تو دهنم میرفت پر میکرد تو دهنمو بهش گفتم خوش به حال رویا با این کیر کلفت چه حالی میکنه اونم گفت برای رویا دیگه راست نمیشه همش تو فکر این بودم هم دوست داشتم بهش یه دور بدم هم وحشت داشتم که این بره تو کونم پاره میشه کونم . تو این فکرا بودم دیدم بلند شد گفت بیا تو اول بکن بهش گفتم کیرت چرا راست نمیشه گفت تو این حالت بیا بکن راست میکنم . رفت لبه پله به صورت داگی گفت بکن با و با کیرم بازی کن خلاصه منم رفتم جلو گفتم با اجازه و کردم توش حشری شده بود و هی داشت آه و اوه میکرد و بهم میگفت دوست داری رویا رو چه جوری بکنی منم که دیدم حس بیغیرتیش زده بالا هی از کس و کون رویا گفتم و اونم هی میگفت جونم بکنش و برام فیلم بگیر حشری شده بود و کیرش داشت راست میشد تقریباً یه کیر ۲۱ سانتی کلفت سفید رگدار که من از بغل هی نگاه میکردم و داشتم دیوونه میشدم و هم میترسیدم دوست داشتم برم زیرش ساک بزنم و اونم منو بکنه تو این فکرا بودما اونم داشت میگفت منو رویا صدا بزن فکر کن داری رویا رو میکنی منم حشری تر شدم و داشت آبم میومد که یهو دیدم گفت کیرت تو کس و کون رویا و آبش پاشید نبض کیرش که تو دستم بود و داشتم براش جق میزدم حس کردم با این حال منم یهو حشریتر شدم و آبم اومد و تا ته کردم توش و خالی کردم همشون اون تو یه جون محکم بهم گفت و برگشت سمتم گفت این سکس توی این ۵ سال بیشترین لذت رو واسم داشت هنوز با اینکه آبم اومده بود ولی کیرش رو که میدیدم ضربان قلبم میرفت بالا و دوست داشتم منو بکنه بهش گفتم تو نمیخوای حال کنی گفت من دیگه کیرم تا دو روز دیگه راست نمیشه. قرار شد چند روز دیگه دوباره بیایم استخر اونم قرار شد هم قرص بخوره هم علف بیاریم اونجا بکشیم نعشه کنیم و چند ساعت خوش بگذرونیم و از زنامون در حین سکس حرف بزنیم خلاصه اینم داستان من که میخواستم دوست زنم رو بکنم شوهرشو کردم و باید به شوهرشم بدم قسمت بعدی حتماً براتون از روز دوم تعریف میکنم. زندگیتون پر سکس باد نوشته: میلاد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده