chochol ارسال شده در 13 آبان اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان سکس با زن عموی کاربلد سلام به دوستان کون باز. این اولین داستان من هست که مینویسم. امیدوارم لذت ببرید. من امیرعلی هست 21 سالمه. دانشگاه نرفتم و بیزنس خودم رو دارم.و اما بریم سراغ خاطره.خونه ما و خونه عمو حامد م توی یک آپارتمان 6 طبقه هست. ما دوم و اونا سوم. عموم یه پسر 10 ساله و یک دختر 19 ساله که تو شهر دیگه دانشگاه میره. و اما اصل داستان زن عموی خوشگلم (یکتا جون).با عموم 10 سال اختلاف سنی داره.و 41 سالش هست. دانشگاه کامپیوتر خونده و تو خونه با سیستم کار میکنه.یه زن پخته و اجتماعی. دو تا ممه داره که ده تا کارخانه لبنیات رو سیر میکنه. درشت و خوش فرم. قد بلند باکون گنده که ارزوی هر پسری هست ولی همیشه چادر داره .شیک پوش تمام معنا هست. من از بچگی روش کراشم و با فیلم و عکس هایی که تو مهمونی ها اینا ازش میگرفتم جق میزدم. یعنی از هر 5 بار که میزدم 4 بارش با عکس زن عمو یکتا بود یه بارش با پورن. با این حال آرزوم شده بود بکنمش. چون عموم یه هفته در میون شیفت بود من میرفتم پیش یکتا و پسر عموم میخوابیدم. یه شب رفتم سراغ کمدش دیدم سوتینه سایز 95 میبنده.حدود 6 ماه پیش شنیدم که دارن با مامانم صحبت میکنن. البته فک میکردن من خوابم . یکتا به مامانم گفت 7سال هست که دیگه حامد باهام کاری نداره بهش میگم مرد بیا پیشم یکم مثل دوران قدیم کار کنیم تو پیر شدی من لازم دارم و اینا. از همون روز دیگه رفت رو مخم که بهش برسم.من با زن عموم خیلی راحتم و خیلی باهاش مشورت کردم. یه برنامه ریختم یه روز که پسر عموم رفته بود مدرسه و عموم هم سرکار بود رفتم پیش یکتا. گفت چی شده این وقت روز یاد ما کردی . گفتم واقعیت یه مسئله ای برام پیش اومده باید حرف بزنیم. گفت بیا بشین. یه دامن مشکی پاش بود و سارافون با یه پیرهن و یه روسری. قشنگ ممه هاش مشخص بود.گفتم من خیلی وقت دنبال دوست دختر میگردم ولی پیدا نکردم. با خانواده که نمیشه راجب این چیز ها حرف زن ولی با شما میشه. گفت اخه تو هنوز نیاز نداری. گفتم زن عمو شما خودت 22 سالگی ازدواج کردی. یه خنده ای کرد و گفت اولا اون زمان فرق داشت بعد هم تو هنوز کامل نشدی. گفتم زن عمو دیدی که میگی کامل نشده(منظورش کیرم بود) گفت بی ادب شوخیش هم زشته. گفتم ببخشید منظوری نداشتم. گفت عیب نداره تو هم لازم داری ببین فقط توصیه من بهت اینه که اصلا سمت بازی با خودت نری. میدونی منظورم چیه که؟ گفتم آره ولی بعضی وقت ها مجبورم. گفت حالا برو الان چند تا پروژه عقب افتاده دارم. دیدم این اینجوری پا نمیده.اول عید شد. لحظه سال تحویل خانواده عموم اومدن خونه ما. وای یکتا بدون چادر اومده بود(گاهی فقط جلوی خانواده ما چادر سر نمیکنه).عجب گوشتی بود. فقط بهش خیره بودم. بعد سال تحویل همه هم دیگه اون بغل میکرد که یهو به سرم زد خودمو بندازم بغل یکتا. یه لحظه عقلم کار نکرد بغلش کردم و روبوسی و سعی کردم کامل خودم به ممه هاش بچسبونم.اونم یه بوس زورکی کرد و یواش خودشو از من جدا کرد. اون روز هم گذشت.هفته دوم عید عموم هر شب شیفت بود. سرش خیلی شلوغ بود. خانواده من تصمیم گرفتن برن شمال که من به بهونه خالی موندن خونه باهاشون نرفتم. اما سارا و سامیار (دختر عموم و پسر عموم) که نتونستن عمو رو قانع به سفر کنن با مامان و بابای من رفتن. بهترین فرصت گیرم اومده بود.5 شب پیش زن عموم میخوابیدم و این عالی بود.شب اول زن عمو منو شام دعوت کرد البته عمو هم بود.قیمه درست کرده بود. عمو ساعت 9 میخواست بره. منو صدا کرد گفت امیر علی در نبود من مرد خونه تویی و اینا گفتم خیالت راحت و بعد رفت. چند دقیقه تو گوشی م بودم که زن عمو اومد گفت مشکلت حل شد؟ گفتم نه. گفت پس با خودت ور میری؟ گفتم اره . شروع کرد به نصیحت کردن واست ضرر داره و اینا گفتم اخه نیاز دارم. گفت من راز نگه دارم امیرعلی مثلا چی تحریکت میکنه؟ گفتم نمیشه بگم. گفت اخه من میدونم اون سایت های کوفتی باعث این شده درسته؟ گفتم نه. گفت پس چی؟ کلی عرق کرده بودم. گفت ببین من هر کمکی از دستم بر بیاد واست میکنم فقط بگو چی؟ گفتم من…من رو شما تحریک … هنوز جمله من تموم نشده بود که گفت خجالت نمیکشی. گفتم اخه شما گفتی کمکت میکنم.گفت الان میگم ولی … گفتم زن عمو فقط یه بغل ساده مثل اون روز. گفت بغل اره ولی پررو نشی بیا پیش من پسر. رفتم بغلش نشستم. کیرم داشت میترکید. بغلم کرد بعد از چن ثانیه گفت بسه گفتم نه. دستمو یواش بردن رو ممه هاش خودشو از من کند و گفت پرو بازی نکن برو تو حموم کارتو بکن. گفتم نمیشه ممه هاتو ببینم. گفت نه. رفتم حموم ولی جق نزدم اومدم بیرون دیدم تو اتاقه درشم قفله. صبح فردا یکتا بهم لیست خرید داد. من رفتم پیش یکی از رفقا و اسپری و کاندوم و اینا گرفتم. عصر با بقیه خرید ها دادم به زن عموم .زن عموم گفت اینا چیه گفتم امشب میفهمی. گفت خیلی خوشحالی گفتم امشب کاری که نذاشتی رو میکنم. یه لبخندی کرد . گفتم میزاری؟ گفت حالا شب شه. عموم رفت. گفتم زن عمو الان وقتشه گفت چی. گفتم خودم اون روز شنیدم که 7 سال هست تجربه نکردی. گفت اره. گفتم الان وقتشه. بغلش کردم و لبم رفت تو لبش. هنوز حتی روسری هم سرش بود.خیلی حشری بود کلی از روی لباس مالیدمش. ممه هاش عین بالش بود.یواش گفت امیر بریم رو تخت. همین جوری که بغلم بود بردمش رو تخت لختش کردم. کامل. بدنی که دیدم هیچ پورن استاری که فک کنید نداشت. البته فقط کصش موداشت. کصم داغ داغ بود. گفت برام بلیس.گفتم یکتا بدم میاد پر مویه. گفت ببخشید خیلی وقته کسی باهاش کار نداره.گفت در بیار بزار تو دهن. منم لخت شدم و کیرم و کردم تو دهنشو یه جوری برام میخورد که اگه اسپری نمی زدم آبم دو بار اومده. داد زد گفت منو بکن دیگه طاقت ندارم. میخواستم کاندوم بزارم گفت نه میخوام توم خالی کنی. گفتم اخه… داد زد گفت توم خالی کن. اینقدر حشری بود اصلا حالش خوب نبود. یکم کرم زدم و یواش کردم تو کصش(اون رو تخت دراز بود من ایستاده) کردم توش کلی داد زد گفت بکن بکن جندتو بکن. منم تند تر کردم تلمبه هامو. فقط داد میزد میگفت بکن بکم. تقریبا 7 دقیقه تو این پوزیشن بودم که بدنش لرزید سریع کیرمو در اوردم دستمو کردم تو مالیدم تا ابش اومد. فوری از بعد شد گفت تو دراز شو میخوام کیر سواری کنم. دراز شدم. یکم برام خورد بعد رو کیرم بالا و پایین کرد. خیلی درد داشت چون کصش خیلی وقت بود استفاده شده بود.بعد کنارم دراز شد و داد زد امیر پارم کن امیررررر.منم دوباره مثل پوزیشن اولی کردمش. اسپری خیلی خوب حدود یه ساعت سکس کردیم. بعد گفتم داره ابم میاد گفت خالی کن توم. من چند تا دیگه تلمبه زدم و آبم رو توش خالی کردم و تو هموم حالت که کیرم تو کصش بودافتادم روش ممه هاشو خوردم. چه ممه های آبداری بود. درشت و سفت.گفت امیر من میخوام بازم . گفتم چشم.کیرم در اوردم و داگی کردمش.و یه دفعه ای کردم تو کونش و همه 22 سانت کیرمو توش کردم. دوباره ارضا شد. اون شب دوبار دیگه تو حموم کردمش.و ساعتای 3 بغل هم خوابیدیم.خیلی خسته بودیم. ساعت 5 یکتا بیدارم کرد گفت پاشو بیرون بخواب الان عمو میاد. رفتم بیرون خوابیدم. کلی خوابیدم. یهو بلند شدم دیدم یکتا داره واسم ساک میزنه. گفتم کو عمو. گفت حمومه. گفتم ببخشید من دیشب دست خودم نبود. گفت از امشب هر شب سکس دارم.از اون روز هفته درمیون یکتا مال منه. شب هایی که عموم نیست یجوری سامیار رو دک میکنیم و باهم سکس میکنیم. البته نه مثل شب اول یکتا قشنگ از شب بعدش کل بدنشو شیو میکنه و خیلی حرفه ای سکس میکنیم. همیشه هم دوست داره ابم رو توش بریزم چون قرص میخوره. الان بعد از کلی سکس هنوز ممه هاش منو دیوونه میکنه و بعضی وقت ها میرم یکم ممه هاشو میمالم.چون میدونم این داستان رو میخونه میگم زن عمو کس طلا یکتا جونم امیدوارم ممه هات روز به روز چاق تر بشه. نوشته: امیر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده