رفتن به مطلب

داستان کص دادن به مرد قد بلند


chochol

ارسال‌های توصیه شده

     اقوام × داستان سکسی × داستان اقوام × سکس اقوام ×

کس دادنم به اون قد بلند

سلام میترام ۲۷ سالمه ۲ ساله ازدواج کردم
یه دختر خیلی حشری ام که تمایلم به مر
دای قد بلند چندین برابره چون خودمم قد بلند و چهارشونه قدم ۱۷۶ ، سفید با ممه های ۸۰ و کس و کون خوش تراش کلا خوش گوشتو سکسی ام و مردا جذبم میشن حتی مردای سر به زیر
شوهرم خیلی مرد خوبیه و باهام رفتار خوبی داره البته اینکه ازش از لحاظ ظاهری خیلی سَر هستم هم بی تاثیر نیست ازم کوتاه تره و همین باعث شده خیلی برام جاذبه سکسی نداشته باشه و نتونه ارضام کنه و بعد از ازدواج و بعد از سکس روزا که میره سر کار من پورن میبینم و انقدر کسمو میمالم و سکس پنداری میکنم تا ارضا میشم و خالی میشم ولی همیشه تو حسرت یه کیر کلفت که صاحبش یه مرد قد بلند و چهارشونه باشه مونده بودم
تا اینکه رفت و امدمون با خواهر شوهرم بیشتر شد خواهر شوهرم یک زن معمولی قد کوتاه بود که دوتا پسر داشت اما نگم از شوهرش
مجید که مرد قد بلندددد با چشم های روشن هست که فوق العاده پولدار هست شغلش بساز بفروش و مرد خانواده س و پسرشو خیلی دوست داره اما از اول ازدواج نگاه های خاصی به من داشت انگار میخواست همش یه کاری برام بکنه برای بازسازی خونمون همش کمک می‌کرد تو جمع ها به حرفام گوش می‌کرد
موقع حرف زدن من سکوت می‌کرد و زیر چشمی نگاهم می‌کرد باهام چشم تو چشم میشد و مهربون نگام می‌کرد موقع سفره جمع کردن بشقاب هارو جوری می گرفت که دستش بهم بخوره و متوجه احساس خاصش یه خودم شده بودم البته نه دوست داشتن یا محبوبیت ، اینکه بهم نظر داره و دلش میخواد دل سیر منو بکنه و از کس و کون گشاد زنش خسته شده اما مرد وقیح هم نیست و چون ازین مردای وقیح و هیز نیست من رو بیشتر جذب خودش کرده بود چون آدم لاشی هر چقدرم جذاب و قد بلند باشه منو حشری نمیکنه و فکر اینکه کیرش تو کس های مختلف بوده حالمو بهم میزنه
کم کم رفت و آمد مون زیاد شده بود منم بیشتر بهش حس پیدا میکردم و دلم میخواست توجهشو جلب کنم با آشپزی و آرایش و لباس های تنگ توجهشو جلب میکردم ازش تعریف میکردم و میخواستم خجالتش بریزه و بیشتر نگام کنه باهاش چشم تو چشم میشدم روبه راش میشستم که ببینتم و خلاصه از هر فرصتی استفاده میکردم که توجهش رو جلب کنم تا اینکه یه بار که اومدن خونمون گفتم اینطور نمیشه باید يه روز باهاش تنها باشم و حسابی دلبری کنم و به خواهرشوهرم گفتم این کابینت هارو که آقا مجید زده بود عالیه ولی قصد داریم برای سال جدید رنگش رو عوض کنیم و بعد از صحبت و اینا قرار شد بیاد برای عوض کردنش واسه اینکه تابلو نباشه روزی رو قرار گذاشتم که گفتم مامان خودمم هست ک بقیه شک نکنن به تنهاییمون ولی اون روز قرار بود من باشم و مجید
ساعت ۱۱ صبح قرار بود بیاد هم دلشوره داشتم هم از فکر کس دادن به مجید نمیتونستم خلاص شم و دلو زده بودم به دریا
حموم رفتم آرایش غلیظ کردم یه لباس تنگ مشکی پوشیدم که نمیپوشیدم سنگین‌تر بودم از زیر هم شورت سوتین مشکی گیپور پوشیدم از بالا تمام سرشانه و سینه هامو ریختم بیرون و از پایین رون های سفید و تپلم زده بود بیرون موهامو باز گذاشتم و عطر زدم منتظر شدم
زنگ زد ، هول شده بودم و تو دلم گفتم کاش بار اول پوشیده تر می پوشید اما گفتم پوشیده رو که همیشه میبینه قراره یه جوری ببینه که کستو بکنه
اومد داخل و اول که منو دید شوک شد مثل برق گرفته ها سر جاش ایستاد به روی خودم نیاوردم و خوش آمد گویی کردم این پا اون پا کرد ، انگار نمی‌خواست بیاد داخل اما از یه طرف دید تنهام انگار چشماش برق زد سلامی زیر لب کرد چشمش افتاد به سینه هام و گوشاش قرمز شد شهوتو میتونستم از چشماش بخونم فقط آبرو دست و پاشو بسته بود باهاش دست دادم که جو بینمون نرمال شه دستمو گرم فشار داد و اومد داخل نشست درو بستم هم هیجان داشتم هم استرس از اینکه چه فکری راجبم میکنه و از طرفی از اینکه بهم نظر داره مطمئن بودم براش آبمیوه درست کردم بهش تعارف کردم و موقع تعارف کردن دولا شدم که سینه هامو بیشتر ببینه و باهاش چشم تو چشم شدم
