رفتن به مطلب

minimoz

ارسال‌های توصیه شده

 

آرش و شهوت زن همسایه ساناز

درود دوستان آرش هستم تست ریاضی داشتم تمرین حل می کردم که زنگ خونه رو زدن مادرم گفت برو در رو وا کن زن همسایه بود ساناز بیشتر موقع می اومد خونمون 37 ساله زیاد قد نداره سینه هاش گرد و خوشکل کمرتو رفته داره شکم پر پاهای خوش تراش کونش راه میره می‌لرزه نگاه جذاب زنانه داشت پسرش آرین یک سال و نیمش بود شوهرش راننده ترانزیته سینه هاشو چند بار دیدم وقتی به آرین شیر می داد سفید و باحال بود نوکش یکم تیره بود همیشه راحت و ریلکس و آرایش کرده بود وقتی می نشست همیشه دستاشو تو موهای رنگ شدش میکرد سرشو تکون می داد طوری که موهاش و سینه هاش باهم حرکت می کردن خیلی حرکتش باحال بود من کیف می کردم گاهی تو این حالت که نگاش می کردم لبخند ریزی میزد با اینکه کلی دختر دورم بودن و باحاشون لاس می زدم وحال می کردم هیچ کمبودی نداشتم ولی دوست داشتم یبارم شده ساناز و بکنم با من راحت بود گاهی موهامو نوازش می کرد و شونه هامو آروم ماساژ می داد گاهی با نوک انگشتش گوش و صورتمو لمس می کرد کلی کیف می کردم.
صبح فردا ساعت شش نیم با صدای مادرم بیدار شدم داشت با پدرم حرف میزد ماشین مشکلی نداره فقط بنزین بزنم حله داشتم تخت رو مرتب مادرم در اتاقمو زد و اروم باز کرد گفت آرش ما باید بریم ساوه زنگ زدن گفتن عموی بابا فوت کرده صبحونه رو بخور بشین سر درس واسه ناهارت ماکارونی رو گازه فقط مراقب باش نسوزه امشب هم می مونیم دیگه سفارش نکنم ما داریم میریم تا دم در رفتم بابا کلی سفارش که این کار و بکن او کار رو‌ نکن گفتم چشم خیالتون راحت مامان گفت راستی ساناز قرار بود بیاد باهم بریم بازار اومد بهش بگو چی شد بعد از رفتنشون گفتم جوووووون ساناز میاد خونه رو مرتب کردم ظرفا رو شستم دوش گرفتم موهامو سشوار کردم مایوی قرمز پوشیدم با شلوارک سرمه ای تیشرت نویی که مامان بزرگم واسه تولدم خریده بود رو تنم کردم هیجان عجیبی داشتم مشغول درس شدم تا زمان بگذره ولی نمی شد کیرم هی سیخ میشد دستمو میزاشتم روی کیرم چشمامو می بستم بیاد ساناز آروم فشارش می دادم کلی حال می داد.
حدودای ساعت ده زنگ در صدا کرد مثل فنر پریدم رفتم دم در خودمو آروم کردم یه نفس عمیق کشیدم در رو باز کردم آرین بغلش بود گفتم سلام ساناز جون گفت سلام آرش خان مامانت بگو بیاد بازار، مامان رفت ساوه وا چرا ساوه براش تعریف کردم آخی خدا بیامرزدش زود آرین رو از بغلش گرفتم گفتم بفرمایید گفت کار دارم ولی یکم میشینم خستگیم در بره .چادر و روسریشو در آورد و آویزون کرد رو جا لباسی پیراهن مردونه آبی تنش بود که دکمه اولش باز بود سینه هاش از روی پیراهن کاملا معلوم بود دامن پاش بود گفتم بفرمایید جلوی من راه افتاد چشمم روی کونش بود کمرش گودی داشت و کونش برجسته بود بالا و پایین می رفت نشست روی مبل من نشستم روبروش آرین با صورت من بازی می کرد درباره درس و امتحاناتم می پرسید من هم بهش می گفتم . اووووووف آرش جون کولر رو روشن می کنی خیلی گرمه آرین رو گذاشتم روی فرش کولر رو روشن کردم اومدم نشستم دستاشو دو طرف مبل باز کرد سینه های گرد و خوش فرمش نمای باحالی داشت آخیش خنک شدم دستاشو گذاشت تو موهاش چشماشو بست آروم دو بار موهاشو تاب داد بعد سر و بدنشو تکون داد اوییی چه باحال بود سینه هاش لرزید چشماشو باز کرد دید نگاش می کنم لبخند زد گفت آرین بیا ممه ممه ببه آرین چهار دست و پا تن تند رفت طرفش بغلش کرد و کلی نازش داد دگمه پیرهنشو باز کرد سینه سمت چپشو از سوتین در آورد آاااخ چه صحنه ای چشمم روی سینه زوم بود آرین شروع کرد به خوردن گفت چه بویی میاد گفتم ناهارمه برو یه سری بهش بزن نسوزه شعله رو کم کن اومدم گفتم انجام شد دگمه پیرهنو نبسته بود خط سینه هاشو بیرون بود سوتین طوسی رنگش دیده می شد گفت مال من هم انجام شد گفتم مال شما آره دیگه آرین ممه شو خورد خندیدم و گفتم نوشه جونش رفتم آرین رو بغل کردم نشستم کنارش خودمو مشغول بازی باهاش نشون دادم آروم آرنج خودمو میزدم به سینه ساناز کیرم زیر مایو داشت میزد بیرون لمس سینه هاش خیلی بهم حال می داد خودشو کشید طرف منو گفت چیه حسودیت شد نه چرا حسودی آخه آرین شیر خورد تو نخوردی صورتم گر گرفته بود و قرمز شد نگاش کردم با یه چشمک و تکون سر گفت دوست داری بخوری لبام می‌لرزید و چیزی نگفتم من که میدونم تو فکرت چیه خیلی وقته می دونم تو فکر منی خجالت نکش راحت باش یه لبخند زد انگشتشو آورد روی گوشم و اروم لمس میکرد آرین رو گذاشتم روی فرش خودشو بهم چسبوند و با دوتا دستش شروع کرد به قلقلک دادن من خندیدم و خودمو جمع کردم گفت آرش تو چقدر ناز و باحالی با لبخند گفتم جدی دوست داری برات بخورم آره عسل دوست دارم کی بهتر از تو تازه من الان یک هفتست تشنه کیرم واااای چی گفت
با شنیدن اسم کیر از زبون ساناز خودمو چسبوندم بهش به سینه هاشو نگاه کردم خودشو خم کرد طرفم دوتا دستشو گذاشت رو صورتم سرمو بالا کرد صورتشو آورد جلو لباشو گذاشت روی لبم و شروع کرد به خوردن اووووم اوهههوووومم امممممم لبامو میک میزد خیلی قشنگ این کار رو میکرد پاهاشو باز کرد و نشست روی کیرم اووووف چه حالی داشت لبامو میخورد و خودشو روی کیرم می‌مالید دستمو حلقه کردم دور کمرش محکم چسبیدم بهش کوسشو می‌مالید به کیرم و می‌گفت اووووف آرش چه کیر سفتی داری جوووووون دستشو از لنگه شلوارکم کرد تو از روز مایو کیرمو گرفت و اروم فشار میداد شق بود و داغ کیف می کردم بلند شد شلوارک رو در آورد اوووووخ چه مایوی خوشکلی قرمز و سکسی از روی مایو شروع کرد به خوردن کیرم از بغل مایو کیرمو در آورد یه نگاه کرد و گفت قربونش بشم فداش شم چه کیره خوشکل و نازو تر تازه ای کرد تو دهنش و شروع کرد به خوردن اااااااخ چه حالی تو آسمونا بودم از کیفش یه بیسکویت درآورد باز کرد داد به آرین دستمو گرفت و رفتیم تو اتاقم دراز کشید و دامنشو داد بالا اووووف کس تپلش تو شورت طوسی که کاملا خیس شده بود می درخشید پیرهنشو‌ در آورد منو کشید طرف خودش و افتادم روش لباشو میخوردم تمام بدنم روی بدنش بود داغه داغ نفس نفس می‌زدیم سینه هاشو از روی سوتینش میمالیدم درشون آوردم واااای گرد و سفید و ناز دهنمو گذاشتم روشون دستاشو تو موهاش بود و ناله می کرد آه و اوه می کرد دامنشو در آوردم کف دستمو گذاشتم روی کوسش شورتش خیس بود درش آوردم یه کوس تپل که یکم مو داشت خیلی باحال بود با دستم چاک کوسشو باز کردم زبونمو گذاشتم توش اووووف داغ بود آه می کشید کاملا تسلیم من بود مایو خودمو در آوردم کیرم شق و آماده بود گذاشتم روی کوسش با یه فشار کوچیک رفت تو تا ته یه آه بلندی کشید خودمو انداختم روش محکم توی کوسش میکوبیدم خیلی حال می داد بهتر از هزار تا دختر بود سینه هاشو زیر بدنم حس می کردم ناله های ساناز با حال و شهوت زا بود کیرم توی کوس نرم و داغش بود دستشو دور کمرم حلقه کرد محکم فشار داد کمرمو میچرخوندم کیرم توی کوسش حالت دایره وار می‌چرخید یه لحظه محکم منو گرفت و یه آه بلند کشد قشنگ روان شدن آب داغ کسشو روی کیرم حس کردم بدنش شل شد منو ول کرد و ولو شد چشاش بسته بود آروم نفس می‌کشید از روش بلند شدم دستشو کشید روی کوسش و گفت جوووووون حالم جا اومد سبک شدم منو خوابوند لباشو گذاشت روی لبم شروع کرد به بوسیدن گردن منو لیس میزد تیشرتمو داد بالا سینه منو می بوسید کیرم شق و قرمز شده بود دهنشو گذاشت روی کیرم ساک میزد دیگه تو حال خودم نبودم نفسم تند شد بدنم لرزید و آبم اومد تمام بدنم شهوت بود آبمو میک زد تو دهنش خیلی کیف داشت یک تجربه باور نکردنی دهنشو در آورد من چشمامو باز کردم مایو منو گرفت و آب کیرم رو از دهنش خالی کرد روش و لبخند زد و گفت آرش دمت گرم .لباس پوشیدم رفتم دستشویی در اومدم دیدم پیش گاز و ایستاده و میگه ماکارونی پخته از پشت بغلش کردم و گفتم ناهار و باهم بخوریم گفت آره عزیزم چرا که نه.
دوستان امیدوارم خوشتون اومده باشه این داستان فقط برای لذت بردن شما دوستان بوده کم و کسری ها رو به بزرگی خودتون ببخشید.
خوش باشید

نوشته: کچل خان

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.