رفتن به مطلب

داستان سکسی ارباب و برده بازی با همسرم


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده

     فتیش × ارباب و برده × داستان سکسی × داستان ارباب و برده × سکس ارباب و برده × داستان فتیش × سکس فتیش ×

برده داری من و همسرم - 1

سلام من امین هستم 32 سالمه با قدی 185 و اندازه کیرم 18 سانته و همسرم مریم 28 سالشه با قد 180 با بدن لاغر و سایز سینه 80 چون لاغره سینه هاش بیشتر به چشم میان.
ما دو نفر از طریق دوستی با همدیگه آشنا شدیم و دوستی ما سه سال طول کشید بعد ازدواج کردیم مریم مثل خودم بود حشری و گرم وقتی میومد پیشم ساعت ها پیش همدیگه بودیم و رابطه داشتیم همه چیز مریم مثل خودم بود اخلاق و رفتار و شوخی عشق تفریح و غیره و هیچ وقت از همدیگه ناراحت نمی شدیم با مریم همه جا میرفتم بعد از ازدواج خوشم میومد مریم پایه بود.
من مغازه ابزار یراق داشتم وضعیت مالی خوبی دارم و هیچ مشکلی ندارم خدا رو شکر تنها چیزی که مریم با من تفاوت داشت این بود مریم به دین و خدا اعتقاد نداشت خوب اونم نظر شخصی خودش بود ولی منم بهش احترام میزاشتم.
توی اتاق خواب ما به دیوار یک تلویزیون ال سی دی 85 اینچ گذاشتیم روبروی تخت خواب شب ها بیشتر فیلم میدیدم قبل از خواب گاهی فیلم سکسی یا پورن دانلود میکردم با فلش میزاشتم نگاه میکردیم و سکس داشتیم سکسی من و مریم خیلی طولانی میشد چون من واقعا کمرم سفت بود.
یک شب وقتی داشتیم فیلم نگاه میکردیم وسط فیلم ها پورن یک فیلم ارباب و برده بود مریم پرسید این چیه ؟
براش توضیح دادم گفت تو ایران هم هست ؟
گفتم آره ولی باید آدم مطمئن پیدا کنیم مریم گفت برده دوست دارم ولی پسر ، جون بهش گفتم دختر هم هست گفت نه پسر باشه من و مریم بحث کردیم که برده پسر یا دختر باشه گفتم بزار ببینم اول چی پیدا میکنیم دوتایی توی سایت کون باز و اینستاگرام و غیره گشتیم تا بعد از دو هفته یک پسر ۱۴ ساله و یک دختر ۱۸ ساله پیدا کردیم با توافق مریم گفتیم بزار بریم یک بار پسره بیاد و یک بار دختره تا ببینیم چطورن کدومشون لذت بیشتری داره ، ولی من تو فکر دختر بودم که بدنش ببینم لذت ببرم چرا دروغ بگم با پسره قرار گذاشتم کوچه پشت پاساژ کوروش من و مریم با ماشین رفیتم دنبالش البته یکم استرس داشتم بار اول بود ، یک دفعه دردسر نشه طبق عکسی که داده بود خودش بود یک پسر سفید خوشگل و با ادب آمد سوار شد عقب ما حرکت کردیم اسمش پرسیدم گفت آرمان هستم طبق چیزی که تو اینستاگرام گفت بود بهش گفتم عقب ماشین دراز بکش گفت چشم ، آخه نمیخواستم خونه رو یاد بگیره خودمو مریم تا رسیدیم خونه ازش سوال میپرسیدیم چند وقته از بردگی خوشش آمده و غیره دیدم دو سالی هست گفت همه کاری هم میکنم از تحقیر شدن خوشم میاد.
