رفتن به مطلب

داستان همکار بیوه هیکل سکسی


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


مال من بود اما...
 

پنج سالی میشد که با الهام همکار بودم شوهرش چند سال پیش فوت کرده بود و با برادرش آرش زندگی می کرد باهم خیلی صمیمی بودیم منم مرضیه ام و مطلقه ام و دو تا دختر دارم یه چند باری رفتم خونشون فقط از سر کنجکاوی چون الهام از داداشش خیلی تعریف میکرد خود الهامم خوشگل بود دیگه خیلی مشتاق دیدن برادرش بودم که با پررویی رفتم خونشون و آرش دیدم الهام راست می گفت خوش تیپ و قشنگ بود اما 15 سال از من کوچیکتر بود و 21سالش بود و نمیشد بیاد بگیرتم اما واقعا ازش خوشم اومده بود کم کم شروع کردم ازش دلبری کردن الهام دوزاریش افتاد و بهم گفت منم گفتم بدجور خاطر داداشتو میخوام گفت مرضیه؟! اون بچه است! گفتم واسه خودش مردیه چرا میگی بچه است؟ گفت نمیاد بگیرتت گفتم نگیره به موی کوست گفت یعنی؟!! گفتم یه حال کوچولو قول میدم! گفت خاک بر سرت مرضیه آرش خیلی نامرد و دهن لقه نمیشه بهش اعتماد کرد به خدا شر میشه مرضیه هر چی گفت منم یه جوابی دادم در نهایت گفت من خواهرشم مخالفم بعد شر شد از من توقع کمک نداشته باش گفتم باشه بابا نخواستم داداشتو ماله بد بیخ ریش صاحبش اما دروغ گفتم تازه شروع کرده بودم به پیام بازی با آرش پسر داغی بود زود بحث رو به سکس کشوند که عجب رون ها و سینه های خوش فرمی داری گفتم خوش فرم یا سکسی؟ گفت دقیقا منظورم همون بود گفتم میدونم از روز اول متوجه نگاهات شدم گفت هیکل درشت و اون کونت با دیدن کیر هر مردی راست میکنه گفتم الان ماله تو راسته؟ گفت نه گفتم الان برات عکسشو میفرستم و یه عکس سکسی براش فرستادم که بدجور ذوق کرده بود گفت عجب چیزیه این کونت گفتم باید لیسش بزنی گفت تو بده دیگه نمیذارم بری دستشویی خودم برات میلیسم گفتم اییییییی کثیف نشو دیگه پیام هامون روز به روز سکسی تر میشد و آخریا دیگه التماس می کرد تا اینترنت روشن می کردم پیام هاش بالا میومد که پر بود از قربون صدقه و التماس که یه بار الهام دید و گفت تو که گفتی نمی خوای گفتم داداشت ول کنم نیست توی کفمه بدجور گفت مرضیه؟ خیلی جنده ای گفتم میدونم یه چیز جدید بگو گفت بده پیاما رو بخونم بعد از خوندن پیام ها چیزی نگفت دو سه روزی گذشت که اومد بهم گفت مرضیه اگر آرشو می خوای امشب وقتشه من جات می ایستم تو باهاش هماهنگ کن و برو خونمون رفتم خونشون و آرش به گرمی ازم استقبال کرد گفت باورم نمیشه به این کون خوشکل چسبیدم گفتم باورت بشه چون می تونی هر چقدر دلت می خواد بکنیش گفت جووووون جوری می کنمت نتونی راه بری گفتم جوری بکن فلج بشم گفت خوشم میاد تشنه کیرمی گفتم من برای کیرت جون میدم و شروع کردم خوردن کیرش کیرش کلفت بود اما دراز نبود واسه همین تا ته کردمش توی دهنم خیلی خوشش اومد گفت بازم بازم بازم خیلی حال داد چندین بار تکرارش کردم که آبش اومد و ریخت توی دهنم گفت لنتی خیلی حال داد آبمو با یه ساک زدن آوردی براش لخت شدم گفت بکنم توی کونت؟ گفتم اول کوس کون می خواستی میرفتی یه پسر پیدا می کردی گفت هیچ پسری کونش مثله تو نیست بیا ببین کیرم دوباره راست شد گفتم اول کوس بعد هر چقدر خواستی کون بکن گفت باشه از کوسم میکنمت تا یه پسر خوشکل برام بیاری دو تا دختر یه پسر هم لازم داره تا جنس مون جور بشه گفتم باشه دوست داری اسمشو چی بذاری؟ گفت ماهان که به مرضیه بیاد گفتم فدات بشم بابای ماهان من رفتیم توی اتاق روی تخت خوابیدم و پامو باز کردم گفت واااااای عجب تصویری فکر کردم فقط توی فیلم سوپراست گفتم بیا بخورش تا بفهمی واقعیه و شروع کرد خوردن و انگشت کردن گفت از کوسش خوشمزه تره گفتم از کوس کی؟ چیزی نگفت کیرش و کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن داد میزد عجب کوسیه چه داغه از کوس الهام تنگ تره گفتم کیر تو کلفته گفت کلفت دوست داری؟ گفتم آره گفت پس مثله الهام برام داد بزن آییییییی کوسم آیییییی کوسم دیگه مطمئن شدم الهام لنتی اول خودش با آرش خوابیده منم داد میزدم آییییییییی کوسم آییییییی کوسم تا آبش اومد و ریخت توی کوسم سر کون کردن وادارش کردم راستشو بگه که با الهامم سکس داره که گفت آره از بعد طلاقش تا الان گفتم نگاه کن کثافتو بعد به من میگفت تو جنده ای خودش حرومزادست به برادرش رحم نکرده بعد از دیدن پیام ها با آرش دعواشون شده و آرش گفته اگر با من نخوابه دیگه نمیکنتش آخه بدجور توی کف کونم نگهش داشته بودم و الهام لاغر بود و کونش تعریفی نداشت اون شب یه بارم بهش کون دادم که بچه کوچولو خوابش برد و نزدیکای صبح بود که قبل از اومدن الهام رفتم خونه و دوش گرفتم و خوابیدم عصر الهام پیام داد حال داد بهت خانم خوشکله؟ گفتم خیلی خودت که میدووونی کیرش کلفت بود منم مثله تو براش داد میزدم آیییییییی کوسم آیییییییییی کوسم که جوابی نداد.
شب بهش پیام دادم هر وقت دلم بخواد با آرش می خوابم تنها خور نباش هر دومون می تونیم لذت ببریم
بهم جواب داد کوفتت بشه معلومه خیلی حال داده که ولکنش نیستی گفتم آرش محشره حیف ازم خیلی کوچیکتره وگرنه کاری می کردم زودتر بابا بشه گفت خیلی عوضی مرضیه گفتم به پای تو نمیرسه از اون روز دیگه همون ی ذره حیایی که بینمون بود از بین رفت گاهی میرفتم خونشون و الهامم بود و آرش سرش توی کونم بود و التماس می کرد می گفتم بو بکش بو بکش الهام بهش می گفت خاک بر سر کون لیس بدبختت منم دیدم مسخرش کرد کشیدم پایین گفتم بیا بکن توش عزیزم حق تو بیشتر از ایناست و آرش بهم چسبیده بود و توی کونم تلمبه میزد منم سر لج الهام می گفتم آییییییییی کونم چه کلفته آرشم تند تند تلمبه میزد و می گفت جوووووونم عجب کونیه چه حالی میده کردنش گفتم ماله خودته هر چقدر دوست داری بکنش این کون حقه توعه الهام اولش یکم نگاهمون می کرد اما بعدش میرفت توی اتاقش اهنگ میذاشت صداشو یکم بلند می کرد تا صدای ما رو نشنوه اما منم تا می تونستم داد میزدم از اون روز دیگه نذاشت وقتی خودش خونه است برم خونشون و وقتی نبود میرفتم چند سال بعد که آرش 25سالش بود گفت دیگه از این وضع خسته است دلش بچه می خواد از این سکس های یواشکی خسته است بهش گفتم بیا خواهرمو بگیر مینا اینجوری منم تا همیشه داری یواشکی از الهام ترتیب آشنایی اش با مینا رو دادم و مینا هم خوشش اومد و علی رغم میل الهام ازدواج کردن و منم تونستم سکسم با آرش ادامه بدم اما از اون روز الهام رابطه اشو باهام قطع کرد الان خواهرم مینا یه پسر داره اسمش ماهان خیلی شبیه آرشه هنوزم بعد این همه سال با آرش سکس دارم و خواهرمم نفهمیده واقعا چی میشد این پسر من بود؟
چرا ما توی ایران درگیر سن و سال افرادیم؟
زنهای سن بالا پسرای جوان براشون جذاب ترن چون شهوتشون بالاست یاد روزهای اول ازدواج خودشون و شهوت تند شوهرشون میفتن و همینش جذابه و میل شون به پسرای جوانتر بیشتره البته آرش واقعا هیچ جوره برام کم نمیذاره نه برای من و نه برای خواهرم مینا

نوشته: مرضیه

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.