chochol ارسال شده در 27 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر خانم معلم × خیانت × زن شوهردار × داستان سکسی × داستان زن شوهردار × سکس زن شوهردار × سکس خانم معلم × داستان خانم معلم × رام کردن مارال وحشی شاید یه کم کلیشه باشه ولی اینی که مینویسم کاملا واقعیه و اصلا زایده تخیلات یک کیر راست شده نیست کاوه هستم ۴۱ ساله یه آدم در ظاهر کاملا معمولی ولی با هوش و خوش سرزبون که همیشه به کارم اومده سال ۹۶ اواخر پاییز بود خونه تنها بودم توی برنامه بی تاک میچرخیدم و با افراد نشناس چت میکردم حدودای ۲ صبح بود که یه نفر با آیدی مارال شانسی با من وصل شد و تقریبا تا صبح با هم صحبت کردیم و درد و دل یه خانم معلم بود که توی یکی از شهرهای کوچیک جنوبی ریاضی درس میداد شوهرش که اسمشو علی میزارم اینجا نظامی بود و به خاطر شوهرش اونجا زندگی میکردن و خودشون مال شهر دیگه ای بودن خلاصه آخرش به هم ای دی تلگرام دادیم و ارتباطمون ادامه پیدا کرد حرفامون معمولی و حول و حوش زندگی بود و مشکلات روزمره ولی خوب هردومون به هم علاقه مند شده بودیم اون نمیخواست به زبون بیاره منم خوب میترسیدم بگم کات کنه یه یادگاری براش درست کردم و فرستادم که خیلی خوشش اومد همیشه حرفامون به یه جایی میرسید که یه کم راست میشد کیرم تمومش میکرد گفت تو تنهایی و نمیخوام اذیت بشی و من نیستم توی این خطها منو با دوستش مریم آشنا کرد که اونم معلم ریاضی بود و توی بندر عباس خدمت میکرد با مریم راحتتر بودم ولی ارتباطم با مارال به عنوان دوست ادامه داشت مریم آدم مذهبی بود و روزه میگرفت و معمولا برا سکس چت باید صبر میکردیم تا بلد اذان خلاصه قرار شد برم بندر عباس پیش مریم و مارال بیاد ولی روز قبلش بچش مریم شد و نیومد و منو مریم سه روز به یاد موندنی داشتیم با هم و کلی سکس کردیم البته چون دختر بود و باکره فقط از کون میکردمش ولی بعد از اون سه روز مریم با حس زنانش فهمید که من عاشق مارال هستم و اونو میخوام و کم کم روابطمون سرد و کات شد نهایتا با مارال هم جسته و گریخته در ارتباط بودم ولی نه دائم گاهی از هم خبر میگرفتیم یه چند روزی چت میکردیم و دوباره تا چند ماه بعد تا اینکه سال ۱۴۰۰ شوهرش منتقل شد به کرمان و وقتی خبرشو داد دوباره رابطمون گرم و گرمتر شد ولی همیشه سوالهای خاصی میپرسید که تو منو دوست داری روم عیرت داری و ازین حرفا تا اینکه یه شب خیلی ناراحت بود و حالش خوش نبود تلفن زد و کلی گریه که شوهر من چندین ساله اصرار داره که من به مرد دیگه ای باید کص بدم اون شبم این برای اینکه از دستش خلاص بشه گفته بود دارم میرم به همکارم بدم و اومده بود خونه دوستش و ازونجا به من زنگ زد و من فهمیدم که شوهرش روش بی هست و حس کاکولد داره ولی این اصلا رضایت نمیده و از رفتار شوهرش شاکی و ناراحته خلاصه کشش ندم کم کم روابطمان صمیمی تر شد و تقریبا هر شب با هم سکسچت میکردیم خیلی پایه بود توی چت و میگفت وقتی با تو چت میکنم و خودمو میمالم خیلی بیشتر از کیر شوهرم بهم حال میده اوایل وقتی شوهرش شیفت بود میموند ولی کم کم وقتی شوهرش میخوابید کنار اون با من چت میکرد و کصشو میمالید و از کصش برام فیلمو عکس میفرستاد خلاصه کار به جایی رسید که وسط روز وقتی شوهرش داشت تی وی میدید میومد تو اتاق خواب تا ارضاش کنم شوهرش از همون اوایل از ارتباط ما خبر داشت و من همیشه عجیب بود برام که میگه علی سلام داره و ازین حرفا ولی اینطوری نشون داده بود که ما دوست معمولی هستیم چند بار شوهرش بهش گفته بود بگو کاوه بیاد کرمان ولی این نمیدونم از سر لج یا هرچی قبول نمیکرد منم نمیخواستم اصرار کنم خیلی و ناراحتش کنم یه روز بعد از یه سکس چت توپ که حسابی خیس شده بود شوهرش دستشو تو شورتش کرده بود و فهمیده بود بله خانوم معلم داره با من حال میکنه گوشیشو گرفته بود و خونده بود و سه بار کرده بودش گویا خیلی کیف کرده بود که زنش با کیر من اینقدر خیس شده و همین باعث شد دیگه قطع بشه این نوع چت هامون چون مارال نمیخواست ولی بعد توی دو ماه توی دی ماه ۱۴۰۱ بود گفت دلم میخواد ببینمت بعد این همه سال منم از خدا خواسته بار سفر بستم و با قطار راهی کرمان شدم و یه هتل اپارتمان اجاره کردم که در مستقل داشت مارال یه زن معمولی نه خیلی خوشگل و نه زشت بود قد متوسط سبزه ولی خیلی بانمک صبح خودش اومد ایستگاه قطار دنبالم و با هم رفتیم سوئیت اونجا اولین بار تو بغلم گرفتمش و لیمو رو لبش گذاشتم شاید باید مثل همه بگم سایز ۸۵ و کمر با یکی و و ولی فقط واقعیتو نوشتم یه هیکل معمولی مثل اکثر خانمهای ۳۵ تا ۴۰ ساله که دوتا بچه زاییدن و یکم شیکم داشت ولی هورمون بود یا شور عشق لبمو که رو لبش گذاشتم کیرم مثل فنر از جا پرید و همونجا دم در کلی همو بغل کردیم و من خودمو میمالید بهش اولش خودشو عقب کشید ولی بعد چند دقیقه آروم شد نشستیم روی مبل و دستمو تو سینه اش کردم دوتا ممه ۸۵…۹۰ معمولی بود ولی من خیلی دوست داشتم بخورمش داغی کسشو از رو شلوار حس میکردم و هرچی جلوتر می رفتیم نفسهاش داغ تر میشد ولی یهو خودشو عقب کشید و گفت تا جدا نشدم نمیخوام باهات سکس داشته باشم و پاشد که بره که با اصرار من موند و عصر رفت خونه ولی شب باز دنبالم اومد و منو با خودش برد یه جا نزدیک قبر سلیمانی که بهش جنگل میگفتن و اونجا تا حدود ۱۲ نشستیم حرف زدیم و منو رسوند و رفت خونه فردا صبح که اومد پیشم بازم مثل دیروز بعدش کردم و گفتم مارال من کیرم درد گرفت دیگه لطفا حداقل. برام جق بزن یا بخور و خلاصه کم کم راضی شد و لباسهای رو رو درآورد و رفتیم زیر پتو اون با یه سوتین بنفش و یه شورت سفید بود منم که کلا لخت کیرم تو دستش گرفت و یه کم مالید منم پررو شدم و سوتینشو وا کردم و شروع کردم به خوردن نفسش دیگه بلند شده بود و کیرم رو میمالید و ناله میکرد و یهو گفت کاوه کصمو میمالی ولی شورتمو در نیار منم از خدا خواسته دستمو تو شورتش کردم و شروع کردم مالیدن کصش دستم که به کصش خورد انگار توی ژله نرم فرو رفته کل شورتش خیس بود یه کم که کصشو مالیدم رفت دستش که از پیشاب خیس شد زیر پتو و شروع کرد به خوردن کیرم مثل دیوونه ها میخورد و میک میزد و تخمامو یکی یکی لیس میزد چوم خیلی با هم سکس چت کرده بودیم میدونستیم اخلاق همو عاشق این بود که پیشاب کیرم لیس بزنه همیشه ازم میخواست وقتی پیشاب میزنه بیرون براش عکس بگیرم دیگه روش باز شد پتو رو زد کنار و یه کم کیرم میخورد و تو چشمام نگاه میکرد بعد در میآورد صبر میکرد آب نوک کیرم جمع بشه با زبون لیس میزد بعد گفتم مارال منم میخوام کصتو بخورم باید ولی شورتتو درارم اجازه هست با یه ناز چشم اشاره کرد آره میدونست دوست دارم کیرم ته حلقش بخوره تا ته ته کیرم کرد تو دهنش اولین بار بود واقعا میکردم ولی اونقدر چچت کرده بودیم انگار ده ساله هر شب میکنمش خلاصه ۶۹ شدیم و منم زبون انداختم تو چاک کسش و میدونستم که بین کصو کونش هیلی حساسه زبون میزدم اونجارو حسابی بر میگشتم رو چوچولاش داشتم چوچولشو میک میزدم که یهو لرزید و آبش زد بیرون از کصش و یه ناله شدید کرد و محکم کیرم گاز گرفت که دادم درومد برگشتیمو بغل کردیم همو د کیرم گذاشتم لای پاش لامصب خیس خیس بود و داغ هنوز آب کصش بند نموده بود وحشیانه کیرم گرفت کرد توی کصش و شروع کرد به شوهرش فحش دادن بعد برگشت و گفت از پشت بزار تو کصم منم نشستم