رسیدیم خونه درب پارکینگ باز کردم رفتیم داخل مریم به آرمان گفت همینجا وسط پذیرایی بمون شما به من گفت بشین روی مبل من برم تو اتاق خواب و بیام برات سورپرایز دارم گفتم باشه به آرمان گفت تا من بیام تو همینجا لخت شو و مریم رفت تو اتاق خواب منم داشتم نگاه آرمان میکردم لباسش درآورد با شرت ایستاده بود روبروی من بدن سفید و بی مو داشت مریم سرش از اتاق درآورد گفت شورتتو در بیار من خندم گرفت بدبخت شرتش درآورد درصورتیکه کیرش خواب بود احساس میکردم اگه بلند بشه از کیر من بزرگتره چقدر سفید و تمیز بود کیرم داشت بلند میشد برای اولین بار کیرم برای یک هم جنس خودم بلند شد ، ناگهان مریم آمد بیرون با یک لباس بند بندی چرمی مشکی براق یک جفت کفش ساق بلند ست اون لباس ها بودن در اصل مریم لخت بود چو کس و کون سینه هاش پیدا بودن یک شلاق چرمی و یک بند تو دستش بود من بلند شدم گفتم اینها رو از کجا آوردی ؟
گفت وقتی دیدم قطعی دنبال برده میگردی منم از یک سایتی خریداری کردم ، آرمان محو مریم شد آمد جلو با اون بندی که دست مریم بود بست دور گردن آرمان بهش گفت مثل سگ بیا دنبالم آرمان چهار دست و پا با مریم رفت تو اتاق خواب با شلاق میزد پشت آرمان ، مریم نگاه کرد خندید گفت چیه عشقم ، من مونده بودم اول تو لباس های مریم بعد این چیزها رو از کجا بلده .
منم رفتم تو اتاق خواب دنبالشون مریم گفت تو هم لخت شو منم لباس ها مو داشتم درآوردم مریم محکم میزدش می‌گفت پامو لیس بزن اونم میزد ، بهش گفتم اینجوری نزنش دردش میاد ، گفت نه عزیزم دوست داره ، بهم گفت شورتت دربیار شرتم در آوردم گفت تو بخواب رو تخت خواب دراز بکش منم خوابیدم دیدم از داخل کمد یک دیلدو مدل شرتی آورد کرد پاش منم خندم گرفت گفتم این از کجا ؟
یک دفعه داد زد بیشرف برو کیر شوهرمو بخور میخوام از کون بکنمت و محکم با شلاق زدش آرمان می‌گفت چشم خانوم روی چهار دست و پا آمد شروع کرد برام ساک زدن مریم وازلین زد رو دیلدو و کون آرمان و فشار میداد آرمان همینجوری که ساک میزد آخ آخ میکرد و مریم محکم میزد در کونش دو سه دقیقه ای شد بهش گفتم حالا برعکس بشیم ، بلند شدم به مریم گفتم دیلدو رو دربیار اونم درش آورد بهش گفتم حالا تو دراز بکش ، گفتم آرمان کس زنمو بخور تا حال کنه ، گفت چشم آقا منم رفتم برای اولین بار تو عمرم کاندوم آوردم کشیدم رو کیرم ، با خودم گفتم خدا میدونه به چند نفر داده یا کرده ریسک نکنم ، یکم وازلین زدم رو کیرم رفتم پشتش داشت کس مریم میخورد منم کردم تو کونش سرش آورد بالا گفت احححححح به این میگن کیر چقدر خوبه و گرمه مریم بهش گفت کسکش لیس بزن حرف نزن و داشت کس مریم لیس میزد منم تلمبه میزدم اولین بار بود داشتم کاندم میزاشتم و یک پسر میکردم حال میداد ولی بدون کاندوم و زن یک چیزی دیگه هستش آبم اومد کیرمو کشیدم بیرون رفتم خودمو تمیز کردم و آمدم مریم هنوز داشت ناله میکرد محکم این آرمان میزد و می‌گفت بخور ، با خودم گفتم بزارم آرمان مریم بکنه.
یک کاندوم دادم به آرمان گفتم اینو بزار زنمو بکن گفت چشم آقا نگاهی به مریم کرد مریم بهش گفت زود باش کیرش خواب بود مریم رفت جلو براش شروع کرد به ساک زدن وای حداقل کیرش ۴ یا ۵ سانت از مال من بزرگتر بود مریم کاندوم کشید رو کیرش خوابید پاهاش داد بالا اونم نامردی نکرد با یک حرکت کیرش تا آخر کرد تو کس مریم یک جیغی کشید گفت بیشرف آروم من فقط نگاشون میکردم و چنان تلمبه میزد که نگو و نپرس مریم و با سینه های مریم بازی میکرد هنوز دو دقیقه نشد مریم آبش آمد در صورتی که بچه بود کارش خوب بلد بود و داشت ادامه می‌داد و تلمبه میزد کیرم برای زن خودم بلند و مریم و همینجوری اح میکشید و می‌گفت چه کیری داری و خوابید تو بغل مریم دو تا فشار محکم داد و آروم شد کیرشو کشید بیرون کاندم پر آب بود.
