رفتن به مطلب

ارسال‌های توصیه شده

     همسر × بیغیرتی × داستان سکسی × داستان همسر × سکس بیغیرتی × سکس همسر ×

یک روز بعد عروسی

سلام داستان ساغدوش شدن خانوممو قسمت قبلی گفتم بهتون ،چند ساعت بعد بهش گفتم سپیده حواست باشه این چه کاریه بدون کاندوم یوقت باردار میشیا مراقب باش ،خانومم گفت اون موقع خیلی داغ بودم آخه نمیدونی که پسره عمتم معلوم بود تو عمرش همچین چیزی ندیده بود بعد بهم نگفتش داخل کسم دو تا نزده وا داد جفتمون خندمون گرفت گفتم خب با این همه خوشگلی هر کسی وا نده مشکل داره، خندش گرفته بود گفت تا اخر عروسی چشمش بهم بود فرداش دوباره مراسم بود خانومم دوباره به خودش رسیده بود با همون لباسا از زیر ی شورت مشکی گیپوری داشت منم وقتی اندامشو دیدم با اون آرایش راست کرده بودم رفتم نزدیک داشت آرایش میکرد تو اتاق از پشت میمالیدم کیرمو به کونش ، سینه هاشم میمالیدم حالش خراب بود بهم گفت بس کن گفتم میخوام گفت فقط بمال همین داخل نکن گفتم خب میخوام منم از آقا دوماده یعنی کمترم گفت اون فرق میکرد بالاخره باید راحت میشد از تو کف در میومد بعدشم یهویی شد بعد گفت بریم گفتم اسنپ بگیریم بهتره ماشین نبریم گفت اوکی ماشینو گرفتم ی پسر حدودا۳۰ ساله اومد ماهم نشستیم سپیده توری مشکی انداخته بود رو سینه هاش تا زیاد تو در و همسایه بیرون نباشه با ی لباس مجلسیه بلند توری رو میزد کنار سفیدی سینه هاش برق میزد فکر کنم ژلی چیزی یا کرمی زده بود تور رو تو ماشین برداشت پسره برق سینه های زنم رو ک دید آب دهنشو قورت داد من خندم گرفته بود از کار سپیده با پسره سر صحبت رو شروع کردم گفتم چطوریه اسنپ پسره هم گفت کار دائمم نیس بعضی وقتا اینکارو میکنه خودم کارمندم خانومم گفت امروز چندمین مسافریم ما سوار شدیم، پسره گفت سومی ،سپیده گفت اونیکیا خانوم بودن پسره گرفت اره سپیده گفت تا حالا با کسی دوس شدین اینجا ؟پسره گفت نه متاهل بود یکیشون روم نشد خانومم گفت چرا خب البته خود خانومه رو باید میسنجیدین معمولا خانوما خودشون اوکی باشن امار میدن پسره گفت شوهرشون رو نمیدونستم ،خانومم گفت خوب همه ک شوهرشون تصمیم گیرنده نیستن بعضی وقتا خانوما خودشون بعد گفت الان ما تو زندگیمون امیر مطیع حرف منه زندگیمونم دوس داره برام همه کاری میکنه حتی تو عروسی ک رفته بودیم دیروز آقا دامادمون بی جنبه بود چشش دنبال اندامم بود یکی دوبارم دست درازی کرد منم بخاطر مسائلی همسرم چیزی نگفتم بهشون نه اینکه بدم بیاد ولی جا خوردم از یهویی بودن کارش پسره هم گفت خب اقا داماد معلومه خیلی اذیت شده با خنده خانومم گفت اره خیلی خندیدیم منم گفتم یکم حالا سینه های خانومم بیرون یکمم سفیدی پاهاش اینکه داماد ب بهونه خانوممو ببره پایین و بخواد تاسینه های زنمو ببینه جالب نیست بعد خندیدیم اسنپیه گفت واقعا !خانومم گفت اره بعد اینقدر حالش بد بود یکم حالشو درک کردم سینه هامو در اوردم یکم مالید بعد گیر داده بود ارضاش کنم منم گفتم خانومم دیده نکنه کسی بیاد آرایشم بهم نخوره گفتم خودشو بماله اونم با بهونه اینکه روی بدنم میماله اولش مالیده بود بعدم کرده بود بعد کرده بود تو رحمش بعد همونجا خالی شده بود همسرم این قضیه رو گفت من گفتم الان قرص از کجا پیدا کنم، پسره اسنپیه گفت اره خب باید قبلش بهتون میگفت، کیرش سیخ سیخ شده بود با این حرفا سینه های زنمم بیرون بود با یکم سفیدی پاش تکیه داده بود لباس