رفتن به مطلب

داستان سکسی روی زنم بیغیرت شدم


migmig

ارسال‌های توصیه شده

     بیغیرتی × داستان سکسی × داستان بیغیرتی × سکس بیغیرتی ×

زنم از من یک بیغیرت ساخت - 1

#پارت_1
ماجرا برمیگرده از اونجایی که تیکه پروندن های زنم به من شروع شد
من اسمم فواده و خوب این ماجرا مربوط به زمانیه که من فهمیدم برای زنم کافی نیسم
زنم اسمش مهلا هستش ۲۴ سالشه یه زن با قد ۱.۶۸ و چشماش قهوه ای سوخته و موهای طلایی
جثه ریزی داره برای همین کونش و سینش راحت معلومه بیشتر از همه صداش وقتی صحبت میکنه با یه لرز به خصوصی صحبت میکنه که اگه تو عمقش فرو بری ناخواسته حس شهوت فرا میگیره آدمو
خودم فواد و قدم ۱.۸۰ و فیسمم اوکی و بدن رو فرمی داشتم
سایزمم ۱۱ بود و آدم زود انزالی بودم
1 الا 2 سال بعد از ازدواجمون تیکه های مهلا تو سکس بهم شروع شد

دفعه اول که داشتم آنال باهاش میکردم هر چقدر فشار میدادم اون ناله کمی میکرد و از دهنش در رفت و گفت:
انتظار نداری که با اون چیزی حس کنم؟
و خوب نمیدونم چرا بعد از شنیدن این حمله یه حسی داخلم انگار فعال شد که نوازش شدم و لذت بردم چند دقیقه بعدش ارضا شدم اما مهلا رو تخت بود گفت فقط همین؟
گفتم خوب چیکار کنم گفت کاریم مگه میتونی بکنی
گرفت خوابید
منم خوابیدم
همین طور چند هفته گذشت
مهلا واقعا زن خوبی بود نمی خواست من ناراحت شم حتی بعدش گفت منظوری نداشتم
اما خودم میدونستم یه جای کار میلنگه
جز سال اول عروسیمون نمیتونستم دیگه راضی نگهش دارم.
جدا از این چند وقتی به اون جمله کوچیک‌کاریم مگه میتونی بکنی؟ با اون لحنش فکر کردم
لحن ناز و شیطانی که داشت
هر بار بهش فکر میکردم نمیدونم چرا کمی هورنی میشدم
دوباره یه شب که خواستیم شروع کنیم به رابطه داشتم با زبون به حالت گربه ای سوراخ کصش که داشت نبض میزد میخوردم که دیدم گفت :
زبونت بهتر از کیرت کار میکنه و عاح بلندی سر داد
منم دوباره اون حسم گرفت و شروع کردم سریع تر خوردن و کیرم شق تر شد و مهلا ناله هاش رفت بالاتر و گفت زبون زدنو بس کن
کیرمو تنظیم کردم و فرستادم داخل اما خوب بعد از دو دقیقه دوباره داشت ابم میومد و اون اینو حس کرده بود ولی اون تازه داشت میرفت تو اوج
یه نگاه عمیق تر و بدتر کرد
دیدم گفت:
توانت همینه؟ بیشتر از این عرضه نداری؟
و خوب با شنیدن این حرفا اون حسم کار خودشو کرد و آبم اومد
و شروع کردم نفس زدن و اون هنوز آبش نیومده بود و گفت:
خستم کردی یعنی بیشتر از این نمیتونی؟
برات مهمه که من هیچ نمیتونم ارضا شم
چند دفعه همین طوری تکرار شد تا یه جا یه سوتی دادم
وسط سکس بش گفتم هیچ دردی حس‌نمیکنی
گفت با اون چیزی که تو داری نه و من هم تلمبه زدم گفتم بیشتر و اینا
دیدم گفت:
خوشت میاد میرینم بت؟
منم چیزی نگفتم بیشتر تلمبه زدم
و ابم اومد
اون شب خدشو پاک کرد و گفت بعدا یه حال بهتر بت میدم با همون صدای ناز و یه لحن شیطونکی

و خوابید
صبح که بلند شدم برم سر کار و اونم داشت صبحونه درست میکرد و من میخواستم برم سر کار دیدم از سر شلوار دست زد به کیرم گفت اقا موشه چطوره
من دست خودم نبود یکم ضربان قلبم رفت بالا
و اون بیشتر فشار داد دیدم شق کردم
باز گفت:
امشب سوپرایز دارم برات و من با کیر یا به قول مهلا آقا موشه رفتم سر کار
کل مدت که کار بودم به این تحقیرش فکر میکردم داغ میشد صورتم و تا شب نمیتونستم صبر بکنم کارارو سریع انجام دادم و بالاخره شب شد
رفتم خونه و دیدم مهلا امادست تو اتاق صدام زده
رفتم پیشش دیدم و لخته و خوب گفتم:
این بود سوپرایزت؟
گفت:
نه و بیا جلو تر
رفتم جلو تر
دیدم با کف پاهاش گذاشت رو کیرم رو شلوار و همونجا یکم دور نگهم داشت و میمالید
گفت:
موش کوچولو چطوره؟
و من همونجا یه ضرب با نرمی پاهاش + لرزش صداش و اون تیکش شق کردم
همونجا فهمیدم میدونه از تحقیر خوشم میاد
و خوب شلوار در اوردم نشستم سر زانو
اون گفت میخوام یه چیزی رو تست بکنم روت
سرمو با پاهاش نزدیک کصش کرد و گفت بخور حین خوردن
ناله میکرد و میگفت :
زبونت از دول‌موشیت بهتره و ناله با صدای لرزان و لطیفش سر میداد کیرم شق تر میشد
و پاهاشو دورم محکم تر قفل میکرد
و باز گفت:
دول موشیت بلند شده؟
و نگاهم به نگاه تحقیر آمیزش افتاد و با سر گفتم اره
گفت :
با اون دولی که تو داری همین خوردن از سرتم زیاده
و من بدون اینکه دخولی انجام شه ارضا شدم خیلی بی حال افتادم رو کصش
اونم شروع کرد خندیدن
و گفت پس که اینطور است آقا فواد
یکم حالم اوکی تر شد نشست باهام حرف زدن
گفت لذت میبری اینجوری بات صحبت میکنم؟
گفتم:
اره
گفت:
خوشت میاد ضعفتو به رخت میکشم ؟
گفتم اره
نشست بهم گفت:
ببین تورو به عنوان شوهرم عاشقتم اما بحث سکس و اینا جداست
اما
اما منم نیاز دارم
خودت نمیبینی هیچ ارضا نمیشم؟ همش دارم تو خودم میریزم ؟ جز سال اول کی دیدی من ارضا شم؟
گفتم:
میدونم اما خوب من چیکار بکنم
خودت میبینی که تحقیرم میکنی آبم میاد
چیکار بکنم ارضا شی
گفت:
تو بدون اینکه دخولی انجام شه با تحقیر های من ارضا شدی درست؟
گفتم:
اره خیلی هم خوب بود
گفت:
میخوای این تحقیر بیشتر شه؟ قول میدم ۱۰ برار چیزی که الان اتفاق افتاد برات انجام بشه
گفتم:
معلومه که اره
گفت:
پس بزار پای یکی دیگه هم باز شه
کپ کردم و گفتم:
یعنی چی ؟
گفت:
یه نفر که از لحاظ جسمی از تو تو سکس بهتره رو پیدا میکنیم
اون منو بکنه و منم تورو تحقیرت میکنم
کپ کردم
یکم رفتم تو خودم کع دیدم سرمو گرفت گذاشت رو سینه هاش
گفت:
دورت بگردم ناراحت این نباش ک فکر‌کنی من جدا میشم یا کسی میتونه منو از تو بگیره
فقط میخوام سکسمون یکم بهتر شه
فقط اوقات سکسمون هستش وگرنه دیگه نیستش

گفتم:
بزار فکرامو بکنم
گفت: باش
ادامه دارد…

نوشته: کاکولد من

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.