مریم داد زد سرش برو خودتو تمیز کن و بیا اشغال گفت چشم خانوم رفت تو دستشویی بهش گفتم خوب حال کردی مریم گفت آره عزیزم خیلی خوب میکرد کیرش هم بزرگ بود.
بهش گفتم اینجوری آنقدر بهش بی احترامی نکن گفت کاریت نباشه مریم نگاه کرد گفت ها باز کیرت بلند شد ، بهش گفتم والا امشب همه چیز برام عجیب بود ، گفت چی ؟
گفتم لباس هات وسایل برده داری رفتارت با آرمان که همیشه مهربون بودی و یا من بخوام کون پسر بزارم یا کاندوم یا جلوی خودم یک نفر تو رو بکنه گفت وقتی رفت آرمان برات توضیح میدم.
آرمان آمد مریم گفت کسمو پاره کردی کسکش بیا هم کس منو بخور هم کیر آقا رو ، گفت چشم دوتامون رو تخت خواب دراز کشیدیم با کیرم بازی میکرد و کس مریم میخورد گاهی برای من ساک میزد منم از مریم لب میگرفتم با سینه هاش بازی میکردم خیلی خیلی حشری شدم بهش گفتم آرمان بلند شو پاهای مریم دادم بالا کردم تو کسش و شروع کردم به تلمبه زدن آرمان داشت سینه های مریم میخورد شهوتم چند برابر شده بود هیچ وقت فراموش نکردم مریم با یک دست سر آرمان فشار میداد روی سینه هاش و آه میکشید با اون یکی دستش با کیر آرمان بازی میکرد من که ادعا میکردم تو سکس کمرم سفته بابت آنقدر لذت شهوت آبم ریختم تو مریم بعد کنارش دراز کشیدم بهش گفتم خیلی خوب بود.
مریم یکم با کیر آرمان بازی کرد، آرمان گفت خانوم دوست داری باهات سکس کنم ؟
مریم بهش گفت نه برای امروز بسه کسم درد میکنه ، گفت چشم شروع کرد به لیسیدن پاهای مریم و زبون زدن ، مریم گفت بسه پاشو برسونیمت.
طبق توافق قرار بود برای دو ساعت بیا بهش دو میلیون بدیم مریم بهش گفت همه چیزت خوب بود ازت راضی بودم شماره کارتش گرفت براش چهار میلیون واریز کرد ، گفت خانوم از شما دوتا زن و شوهر خوشم اومد خواستم برای اولین بار پول نگیرم ولی ممنون دفعه بعد اگه ازم راضی بودید بگید بیام ، من و مریم ازش تشکر کردیم برای برسونیمش گفتم عقب ماشین بخواب بردمش پشت پاساژ کوروش پیادش کردم و برگشتیم سمت خونه.
تو مسیر از مریم جریان لباس و رفتارش با آرمان پرسیدم گفت توی این چند وقت که تو دنبال برده بودی کلی کلیپ فیلم دیدم راجبش توی اینترنت خوندم و از یک سایتی تو اینستاگرام لباس سفارش دادم بهم گفت کونش خوب بود ؟
گفتم نه واقعیت بیشتر وقتی با سکس کرد من لذت بردم از پسر خوشم نمیاد.
گفت با این دختره هماهنگی بکن برای پنجشنبه بیاد ، گفتم باشه.
بهش گفتم مریم سکسش چطور بود ؟
گفت خداییش حال کردم خیلی حرفه ای بود و کیرش بزرگ بود گفتم برای تنوع بد نبود گفت آره عالی بود.
حالا قراره برای پنجشنبه دختره بیاریمش.
بعد اینم براتون تعریف میکنم.

نوشته: امین

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...


برده داری من و همسرم - پایانی

سلام ادامه ماجرا من و مریم بعد از آرمان میخوام براتون تعریف کنم البته باید جواب خیلی ها رو بدم.
تمام ماجرا واقعی هستش و هیچ دروغی ندارم بگم اگه دوست نداری ماجرا رو دنبال نکن.
با مریم هماهنگی کردم برای پنجشنبه برای اون دختره مریم گفت بزار خودم باهاش حرف بزنم گفتم باشه شمارشو دادم به مریم باهاش حرف زد البته من متوجه نشدم چون داشتم غذا میخوردم مریم تو اتاق خواب حرف میزد.
بعد از چند دقیقه آمد گفتم چی شد؟
گفت اوکی عزیزم ، پنجشنبه گفت از ساعت 6 عصر آزادم تا 10 شب گفت آقا امین شهرک اندیشه ساعت 6 آنجا باشه گفتم اوکی نظرت چیه به نظر خودت اوکی هستش ؟
گفت طبق صحبت ها و تعریف های که میکرد خوبه ولی حیف کیر نداره ، بهش گفتم من که دارم گفت آره ولی دوتا کیر بهتر یک کیره منم با خنده بهش گفتم اون روز دوتا کیر بود و یک کس پنجشنبه دوتا کس و یک کیر خندید گفت خفشو البته اونم بلده چطوری مثل تو بهم حال بده ، گفتم چطور ؟ گفت خودت میبینی گفتم اوکی عزیزم .
روز پنجشنبه تا ساعت 5/30 در مغازه بودم بهش پیام دادم آماده هستی بیام گفت بله یک آدرس بهم داد سمت شهرک اندیشه مغازه رو بستم و رفتم دنبالش با مریم هماهنگی کردم دارم میرم دنبال دختره گفت اوکی منتظرم.
رسیدم بهش زنگ زدم گفت همون ماشین شاسی بلند مشکی ؟
گفتم بله فقط عقب بشین گفت چشم.
درب عقب باز کرد نشست دیدم خوشگله و خوش هیکل ازش خوشم اومد حرکت کردیم بهش گفتم اگه میشه عقب ماشین دراز بکش گفت چرا گفتم دوست ندارم مسیر خونمو یاد بگیری ، گفت میخوای بیام جلو برات ساک بزنم تا برسیم ؟ ماشینت شیشه دودی پیدا نیست گفتم نه عزیزم رسیدیم خونه بعد ، گفت چشم آقا دراز کشید عقب ماشین تو مسیر ازش پرسیدم چند وقته توی این کاری گفت دو ساله بهش گفتم همه کاری میکنی ؟
گفت مثلاً چی ؟
گفتم کون دادن و کس دادن و تحقیر شدن و غیره ؟
گفت بله انجام میدم بهش گفتم خانومم خیلی توی این قضیه سرسخته ها خیلی تحقیرت میکنه میزنه مشکلی نداری ؟
گفت عاشق این کارم گفتم خوبه اگه کارت خوب بلد باشی پول خوبی هم بهت میدم گفت چشم.
تو مسیر گفت تا حالا چندتا برده آوردین ؟
بهش گفتم تو دومی هستی هفته گذشته یک پسری بود الان شما گفت . حالا چرا پسر بعد دختر ؟
خانومم دوست داشت برده پسر امتحان کنه من دوست دارم برده دختر بعد از تو هم تصمیم میگیرم که کدومتون بیارم.
بهم گفت پسره خوب بود ازش راضی بودی ؟
بهش گفتم خانومم ازش راضی بود . گفت شما ؟ گفتم من نه حتی باهاش سکس کردم لذت نبردم اون گفت قراره با من لذت ببری.
بهش گفتم من و خانوم بیشتر از این خوشم اومد که اون پسره با کیر کلفتش خانومم کرد من لذت بردم خانومم خوشش آمد.
خندید و گفت پس بی غیرتی هم دوست داری.
بهش گفتم نه با هرکسی.
رسیدم خونه رفتم داخل صدا کردم مریم مهمون داریم دیدم دوباره مریم با همون لباس بندی که با آرمان پوشیده بود دوباره تنش بود از اتاق خواب آمد بیرون دختره تا دیدش گفت جون این خودشه مریم آمد جلو با دستش فک دختره گرفت بهش گفت اسمت چیه اون گفت مهسا مریم بهش گفت دهنت باز کن جنده تا دهنش باز کرد مریم تف کرد تو دهنش گردنش گرفت پرتش کرد رو زمین بهش گفت یالا لخت شو ببینم.
بلند شد مانتو شلوار درآورد اونم مثل مریم همون لباس تنش بود وای خدااااا چه سینه های پروتز کرده ای چه هیکلی کس و سینه هاش پیدا بودن. مریم رفت سمتش قلاده و زنجیر بست دور گردنش بهش گفت بیا مهسا هم رفت دنبالش مریم برگشت نگاه من کرد گفت عزیزم لباستو در بیار بیا گفتم الان میام منم لخت شدم با شورت رفتم دنبالشون ( تو دلم قند آب شد که الان نوبت منه که یک کس بکنم)
رفتم تو اتاق خواب دیدم مریم دراز کشیده مهسا (برده) داره پاهاش لیس میزنه بهش میگه یالا اشغال و با شلاق چرمی که داشت میزد رو کمرش بهش گفت پاهای آقا رو بخور اشغال آمد انگشت پامو کرد تو دهنش و خوردن لیس زدن و میومد بالا کیرم بلند شد بود مریم گفت شورتت دربیار منم درآوردم دید کیرم بلند شده بهش گفت بیا کیر آقا رو بخور دوست داره و دوباره با شلاق زدش آمد شروع کرد برام ساک زدن با دستش گذاشت رو کس مریم و بازی میکرد مریم از خود بی خود شد سرشو از کیرم بلند کرد به مریم گفت خانوم من دیلدو کمری دارم بیارم تو کیفمه.
مریم گفت برو بیار ببینم چه شکلی هستش بلند شد رفت دو تا مدل آورد مثل شورت میپوشید یک کیر مصنوعی بهش بود یکشون اندازه کیر من بود ولی اون یکی بزرگتر مریم بهش گفت اول با اون کوچکتره شروع کن مهسا کردش پاش مریم بهش گفت اول کسمو لیس بزن جنده آمد شروع کرد به خوردن کس مریم ، مریم تو آسمون بود از لذت . خوب بلد بود بلند شد پاهای مریم داد بالا گذاشتش تو کسش مریم یک آحی کشید و شروع کرد به تلمبه زدن تو کس مریم منم با خودم گفتم الان فرصت خوبیه از پشت بکنم رفتم پشتش دیدم شورته از پشت بازه کونش پیداست تف زدم به کیرم اون داشت مریم میکرد مریم داشت باهاش حال میکرد منم یکم نگهش داشتم کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش فشار دادم همش می‌گفت آخ آخ اونم چون دردش میومد اونم دیلدو رو بیشتر تو کس مریم فشار میداد کیرمو جا کردم تو کونش و دوتایی تلمبه میزدیم من تو کون مهسا و مهسا تو کس مریم واقعا من تو اوج بودم داشتم حال دنیا رو میکردم داشت آبم میومد ولی دوست نداشتم بیاد هنوز دوست داشتم بیشتر حال کنم مریم افتاد به نفس نفس سینه های مهسا رو چنگ میزد یک دفعه ارضا شد منم دیگه نتونستم طاقت بیارم تمام آبم به فشار خالی کردم تو کون مهسا اووووووف کیرم درآوردم بی حال افتادم کنار مریم ولی مهسا هنوز داشت برای مریم تلمبه میزد مریم بهش گفت اشغال جنده بسه دیگه مهسا هم بلند شد بهش گفت کسم لیس بزن عوضی کس مریم میخورد منم با سینه های مریم بازی میکردم مریم گفت بازم میتونی بکنی ؟ بهش گفت الان نه چند دقیقه دیگه گفتم مریم تو رو بکنم ؟ گفت نه این جنده رو گفتم گفتم کون خوبی داشت مریم گفت همین الان هرچی دوست داری کون بکن که من هیچ وقت بهت نمیدم گفتم باشه مریم موهای مهسا رو کشید بهش گفت برای آقا ساک بزن اون شورت دیلدو دار رو دربیار من میخوام بپوشم بلند شد از پاش درش آورد مریم پوشیدش با خنده گفت امین خوبه تو حالا هرچی منو کردی منم الان بکنمت خندم گرفت بهش گفتم عزیزم من از کس کردمت تو اگه دیدی من کس دارم تو هم بکن مهسا گفت چه زن و شوهر باحالی هستید مریم بهش گفت ساک بزن الان همین زن و شوهر از کس و کون میخوان یکیت کنند و مهسا شروع کرد برام ساک زدن چقدر حرفه ای میخورد اولش کیرم شل بود و خوابیده چون آبم اومد بود حتی