جذبش هر مردی رو دیوونه میکرد مدام دستاشو میبرو بالا موهاشو درست کنه زیر بغلش میفتاد جلوی چش اسنپیه هم داشت دید میزد دستشو یکی دوبار زد از رو شلوار ب کیرش ب پسره گفتم معلومه حالت خراب شده با خنده خانومم گفت والا حال منم خراب شد من گفتم اونجا کار دستمون ندی تو تالار واسه اقا داماد کمر نذاشتی خانومم گفت میخواست بی جنبه نبود بعد گفت ببخشید میشه دستمال چند تا بدین پسره دستمال گرفت خانومم در اورد چند تا برداشت لباس بلندشو داد بالا سفیدی پاهاش ضد بیرون تا کسش بیرون بود دستمالو کشید لای کسش گفت ببخشید دسته خودم نبود پسره گفت منم دستمال کاغذی لازمم خانومم گفت شما هم خب راحت باشین پسره هم ضد بغل شلوارشو یکم داد پایین گفت ببخشید شورتشو کشید پایین آلت بزرگشو دیدم دستمالو گذاشت روش تمیز کرد خانومم گفت پیش آبه؟ اونم گفت اره خانومم گفت وای ببخشین نمیخواستیم حالتونو خراب کنیم به من گفت عزیزم حال آقا رو خراب کردی معذرت خواهی کن منم دستمالو از پسر گرفتم گفتم اونجور نه پسره فهمیده بود من بی ام تکیه داد ب پسره گفتم چقدر کلفت تر از برا منه، خانومم نگاه کرد گفت وای از برا اقا دامادم کلفته منم کیرشو گرفتم دستم یکم بازی دادم دوباره پیش آبش اومد من گفتمبازم که حالتون خراب شد پسره گفت داخلش پره خب خانومم گفت ی کاری کن براشون منم سرمو بردم جلوی چشمای زنم به سمت کیر راننده سر کیرشو گذاشتم دهنم محکم میک زدم ی عالمه پیش آب اومد تو دهنم پسر آخ آخ میکرد منم کیرش تو دهنم بود داشتم میک میزدمو میمالیدم پسره رو شو کرد سمت خانومم گفت میشه سینه هاتونو ببینم خانومم درشون اورد بیرون پسره با دستش میمالید منم داشتم تو دهنمو کیرشو جلو عقب میکردم پسره گفت اینجوری نمیخوام بیاد من در اوردم گفتم چجوری میخوای پس اونم گفتم خانومتون میشه … من حرفشو خوردم گفتم میخوای بیارش با ساک یا … گفت میشه بکنم تو کسشون من گفتم از خودش اجازه بگیر گفت میشه خانومم گفت یکم میخوام زیاد نه اونم گفت مرسی اونم رفت عقب لباسشو داد بالا سریع کرد داخل خانومم یکم حلش داد گفت یواش اونم تا ته فشار داد گفت داره میاد خانومم گفت نه قرص ندارم داخل نریزی. من صداش کردم گفتم اومدنی بیارش اینور اونم چند تا تلمبه سنگین تا ته زد ،معلوم بود نمی خواست بیاد سینه های سپیده رو کرده بود دهنش محکم میک میزد یواش تو کسش تکون میداد یکم دیگه تکون داد در اورد بیرون گفت داره میاد چیکار کنم ،من دوباره کردم دهنم کیرشو جا خورد پسره میک زدم اونم داشت خالی میکرد تو دهنم آبش خیلی زیاد بود دهنم پر شده بود بعدش در باز کردم خالی کردم بیرون پسره از حال رفته بود خانومم گفت چ زود پسره سر کیرشو دوباره کرد داخل کس خانومم بعد باهامون شروع کرد صحبت خانومم گفت الان آبتون باز میاد تو رحمم که … اونم گفت بعید میدونم ولی عجب اندامی دارین حق داشته آقا داماد منم دلم میخواست داخل خانومم با خنده گفت چیه ب داماد حسودیت شده خندمون گرفت سپیده ارضا نشده بود شهوت ازش میبارید پسره هم نمی کشید بیرون معلوم بود دوباره سیخ کرده ،بهش گفتم بیا عقب سپیده تو چشاش زُل زده بود نگاش میکرد پسره کشید بیرون منم افتاد به جون کسش میک میزدم زبون میزدم خودش گفت بسه دیره بریم منم گفتم اوکی با خودم خودم گفتم شهوتشو نگه داشته واسه عروسی شلوغ کاری کنه … ادامه قسمت بعد

نوشته: Amiir

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.