رفتن به مطلب

داستان گی پسر خجول


mame85

ارسال‌های توصیه شده


پسر خجالتی

تازه باهاش آشنا شده بودم . تو اینکه چطور اصلا مهم نیست، بار اولی بود با هم بودیم من اون زمان سی و پنج ساله بودم توماج فقط ۲۱ سالش بود کوچیک و جمع و جور بود ، یه کون قلمبه کوچولو داشت ، پوست سبزه و کم مو . برده بودمش ویلا ، از ماشین پیاده شدیم کل مسیر حرف نزده بود . خجالت می‌کشید. من خوب میفهمیدمش ، کلا آدمی هستم که دیگران رو خوب میفهمم…پارک کردم بهش گفتم برو درب ویلا رو باز کن تا من وسایلو جمع کنم بیارم، کلیدو بهش دادم ، اونم مثل یه بچه حرف گوش کن رفت سمت درب. منم وسایل و کیف ها رو برداشتم رفتن دنبالش، وقتی رفتم داخل دیدم نشسته یه گوشه روی مبل و سرش پایینه، صداش کردم بیا آشپزخانه و میوه ها رو بشور ، میدونستم باید تو موقعیت قرارش بدم ، وقتی داشت میوه ها رو می‌شست از پشت بغلش کردم و گردنشو بوسیدم ، خودشو جمع کرد یکم… آروم دستمو دورش حلقه کردم، لاله گوششو میک میزدم ، چشماشو بسته بود ، دیگه میوه ها رو نمیشست، آروم خودمو بهش چسبوندم و کیر کوچولوشو که راست شده بود رو لمس کردم. خودشو بهم فشار داد، دستمو بردم زیر لباسش و شکمشو لمس کردم . آروم به خودش میپیچید، در گوشش گفتم برو خودتو تمیز کن و لباسایی که برات گرفتم و بپوش ، برگشت نگاهم کرد منم لباشو بوسیدم و رفت تو اتاق، منم وسایل و جمع کردم . چند دقیقه صبر کردم که خوب خودشو برنداز کنه . زمان دادن به طرفتون تو رابطه خیلی مهمه، اینکه فقط می‌خواین بکنین باعث میشه طرفتون حس نگیره، درک کردن نیاز های جنسی همجنس گرا ها خیلی سخت نیست،اروم درب رو باز کردم ، دیدم روی تخت به روی شکم خوابیده و چشماشو بسته. و منتظره، منتظر تاچ شدن، بو شدن، بوسیده شدن، نوازش شدن… توماج پدری خوبی نداشت، این مدل افراد گرایش شدیدی به سن بالا تر دارن تا خلا عاطفی شوند رو پر کنه، به همین خاطرم آنقدر به من علاقه داشت،، آروم رفتم سمتش یه بوس کوچیک از روی گونه هام کردم ، چشماشو خمار کرد، آروم با انگشتام کمرشو تاچ کردم ، بعد رون های پاش ، آروم موهای پریشونشو نوازش میکردم . گردنشو می‌خوردم مخصوصا وقتی به سمت گوش هایش میرفتم خیلی خوشش میومد، آروم بهم گفت: ددی…
گفتم : جانم
گفت : دیگه نمیتونم صبر کنم.
منم آروم برش گردوندم تیشرتمو در آوردم و شروع کردم به خوردن لباش، هم زمان بدنشو تاچ میکردم ، مخصوصا پهلو ها و نوک سینشو …