رو پاش و کونش وا کردم یه تف کردم او کونش و انگشتمو فرو کردم مقاومت کرد ولی من گوشم بدهکاری نبود کیرم تو کصش بود و انگشتم تو کونش و میگفتم جنده خودمی تو یادته اون شبهایی که همیشه منو تو خماری میزاشتی میرفتی خالا خم کونت میکنم هم کصت دوست داشت بهش بگم جنده منی بعد پتو انداختیم رو زمین و من دراز کشیدم اومد نشست رو کیرم و کصشو محکم میمالید به بالای کیرم اونقدر محکم که من دردم میمومد ولی معلوم بود مدتهاست کیر درست حسابی نخورده چون نزدیک یه سال بود یا شوهرش اختلاف داشت و فقط به زور کرده بودش و الان من داشتم با عشق میگاییدمش آبم داشت میومد اشاره دادم پاشو ولی گوش نکرد و محکمتر خودشو میمالید و یالا پایین میکرد که آبم تو کصش خالی شد و آب کیرم کص اون با هم میریخت رو تخمام ولی ول کن نبود تا دوباره یه چند ثانیه بعد من اونم باز ارضا شد و افتاد روم وزنش زیاد بود ولی حال میداد اونقدر موند تا کیرم از کصش درومد با دستمال تمیز کرد کیرم و بازم زبونش زد و رفت دسشویی منم خودمو تمیز کردم رفتم تو تخت دراز کشیدم اومد لخت کنارم خوابید و گفت چند ساله که اینجوری روی کیر ارضا نشده و نیم ساعتی صحبت کردیم و دوباره کیرم راست شد و گفتم مارال خودت میدونی من عاشق کون کردنم اجازه بده لطفا گفت من ۱۵ ساله علی میخواد کونم بزاره اجازه ندادم حتی به زودم کون ندادم بهش ولی من لبمو رو لبش گذاشتم گفتم اوکی گلم هرچی تو بگی که یهو گفت فقط اگه درد داشت فوری درآر گفتم چشم عشقم برگشتو دوتا بالش زیر کصش گذاشت و دو دستی کونش وا کرد منم یه تف تو کونش انداختم عین سکس چتامون اول یه کم دور کونش با کیرم ماساژ دادم تا به لب لب کردن بیافته و بعد آروم نوکش فشار دادم تو گفتم هرجا بس بود بگو دفعه اول ۴.۵ سانت رفت تو گفت درآر دردم میاد یه کم ازش لب گرفتم و تف کردم تو دهنش کیرم خورد دوباره راضی شد این بار بیشتر رفت تو خیلی تنگ بود لامصب تجربه میگفت کونهای گنده راحت کیر میخورن ولی این فرق داشت گفتم به خدا مریم ده بار کون داد به من ازش بپرس من یه جوری میکنم زیاد دردت نیاد فقط یه بار تحمل کن تا ته بره حس حسادت زناش گل کرد یا چی دفعه سوم با وجود اینکه صورتش از درد مچاله شده بود اجازه داد تا ته بره میدونست چقدر کون دوست دارم و یه بار نشونم داد پیشفرض گوشیش وقتی تایپ کرده بود میخوای اومده بود میخوای کونم. بزاری از بس تو سکس چتها تکرار کرده بود خلاصه تا ته رفت جوری که تخمام میمالید به کصش و اونم تمخمانو تو دستش گرفته بود یه کم که جا باز کرد پشت گردنشو بوسیدم گفتم دردش کم سد با سر اشاره داد آره ولی هنوزم درد تو صورت بود چون کونش خیلی داغ و تنگ بود دوسه بار که عقب جلو کردم آبم ریخت توش که یه آه بلند کشید گویا خوشش اومده بود کیرم که آروم آروم شل شد از کونش زد بیرون آب کیرم سوراخش پر کرده بود با کمال تعجب دیدم گفت از کیرم روی کونم عکس بگیر و گوشیشو آوردم کیرم که دیگه جونی نداشت گذاشتم در کونش روی آبی که از کونش زده بود بیرون و عکس گرفتم هرچی اصرار کردم نذاشت با گوشی خودم بگیرم اینبار یه دستمال گذاشت لای کونش و دراز کشیدیم کنار هم گفتم عکسو برا چی میخوای وقتی گفت میخوام به علی نشون بدم شاخ درآوردم… زنگ زدیم نهار آوردن و یه کم خوابیدیم و عصر رفت خونه و شبم باز رفتیم یه کم نشستیم روی همون بلندی که دیشب رفته بودیم ادامه داستان که فرداش چی شد و علی آقا چطور به مراد دلش که دیدن زنش روی یه کیر غریبه ببینه بود رسید رو بعدا براتون مینویسم اگه دوست داشتید و لایک کردید البته غیر اسم دیگه هیچی تخیلی نبود نوشته: کاوه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده