behrooz ارسال شده در 10 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد ضربدری × تریسام × فانتزی × داستان سکسی × داستان ضربدری × سکس ضربدری × سکس تریسام × داستان تریسام × داستان فانتزی × سکس فانتزی × تصمیم کبری - 1 اسمم پریساس . قدم ۱۷۰ وزن ۶۵ سینه ۹۰باسن نسبتا گنده و هیکل تو پری دارم . کلا معتقدم هر کاری که لذتش رو ببرم رو باید انجام بدم . اسم خواهرم گلسا و چهار سال ازم کوچیکتره . از من خوشگلتره و دوران مجردیم همیشه وقتی دوست پسرام گلسا رو میدیدن میخواستن باهاش سکس کنن و منو دور میزدن خیلی وقتها هم موفق هم میشدن و این موضوعی بود که همیشه اذیتم میکرد . نمیخوام زیاد طولش بدم و سعی میکنم کلیات رو خلاصه بگم . ازدواج کردم همیشه نگاه شوهرمو رو خواهرم حس میکردم . من خودم خوب بودم هیکلم به جرات میگم خوب بود اما گلسا به جرات بینظیرتر بود و بسیار سکسی و هیچکس نمیتونست به این موضوع اعتراف نکنه . بعد یه مدت من جدا شدم و گلسا ازدواج کرد . همه زندگی گلسا رو با من مقایسه میکردن و این همیشه باعث میشد به گلسا حسادت کنم . شوهر گلسا هم یه مرد جا افتاده خوش تیپ و جنتلمن بود و برعکس شوهر من هیچ وقت نگاهشو رو خودم حس نمیکردم . هر چی بیشتر نگاه نمیکرد بیشتر حریص میشدم خودی نشون بدم گذشت و گذشت تا فکر شیطانیم باعث شد سعی کنم خودمو به شوهر گلسا نزدیک کنم . دو سال از ازدواجشون گذشته بود و فامیلی رفته بودیم شمال . به علت کمی جا من تو اتاق گلسا و امیر شوهر گلسا میخوابیدم . یه شب که همه مست و پاتیل بودیم من زودتر از بقیه رفتم بخوابم . خواب و بیدار بودم که دیدم امیر و گلسا مست اومدن تو اتاق و پچ پچ کنان حرف میزدن . گلسا صدام کرد پریسا … . میخواست ببینه خوابم یا بیدار منم که ادم حشری بودم و میدونستم قطعا اینا میخوان سکس کنن برای اینکه فضولی کنم خودم رو زدم بخواب و جواب ندادم امیر :خوابه؟ گلسا :اره بابا پریسا مست میشه سه سوت میخوابه و توپم بیدارش نمیکنه کاملا خواب از سرم پرید . رفتن رو تخت خوابیدن و زیاد طول نکشید که شروع به سکس کردن . صدای ناله های گلسا داشت دیوونم میکرد . از حرف زدناشون خیلی زود فهمیدم که فانتزی بازن و از فانتزیاشون دارن میگن . امیر میگفت دوست داشتی دو نفری میکردیمت ؟گلسا هم میگفت اره امیر دو تا کیر میخوام . میخوام دو تا کیر منو بکنن و تو نگاه کنی امیر گفت پس من چیکار کنم ؟ گلسا میگفت تو هم یکی دیگه رو بکنی هیچی نمی دیدم ولی صداشون رو میشنیدم که امیر گفت میخوای منم پریسا رو بکنم گلسا یه آهی کشید و گفت دوست داری بکنیش ؟ امیر گفت آره که میخوام . میخوام اون سینه هاشو بخورم و تا ته بکنم تو کوصش حشرم زده بود بالا و اینارو تجسم میکردم . امیر همه مدله تو تعریفاش و فانتزیش منو داشت میگایید و گلسا هم داشت به دو نفر دیگه میداد . انگشتم رو به کوصم میمالوندم و داشتم لذت میبردم . فکر اینکه با امیر دارم جلو چشم گلسا سکس میکنم داشت دیوونم میکرد . سه بار با فکر کیر امیر ارضا شدم و نفهمیدم کی خوابم برد . صبح که بیدار شدم از فکر دیشب و سکس با امیر بیرون نمیومدم . حالا دیگه سکس با امیر برام هم مهم شده بود و هم میتونست تلافی همه عقده هایی باشه که از گلسا داشتم . امیر یه ویلا داشت نزدیک ویلایی که اونجا سکونت داشتیم . فردای اون شب امیر و گلسا گفتن میخوان برن به ویلاشون سر بزنن و یه شب اونجا بمونن و فرداش بر گردن . اعصابم بهم ریخت . چرا که دوست داشتم اتفاق دیشب دوباره پیش بیاد و علاوه بر اون منتظر فرصت بودم خودی به امیر نشون بدم تا اتفاقی که دوست داشتم شاید بیفته و بتونم اون فانتزی رو با امیر تجربه کنم . خلاصه همینطور که ناراحت ماجرا بودم گلسا صدام گرد و گفت پریسا دوست داری تو هم با ما بیای ؟ منم از خدا خواسته قبول کردم و راه افتادیم تو مسیر کلی گشتیم و خوش گذشت تا رسیدیم ویلاشون . امیر بساط مشروب و کباب رو راه انداخت و من و گلسا هم رفتیم استخر . من جلو امیر راحت میپوشیدم مایو به تن داشتم . یه مایو دو تیکه که بالاتنش فقط یه بخش کوچکی از سینه هام رو میپوشوند و سینه های سایز نودم کاملا توش پیدا بود و تحریک کننده داشتم موفق میشدم . امیر همش نگاش به سینه هام بود و تا چشم گلسا رو دور میدید یه تیکه بهم مینداخت زدی رو دست گلسا شیطون تو هم بد چیزی نیستیا نمیخوای زاپاس خواهرت شی ؟ آدم با شما دو تا بره دریا غرق نمیشه اره داشت جواب میداد و منم عشق میکردم توجه امیر رو جلب میکردم فکر اینکه کیر امیر داره کوصم رو جر میده نمیزاشت کوصم اروم بگیره منم جوابشو هی با شیطنت های تحریک امیز میدادم شب شد و اب حسابی خستمون کرده بود امیر هم تا چشم گلسا رو دور میدید همش تو اب منو میمالوند و منم حسابی حال میکردم . دیگه داشتم به هدفم می رسیدم رفتیم بخوابیم و از اونجایی که تو این ویلا مشکل جا نداشتیم من تنها تو یه اتاق خوابیدم و بچه ها تو اتاق دیگه اتاقی رو انتخاب کرده بودم که به حال دید داشت و امیر در صورت رفت و آمد میتونست رو تختی که خوابیده بودم رو دید بزنه یه لباس خواب حریر کوتاه پوشیدم و بدون شورت و سوتین خوابیدم یه ملحفه رو خودم انداختم و منتظر بودم وقتی خودم رو بخواب میزنم ملحفه از روم رد شه و همه چیم پیدا شه تا امیر رو قشنگ تسلیم خودم کنم یه ساعتی گذشت و داشت خوابم میبرد که صدای در شنیدم . تمام تنم لرزید از حس شهوت سریع باسنم رو قنبل کردم سمت در که اگه امیر رد شد کامل بتونه ببینه زیاد طول نکشید که رو دیوار یه سایه حس کردم و حضور یه نفر تو اتاق برام مشهود شد . استرس تموم وجودم رو گرفته بود . اصلا از ترسم قصد سکس نداشتم و فقط میخواستم امیر رو تحریک کنم اگه امیر بیاد سراغم و گلسا ببینه چی ؟اصلا قصد خراب کردن زندگی خواهرم رو نداشتم اصلا چه غلطی کردم . یه تکونی خوردم که امیر بترسه که دارم بیدار میشم از اتاق بره بیرون که دیدم رو تخت پشتم خوابید داشتم از استرس میمردم . ارزو میکردم گلسا باشه که خواسته بیاد پیش من بخوابه تو همین فکرا بودم که یه دست رو رو باسنم حس میکردم که داره نوازش میکنه واااااای خدا چیکار کردم من . میخواستم ولی الان نه از استرس گلسا ضربان قلبم صد برابر شد نوازشاش بیشتر شد و دستش رفت رو کوصم و شروع کرد مالوندن هیچ کاری نمیتونستم بکنم . دیگه مطمئن شدم امیره کوصم خیسه خیس بود و داشتم دیوونه میشدم . یهو یه دستش اومد رو سینه هام و شروع کرد مالیدن سینه هام . تصمیم گرفتم بیدار شم و نزارم کاری کنه که گرمای کیرشو دم کوصم حس کردم . تا اومدم حرف بزنم کرد تو کوصم . آتش شهوتم صد برابر شد و یه آهی کشیدم و امیرم پشتم بلافاصله گفت جون و کیرشو تا ته فرو کرد تو کوصم وااااای حالا کیر امیر کاملا تو کوصم بود . دیگه هیچی برام مهم نبود و فقط میخواستم از اون لحظه لذت ببرم . باسنم رو تا میشد عقب تر دادم و گفتم امیر گلسا ؟ که گفت نگران نباش خوابه یکم خیالم راحت شد و چشمامو بستم و امیر محکم میکرد تو کوصم و منم خیلی اروم ناله میکردم . از دردی که میکشیدم و ضربه ای که به ته کوصم میخورد کلفتی و درازی کیر امیر رو حس میکردم و به خودم میبالیدم که بالاخره موفق شدم و امیرم هر لحظه محکمتر از لحظه قبل فرو میکرد تو کوصم و سینه هامو میمالوند و میگفت جنده عاشق سینه های شما دو تا خواهرم دیگه فقط داشتم از کیر امیر لذت میبردم یه حس برنده شدن و پیشی گرفتن از گلسا داشتم که امیر چرخوندتم رو تخت طاق بازم کرد . افتاد رو سینه هام و میخورد برام . یکم بعد یه شال برداشت و گفت بزار چشماتو ببندم . کاملا برده اش بودم و میخواستم هر طور میخواد در خدمتش باشم . چشمام بسته شد و امیر نشست روم و کیرشو کرد تو دهنم منم با چشمای بسته براش میخوردم همینطور که کیرشو میخوردم و سینه هام رو میمالوند یهو یه زبون رو روی کوصم حس کردم که شروع کرد به خوردن کوصم تا اومدم چشمامو باز کنم امیر دستامو محکم گرفت و تا ته کرد تو دهنم که نتونم حرفی بزنم واااااای داشتم دیووونه میشدم که صدای امیر رو شنیدم که گفت کوص خواهرتو دوست داری ؟بخور کس این جنده خانومو چه خبره اینجا ؟گلسا داره کس منو میخوره ؟ مگه میشه ؟که صدای گلسا اومد که گفت تو هم خوب بکنش خواهرمو امیر جونم . از این به بعد دو تا زن داری امیر وقتی مقاومتم رو ندید دستامو ول کرد و چشمام رو باز کرد از روم بلند شد و گلسا رو دیدم وسط پاهام داره کصم رو میخوره اونم به طور حرفه ای تو همین حال لرزیدم و ارضا شدم . گلسا اومد روم و گفت قربون خواهر جنده ام برم و شروع کردیم از هم لب گرفتن که همینطور که گلسا روم بود و لب میگرفتیم امیر پاهام رو باز کرد و تا ته کرد تو کصم و محکم منو میکرد و میگفت قربون این دو تا خواهر جنده برم . دوباره ارضا شدم که امیر کیرشو درآورد و کرد تو کس گلسا نگاه گلسا تو نگاهم بود ناله میکرد و میگفت خوب کردت خواهری ؟از این به بعد جنده شوهرم خواهرمه و محکم امیر میکردش منم بهترین سکسم و تجربه میکردم امیر دو دقیقه گلسا رو میکرد و دو دقیقه منو . باورتون نمیشه هر بار میکرد تو کصم ارضا میشدم که یهو امیر کیرشو دراورد و رو تخت و استاد . گلسا هم بلند شد و زانو زد جلو امیر و دست منم کشید بلند کرد که منم زانو بزنم و امیر با فشار تمام رو صورت جفتمون ارضا شد و بعدش شروع کردیم کیرشو خوردن و لیس زدن ابش و از هم لب میگرفتیم واب امیر رو از دهنمون میکردیم تو دهن همدیگه . دوست نداشتم این لحظه هیچ وقت تموم شه و نگاه رضایت تو چشمای سه تامون موج میزد . بلند شدیم رفتیم خودمون رو شستیم و خجالت میکشیدم تو روی امیر و گلسا نگاه کنم . سریع از دستشویی اومدم و بعد از بهترین سکس عمرم خوابیدم خاطره ای که براتون تعریف کردم عین واقعیت بود که اتفاق افتاد و این شروعی بود برای بهترین سکسهای عمرم امیدوارم خوب انتقال داده باشم که خوشتون اومده باشه اونایی هم که میخوان کامنت بزارن مجلوق جقی هم بهشون پیشنهاد میکنم این محیط رو ترک کنن و دنبال کننده ادامه خاطراتم نباشن قسمتهای بعد براتون ادامه خاطرات سکسیمون رو مینویسم اگر دوست داشته باشید موفق باشید نوشته: پریسا واکنش ها : minimoz 1 . آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
minimoz ارسال شده در 28 مهر اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر تصمیم کبری - 2 سلام قسمت قبل از رابطه ام با امیر و گلسا گفتم که چی شد باهاشون وارد رابطه شدم که خیلی یهویی این اتفاق افتاد دیگه در موردش حرف نمیزدیم و من اصلا به روی خودم نمیاوردم تا یه شب گلسا باهام تماس گرفت و گفت واسه فردا شب بیا خونه ما . پرسیدم چه خبره که گفت یه دورهمی کوچولو ولی حسابی خوشتیپ بیا اکی دادمو فردا شبش رفتم خونه گلسا و امیر زود رفتم که یکم به گلسا کمک کنم. کارارو کردیم و گلسا رفت اماده شه . یه دوش گرفت و با یه دامن کوتاه و تاپ قرمز رنگ با یه کفش پاشنه بلند و ارایش غلیظ اومد . دامنش اینقدر کوتاه بود که باسنش قشنگ معلوم بود با یه شورت نازک و لامبادایی ااز اونجایی که میدونستم مهمونشون مرد هم هست یکم تعجب کردم و گفتم گلسا مگه مهمونتون مرد نیست که گفت اکیه و راحتیم باهاش شیدا و رضا از دوستهای بچه ها بودن با خواهر شیدا شیما که منم یکی دو باری دیده بودمشون .زنگ بصدا در اومد و مهمونا اومدن سلام احوالپرسی کردیم و نشستیم دور هم . وضعیت لباسی شیدا و شیما هم نه به اندازه گلسا ولی اونا هم با شلوارک جین و تاپ بودن که قشنگ سر و سینه و پاهاشون پیدا بود خلاصه کنم نشستیم به مشروب خوردن و شام خوردن این وسط هم دیدم خیلی با هم راحتن و حرفهای مثبت هجده کم رفت و آمد نمیشد . بعد شام شد همه مست و پاتیل بودیم که نشستیم بطری بازی . دیگه برام معلوم شد که یه خبرایی هست از شیدا و شیما بگم . دو تا دختر خوش هیکل قد بلند با پاهای کشیده و برنزه سینه های معمولی و رو هم رفته خوب بودن بازی شروع شد و بعد دو سه تا تنبیه اول که معمولی بود یواش یواش تنبیه ها بدتر شد ما چهارتا کلا بالاتنه لخت بودیم شیدا شلوارشم در آورده بود . رضا و امیر هم که کلا لخت بودن که شیدا شیما رو میخواست تنبیه کنه که گفت برای امیر ساک بزن تنبیه بعدی من سینه های شیدا رو خوردم دیگه خیسه خیس بودم که شیما و رضا از هم لب میگرفتن نیم ساعتی به همین روال گذشت که قرار شد ما چهار تا دخترا لز کنیم . منو شیدا با هم شیما و گلسا با هم . ۶۹ شده بودیم و داشتیم میخوردیم واسه هم . امیر و رضا هم نشسته بودن نگاه میکردن . سایز رضا بالای بیست سانت بود و داشتم له له میزدم برای تجربه اش که اومدن سمت ما . من خوابیده بودم شیدا هم روم داشت کوصم رو میخورد که رضا اومد و شیدا شروع کرد براش ساک زدن همین حرکت رو دقیقا اونطرف شیما و گلسا و امیر میکردن که شیدا گفت رضا جونم آماده ای ؟ رضا گفت بله که اماده ام و شیدا کیرش رضا رو هدایت کرد سمت کوص من و رضا هم با یه جون کامل کرد تو کوصم و تلمبه میزد . شیدا روم نشسته بود پاهام رو بالا گرفته بود و رضا هم مثل وحشیا داشت کوصم رو جر میداد فقط هر از گاهی درمیاورد و شیدا براش ساک میزد و دوباره میکرد تو . تو همین حال بود که تمام بدنم لرزید و ارضا شدم ولی هنوز سیر نشده بودم . سروته شدم به طوری که سرم سمت کیر رضا بود و بالا سرم شیدا داگی شد و حالا من ساک میزدم شیدا میداد . داشتم دیوونه میشدم منم از زیر کوص شیدا رو میخوردم که شیدا بلند شد و به گلسا گفت بیا جامون رو عوض کنیم رضا میخواد دو تا خواهر رو با هم بگاد گلسا هم گفت اتفاقا امیرم همینو میخواد و جاشون رو عوض کردن . حالا کوص گلسا جلو صورتم داشت با کیر رضا جر میخورد و گلسا هم کوص منو میخورد . یکم بعد همین حال رو عوض کردیم و دوباره رضا داشت منو میگایید . . یکم بعد چهارتایی داگ استایل شدیم دو بدو رو بهم و پسرا نوبتی از پشت میکرد و هی جا عوض میکردن ده دقیقه ای اینجوری میکردن که کنار هم ایستادن . شیدا و گلسا هم جلوشون زانو زدن و ابشون رو ریختن رو صورت گلسا و شیدا بعد سکس تازه فهمیدم که این فانتزی گلسا و امیر فقط با من نبوده حتی شیدا با امیر و گلسا هم با رضا تنهایی بارها سکس داشتن تازه به معنی لذت سکسی رسیده بودم و دیگه میخواستم منم فانتزیهامو اجرا کنم اگر خوشتون اومد بگید که ادامه اش رو بگم نوشته: پریسا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
minimoz ارسال شده در 28 مهر اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر تصمیم کبری - 3 دوستان اگر ایرادی و انتقادی هست بهم بگید سعی کنم بهتر بنویسم . کل خاطراتم واقعیه و تجربه اش کردم و واقعا دوست دارم به اشتراک بزارمشون برگردیم به خاطرات بعد اون ماجرا دیگه عاشق این نوع فانتزیها شده بودم و یه چند باری با امیر و گلسا سکس داشتم امیر برای یه سفر کاری رفته بود ترکیه و من هم از اونجایی که گلسا تنها بود شبها پیش گلسا بودم دیگه با گلسا راحت شده بودم و باهم لز میکردیم یک شب با گلسا شام رفته بودیم بیرون یه رستوران سمت فرمانیه بودیم غذا رو سفارش دادیم و من رفتم سرویس وقتی برگشتم دیدم یه پسره دم میزمون با گلسا حرف میزنه رفتم جلو دیدم داوود دوست پسره سابق گلساس رفتم جلو سلام علیک کردم داوود یه پسره خوش تیپ و قد بلند بود و خواستگار گلسا که گلسا بخاطر شرایط مالیش باهاش ادامه نداده بود خوش و بش کردیم و وسط حرفها گلسا بهش