رفتن به مطلب

داستان خرید لباس با مامان ممه گنده م  

4 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. نظرتون راجب داستان ؟!

    • خوب بود !
      4
    • بد بود !
      0


ارسال‌های توصیه شده

سلام به همه رفقا، من اومدم تا یکی از بهترین تجربیات زندگی ام را با شماها به اشتراک بگذارم. این اتفاق سال گذشته در ماه اسفند افتاد. عید نزدیک بود و تقریبا مثل هر خانواده یی ، ما هم رفته بودیم بازار تا لباس های جدید برای عید بخریم، برای همین منو مامانم باهم راهی بازار شدیم تا لباسامون بخریم.

اول بزارید در مورد خانواده م بهتون بگم. ما یه خانواده کم جعیتیم که شامل پدر، مادر و من میشه. پدرم یه شرکت بزرگ داره و همیشه سرش شلغوغه، مامانمم هم یه زن خانه دار ولی اما خوشگله. اون 42 سالشه و خيلي جوون تر از سنش به نظر میرسه و بیشتر تاپ یا لباسای آستین کوتاه می پوشه. سینه هاش مثل همه مامانای ایرانی خیلی بزرگن و تقریبا همیشه اون چاک بین سینه های گنده ش دیده میشن. در مهمانی ها و مجالس مامانم همیشه لباسای تنگ و نازک میپوشه و همه مردان فامیل چشاشون رو سینه های مامانمه. خودمم پشت کنکوریم و تازه وارد 19 سالگی شدم.

با مامانم صبح راهی بازار شدیم چون دمدمهای عصر بازار شلوغ میشد ما هم گفتیم که سریع بریم و برگردیم. مامان خوشگلمم مثل همیشه یه تنگ بدون آستین پوشیده بود با مانتوی جلو باز نازک. وارد هر مغازه ایی که میشدیم فروشنده ها اول به سینه های گنده و نرم مامانم خیره میشدن انگار اولین باره که سینه های بزرگ میدیدن و حتما تو دلشون به من فحش میدادن که هر روز دارم این سینه هارو میبنم.

اول خریدهای منو انجام دادیم، بعد رفتیم مغازه ای خلوتی که مامانم واسه خودش لباس بخره، وارد که شدیم یه فروشنده خانم جوان تقریبا 22 ساله اومد استقبال و از مامانم پرسید چجوری میتونم کمک تون کنم؟
مامانم گفت که چندتا تاپ میخواد اونم رفتو یه چندتایی آورد و همینطور که داشت نشون مامانم میداد زیر چشمی به سینه ها و چاک زیبایی که بین شون ایجاد شده بود هم نگاهی میکرد. داشتم با خودم فکر میکردم اینکه زنه، این چرا داره اینجوری رفتار میکنه؟!

خلاصه مامانم یه دوسه تایی برداشت تا بره تو اتاق پرو که خیلی هم تنگ بود و بروز یه نفر توش جا میشد. بعد از چند دقیقه مامانم پرده رو کنار زد تا به فروشنده بگه اینا خیلی ایراد دارن که منم اون لحظه همونجا بودم وای چی میدیدم سینه های گنده که تقریبا از تاپ هم زده بودن بیرون بدون توجه به من داشت با فروشنده حرف میزد که اونم اومد هی تاپو بررسی میکرد دست میزد به سینه های مامانم بعد چندبار نگاه کردن فروشندهه برگشت گفت که خانومم اینارو باید بدون سوتین بپوشی و تست شون کنی.

زبون بازی فروشنده هارو که میبدونید مامانم متقاعد شد برگشت داخل اتاق و بعد چند دقیقه دوباره پرده زد کنار. سینه های لختش داخل تاپ نازک که سوتین هم نداشت یه چیز دیگه بود. مخصوصا اینکه نوک ممه هاش هم تقریبا میتونستم ببینم.

مامانم گفت: نه اینا هنوزم کوچکن واسه من. فروشنده خانم باز اومد بعد چندبار اینور اونور کردن گفت که من سایز دقیق شمارو نمیدونم اگه میشه دربیارید تا من سایز شمارو بگیرم و لباس اندازه شمارو بیارم. مامانم بعد یع مکث کوچکی قبول کرد هر دو وارد اتاق شدن، وارد که چه عرض کنم تقریبا بیرون بودن چون اتاقه خیلی کوچک بود مامانم تو بود خانمه هم از نصف بیشترش بیرون پرده هم مثلا کشیده بود که کسی نبینه در حالی که همه چی قشنگ معلوم بود.
من اون لخظات داشتم شوکه کننده ترین دوران زندگی ام میدیدم. مامانم تاپو که دروارد بوممم ، یهو سينه های سفید و گنده ش بیرون زدن، من میخکوب شده بودم وااای من ، اونا بزرگترين و سکسي ترين سينه هايي بودن که تا حالا ديده بودم نوک پستان قهوه ای بزرگ و نرم که با حرکت کوچکش کلی تکون میخوردن.

مامانم به فروشنده بهتره زودتر اندازه بگیرید، باور کنید حتی فروشنده زن هم تو شوک بود که با صدای مامانم بخودش اومد ازش خواست دستاشو ببره بالا منی که داشتم از میمردم دوباره قبض روح شدم چون زیر بغل های براق و تمیزشو دیدم و واقعا اون لحظه مامانم مثل یه مثل یه مدل بود که انگار برای عکس گرفتن زنان برهنه و سکسی آماده شده بود اون لحظات من فقط احساس کردم که در بهشتم و از اونجا دارم یه همیچین منظره ایی رو میبینم.

تو همین حین یهو فروشنده نوک سینه های مامانو لمس کرد و متر اندازه گیر رو زیر اونا گذاشت. شوکه شده بودم که چرا مامانم بهش چیزی نمیگه که چرا هی لمسم میکنی یا کارت زودتر تموم نمیشه که یهو غافلگیر شدم، چشماش تقریبا بسته بود و داشت لباشو یه گازهای کوچولوی میگرفت.

نوک سینه هاش هم سفت شده بودن و من می تونستم ببینم که مامانم داره از این کار لذت میبره اما یکم خودشو کنترل کرد پرسید تموم نشد؟ فروشنده هم گفت الان تموم میشه بعد ازش خواست که سینه هاشو بگیره تا اون بهتر اندازه گیری کنه.

من فقط اون لحظه ميخواستم سینه هاشو رو بگيرم و باهاشون بازي کنم فروشنده بعد متر برداشتن رو برداشت و اندازه شو که من اینقدر گرفتار خودم بودم که اصلا یادم رفت چی گفت بعدش رفت تا سایز مناسبو بیاره، مامانم لخت تو اتاق پرو ایستاده بود و منی که بعد این اون صحنه های عجیب غریب دیگه نمیدونستم چیکار کنم؟! اما اینو مطیمن بودم که من دیگه اون ادم سابق نمیشم.
در همین حین مامانم صدام کرد، شروین اینجایی؟؟؟ شروین؟ من فقط ميخواستم بپرم تو اتاق و سينه هاش رو لیس بزنم توک ممه های قهوه ایی شو بزارم دهنم و فقط بخورمشون اما گفتم بله اینجا و همین فاصله فروشندهه دوباره با چند تا تاپ پیرهن دیگه اومد گفت خانم ببخشید سایز دقیق شمارو نداریم ولی اینا نزدیک هستن میتونید امتحان کنید.

مامانمم داشت یکی یکی چک شون میکرد شروع کرد برمیداشت میزاشت رو سینه های گنده ش و برگشت به آینه نگاه میکرد، بالاخره یکی رو انتخاب کرده همونطور بدون سوتین پوشید اومد پرده زدن کنار و ازم پرسید چطوره؟

منم گفتم عالیه هر چیزی که میپوشی بهت میاد واقعا هم بهش می اومد. خیلی زیبا و خوشگلتر شده بود اصلا نگاهم به مامانم بعد دیدن اون صحنه ها عوض شده بود. قابل توصیف نیست و نمیدونم از چه کلماتی براش استفاده کنم.

خلاصه مامان انتخابشو کرد از فروشنده قول گرفت که اگه ایرادی چیزی داشت برمیگردنم اونم گفت: بله اگر دوست نداشتید بیارید تعویض میکنیم.

در قسمت بعدی لخت شدن کامل مامی رو شرح میدم.

حتما تو نظر سنجی شرکت کنید چون رای شماها برام مهمه. کاش ادمین هم زودتر نظرات باز کنه تا همه بتونن نظر بدن اینجوری بهتر میتونیم ایده پردازی کنیم

 

 

  • Thanks 2
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.