نشستم همینجوری کثیف میخورد کیرم داشت بلند میشد مریم بهش گفت دولا براش ساک بزن تا اینو کردی تو کسم حالا من بکنمش تو کونش جنده . مریم از پشت تف کرد تو سوراخ کون مهسا یک دفعه تا آخر فشار داد همش جا کرد داخل مهسا جیغ کشید و مریم تلمبه میزد و با درد و حال داشت برام ساک میزد منم از این صحنه لذت بردم کیرم بلند شد گفتم مریم صبر کن دراز کشیدم بهش گفتم با کس بشین رو کیرم نشست ولی یکم گشاد بود ولی بد نبود مریم از پشت کمرش فشار داد خوابید تو بغلم مهسا اون دوباره از کون دیلدو رو فشار داد داخل مهسا دوتایی از کس و کون میکردیم ولی من چون پایین بودم زیاد نمی‌تونستم خوب تلمبه بزنم دو سه دقیقه ای همینجوری تلمبه زدن ادامه میدادم که مهسا ارضا شد مریم از پشت محکم میزد پشتش بهش میگفت دیدی حال کردی جنده خوب آبت آمد. اونم سینه هاش تو بغلم بود و نفس نفس میزد می‌گفت عالیه بعد مریم کشید بیرون گفت خسته شدم جفتم دراز کشید منم مهسا خوابوندمش رو تخت پاهاش دادم بالا و تلمبه زدن بعد کیرمو درآوردم بهش گفتم رو به شکم بخواب مریم داشت نگاه میکرد کیرم کردم تو کونش و اون خوابیده بود رو به شکم منم نشسته رو کونش میکردم مریم اومد تو بغلم بهش گفتم این دیلدو رو دربیار دیلدو درآورد کیرم تو کون مهسا عقب جلو میکردم مریم آمد تو بغلم ازش لب گرفتم با سینه هاش بازی میکردم و میخوردم آبم اومد کیرمو تا آخر فشار دادم تو کون مهسا آبم ریختمش داخلش بلند شدم سه تای دیگه جون نداشتیم تقریباً ساعت 9 بود مهسا گفت آقا خانوم میشه من برم تا برسم خونه طول میکشه نگاهی به مریم کردم بهش گفتم کاری باهاش نداری ؟
مریم گفت جنده چند دقیقه ماساژ بده بدم درد میکنه منم رفتم دوش گرفتم تا برسونمش از حمام آمدم بیرون دیدم دوتایی در حال آماده شدن هستند خودمو خشک کردم لباس پوشیدم رفتیم تو حیاط سوار شدیم مریم بهش گفت عقب ماشین دراز بکش اونم دراز کشید تو مسیر که حرکت کردیم مهسا گفت امیدوارم ازم راضی باشید من و مریم بهش گفتیم عالی بود.
مهسا گفت ببخشید اینو میگم بیشتر از برده داری شما گروپ دوست دارید بیشتر به جای اینکه برده داری کنید به فکر سکس بودید و گروپ میزدید البته اولش خانوم یک کارهایی کرد بهش گفتم بله فقط تفاوت اینه که گروپ هرکس دوست داره هرکسی میکنه ولی ما با اونی که دوسش داریم سکس میکنیم.
گفت بله تو مسیر پولش براش واریز کردم بعد قبل از پیاده شدن گفت هر وقت خواستید بازم از قبلش بهم بگید خوشم میاد زن و شوهر پایه ای هستید ، من و مریم خندیدم ازش خداحافظی کردیم و رفت.
تو مسیر به مریم گفتم حالا نظرت چیه پسره یا دختره ؟
گفت معلومه پسره گفتم چرا ؟
گفت پدر سگ خوب سکس میکرد کیرش خوب بزرگ بود و نسبت به سنش حرفه ای بود.
گفت تو چی من گفتم دختره.
بهش گفتم دختره دیلدو گذاشته بود برات ، گفت نه کیر واقعی یک چیزی دیگه هستش.
دیگه قرار شد هفته ای یک بار آرمان بیاد و یک هفته دیگه مهسا بیادش.
دوستان عزیز کل ماجرا واقعی هستش.
دروغی ندارم بگم الان روز شنبه هستش تو مغازه خودم نشستم دارم ماجرا رو مینویسیم.
از ماجرای قبلی خیلی خیلی خوشحال شدم که تعریف کردم چون چندتا برده دیگه هم پیام دادن باید با اونها هم صحبت کنم ببینم چند ساله هستند و شرایطشون چیه با تشکر.

نوشته: امین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.