سکوت بود و هیجان درونی آبمیوه رو برداشت و تشکر کرد و مبهوت به سینه هام نگاه می‌کرد و عرق می‌کرد و به چشمام نگاه می‌کرد تا واکنشمو ببینه منم مهربون بهش خندیدم که روش باز شه آبمیوه شو خورد و ازش خواستم کابینت هارو اندازه گیری کنه مترش رو درآورد و داشت اندازه میگرف که رفتم سمتش به بهانه شستن لیوان خودمو مالوندم بهش یه مکثی کرد و نگام کرد اما چیزی نگفت ، صدای نفس هاش میومد دوباره شروع کرد اندازه گیری رفتم کنارش ایستادم با فاصله کم یه بار دیگه خودمو مالیدم بهش گفتم خیلی طول میکشه تا آماده شه آقا مجید نگاش کردم برگشت نگام کرد باهم چشم تو چشم شدیم یکم به صورت سکسیه آرایش شدم نگاه کرد یکم به سینه هام مضطرب بود و متعجب اما حشری شده بود انگار کارشو درست انجام نمی‌داد به بهانه کنار زدن صندلی از کنارم رد شد و از جام تکون نخوردم که بخوره بهم و خودش هم یه جورایی میخواست دستمالی کنه و واکنشمو ببینه که بهش یه چشمک زدم انگار از چشمکم به همه چیز پی برد و دست انداخت دور کارمو منو به خودش فشار داد منم بغلش کردم حسابی خودمو مالیدم بهش وای چه حس خوبی داشت بدن مردونه ی قد بلندش دلم میخواست حسابی زیرش عرق کنم خودمو چسبوندم بهش که برجستگی کیرشو رو شلوارش حس کردم اوند دم گوشم گفت خیلی خوشگل شدی گفتم همش واسه توئه جرئت پیدا کرد و بیشتر بغلم کرد صورتمو گرفت تو دستاش و محکم لبامو بوسید من همینجوری آب از کسم میرف و لحظه شماری میکردم که کیرشو تو خودم حس کنم ازینکه این اغواگری رو برنده شده بودم خیلی خوشحال بودم بعد از ده دقیقه لب گرفتن شروع کرد به مالیدن سینه هام یقه لباسم باز بود و سینه هام افتاد بیرون ازش خجالت میکشیدم اما خیلی بهش حس داشتم سینه هامو مثه وحشیا خورد خوابوند منو رو میز دامنو داد بالا شورتمو زد کنار شروع کرد به لیس زدن کسم لیس میزد و من آه میکشیدم خیلی لذت داشت لبامو گاز گرفتم و سرشو فشار دادم تو کسم که انگشتشو کرد تو کسم همزمان انگشتشو کرد تو کلیتوریسمو زبون میزد داشتم دیوونه میشدم به خودم میپیچیدم از شهوت از نیز اومدم پایین زانو زدم و کیرش رو از زیپ شلوارش درآوردم چی میدیدم؟ یه کیر کلفت که رگاش رده بود بیرون اول با دستم براش مالیدن تو چشاش نگاه کردم بعد آروم کردم تو دهنم شوهرم عاشق ساک زدنم بود و این کارو خوب بلد بودم و به مجید یه حال حسابی دادم کیرش تا ته کرده بود تو حلقم و تلمبه میزد تو دهنم پیش آبش ریخته بود رو سینه هامو و خیلی صحنه سکسی شده بود نگام کرد طاقت نیاورد بلندم کرد خوابوندم رو میز و شرتمو به یه حرکت درآورد کیرش مالید در کسم چنتا ضربه زد ولی نمیکرد تو داشتم خل میشدم نگاش کردم گفتم بکن تو دارم دیوونه میشم که با یا حرکت کل کیرش هول داد تو تنگ بودم برای کیرش و حسابی حال کرده بود آروم آروم عقب جلو کرد و یه دفعه سینه هامو گرفت تو دستاش و شروع کرد محکم تلمبه زدن رو ابرا بودم ناله هام تبدیل به جیق شده بود اونو حشری تر می‌کرد چندبار محکم تلمبه زد و سینه هامو دو دستاش فشار میداد ، در گوشم گف دارم خواب میبینم واقعا تویی میترا ؟ لحظه شماری میکردم که تو دور همیا فقط ببینمت الان زیرمی صورتشو گرفتم تو دستم با لوندی ازش لب گرفتم لباشو لیس میزدم اون تلمبه هاشو محکمتر می‌کرد ده دقیقه محکم کوبید تو کسم و لبامو میک زد تا ارضا شد و کل ابشو ریخت تو کسم بعد ازم کلی لب گرفت و و کلیتوریسمو مالید هنوز برانگیخته بودم برمگردوند و از پشت گذاشت تو کسم موهام از پشت گرفت تو دستاش و می‌کوبید تو کسم جیقام دست خودم نبود داشتم به اوج می‌رسیدم همزمان که تو کسم تلمبه میزد منم کسمو می‌مالید و داد میزدم محکمتر مجید جرررررم بده جوووون کیرررر میخوام با کیر کلفت جرررم بده من جنده ی توام دوست دارم فقط زیر تو عرق کنم جوووون کیرت داره بهم حال میده محکم ترور بکوووب اونم با تمام قدرت کسمو گایید و دوباره ابشو ریخت تو کسم و همزمان منم تو بغلش لرزیدم و ارضا شدم برمگردوند و لبامو بوسید و گفت از روز اول تو کفت بودم و برای دیدنت لحظه شماری میکردم…

نوشته: یه دختر حشری

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.