migmig ارسال شده در 22 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر سکس گروهی × گی × داستان سکسی × داستان گی × سکس گی × داستان گروهی × سکس گروپ × سه آغوش برای پسری که زن بود جندگی به رد و بدل شدن پول نیست. باید از درون جنده باشی. جندگی شغل نیست. یک سبک زندگیه. سبک زندگی من. مانی پسری که درونش زنی سیری ناپذیر عصیان کرده… شروع ۱۷ سالگی و بدنی که دیگه با احساس درونم در تناقض نبود. پستانهایی که از ۱۵ سالگی شروع به رشد کرده بودند حالا کم کم به زنانگی احساس درونم رنگ و بوی دیگهای میدادند. کارم شده بود برهنه جلوی آینه ایستادن و نگاه به اندامم. برام هیجان انگیز بود. کیر کوچیکم رو لای پاهام پنهان میکردم و بوووم! من یک زن بودم. یک دختر کمی تپل با سینههای درشتی که میتونستم ساعتها خودم رو باهاشون سرگرم کنم. من همیشه تپل بودن رو دوست داشتم حس زنانگی من رو بیشتر میکرد. هنوز سینه هام اونی که میخواستم نبود هنوز هم کوچیکتر از اونی بود که دلم میخواست باشه ولی کون خیلی خوبی داشتم. پس تصمیم گرفتم کمی وزنم رو اضافه کنم تا سینه هام بزرگتر بشن ولی نمیدونستم هورمونهای زنانه وجودم خودشون کارشون رو بلدن! کمی اضافه کردن وزن با همکاری هورمون ها کاری کرد که تا ۱۹ سالگی پستانهایی کاملا زنانه داشته باشم و این تازه آغاز لذت من از جندهی درونم بود. شروع هر کاری سختیهای خودش رو داره و شروع خوابیدن با مردها شاید علاوه بر سختی با اضطراب زیادی همراه باشه. اما هرزهای که درونم زندگی می کرد هرگز دلش نمیخواست آروم بگیره. من کیر میخواستم و این چیزی نبود که بتونم از کنارش بگذرم. اولین ارتباط من با یک مرد همون ترم اول دانشگاه اتفاق افتاد. داخل یک ماشین شخصی. پر از اضطراب. طعم کیری که کاملا ناگهانی سر راهم قرار گرفته بود. اضطراب دیده شدن… اما وقتی سینه های بزرگم از خیسی زبون راننده تاکسی کمی خنک شد، دیگه چیزی برام اهمیت نداشت سرش رو وحشیانه به پستونام فشار میدادم و چیزهایی میگفتم که هیچوقت فکرش رو نمیکردم به زبون بیارم. «اوووم بخور پستونامو. من جندتم آره؟ دوست داری؟ میخوای جرم بدی؟» و مرد میانسال با حرارت خاصی من رو میلیسید. دو سه سالی با سکسهای چند وقت یکبار گذشت. برای آرامش جندهی درونم هر گوشهای از شهر تهران و اطرافش با مردها میخوابیدم و لذت میبردم. اما هرگز فکر نمیکردم روزی مثل جنده های پورن بین سه تا مرد هم سن پدرم دست به دست بشم. شروع آشنایی من با مسعود از هورنت بود. وب سایت دیتینگ گیها تو اولین چتمون کیر خوش سایزش واقعاً نظرم رو جلب کرد. تو صحبت تلفنی اونقدر حشری شدم که وقتی بهم پیشنهاد سکس همزمان با دو تا از دوستاش رو داد حتی به سختیش فکر نکردم و قبول کردم. برای پنجشنبه بعدی قرار گذاشت و من با فکر دست به دست شدن بین سه تا مرد تمام هفته رو در شهوت سوختم. تمام مدت بات پلاگم رو گذاشته بودم و حتی بیرون یا سرکار هم از تو کونم درش نیاوردم. پنجشنبه بالاخره از راه رسید. راه افتادم به سمت آدرسی که داشتم. وقتی وارد خونه شدم با سه تا مرد میانسال لخت مواجه شدم که حتی بهم مهلت نشستن هم ندادن. به محض ورود مسعود و سپهر اومدن جلو و دکمه های پیرهنم رو باز کردند وقتی با پستونای بزرگ من که زیر تاپ بندی خودنمایی میکرد مواجه شدن با صدای لرزون شروع کردن ازم تعریف کردن. نفر سوم که حامد صداش میکردن شلوارم رو کشید پایین و اسپنک محکمی به کونم زد که من بی اختیار آه کشیدم. حامد جووووون کشداری گفت و شورت زنانه من رو کامل از پام درآورد. مسعود در حالیکه که یکی از پستانهای بزرگ من رو در دست گرفته بود زبونش رو توی دهنم جا کرد و من شروع به مکیدن زبونش کردم سپهر و حامد نقطه به نقطه بدنم رو میمالیدن و می بوسیدن و من هیچ چیزی در دنیا نمیشناختم که بتونه من رو از اون لذت بی نهایت جدا کنه. با حالت حشری و پر از شهوتی گفتم کیررررراتون رو میخوام. مسعود سیلی ملایمی به صورتم زد و گفت جووون چشم جنده خانم بشین تا رو زانوهات. نگاهش کردم گفتم «محکمتر بزن» حامد که باورش نمیشد سیلی محکمی به صورتم زد و من لبم پایینم رو گاز گرفتم. حامد تو چشمام نگاه کرد گفت لعنتی عجب جندهای هستی. من لخت مادرزاد جلوی کیراشون نشستم و شروع به خوردن کردم. اژ کیر حامد به مسعود و بعد به سپهر و ۶ تا دست که همه بدنم رو پوشش داده بود. تخمها، زیر کیرشون، سرشو بین رون پا و تخم هاشون رو لیس میزدم و کیرشون رو تا ته حلقم فرو میکردم. حامد رفت پایین و بات پلاگم رو از کونم بیرون کشید. من رو کشید روی مبل و اشاره کرد که بشینم روی کیرش. من در اوج شهوت و زنانگی بودم. نشستم روی کیر حامد و خیلی سریع تمام کیرش رفت داخل با اینکه چند ساعت بات پلاگ تو کونم بود ولی تمام سوراخم شروع به سوختن کرد. ولی چاره چیه؟ این اتفاق هربار که بخوام جندگی کنم تکرار میشه! تلمبه های حامد شروع شد. محکم و بی رحم! و تکانهای سینه های بزرگ من در حالی که کیر سپهر رو ساک میزدم تبدیل شد به قاب اولین تصویری که مسعود از جندگی من با گوشی موبایلش ثبت کرد. با اصرار بچه ها برای اینکه کیر دوم رو هم همزمان توی کونم بکنن، من بالاخره راضی شدم اما هرچقدر مسعود تلاش کرد کیرش جا نشد. من اونقدر شهوتم زیاد بود که اگر جا میشد بدون در نظر گرفتن درد وحشتناکش حتما اجازه میدادم ادامه بدن. اما سوراخ من هنوز آماده DAP نبود. حامد از زیرم بلند شد و مسعود نشست رو مبل. من به حالتی که لمبرهای کونم به سمت صورت مسعود بود روی کیرش نشستم و همچنان برای سپهر ساک میزدم. حامد وحشیانه سینه هامو چنگ میزد و نالههای من فضا رو پر کرده بود. شدت ناله های من مسعود رو حشری تر میکرد و تلمبه های مسعود ریتم خیلی سریع تری گرفته بود. سپهر هر چند ثانیه یکبار کیرش رو از دهنم در میاورد، سیلی نسبتا محکمی به صورتم میزد و دوباره کیرش رو فرو میکرد تو حلقم. مسعود مدام به لمبرهای کونم میکوبید و فاحشه صدام میکرد و حامد سینه هامو چنگ میزد و گاهی تو صورتم تف میکرد. من ناله میکردم و صدای نالههای زنونهم شهوتشون رو بیشتر میکرد. سپهر من رو از روی مسعود بلند کرد و موهامو کشید و برد لب میز. نشوندم روی زمین و از پشت کیرش رو فرو کرد. حامد کیرش رو جلوی دهنم گرفت و من شروع به خوردن کردم. مسعود هم شکم و سینه هام رو لیس میزد. آب حامد توی دهنم اومد. و از کنار لبهام ریخت روی میز. سپهر با آخرین ضرباتش آبش رو توی کاندوم خالی کرد و بعد کاندوم رو روی کمرم خالی کرد. حالا فقط مسعود مونده بود. دوباره کاندوم کشید روی کیرش و سوارم شد. با شدت هرچه تمام تر تلمبه میزد و فحش میداد و موهامو میکشید. کیرش رو کشید بیرون سریع کاندوم رو برداشت و کیرش رو کامل کرد تو دهنم و ارضا شد. تو چشمام نگاه کرد گفت میخوریش؟ با سر گفتم نه! گفت پس بریزش رو پستونات. دهنم رو باز کردم ریختمش روی پستونام و با اشاره کوچیکی به کیر کوچولوم آبم اومد. دوش گرفتیم و لخت تو بغل هم دراز کشیدیم. از اون روز من سه تا شوهر خیلی خوب دارم… نوشته: مانی کونی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده