mohsen ارسال شده در 23 مهر اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر فکر می کردم دروغه تا اینکه.... سالها پیش که شوهرم جواد فوت کرد گفتم میشینم بچه هامو بزرگ می کنم اون زمان ایرج پسرم 11 سالش بود و دخترم فائزه 9 سالش بود تنها چیزی که داشتم یه خونه ویلایی توی حاشیه شهر بود و یه حقوق معلمی بخور نمیر که با هزار سختی و بدبختی و چند شیفت کار و کلاس خصوصی زندگی می گذروندیم. 10 سالی گذشت و پسرم ایرج ازدواج کرد فائزه کنکور داده بود و منتظر نتایجش بود که آرش پسر برادر شوهرم خدمت سربازیش افتاد شهر ما و گهگاه در هفته چندین بار به خونمون سر میزد آرش و ایرج همسن بودن اما آرش یه پسر سبزه و خوشتیپ بود که خیلی هم شوخ بود کمتر از یک ماه گذشت و من و فائزه حسابی به بودنش عادت کرده بودیم فائزه میخواست تا قبل از اعلام نتایج مدرک زبانش که سالها بود براش کلاس رفته بود بگیره و تقریبا هر روز بعد از ظهرها تا 8 شب کلاس زبان داشت چندین بار آرش اومد و من تنها بودم اوایل هیچ قصد و غرضی نداشتم اما یه بار موقعی که از حمام اومده بود و داشت توی اتاق لباس می پوشید یواشکی و اتفاقی بدن لختشو دیدم از اون روز دیگه اون سیما سابق نشدم فکرش دیوونم کرده بود حتی سرکار هم فکرمو درگیر میکرد اما گفتم ولش کن بابا تا اینکه دوباره اومد و من تنها بودم رفتم حمام دیگه بدجور شهوتم بالا زده بود گفتم بذار خودارضایی کنم تا تمام بشه این حس و حال اما شیطون گولم زد چرا خودارضایی وقتی آرش هست؟ از حموم که اومدم بیرون یه تاپ و شلوارک تنگ بدون شورت پوشیدم که وقتی آرش دید شوکه و مات و مبهوت نگاهم می کرد و چشاش دنبال کونم بود که کجا خم میشم و نگاهم می کرد و منم سنگینی نگاهشو حس می کردم رفتم نشستم کنارش باهاش شوخی میکردم میزدم آروم پس گردنش به شوخی خودمو روش می انداختم اونم میخندید و باهام کشتی میگرفت می انداختم زمین و روم می خوابید و میگفت هیچ وقت قدرت یه مردو دستکم نگیر منم تا میتونستم خودمو بهش میمالیدم انقدر با هم کشتی گرفتیم که ثابت کنه از من زورش بیشتره که کیرش شق شده لای پام بود و بهم میگفت دیدی دیگه نمیتونی مقاومت کنی؟ کوسمو به کیرش فشار میدادم و میگفتم الان تو می تونی مقاومت کنی؟ نرمیشو دوست داری؟ من که برای کلفتیش میمیرم و کوسمو تند تند به کیرش میمالیدم میگفت باشه گوه خوردم گوه خوردم گفتم اینجوری نگو چرا گوه؟ برو پایین اونو بخور بلند شد نشست وسط پام شلوارمو کشیدم پایین و گفتم بخور نانازمو گفت چه کوس تپلی گفتم کوس نگو بهش بگو ناناز گفت فدای نانازت بشم و شروع کرد خوردن نه خیس بود زیاد خوشش نیومد و با اکراه می خوردش گفتم کیرتو بکن توش واااای چه لذتی داشت بعد از سالها یه مرد کیرشو کرد توی کوسم داد میزدم آرش آرش آرش گفت دردت اومد؟ گفتم نه بابا حال اومد نانازم بکن تا ته بکن تا ته داخلش یه جیغ بلند از خوشی زدم و گفتم فدات بشم آرش جان و آرش بدون اینکه حرفی بزنه توی نانازم تلنبه میزد چشمامو بسته بودم صدای تنفس آرش که داشت توی نانازم تلنبه میزد گوش میدادم و لذت میبردم که آبش اومد و خالیش کرد توی نانازم گفت چه حالی داد چه حالی داد گفت میشه توی کونتم بکنم؟ گفتم وقت زیاده برای اون کار فعلا باید به ناناز تشنه کیرم حال بدی گفت پس قول دادیا؟ من کون می خوام گفتم باشه توله سگ کیرشو می خوردم براش از کیرش خوشم اومد کلفت بود و سیاه با یه کلاهک گنده که مکش میزدم و می بوسیدمش میگفت چقدر خوب می خوری بسه الان آبم میاد گفتم جونم این جمله الان آبم میاد یه اعتماد به نفس بالایی بهم میده که می تونم آبتو بیارم گفت سیما جان دیدن بدنت از همون روز اول آبمو میاورد میدونی چقدر به یادت جق زدم؟ گفتم فدات بشم از الان جق نزن بیا نانازم ماله خودته و داگی شدم و کیرشو کرد توی نانازم و شروع کرد تلنبه زدن گفت خدایش کوست محشره سیما جون دوست دارم به جای کیر با سر برم توی کوست گفتم جونم خوشحالم دوستش داری تلنبه میزد و دوتایی توی اوج شهوت بودیم و جز صدای آه و ناله صدایی شنیده نمیشد که گفتم آرش من الان میام دارم میام و ارضا شدم گفتم بسه بسه درش بیار بکن توی کونم که با یه سرعت باور نکردنی درش آورد و فرو کرد توی سوراخ کونم داد زد جووووووووووووون جوووون جووون چه تنگه کیرشو تا ته داد داخل و نگه داشته بود و جوووون جوووون می کرد گفتم کوفت بکن دیگه تا آبت بیاد الان فائزه میاد گفت به شرطی که امشب هم دوباره بهم کون بدی گفتم امشب نه فردا که فائزه رفت کلاس زبان هر چقدر دلت خواست کون بکن گفت این درسته باشه و شروع کرد تلمبه زدن توله سگ میگفت من از اولشم دنبال این کون خوشگلت بودم چه خوبه کردنش گفتم پس خیلی وقته دنبالمی و بهم نظر داشتی؟ گفت خیلی ساله از وقتی 15 سالم بود و اومدید رفتیم شمال با شورت و سوتین توی استخر شنا میکردی عاشق کونت شدم از اون موقع تا حالا خیلی به یادش جق زدم باورم نمیشه الان دارم میکنمش فکر میکنم خوابم گفتم تو بیداری اگر تندتر تلمبه بزنی تا آبت بیاد توله سگ الان فائزه میاد گفت باشه سیمای من و تند تند تلمبه زد و آبش اومد و ریخت توی کونم یه چند ثانیه نگه داشت و درش آورد و کونمو می بوسید می گفت مرسی عشق دیرین من گفتم پسر خوبی باشی سیما ماله خودته گفت پسر خوبی هم نباشم برات پسر خوبی میشم این رابطه 3 ماه ادامه پیدا کرد که فائزه با سامان پسر همکارم ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش اما خونشون دو تا خیابان با ما فاصله داشت و عادت کرده بود که صبح تا از خواب بیدار میشد میومد خونه ما آرش هم هر وقت میومد شبها تا صبح باهم سکس میکردیم و بیهوش میشدیم چند باری نزدیک بود لو بریم که تونستیم از آبروریزی فرار کنیم اما یه شب سه شنبه بود که با آرش تا صبح سکس کردیم و دوتایی خوابمون برد فائزه کلید داشت و اومده بود داخل و منو آرشو لخت توی بغل هم دیده بود و رفته بود اما کلیدشو روی سنگ اوپن جا گذاشته بود خیلی ناراحت بودم اما وقتی دیدمش چیزی به روم نیاورد میخواستم دیگه ادامه ندم اما آرش قبول نمی کرد و میگفت فوقش صیغت میکنم اما حاضر نیستم از دستت بدم من زنم بگیرم بازم تو رو میخوام و ولت نمیکنم یه سالی گذشت و از اون روز دیگه فائزه زنگ میزد تا منو آرش فرصت داشته باشیم خودمون رو جمع و جور کنیم بعد درو باز میکردم تا اینکه فائزه با سامان به مشکل خورد و با هم دعوامون شد و توی دعوا هر چی به مدارا کردن تشویقش کردم قبول نمی کرد و در آخر بهم گفت تو خودت بعد از این همه سال رفتی با یه پسری که هم سن پسرته سکس میکنی بعد به من میگی؟… گفتم خفه شو فائزه گفت فکر کردی نمیدونم؟ خودم دیدم لخت توی بغل هم خوابیدید! با اینکه میدونستم میدونه اما وقتی بهم گفت حس بدی داشتم رفتم توی اتاقم و گریه کردم بعد اومد بهم گفت ببخشید گفتم نمیخواستم بهت بگم به هر حال زندگی خودته منم باهات درد دل کردم از اون روز کمتر میومد خونم تا اینکه یه بار توی سکس از دهن آرش در رفت که کون دخترت هم مثله کون تو تنگه وقتی ازش پرسیدم گفت آره چند ماهیه با فائزه هم سکس داره گفتم نگاه کن دختره شوهر داره اما دنبال کیریه که توی ناناز مامانش میره حداقل من متاهل نیستم دارم اینکارو میکنم آرش می گفت حتی چند باری هم شب تا صبح خونش بوده و سکس میکردن گفتم پس شوهرش کجا بود؟ گفت نمیدونم چیزی نگفت منم نپرسیدم وقتی پیگیری کردم فهمیدم سامان هم میدونه که فائزه با آرش سکس میکنه! از اون روز برام سووووااااااله چطور یه مرد قبول میکنه زنش بره با یه مرد دیگه بخوابه؟ یا اینکه زنش شب تا صبح با یه مرد دیگه بخوابه و خودش توی اتاق طبقه بالا خونه خواب باشه؟؟؟؟؟ همیشه فکر میکردم اینا توی فیلم خارجی است و فانتزی های یه مشت عقده ای اما دیدم نه واقعیت داره الان 3 سال از اون ماجرا میگذره و آرش با اطلاع سامان با فائزه سکس داره! نوشته: سیما لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده