داستان سکس گی و دانشجویی در خوابگاه دانشگاه

[behrooz]

 گی × داستان گی × سکس گی × داستان دانشجویی × سکس دانشجویی × داستان خوابگاه × سکس در خوابگاه ×

منو سبزه ای زیبا در خوابگاه دانشگاه

سلام اول اگه بخوام خودم بگم این که من ی پسر 22 ساله اهل روستایی از روستاهای خراسان هستم،برای دوران کارشناسی اومدم مشهد و خوابگاه رشته معماری میخونم از بدنم بخوام بگم قدم حدودا ۱۷۵ پوستی جو گندمی روشن و هیکلی تو پر دارم،گرایشم به دختر است اما رابطه با پسر هم دوست دارم اول از همه بگم که داستان واقعی است و گی اگه که دوست نداری نخون.
یه روز از آخر هفته هایی که بچه ها رفته بودن شهرستان هاشون(خونه هاشون تا مشهد فاصله کمی داشت)منو دوستم هاشم که رشته مهندسی پزشکی میخوند و سبزواری بود باهم تنها بودیم،من بیشتر آخر هفته هارو پیش دوست دخترم بودم،یه شب که حدود ساعت ده برگشتم خوابگاه دیدم که هاشم با یه شورت هفتی جذب رو تخت به پشت خوابیده بود،اول تعجب کردم و اصلا اون لحظه فکر نمیکردم که قراره چه عشق نهانی بینمون شکل بگیره چون اصلا به هاشم نمی خورد که گی باشه قدی بلند حدودا ۱۸۰،موی فر و پوستی سبزه داشت اما با این حال بودی بی مو و کونی برجسته داشت که واقعا همه رو جذب خودش میکرد،صورت مردانه ای هم داشت.
ما آخر هفته ها سلف بهمون نمیدادن و من به هاشم گفتم کص کون رو جمع کن تا آشپزی کنیم،هاشم برگشت و با لبخندی شیطنت وار بهم گفت بیا تو جمع کن من بی توجه به حرفش لوازم ماکارونی رو بردم به اشپز خونه و به هاشم هم گفتم ظروف و ما بقیه وسایل رو بیاره و هاشم هم یه پیراهن لانگ پوشید و اومد کمکم بعد از این که شام رو پختیم و خوردیم(جاتون خالی خیلی خوشمزه شد مخصوصا با زیتون ترشی هایی که هاشم آورده بود از خونشون)،من روی تختم لش کرده بودم و داشتم فیلم میدیم،هاشم هم اومد و بهم گفت میشه منو ماساژ بدی،گفتم هاشم اصلا حوصله ندارم،خواهش کرد و منم قبول کردم،شروع کردم به ماساژ،بعد گفت که بزار پیراهنمو درارم،در اورد و ماساژ دادم،نا خداگاه چشمم سمت کون بزرگش رفت،همون لحظه گفت کونمم ماساژ بده،گفتم کونی بازیا چیه و خندید،انگار که خوشش اومده بود،کونش رو ماساژ دادم و همون لحظه نمیدونم چی شد که انگشتم رفت سمت سولاخش و انگشت کردم،حرفی نزد،ادامه ماساژ یهو برگشت و بلند شد لب ها مو یهو بوسید،من تعجب کردم و فهمیدم داستان از چه قراره،شروع کرد به خوردن لب هام،و کمکم رفت سمت گردنم و پاین رفت ک بدنمو بوسید و رفت سمت کیرم،زیر چشمی نگاهم کرد و من خودم شلوارمو دادم‌پایین و همون لحظه بهم گفت امید میشه امشب من زنت بشم و شروع کرد به خوردن کیرم،مثل یک پورنستار کیرم رو میخورد،واقعا کارش خوب بود،بعد از چند دیقه گفتم برگرد و من شروع کردم با انگشتم سولاخش رو باز کردن،واقعا کون خوبی داشت،الان‌که دارم بهش فکر میکنم بازم شق کردم،بعد از چند دقیقه که سولاخش رو کامل اماده کرده بودم،از کرم دوستم وحید که نبودش برداشتم و به کیر خودم‌و کون هاشم زدم و اروم کیرم رو گذاشتم دم سولاخش،وای واقعا گرم و خوب بود،شروع به تلمبه های اروم کردم،اونم خیلی اهسته ناله می کرد،چند بار دیگه پوزیشن عوض کردیم،نیم ساعت که گذشت داشت ابم میومد،گفتم داره ابم میاد،گفت که میخوام کونم رو ابیاری کنی و بریز توم،من هم با تمام فشار پاشیدم توش،برگشتیم و من شروع کردم به لب گرفتن ازش و بعد حوله هامون رو برداشتیم رفتیم طبقه پایین حموم کردیم.
بازم اگه غلط املایی داشت ببخشید.
چند بار دیگه موقعی که تنها شدیم باز هم رابطه داشتیم که اگه دوست داشتین باز هم تعریف میکنم.

نوشته: امید