لباسی که براش خریده بودم یه کاستوم خدمتکاری بود ، بلندش کردم ، آروم جلوم وایساد، دستمو بردم لایه شرت زنونه ای که پوشیده بود و نوک کار کوچولوشو از بالای شرت زده بود بیرون . قسمت جلوی شرت رو آروم کشیدم پایین و بردم زیر تخماش، پیش آبش راه افتاده بود ، اون کیر خوشمزه رو کردم تو دهنم، شروع کردم به بازی کردن با زبونم ، آروم ساک میزدم ، میدونستم امکان داره آبش بیاد، به همین خاطر رفتم سراغ لباش، برشگردوندم شروار و شرتمو کشیدم پایین ، کیرمو آروم گذاشتم لایه پاش جوری که بین شرت و کونش قرار گرفته بود آروم از پشت سینه هاشو میمالوندم، گردنشو بو میکردم حوری که بفهمه از بو کردنش خوش میاد، وقتی کیرمو لایه پاش عقب جلو میکردم و به خایه هاست که میخورد یه آه کوچیک میکشید . تو بغلم بلندش کردم و گذاشتمش روی تخت ، به شکم خوابوندمش و شروع کردم به خوردن سوراخش، با زبونم به لبه های سوراخش می‌کشیدم ، کونشو از می‌گرفتم ، هر بار گازش می‌گرفتم خودشو میکشید جلو ، انگار برق گرفتتش، با خوردن سوراخش آه و ناله میکرد، پیش آبش همینطور می‌ریخت روی تخت، دیگه داشت به التماس کردن میوفتاد، سوراخش عین نبض میزد،، با هر زبون کشیدن که تا زیر تخمش ادامه میدادم کیرش بالا پایین میشد، یه اسپنک محکم زدم در کونش و بهش گفتم : دیگه وقتشه ددی رو سیر کنی، چند بار محکم این کارو تکرار کردم ، جوری که سرخ سرخ شده بود، لوبریکانت رو مالیدم به سوراخش با انگشتام شروع کردم به باز کردنش،، هم زمان بدنشو نوازش میکردم ، کونشو میبوسیدم، یه رب زمان برد تا آماده بشه، آروم کیرمو مالوندن به سوراخش این کار طرفتو دیوونه میکنه،، آروم سرشو دادم توش ، اگه خوب کارتو انجام داده باشی، راحت بدون درد فرو میره، حسابی چربش کرده بودم ،اروم فرو کردم داخلش شروع کرد به آه کشیدن ، چشماش خمار تر شدن ، لباش باز مونده بود ، نفس نفس میزد، ، خیلی گرم بود، توش نگه داشتم ، خوابیدم روش تو گوشش آروم گفتم درد که نداری؟ گفت نه زیاد، گفتم دلت میخواد شروع کنم ؟؟ با سر تایید داد ، منم آروم عقب جلو کردم ، آروم میکردم ، یواش یواش سرعتمو زیاد کردم، بلندش کردم ، تلمبه ها رو شدید تر کرده بودم ، صداش اتاق رو پر کرده بود ، من عین سگ عرق کرده بودم ،، تو حالت های مختلف گاییدمش ، کیرش خوابیده بود ، زیر من بد جور داشت جر میخورد،، بعد بیست دقیقه گفت نمیتونه خودشو نگه داره . ، دوباره چربش کردم ، آروم تلمبه میزدم … کی‌روش گرفتم تو مشتم … آروم باهاش ور میرفتم . یه دفعه تلمبه ها رو شدید کردم و کی‌روش مالیدم ، آبش اومد ، شروع کرد به لرزیدن، آبش از لایه انگشتام جاری بود ، منم میمالیدم به تخماش ، خودشو جمع کرد ، دستشو گذاشته بود روی رونم که ادامه ندم، وقتی آبشون میاد دیگه بعدش اذیت میشن، ولی خب ددی اون لحظه تو اوج هستش، با تمام توان تلمبه میزدم و تواج بیچاره آه و ناله میکرد، کیرمو در آوردم کردم تو دهنش ، با تمام زورم ارضا شدم ، گفتم یه قطرشم نباید بریزه بیرون ، به زور قورتش داد، خوابیدم روش، آروم یه کنار هم خوابیدیم ، باز دوباره ساکت شده بود ، بعد بردمش حموم، شستمش ، اون روز ادامه داشت ولی بمونه برای داستانهای دیگه…

نوشته: سعید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.