رفتن به مطلب

داستان خیانت و سکس زن شوهردار


mame85

ارسال‌های توصیه شده

     خیانت × بیغیرتی × زن شوهردار × داستان سکسی ×

ساره، یک شیطان

سکس، یک زنجیر نامرئی برای مردان هوس باز یا یک قلاب طلایی برای زنان فاحشه؟
بر اساس یک نظریه ی نا محترم مردان همیشه زنانی که به آنان خیانت میکنند را در ذهن خود بیشتر ارزشمندتر میپندارند.
این رو فهمیدم و روابط‌ و زندگیمو بر همین اساس شکل دادم خودم رو تبدیل کردم به قطره ی جنون ،عصاره ی شهوت برای مردانی‌که تعدد زوجین را افتخار میدانستند و همیشه به تعداد زیاد دوست دختران خود افتخار می کردند اما من ساره در آستانه ی سی سالگی باید تصمیم مهمی میگرفتم
اسیر کنم یا اسیر شوم؟
خسته از روابط یک شبه و روابطه هایی که عمرشان از عمر یک پشه هم کمتر بود هنر میکردم یک ماه جواب یک پسر را میدادم و لا به لا ی همان یک ماه هم کیس های جدید را ورق میزدم اما در این سن و سال آرام آرام باید به فکر یکجانشینی و دوری کردن از کوچ های متعدد باشم عمر زیبایی من شاید به شماره افتاده باشد پس باید آرام آرام به متمرکز شوم
فصل اول: رئیس منم!
ظاهر کلاسیک و بوی عطر تلخ ، سیگار های ایتالیایی ،ماشین آلمانی ،خاطرات سفر به اروپا و تست کردن شراب بیست ساله و قهوه ی دویست یورویی شاید برای یک دختر دبیرستانی بتونه تصویری از یک مرد رویایی ایجاد کنه اما برای زنی که سالهاست تنها هنرش مدیریت مردان و اغواگری این ادا و اصول ها به شدت نخ نماست . دانیال یا به اصرار خودش دنی‌پسر خوبی بود اما از لحظه ایی که شروع کرد به ارائه ی بیش از حد خودش‌ برای من بوی شهوت پرستیش بلند شد و عین یک سرخپوست ماهر که با دود علامت میده برای من سیگنال فرستاد که رئیس تویی و ابزار ریاست هم اون چیزیه که لای پام دارم راستشو بخوایید توقع داشتم خیلی سخت تر باشه و بهتر بتونه معامله کنه اما قافیه رو تو دیت اول باخت بدم باخت.
حالا که با دست‌من بازی کرده چه فرصتی‌ بهتر از الان؟!پولدار بود یعنی آرامش خوش لباس بود یعنی پرستیژ و از همه مهمتر هول بود که یعنی قدرت برای من.
خیلی آروم بهش فهموندم من آدم زیر چادر برو و گرم نگیر و گوشیتو بده چک کنمو این صحبت ها نیستم و نه جواب میدم و نه جواب میخوام. اولش یکم خورد تو ذوقش ولی خب این‌کیر لعنتی وقتی راست بشه‌ این حرفا رو نمیفهمه.
قرار و مدار های ازدواج در دیت های بعدی گذاشته شد و خونه و ماشینی که پشت قباله ی عروس بود نقشه ی شومم رو ضمانت کرد دیگه بود و نبود طلاق و ادامه ش برام فرقی نمیکرد اما خب‌ انقدر نامرد نیستم که ناکام به گور بفرستمش پس شب براش یک ضیافت تدارک دیدم از شامو شرابو شهوت ،یا به عبارتی مغز شکم و زیر شکم، مسیر سر راسته موفقیت.
مثل تمام موارد قبلی این بزرگوارم ادعا در حد رستم و عملکرد مثل دوغ آبعلی، بدون تکون نمی شد خوردش با تکون همه جا‌ می پاشید یکم که گذشت دیدم شتر سواری دولا دولا نمیشه ویاگرا و سیلدنافیل هم نهایت بهبود چهار پنج دقیقه ایی داشت براش و من دست به دامن یک دوست قدیمی شدم،ویبراتور.
پورن و ویبراتور مارو به یک نقطه ی اشتراک و سوال خیلی زیبا رسوند ‌و منو جک پات کرد
نفر سوم دوست داری بیاد عین این پورن استار بکنتت؟
اما باید با سیاست و خانومانه برخورد میکردم خیلی متین و سنگین و رنگین باید بهش القا میکردم که این فکر خودته و خودت بهش اصرار داری من علاقه ندارم و برای تو انجامش میدم تازه اگه انجام بدم.
اصرار و انکار های اون و من شروع شد و در نهایت ازش فرصت خواستم برای فکر کردن بیشتر اما هر ساعتی که باهم رو به رو می شدیم بعد سلام دومین جمله این بود
به پیشنهادم فکر کردی؟
با حالت کلافه گی‌ گفتم خب اوکی اما کی؟
ساعت ها و روز ها بحث جواب نداد و شخص مورد نظر یافت نشد تا اینکه یک شب تو جمع دوستان دنی که برای شنا کردن اومده بودن خونه ی ما آب جواب‌ سوالات منو داد و برجستگی مطلوبم یافت شد
سیروان دوست خوب شوهرم.

نوشته: جو لاندو

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.