behrooz ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد فانتزی × دوجنسه × بیغیرتی × داستان سکسی × داستان فانتزی × سکس فانتزی × داستان دوجنسه × سکس دو جنسه × داستان بیغیرتی × سکس بیغیرتی × شاگرد دوجنسه - 1 این یک داستان فانتزی و خیالیه خواهرم پرنیان معلم مدرسه بود و شاگرد خصوصی همیشه داشت. پرنیان صد و هفتاد قد داشت و یه هیکل ورزشی و خوش فرم با موهای همیشه صاف مشکی و لبای ژل زده خیلی داف بود. بیست و دو ساله بود و از من دو سال بزرگتر بود به شدت هم شیطون و خوش گذرون بود. یکی از شاگرداش یه دختر قد بلند بسکتبالیست بود به اسم رضوان. تقریبا صد و هشتاد و هفت هشت میشد و بدن ورزشکاری ای داشت خیلی هم ساده بود ولی خوشگل. با اینکه دبیرستانی بود ولی همیشه تیپ های خوبی میزد و آرایش خوبی داشت و از بقیه شاگرداش پرنیان بهش نزدیکتر بود. منم بایسکشوال بودم هم دوست دختر داشتم هم دوست پسر و کلا مشکلی با هیچی نداشتم. اکثر اوقات پرنیان میرفت خونه رضوان ولی بعضی وقتا رضوان هم میومد خونه ما، اونا تقریبا خیلی پولدار بودن و همیشه برای خواهرم کادو میخرید. رفتاراشون بعضی اوقات برام عجیب بود و خیلی صمیمی بودن بعضی وقتا میدیدم رضوان بلند میکنه پرنیان رو میبوسه، یا پرنیان حتی رو پاش میشینه بین دخترا این عجیب نبود ولی توی رابطه معلم شاگردی چرا! من خودم خیلی تو کف رضوان بودم چون واقعا دلم سکس با یه دختر که از خودم بلندتر میشه میخواست و منو جذب رضوان میکرد این. یبار که پدر مادرم رفته بودن مسافرت و منم قرار بود یکی دو روزی خونه نباشم و پیش دوستم باشه اتفاقی افتاد و برگشتم خونه. در رو که باز کردم رفتم تو خونه دیدم از اتاق پرنیان صدای آه و ناله میاد، گفتم حتما دوست پسرشو آورده یکمم بهم برخورد ولی خب اوکی بود خواستم برم تو اتاقم که دیدم صدای یه دختر دیگه هم میاد که داره قربون صدقه پرنیان میره، بله صدای رضوان بود. رضوان میگفت جوننننن بخورش جنده ی مننننن چه کسی هستی تووووو اوففففف و صدای اوق زدن پرنیان میومد همینجوری داشتم گوش میدادم که رضوان گفت پاشو بکنم کس خوشگلتو خانم معلم پرنیانم گفت اوفففف بکن توممم جرم بدهههه نمیتونستم نزدیک برم چون میفهمیدن از اونورم باید سریعتر برمیگشتم حسابی مغزم درگیر بود و کیرم راست شده بود ولی چون نمیخواستم ضایع شه سریع رفتم … شب به پرنیان زنگ زدم که دارم میام خونه … وقتی اومدم پرنیان خونه نبود … هرچی فکر کردم دیدم بهترین گزینه اینه دوربین و میکروفون بذارم تو اتاق پرنیان … خلاصه اینارو جور کردم و کار گذاشتم به پرنیان زنگ زدم که من تا پس فردا نمیام خونه و رفتم پیش دوستم. بعد دو روز برگشتم و رفتم سراغ فیلم ها. من همیشه بدن سکسی پرنیان رو دیده بودم و عادی بود ولی این دفعه کیرم رو راست میکرد، فردای اون روز پرنیان یه لامبادای مشکی با سوتین مشکی پوشیده بود و یه پیرهن سفید روش و حسابی به خودش رسید که دیدم رضوان اومد با یه حالت خشن گردن پرنیان رو گرفت و محکم بوسیدش، بعدم لباساشو درآورد چه بدنی داشت یه کون خوش فرم و بدن ورزشکاری با بازوهای یکم بزرگ برای زن پرنیان در مقابلش جوجه بود … پرنیان رو لخت کرد و افتاد به جون کسش کون بزرگ پرنیان به دوربین بود و واقعا برای کونش راست کردم من یکم که گذشت دیدم بله رضوان شورت رو درآورد و یه کیر خیلی بزرگ لای پاش بود معلوم نمیشد چقدره ولی خیلی بزرگ بود و پرنیان افتاد به جون کیرش رضوان هم میگفت دوست داریش جنده خانم؟؟ کیر کیو ساک میزنی؟ بعد زد زیر گوشش بگو کیر کیو ساک میزنی جنده پرنیان میگفت رضوان رضوان گفت آفرین بخور کیرمو پرنیان به زور نصف کیرو کرده بود تو دهنش و رضوان داشت بدجور دهنشو میگایید بعدش پرتش کرد رو تخت پرنیان پاهاشو باز کرد کیر رضوان رو گذاشت تو کسش و رضوان وحشیانه تلمبه میزد و پرنیان جیغ میکشید … یکم گذشت رضوان پرنیان رو سگی نشوند و شروع کرد خوردن کونش و انگشت کردنش پرنیان گفت رضوان امروز نه دیروز جرم دادی درد میکنه هنوز که رضوان سه تا محکم زد رو کون پرنیان موهاشو کشید گفت تو جنده ی کونی منی حرفم میزنی؟؟؟ تو سگ منی باید واق واق کنی فهمیدی؟؟ پرنیان گفت بله که رضوان دوباره محکم زد رو کون پرنیان کون برنزه گنده ی پرنیان شروع کرد لرزیدن رضوان گفت تو سگی واق واق میکنی فقط اوکی؟؟؟ پرنیان هم شروع کرد صدای سگ درآورد که رضوان کیرو کرد تو کونش هنوز کیرش خیلی معلوم نبود ولی پرنیان فقط جیغ میکشید یه ربع کونشو کرد بعدم درآورد کرد تو دهن پرنیان تا آخرین قطرشو خورد و افتادن تو بغل هم. دیدم آبم اومده و بقیش هم کسشر بود. از اون روز شده بود کارم دیدن این فیلم و جق زدن باهاش پرنیان و رضوان سکسی ترین دخترایی بودن که میشناختم و تصور اینکه رضوان یه کیر گنده لای پاش داره که باهاش خواهرمو میکنه دیوونم میکرد هرطور بود میخواستم یه کاری کنم و بالاخره به رضوان پیام دادم و باهاش یه قرار گذاشتم تاکید کردم به پرنیان چیزی نگه. قرار شد یه روز غروب بعد کلاس بسکتبالش برم دنبالش رفتم با ماشین دنبالش و بردمش یه کافه اطراف شهر توی راه کسشر گفتیم و همش میگفتم یه موضوع مهمی درباره خواهرمه میخوام بهت بگم. رسیدیم رفتیم توی یه آلاچیق جای امنی بود قلیون سفارش دادم و به رضوان گفتم ببین من میدونم رابطتون رو با پرنیان رضوان خیلی بی اعتنا گفت چه رابطه ای؟؟ گفتم میدونم تو پرنیان رو میکنی … رضوان گفت خب؟ باور نمیکردم اینقدر بیخیال برخورد کنه گفتم میدونم دوجنسه ای باز گفت خب چکار کنم؟ گفتم ببین اگر کاری که میگم رو بکنی به هیچکس چیزی نمیگم و رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو سینش که دستمو محکم پیچوند انداخت منو وسط اتاق گفت ببین بچه کونی من صدتا مثل تو رو حریفم تو قدت تا خایه منه برا من گنده گوزی میکنی؟؟ و محکم با لگد زد تو کونم احساس کردم نفسم بند اومد به زور بغضمو قورت دادم بلند شدم گفتم ببین من ازت فیلم دارم که یه دونه زد تو گوشم انگار سیاه شد همه چی گوشم تیر کشید گفت ببین بچه کونی تو اون فیلم خواهرتم هست پس نمیتونی پخشش کنی ابروت میره الآنم بهت نشون میدم تهدید کردن من یعنی چی حرومزاده و منو محکم کشید سمت خودش یه دونه زد تو تخمام که نفسم بند اومد افتادم دوباره رو زمین اشکم دراومد بهم نگاه کرد گفت هه بچه کونی گریه میکنی؟؟؟ کس و کونتو جمع کن بریم عجله دارم آشغال … اینقدر بد کتک خورده بودم و ترسیده بودم که سریع بلند شدم جمع کردم نشستیم تو ماشین تو راه یه کلمه هم حرف نزد رسیدیم دم خونشون گفت ببخشید پرهام بیا بالا یکم حالت جا بیاد با این وضع نرو خونه منم گفتم اوکی رفتم خونشون خونه بزرگی داشتن گفت برو دست و روتو بشور کسی خونه نیست منم رفتم دست و رومو شستم برگشتم دیدم با یه تاپ مشکی و شلوارم سفید نشسته بود تو هال منو دید گفت بیا بریم اتاقم یه لحظه منم هنوز تو شوک کتکی که خورده بودم بودم رفتم تو اتاق نشسته بود رو تخت گفت بچرخ … گفتم چی؟؟ گفت بچرخ میگم … صداش باز بلند شده بود … چرخیدم گفت بیا اینجا ببینم رفتم سمتش گفت بشین جلوم … گفتم چی میگی بلند شد جلوم واستاد تا شونش بودم از من درشت تر بود هلم داد پایین گفت در بیار شلوارمو خواستم بلند شم دوباره زد تو گوشم گفت درش بیار میگم شخصیتش باعث شده بود هیچ کاری نتونم کنم … از یه دختر که از خودم کوچیکتر بود سنش کتک خورده بودم تازه دوجنسه هم بود و میدونستم دوباره میزنه منو شلوارشو کشیدم پایین که یه کیر گنده در اومد … خوابیدش بزرگتر از راست من بود … گفت پاشو در بیار شلوارتو … من که کیرم راست شده بود درآوردم شلوارم که شروع کرد خندیدن گفت بچه کونی با این دودولت منو تهدید کردی؟؟؟ هاااا کونی خوارکسده؟؟؟ بیا کیرمو ساک بزن جنده … منو کشید سمت کیرش … کیرش سفید بود بیست و سه سانت میشد ولی خیلی کلفت نبود شروع کردم خوردن کیرش سعی میکردم تا ته بکنم تو دهنم که گفت تو از خواهرتم بهتر میخوری که میخواستی تهدید کنی بکنمت؟؟؟ از اول میگفتی کونی ای خب بعدشم منو برگردوند و کونمو چرب کرد شروع کرد کردنم … کیرش به زور میرفت تو کونم یکم تلمبه زد آبش سریع اومد افتاد روم سینه هاش رو کمرم حس خوبی میداد یکم گذشت گفت بیا تمیز کن کیرمو منم حسابی خوردمش کیری که تو کون خودم و خواهرم بوده کیر یه دختر خوشگل قدبلند اینقدر با لذت خوردمش که گفت تو خیلی بهتر از پرنیانی که بعدم گفت برو گمشو سریعتر خونتون مامان بابام میان الان چند روزی گذشت و یه روز که مادر پدرم خونه نبودن دوباره رضوان اومد رفت پیش پرنیان دیدم صدای پرنیان میاد که نکن رضوان پرهام خونست ول کن بعد رضوان اومد تو اتاق من گفت بیا اینجا ببینم من رفتم تو اتاق پرنیان پرنیان یه شلوارک لی جذب پاش بود که رونای برق زده برنزه ی کلفتش خودنمایی میکرد با یه نیم تنه مشکی رضوان هم شلوار لی جذب پاش بود و تاپ که کیر راست شدش معلوم بود … پرنیان گفت چکار میکنی رضوان ؟؟ رضوان دست زد به کونم گفت داداشت ازت کم نداره هاااا پرنیان عصبانی گفت چه غلطی کردید شمااا که رضوان محکم گرفت پرنیان رو گفت تو سگ منی نباید اینجوری حرف بزنی و چند تا محکم زدش پرنیان که اشک تو چشاش جمع بود گفت بسه رضوان رضوان رفت یه قلاده درآورد انداخت گردن پرنیان گفت سگ شو ببینم پرنیان با خجالت چهاردست و پا شد و صدا سگ درآورد … رضوان گفت آفرین … نوشته: پرهام . آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده