رفتن به مطلب

ارسال‌های توصیه شده

     تابو × دختر و پدر × داستان سکسی × سکس تابو × داستان تابو × سکس دختر و پدر × دختر و بابا × سکس دختر و بابا × داستان دختر و پدر ×

بغل بابایی - 1

از مدرسه تعطیل شدم با عجله کفشامو در آوردم صدای تلویزیون میومد وارد خونه شدم بابام رو مبل نشسته بود بی مقدمه پریدم تو بغلش
+آروم بچه چقدر تو انرژی داری
_بابا قول دادی امشب فصل دوم سریال صد رو باهم ببینیم
+از فصلش یکش خوشم نیومد به علاوه محتوای فیلم بدرد تو نمیخوره
_بابا من ۱۶ سالمه بچه ک نیستم
سرمو بوس کرد:بله دارم میبینم بچه نیستی
خودمو لوس کردم:بغل بابای خودمه به تو چه
موهامو داد کنار صورتمو ناز میکرد
یهو انگار بهش برق سه فاز زده باشن: رادین پاشو پاشو کلی کار داریم باید برم آرایشگاه وقت گرفتم
_بابا حداقل ناهارو بخوریم بعدش برو
ناهارو با عجله خورد و گفت بعد آرایشگاه یه کاری دارم غروب میام
با حرفش حالم گرفته شد دوباره خاطرات بچگیم برام زنده شد وقتی ۵ سالم بود سرطان مادرمو ازم گرفت بابام هم چون خیلی عاشقش بود مدتها افسرده بود اکثر اوقات تو خونه تنها میموندم یا خالم میومد پیشم انگار یادش رفته بود منم وجود دارم تا اینکه این سالا بهتر شد
خونه خیلی گرم بود فشار پکیج رو با بدبختی پایین آوردم از ناراحتی و بی حوصلگی گرفتم خوابیدم
با نوازش دستای بابام رو پیشونیم بیدار شدم
+بچه خونه رو یخ کردی نمیگی سرما میخوری؟
با چشمای نیمه باز نگاهش کردم :خب دست تنها بودم آب رادیاتور خیلی خالی شد
+ببخشید پسرم یادم رفت قبل رفتن فشارش رو کم کنم
با لبخند اشاره دادم بیا پیشم
کنارم دراز کشید تو چشماش خیره شدم :بابایی چ خوشگل شدی ریشاتو مرتب کردی
+یکم بهم پتو بده خسیس همشو کشیدی رو خودت
دست به موهاش کشیدم:بابایی انگاری رفتی حموم
+خب تو آرایشگاه سرمو شستم دیگه
_ن آخه انگاری کل بدنتو شستی بوی صابون میدی
سعی کرد بحثو عوض کنه:نکنه کم خونی داری اینقدر میخوابی بیا بریم آزمایش خون بده
_از تنهایی خوابیدم بابا مثل همیشه تنها بودم
شرمندگیو میشد تو صورتش دید سرشو پایین انداخت،امشب سریال صد رو با هم می‌بینیم
حرفش خوشحالم کرد: ممنون بابا
شونمو آروم فشار داد:پاشو پاشو از این حالت خواب و تاریکی خونه دلم گرفت
موقع دیدن سریال بودیم به سکانس لب بازی رسید دستمو گرفتم جلو چشمم که مثلا بابام فکر کنه من پسر خوبیم
نیشخند زد:از دست تو انگار صحنه قتل دیده بیخیال یه بوسه دیگه
چند بار دیگه صحنه بوسه داشت سرمو نمیچرخوندم نگاه بابام کنم و خیلی نرمال فیلم رو میدیدم
_بابا ی قسمت دیگه ببینیم
+شورشو در نیار دیگه دو قسمت دیدیم بزار فردا شب
_بابا فقط یکی دیگه خب؟
+از دست تو،باشه
سکانس لب بازی کلارک و لکسا باعث شد خجالت بکشم آخه جفتشون دختر بودن
بابام خندش گرفته بود: به حق چیزای ندیده و نشنیده.
بعد اتمام سریال رفتیم خوابیدیم دستم زیر سرم بود نگاهش میکردم دلم میخواست لباشو ببوسم دست به ریش های جو گندمیش بکشمو تو بغلش گم بشم
چشمم گرم شده بود داشت خوابم میگرفت یهو دست بابام خورد تو صورتم انگار داشت کابوس میدید از خواب پرید:رادین سرو صدا میکردم تو خواب؟
_نه زیاد فقط خیلی پاهاتو تکون میدادی دستت هم خورد تو صورتم
+ببخشید عزیزم خواب بد میدیدم
_اشکالی نداره بابا
بغلشو باز کرد رفتم تو بغلش سرمو ناز میکرد چند باری هم از سرم بوسید
تو چشماش که داشتن بسته میشدن نگاه کردم:بابا خیلی دوست دارم
با صدای خواب آلود گفت منم دوست دارم پسرم
شیش هفت صبح بود از خواب پاشدم رفتم جیش کردم فکرم درگیر خواب سکسی بود که دیده بودم افکار سکسی تموم وجودم رو گرفته بود رفتم دراز کشیدم
پشتمو کردم به بابام و کونمو دادم عقب تا به کیرش بخوره آروم آروم عقب و عقب تر میدادم یه لحظه حس کردم کونم به یه چیز نرم برخورد کرد با استرس و لرز دستمو بردم سمت کیرش تا لمسش کنم عقلم کار نمی کرد نمیدونستم دارم چیکار میکنم با احتیاط دستمو کشیدم رو کیرش حس کردم سر کیرشو لمس کردم به سه ثانیه نکشید از خواب پرید نگام کرد گفت چی شده
از ترس داشتم سکته میکردم تته پته کنان گفتم هیچی بابا تو خواب داد میزدی تکونت دادم بیدار شی
+ببخشید عزیزم نمیدونم چرا امشب اینجوری شدم
_اشکالی نداره بابا از قبل بیدار شده بودم برم دستشویی با صدای تو بیدار نشدم
رومو اونوری کردم نفس راحتی کشیدم از اینکه چیزی نفهمید
فکر سکس با بابام خیلی تو مخم رفته بود با دیدنش خیلی تحریک میشدم خصوصا شبا که می‌خوابید راحت دید میزدمش
تو خونه تنها بودم رو مبل نشستم با گوشيم وصل شدم به تلویزیون فیلم پورنو پلی کردم
شلوارکمو تا نصفه داده بودم پایین و با کیرم ور میرفتم
مرد سن بالا داشت ی پسر کم سنو میکرد کیرشو تا ته میکرد داخل در میاورد
تو دلم میگفتم خوشبحالش پسره چه لذتی میبره کاش من جاش بودم
آخه چجوری درد نمیکشه
دلم میخواست مزه سکسو بچشم غریزه جنسیم منو سمت مردا هدایت میکرد ولی جرات روبرو شدن با احساساتمو نداشتم
مرده کیرشو تو دهن پسره میکرد باورم نمیشد با اون چثه کوچیکش چجوری اون کیر بزرگ و قورت میداد
به قدری رو فاز بودم صدای باز شدن درو نشنیدم یه لحظه سرمو چرخوندم چهره بابام جلوم بود
سریع شلوارکمو دادم بالا فرار کردم تو اتاق درو بستم
دستم رو قلبم بود که داشت از جاش در میومد صدای فیلم بعد چند ثانیه قطع شد
بابام درو زد و با خونسردی گفت رادین بیا گوشیتو بگیر
جرات نداشتم درو باز کنم دوباره درو زد:عزیزم درو باز کن تو اتاق کار دارم میخوام برم حموم
چاره ای نبود درو باز کردم منتظر هر نوع واکنشی از سمتش بودم ولی خیلی ریلکس گفت سلامت کو؟
از خجالت سرم پایین بود:سلام بابا خسته نباشی
گوشیو از دستش گرفتم از اتاق بیرون اومدم داشتم خودخوری میکردم هزار جور فکر تو سرم بود
صدای آیفون خونه اومد از جام پریدم بابام گفت غذا سفارش داده بودم تا برسم خونه بیارن کارتمو بردار من دارم موهامو خشک میکنم رفتم تو اتاق ی حوله دور بدنش پیچیده بود سرم کلا پایین بود کارتو از جیبش در آوردم رفتم غذارو گرفتم
موقع غذا خوردن بابام مثل بقیه روزای دیگه باهام حرف میزد انگار ن انگار موقع خودارضایی مچمو گرفته
+مدرسه چطور پیش میره؟
سرم کلا پایین بود جواب دادم خوبه نزدیک عیده خبری از امتحان این چیزا هم نیست راحتم
چنگالو برداشت که باهاش سالاد بکشه: تو مدرسه که اذیت نمیشی؟
_ن چطور مگه چیزی شده؟
+همینجوری پرسیدم منظورم اینه اگه فکر میکنی چیزیو لازم بهم بگی سرتا پا گوشم
غذام تموم شده بود تشکر کردم و زود رفتم تو اتاق
چند روز گذشت تا از اون حالت خجالت و شرمندگی بیرون بیام وقتی میدیدم بابام چیزی رو به روم نمیاره منم راحت تر شدم
بابام کنارم خوابیده بود تاپشو درآورد گفت هوا گرم شده کم کم باید کولرو راه بندازیم
زودتر از شبای دیگه خوابش برد
دوباره حشری شده بودم نگاه بابام میکردم دست به کیرم میکشیدم دو سه بار انگشت هاشو لمس کردم دیدم خوابش سنگین شده دست رو سینش کشیدم انگشتام لای موهای سینش که لا به لاشون سفید شده بود میرفت
با استرس دست رو انگشتای دستش کشیدم مثل اینکه قرار نبود از خواب بپره
نفسمو تو سینه حبس کردم نوک انگشتمو بردم سمت شلوارکش انگشتمو آروم به سر کیرش زدم داشتم از هیجان و استرس میمردم خواب عمیق بابام جرات منو بیشتر میکرد این دفعه کاملا با دست کیرشو از رو شلوارک مالیدم
خبری از بیدار شدنش نبود مصمم تر شدم کیرشو از رو شلوارکش تو دستم گرفتم با کیر خودم ور میرفتم بهترین حس زندگیم رو داشتم تجربه میکردم
تف انداختم تو دستم و داشتم برا خودم جق میزدم
به صورت بابام خیره شده بودم چقدر دوست داشتم باهاش سکس کنم یعنی چجوری سکس میکنه اونروز بعد آرایشگاه رفت با کی سکس کنه؟زنی زیر بابام لذت برد نه؟ افکار سکسی تو ذهنمو تقویت میکردم
شهوت تا مغز استخونم رسیده بود بدون ترس دست بردم زیر شلوارکش دستمو دور کیرش حلقه کردم
لای دستم آروم عقب جلو میکردمش همزمان برا خودمم جق میزدم انگشتام به تخماش برخورد میکرد چقدر داغ بودن
دلم میخواست لبامو بچسبونم به لباش
حس کردم قطر کیرش کلفت تر شده و انگار داره بزرگتر میشه ولی آخه بابا خواب بود
میترسیدم از خواب بیدار شه و جقم ناتموم بمونه تند تند برا خودم جق میزدم و کیرشو تو دستم عقب جلو میکردم نفسمو تو سینم حبس کردمو سعی کردم صدایی در نیارم آبمو ریختم تو شورتم و نفس راحتی کشیدم
دستمو از رو کیر بابام برداشتم کاملا راست شده بود یه کیر کلفته کله قرمز داشت بهم لبخند میزد
خودمو جمع و جور کردم خوابم نمی گرفت آخه مگه میشه تو خواب راست کنی؟نکنه بیدار بوده خواسته ببینه داری چیکار میکنی؟ ن اگه بیدار بود همون اولش یه واکنشی نشون میداد

پایان قسمت اول

نوشته: رادین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      کسی که جای پسرم بود   سلام اسم من پریسا هست 42 سالمه زود ازدواج کردم ک شوهرم دست بزن داره اصلا رابطع خوبی نداریم تو سکسم زود انزال سایز کوچیک ک اصلا رابطع نداریم مطمنم دوست دختر داره و برام مهم نی فقط ی پسر ۲۰ ساله دارم ک ب خاطر اون زیر ی سقفیم پوست سفیدی دارم کمر ساعت شنی دارم باسنمو چربی زده بودم سینه هامم 75 بدنم خیلی رو فرم بود همه همکارام روم چشم داشتن ی ۱ سال از اخرین رابطم گذشته بود ی رفیق بچگی دارم ک اونم پسرش هم سن پسرمه شوهرمو پسرم رفته بودن خونه مادر شوهرم برا جا به جایی من تنها بودم زنگ زدم رفیقم گف شوهر منم نیست بیا پیشم فقط امیر حسین هست ی کراپ سبز با لگ تنم بود روش ی مانتو پوشیدم خونش نزدیک بود رفتم پیشش ک امیر حسین بساط مشروب چیده بود گف بیا بشین پریسا نشستیم ۳ تایی خوردن رقصیدن خیلی سنگین پیک میریخت اهنگ گذاشته بودیمو میرقصدیم رفیقم ک اسمش مریم گف من میرم بخوابم به من گف تو بیا کنار من بخواب ک دیگ جا نندازم امیر حسینم تو اتاق خودش میخوابه گفتم باشه امیر گف مامان قرصتو بخور یادت نره خورد رف خوابید منو امیر باز خوردیم گوشیم زنگ خورد گفتم امیر من برم تو اتاقت تلفن حرف بزنم بعد میام گف باشه برو رفتم تو اتاق رو تخت نشستم به حرف زدن ک رفیقم ک ۵ مین دیگ میگیرمت قطع کرد تا زنگ بزنه دراز کشیدم رو تخت منتظر زنگ ک خوابم برد دیگ هیچی نفهمیدم ی ۲ ساعتی گذشته بود ک داشتم ی چی رو حس میکردم از پشت دیدم تو اتاق امیرم برقا خاموشه امیر پشتم پهلو به پهلو خوابه کیرش چسبیده به کونم اول جا خوردم ولی خوشم اومده بود خیلی وقت بود رابطه نداشتم اخه امیر هم سن پسرمه ولی کیرش معلوم بود خوش سایز بود بزرگ چون قد بلندی هم داشت گفتم بزار شل کنم کونمو دادم عقب تر ک ی جون ریز از امیر شنیدم فهمید بیدارم دستشو از پشت گذاشت رو کصم با دست میمالید خیس خالی بودم نفسام بلند شده بود گف پریسا این کونو جر میدم گفتم مامانت بیدار نشه گف قرص خورده بمبم بخوره بیدار نمیشه منو برگردوند سمت خودش لباشو گذاشت رو لبام سینمو میمالید وای چقدر خوب بود کراپمو دراورد ی سوتین زرد با شرت زرد داشتم افتاد ب جون سینه هام ک داشتم حال میکردم رف پایین لگمم از پام دراورد برقو روشن کرد گف جوون اومد لا پام شرتمو دراورد ی زبون کشید رو کصم ک اب رو اتیش بود وای خیلی وقت بود کسی برام نخورده بود جوری میخورد ک ۴ بار ارضا شدم اصلا دیگ نمیتونستم حرف بزنم اومد بالا دوباره لبامو خورد گف با لبای گوشتیت ببینم چیکار میکنی خودشم کامل لخت شد وایساد جلوم دو زانو نشستم چ کیری داشت ی کلفت ۱۹ سانتی جلوم بود عین گشنه ها کیر میخوردم اب دهنم پر بود رو کیرو تخماش گف دهنتو پر اب کنم با چشم بهش علامت دادم دهنمو پر اب کرد قورط دادم دراز کشیدم رو تخت از پشت چسبییده بود بهم تو بغلش بودم بدنمو میمالید سینه هام تو دستش بود گردنمو گوشمو زبون میزد منم تخماشو از پشت دستمو رد میکردم میمالیدم انگشتشو کرد تو کصم نالم در اومد انگشتم میکرد گفتم بکن امیر پامو داد بالا کیرشو گذاشت روش هل داد تو وای تاحالا همچین سایزی نرفته بود توم کصمو پر کرده بود اروم تلمبه ی پام بالا بود میکرد حسابی ک زودی ارضا شدم کشید بیرون دوتا پامو گذاشت رو شونش باز کرد سرعتش بیشتر کرد ک بازم ارضا شدم گف داگی شو داگی شدم مومو گرف تو دستش از کص میکرد اسپنک میزد دیگ جون داشتم انقدر ارضا شدم اومد جلوم کیرشو کرد تو دهنم خیسش کردم میدونستم چی میخواس دوباره رف پشتم گذاشت رو سوراخ کونم هل داد تو اومدم جیغ بزنم سرمو فشار داد به تخت شروع کرد گاییدن کونم داغی درد وجودمو گرفته بود موهام تو دستش بود اسپنک میزد کونم سرخ شده بود از اسپنکاش دوتا دستامو قفل کرد رو کمرم از کون میکرد ک با چند تا تلمبه محکم کل ابشو ریخت تو کونم با شرتم پاکش کرد لباسامو پوشیدیم تو بغل هم بودیم تا من رفتم سر جام اگ میخواید از سکسامون بازم بگم لایک کنید نوشته: پریسا
    • migmig
      ساک زدنم با ساپورت مامانم برای مرد سن بالا تو اتوبوس خالی   سلام به همه دوستان عزیز من ارسلانم ۲۳ سالمه قدم ۱۷۵ و وزنم ۸۰ از خودم تعریف نمیکنم واقعیت و میگم بدنم خیلی سفید چون ورزش میکنم اندامم مخصوصا پاهام و کونم عالین تقریبا از ۱۷ سالگی زنپوشی و با لباسای مامانم شروع کردم از ساپورت و شورت و جوراب گرفته تا پابند و لاک و کفش پاشنه بلند ولی اصلا رابطه نداشتم خیلی دلم میخواست ولی ترس و خجالت زیادی داشتم ولی دیگه این دو سال گذشته خیلی بهم فشار اومد دو بار ساک زدم ک اولیش افتضاح بود ولی خودم عاشق دومیش هستم و برای پارسال هستش ماجرا از اونجایی شروع شد که ما شهرستان عروسی دعوت بودیم و عروسی های ما آخرش مختلط میشه . آخر عروسی ک شد منم حسابی داشتم لباسای فامیل و دید میزدم ساپورتاشون کفشاشون پابنداشون و حسابی دلم میخواست که امتحان کنم چشمم خورد به مامان خودم دیدم ساپورت رنگ پا الماس دار مانند پوشیده وقتی دیدم تعجب کردم چون آمار همه ی لباساش و دارم و خونه خالی میشه میپوشم اما اینو تازه و برا عروسی خریده بود وقتی دیدم تصمیم گرفتم رفتیم خونه حتما بپوشم خلاصه شب تموم شد و فرداش خونه ی یکی از بستگان بودیم تصمیم گرفتیم ک برگردیم من رابطم با پسر خالم خیلی خوبه اونم اصرار کرد من بمونم و فرداش خودتم تنها با اتوبوس برگردم خانوادمم اوکی دادن و من موندم و بقیه رفتن عصر که شد مامانم زنگ زد و گفت یکی از ساک های لباس و جا گذاشته و من ببرم منم رفتم که ببینم خودش یا ن دیدم همون ساپورتی ک پوشیده بود و عاشقش شدم توی ساک یه فکری به سرم زد که برم تو اتاق بپوشمش از زیر و روشم لباسای خودم باش و همونجوری کل راه و برگردم پوشیدم و از روشم لباسای خودم فردا شد و پسر خالم منم رسوند ترمینال سوار اتوبوس شدم چون وسط هفته بود تقریبا اتوبوس خالی بود و منم رفتم نشستم ته اتوبوس ک کفش و جورابم و دربیارم و پاهام و با ساپورت ببینم و لذت ببرم اتوبوس راه افتاد و منم تنها نشسته بودم پاچه ی شلوارم دادم بالا و داشتم از دیدن ساپورتی ک دو شب پیش پای مامانم بود و حالا پای من لذت می‌بردم یه چیز تو پرانتز بگم من به خاطر باشگاه همیشه فول شیوم وسطای راه بودیم ک دیدم یه مرد تقریبا سن بالا حدود ۶۰ سالش میشد اومد و پرسید ک پاور بانک دارم یا ن منم گفتم دارم نشست پیشم ک بگیره منم اصلا حواسم به پاهام نبود یهو برگشت بهم گفت جوراب زنونه پوشیدی منم هول شدم گفتم پاهام زیاد عرق میکنه مجبورم بپوشم برگشت گفت مطمئنی فقط به همون دلیل منم خیلی حشری شده بودم گفتم این ک منو نمیشناسه بذار اگه شد یه حالی کنم برگشتم گفتم ن کلا به لباس زنونه و پوشیدنش خیلی علاقه دارم و اونم دیگه فهمید داستان چیه و درجا دستش و گذاشت رو رون پام و گفت فقط لباس پوشیدنشون و دوس داری یا بقیه کارایی ک میکننم دوس داری انجام بدی منم دیگه زدم به سیم آخر و گفتم همش و دوس دارم اینو که گفتم یه لبخند زد و دستم گرفت گذاشت رو کیرش و گفت ببینم چیکار بلدی بکنی منم گفتم اینجا میترسم کسی ببینه گفت هیچکی نمیاد اینجا و زیپ شلوارش و باز کرد و کیرش و آورد بیرون یه کیر ۱۶ ۱۷ سانتی کلفت که تا درآورد خیرش شدم و دستم و گرفت گذاشت روش و منم کم کم شروع کردم به بالا و پایین کردن کیرش چن دقیقه ای داشتم براش میمالیدم ک دیدم دستش و گذاشت پشت سرم و هدایتم کرد به سمت کیرش منم از خدا خواسته لبم و گذاشتم سر کیرش و شروع کردم به خوردن حسابی از بالا تا پایین کیرش و میخوردم و اونم دستش و از پشت کرده بود تو شلوارم و کونم و می‌مالید منم پیش خودم میگفتم پریشب فک میکردی ساپورت مورد علاقت پات باش و همزمان یه کیر خوشگل و کلفتم ساک بزنی و سرعتمو بیشتر کردم یه ۷ ۸ دقیقه گذشت ک دیدم زیاد داره تکون میخوره و سرم فشار میده ک دیدم یه چیز داغ داره پر میشه تو دهنم خواستم سرم و جدا کنم که دیدم داره سرم و فشار میده نمیذاره چند ثانیه گذشت و کامل تو دهنم ارضا شده بود منم سرم و آوردم بالا که کلی اسرار کرد که بخور منم خیلی حشری بودم همش قورت دادم که یه مزه تلخ و تندی داشت دوباره سرم گرفت گفت کیرم تمیز کن که منم دو سه بار از بالا پایین کیرشو ساک زدم و ولش کردم یه عالمه قربون صدقم رفت و شمارشو بهم داد که باهاش برای سکس کامل قرار بذارم و ۳۰۰ تومنم بهم پول داد و از پیشم رفت منم دیگه تو فضا بودم ک با ساپورت تو تنم و دهنم تونستم یه مرد و ارضا کنم و آبش بخورم آخر سرم مثل جنده ها پولم گرفتم و الانم خیلی دلم میخواد بهش برای سکس زنگ بزنم ولی میترسم از کون دادن حالا شایدم زنگ زدم معلوم نیست امیدوارم خوشتون اومده باش بوس بهتون ارسلان فمبوی. نوشته: arsalan  
    • mohsen
      عکس های سکسی و لخت داف خوشگل ایرانی 3/3 برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18