رفتن به مطلب

داستان چشم چرانی و دیدن زن عموی جیگرم با شورت قرمزش


behrooz

ارسال‌های توصیه شده

     زن عمو × هیزی × داستان زن عمو × سکس زن عمو × داستان هیزی × داستان سکسی ×

دیدن زن عمو با شورت قرمز

سلام دوستان من علیم یه پسر جقی که 17 سالمه و توی یکی از شهر های خراسان زندگی میکنم.
داستان از اونجایی شروع شد که یه روز عمو با خانوادش پنجشنبه جمعه اومدن خونه ما. زن عموی ما 40 سالشه ولی دافه از اون دافا.عمل زیبایی زیاد کرده و ما از بچگی تو کفش بودیم.
خلاصه اینا یه دو روزی خونه ما بودن و ماهم زن عمو رو دید زدیم.
بنده خواهر زیاد دارم و یکی از خواهرام خونشون چسبیده به خونه ما.
شبا ما مردا میرفتیم خونه خواهرم فیلم میدیدیم ولی پدرم قدیمی بود و حوصله این کارا رو نداشت و تو خونه خودمون میخوابید و خانوم ها هم توی اتاق می‌خوابیدن.
روز آخر بود و ما همگی ناهار خونه خواهرم دعوت بودیم جاتون خالی جوج و زدیم و من پدرم اومدیم خونه.
من رفتم تو اتاق تا یه چرتی بزنم دیدم ساک لباس زن عمو تو اتاقه.
بنده هم که فوق‌العاده جرقی و مریض جنسی ام خواستم برم سر ساک زن عمو و شرت و کرستاشو ببینم که صدای عمو و … اینا اومد که اومدن خونه ما تا یه چرتی بزنن. منم منصرف شدم و خوابیدم.
یه دو ساعتی خوابیدم و بیدار شدم ولی سرم زیر پتو بود از زیر پتو بیرون نیومدم.
از صدا ها شنیدم که اینا میخوان برن که صدای پا اومد یکی اومد سمت ساک زن عمو و زیپ ساک و باز کرد و اینا فهمیدم که زن عمویه و فهمیدم که میخواد لباساشو عوض کنه.
منم همینطور که زیر پتو بودم تکون نخوردم مثلا خوابم.
خونه ما به خواب بیشتر نداره. تو حال که نمی تونست جلو همه لباس عوض کنه و منم نمی شد بیدار کنه که برو تو حال که من میخوام لباس عوض کنم بنده خدا فک میکرد من خوابم.
منم استرس گرفتم حشری شدم و زیر پتو یه نقشه شوم کشیدم 😂
با خودم گفتم وقتی می‌خواست شلوارشو بپوشه منم مثلا خوابم و نمیدونستم کسی تو اتاقه و داره لباس عوض میکنه و… یه غلطی میزنم و سرمو از زیر پتو در میارم و بیدار میشم.
خوشبختانه ساک زن عمو کنار من بود و زن عمو هم کنار من بود و صدا ها واضح بود.
صدای زیپ اومد که باز شد و یه جورایی فهمیدم زن عمو داره شلوارشو در میاره منم سریع سرمو از زیر پتو درآوردم و مثلا خواب آلود بودم، چشامو وا کردم دیدم زن عمو شلوارشو در آورده و یه شرت قرمز پاشه.
به به چه سفید بود. تا من از زیر پتو در اومدم دستپاچه شد و سریع خواست شلوارشو بگیره جلوش که منم سریع گفتم ببخشید و رفتم زیر پتو.
همه اینها تو کسری از ثانیه اتفاق افتاد ولی من چیزی میخواستم ببینم و دیدم و با این صحنه بار ها جق زدم.
ایشالله یه معجزه ای اتفاق بیفته و ما زن عمو رو واقعا بکنیم و داستانشو تعریف کنیم.

مخلص رفیقا☘️

نوشته: علی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.