arshad ارسال شده در 29 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد دختر و بابا × تابو × فتیش × داستان سکسی × داستان دختر و بابا × سکس دختر و بابا × داستان تابو × سکس تابو × داستان فتیش × سکس فتیش × تنبیه مورد علاقه من و بابایی ********خب سلام به خواننده های این داستان نوشته ای که قراره در ادامه خونده بشه [فانتزی]() های من هستن من رو تارا بشناسید در تمامی داستان هام من یه دختر ۱۶ ساله هستم با هیکل تو پر و قد ۱۷۰ و سینه های بزرگی که به مامانم رفتن و سایز ۸۵ هستن و باسن گرد خوش فرم که بابام خیلی دوسشون داره من رابطه خیلی خوبی با بابام دارم همیشه با همیم و از بچگی با هم بازی های به خصوصی می کردیم وقت هایی که مامانم نبودش و من هر موقع کار بدی میکردم باید لباس هام رو در میآوردم و کاملا لخت به شکم روی پای بابام دراز میکشیدم جوری که کصم رو به روی کیر بابام باشه و حالا تنبیه اصلی بابام تنبیه هام رو با مشورت خودم اعمال میکرد که یکی از اصول اصلیش اسپنک برای هر لپ کونم بود که اونم برای هر لپ ۵۰ تا یعنی جمعا ۱۰۰ تا اسپنک وقت هایی که مامانم خونه نبود من کلا در حال تنبیه شدن بودم یعنی عمدا کار بد میکردم یه روز که از عمد کتری رو بدون آب روی گاز گذاشته بودم و بابام دیدید امد و گفت _ هی تارای جنده باز که کار خرابی کردی تو سریع بیا تو اتاقم لخت شدم و رفتم توی اتاقش اولین بار بود بابا رو با یه شرت و کاملا لخت میدیم به بدنم نگاهی کرد و اشاره زد برم دراز بکشم رفتم دراز کشیدم موهای که گوجه ای کرده بودم تا جلوی دست نباشه رو کشید و سرمو آورد بالا و گفت _ تو دختر ، بزرگ شدی و باید یکم تنوع به خرج بدیم هوم؟ و توی همون حالات لیسی به لبم زد هیچ وقت تا حالا این اتفاق نیفتاده بود بابام با من رابطه ای نداشته بود گردنم و ول کرد و شروع کرد به اسپنک زدن و منم شمردم و در حینش ناله میکردم و حتی آه میکشیدم بعد از تمام شدنش بابام دستشو کشید لایه چاک کصم و کلیتوریسمم رو مالید و بعدش از خیسی انگشتش خورد و گفت اوم خوشمزس بعد گفت اوکی میتونی بری ولی من تازه میخواستم فانتزی هامو عملی کنم حالم خراب بود میخواستم کیرشو ببینم گفتم +باشه حتما و در ادامه بلند شدم و شمع روی میز و انداختم جلوی پای بابا و وقتی اومدم برش دارم پاهامو بازکردم و برش داشتم میدونستم قراره شب مامانم گاییده بشه ولی میخواستم من به جاش باشم پس به خاطر همین شمع و گذاشتم سر جاش و روبروی بابا وایسادم +بابا نمیخوای یکم تنوع بدی ؟ تازه اینبار از ادامه تنبیه خبری نبود ما همیشه به جز اسپنک یقیه فانتزی هامونو اجرا میکردیم اما الان ؟ جلوی پاش زانو زدم و دستامو جلوش گرفتم و گفتم ببندش برام بابا تای ابروش بالا انداخت و انجامش داد گفتم ازت میخوام هر کاری کردم با دستات مانع نشی با سر تایید کرد دست هام پشت کمرم بسته بود با سر جلوی رفتم و آروم با دندون هام شرتشو پایین آوردم یه کیر گنده کلفت و دراز میدیم که شق شده بودش حسابی با خنده گفتم +جوووون مامانم چه حالی میکنه ای همه مدت چی قایم میکردی نیشخندی زد آروم تر رفتم جلو و سر کیرش و با دهن نگه داشتم و مک زدم که سرشو عقب برد حس کردم خوشش اومده سرم و بردم پایین و تا ته کردمش تو دهنم تا جایی که عوق زدم بابام ناله میکرد و فحش میداد آه سگ جنده بخورش تخماشو مثل جارو برقی تو دهنم میبرن و مک می زدم حدود ۵ دقیقه خوردم تا آبش محکم پاشید توی دهنم و تا قطره آخرش و خوردم خب اگه دوست داشتیم از بقیه فانتزی هام مینویسم براتون ❤️ نوشته: تارا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده