رفتن به مطلب

ارسال‌های توصیه شده

     زن همسایه × خیانت × داستان سکسی × داستان زن همسایه × سکس زن همسایه × داستان خیانت ×

زن محجبه همسایه

سلام
این قضیه مربوط به چند سال پیشه، بچه دومم تازه بدنیا اومده بود و زنم قرار شد چند هفته خونه مادرش بمونه، من صبح میرفتم سر کار و شب یه سر میرفتم خونه مادرزنم و برای خواب برمیگشتم خونه، خونه ما طبقه دوم بود و روبروی خونه مون یه خونه دوطبقه بود که طبقه دومش در اجاره یه خانواده بود، جمعه بود و حدود ساعت ۱۰صبح از خواب بیدار شدم میخواستم برم خونه مادرزنم که چشمم به پنجره خونه روبرویی افتاد، زن همسایه با یه تاپ و شلوارک داشت در و دیوار آشپزخونه رو تمیز میکرد، البته پنجره بسته بود ولی از پشت شیشه مشجر کون خوشگلش خودنمایی میکرد، منم خیره به پنجره تماشا میکردم، یه دفعه پنحره باز شد و همدیگرو دیدیم ولی با کمال تعجب اصلا خودشو نپوشوند و بر عکس پنجره رو کامل باز کرد، نمیدونم چه مدتی نگاهش میکردم که تلفن زنگ زد و زنم گفت چرا نمیایی میخواهیم ناهار بخوریم که منم زود رفتم، فردای اونروز زود اومدم خونه و دیدم پنجره آشپزخونه بازه ولی کسی نبود، زده بود بالا، رفتم یه فیلم سکسی دیدم و شروع به جق زدن کردم، کامل لخت بودم و پرده کنار بود، یه دفعه حس کردم کسی داره نگاهم میکنه، زیر چشمی دیدم زن همسایه س، بلند شدم طوری که مثلا متوجه نشدم که داره منو میبینه رفتم جایی که دیدش بهتر بشه، اول خودشو قایم میکرد ولی بعد از مدتی دیدم بدون خجالت داره کامل نگاه میکنه، منم همینجوری آقازاده رو میمالیدم، نیم ساعتی گذشته بود که دیدم داره با اشاره چیزی بهم میگه، یه کرم دستش گرفته بود و با خنده میگفت بیا با کرم بزن، زیاد نمیتونستم بمونم و باید میرفتم خونه مادرزنم ولی دوباره روز بعد از سر کار اومدم خونه، دیدم پنجره بازه و اون خانم یا شورت و سوتین توی آشپزخانه است، منو که دید بهم اشاره کرد جلوتر برم، یه کاغذ دستش بود انداخت پایین، رفتم برش داشتم، شماره تلفن بود، با ترس و لرز بهش زنگ زدم و با تعجب دیدم خیلی خودمونی و با خنده احوالپرسی میکنه، گفت چکار میکنی با اون بدبخت، پوستش رو کندی، دیگه روی منم باز شد گفتم چکار کنم تنهام،گفت بیا پیشم گفتم مگه میشه چجوری، گفت صاحبخونه پیره، هوا که تاریک شد در رو باز میذارم برو خرپشته، بد جوری راست کرده بودم اصلا به خطراتش فکر نمیکردم نمیدونم زمان چقدر دیر میگذشت، بالاخره وقتش رسید و دیدم در ساختمان رو باز گذاشته، سریع رفتم داخل ، اشاره کرد ساکت برو بالا، بعد از چند دقیقه با ظرف میوه اونم اومد، بدون هیچ حرفی چند دقیقه از هم لب گرفتیم، بالافاصله زانو زد و کیرمو در آورد، اولش چند تا بوسش کرد و یهو کامل کرد توی دهنش، اونقدر حرفه ای ساک میزد که دیدم آبم داره میاد، بهش گفتم ولی اعتنا نکرد آبم کامل داخل دهنش خالی شد و قورتش داد، بعد گفت من برم به بچه هام سر بزنم و دهنمو بشورم و تو هم میوه بخور، وقتی برگشت تازه اسمشو بهم گفت، زهره ۳تا بچه داشت، یه خانواده کاملا مذهبی و یه شوهر سخت گیر بددل و شکاک که حتی اجازه نمیداد تنهایی جایی بره، ازش پرسیدم چرا به شوهرت خیانت میکنی گفت بس که اذیتم میکنه و … زیاد نذاشت حرف بزنم، مثل وحشی ها لختم کرد و خودشم لخت شد چند مدل کردمش ، پوست سفید سینه ۸۰ و باسن خوش فرم، خودشم خوشگل و تو دل برو، از خوردن ممه هاش سیر نمیشدم، اومد نشست روم و بالا پایین میشد ،صداش توی پله ها میپیچید که یه دفعه صدای صاحبخونه رو شنیدم که میگفت زهره کجایی صدای چی میاد؟ گفت هیچی حاج خانم بچه ها سرو صدا میکنن ببخشید، بعد خندید و کیرمو کرد توی دهنش ولی ازم خواست آبمو روی پستوناش بریزم، تقریبا تا زمانیکه زنم پیش مادرش بود ما سکس داشتیم، عصرها میومدم میکردمش و بعد میرفتم پیش زنم، ولی با برگشتن زنم دیگه نمیشد اون رابطه رو ادامه داد، زهره زده بود به کله ش، کارهای عجیب میکرد، مثلا همیشه توی خونه با شورت و سوتین میگشت و پنجره رو باز میذاشت، زنم بهمون شک کرده بود، شوهر زهره هم همینطور، از سر کار بهش زنگ زدم و توضیح دادم که نمیشه ادامه بدیم، با ناراحتی قبول کرد، بعدا از همسایه ها شنیدم که با کسبه محل سر و سری داره، نگو قبل از اینکه با من آشنا بشه به اونها هم میداده، صبح به کسبه، عصر بمن شب به شوهرش، علی برکت الله
بالاخره شوهرش تصمیم گرفت از اون محل برن، چند ماهی گذشته بود که یه روز غروب شوهرش اومد در خونه ی ما رو زد ، به خانمم گفت که زنش گفته اومده خونه ما و با زنم کار داشته، زنم هم گفته بود من اصلا با ایشون آشنایی و دوستی نداشتم و ندارم خلاصه شوهرش رفت.
بعد از چند وقت زنم از طریق یکی از همسایه ها شنیده بود که زهره رو توی ماشین در حال خوردن کیر یه نفر گرفته بودن و کارشون به دادسرا و غیره رسیده بود.
آره قابل توجه آقایون سخت گیر و بددل

نوشته: علی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.