گفت که جدا شده . من چشمام چهارتا شد که چرا دروغ میگه بعد یکم حرف زدنشون گلسا گفت شب بیا خونه ما یکم یاد قدیما حرف بزنیم داوود خدافظی کرد و رفت پرسیدم چرا دروغ گفتی که گفت اگه میفهمید متاهلم نمیومد خونه گفتم داستان نشه که گفت نه رسیدیم خونه که دیدم گلسا پرید دوش بگیره گفتم مگه خبریه گفت فکر کن نباشه گفتم امیر گفت اون بدبخت که حرفی نداره گلسا رفت یه تاپ شلوارک سکسی و باز پوشید و بهم گفت تو هم برو دوش بگیر یهو دیدی قسمت تو هم شد . رفتم شیو کردم و دوش گرفتم یه دامن و یه تاپ تنم کردم که قشنگ سینه هام داشت خودنمایی میکرد و میخواستم اصلا از گلسا کم نیارم داوود زنگ و زد و با یه دسته گل وارد شد با گلسا روبوسی کرد و با منم دست داد . خلاصه میکنم گلسا هم تموم مدت کنار داوود نشسته بود و داوود چشماش داشت برق میزد یعد حدود ده سال به گلسا رسیده بود تا اینکه دیگه کم کم زمانش رسید گلسا رفت تو اتاق و سه چهار دقیقه بعد صدا زد داوود میای یه لحظه داوود یه لبخندی بهم زد و با خوشحالی رفت تو اتاق پنج دقیقه گذشت که دیدم صدای ناله های گلسا خونه رو پر کرده که تلفنم زنگ خورد . نگاه کردم دیدم شماره امیره تنم لرزید از ترس چیکار کنم الان جواب ندادم که یهو پیام اومد از امیر که گفت گلسا گفته کی اونجاس جواب بده خیالم راحت شد جواب دادم امیر گفتم جنده کوچولوم تو کف موندی؟ خندیدم و گفتم اره نیستی دیگه گفت با گلسا هماهنگم . تصویری کن تماسمون رو برو تو اتاق تلفنت رو آروم یه جا بذار و برو بهشون اضافه شو گفتم اخه که حرفمو قطع کرد گفت برو تا کارشون تموم نشده میترسیدم . رفتم تو اتاق . در رو نبسته بودن دیدم داوود پاهای گلسا رو جفت کرده بالا و داره تا ته میکنه تو کوص گلسا و خیسه عرقه اروم رفتم گوشیم رو گذاشتم رو دراور و لباسام رو دراوردم که داوود متوجه حضورم شد و گفت چیه هوس کردی؟ خندیدم و گفتم اوهوم گلسا تو حال خودش نبود و داشت ناله میکرد داوود با یه دست پاهای گلسا رو جفت داده بود بالا و با دست دیگه اش میزد رو باسن گلسا و میگفت جون دوباره این کوص رو فتح کردم هیکل گلسای کثافت عرق کرده بود و با نور کمی که تو اتاق بود میدرخشید یه اباژور روشن کردم که امیر خوب ببینه زنش و خواهر زنش چطوری دارن کوص میدن به دوست پسر سابق زنش رفتم رو صورت گلسا و پاهام رو دو طرف سرش گذاشتم که برام بخوره داوودم سریع منو کشید سمت خودش گفت چه شبی میشه امشب و از لب میگرفت و سینه هامو میمالوند و میخورد یه کیر قوس دار کلفت با سایز متوسط ولی داشت تا ته میرفت تو کوص گلسا که داوود کیرشو دراورد و بهم اشاره کرد براش ساک بزنم . منم که منتظر این صحنه بودم شروع کردم براش خوردن . از دهن من در میاورد میکرد تو کوص و گلسا و هی میکرد تو دهن من . کیرشو خیس میکردم و میرفت تو کوص گلسا که بهم گفت برگرد . رو گلسا داگ استایل شده بودم و لباشو میخوردم که کیرشو میمالوند رو کوصم . داشتم دیوونه میشدم دیگه که بهش گفتم بکن تو . نمیکرد تو اذیتم میکرد که گلسا گفت داوود خواهرمو اینقدر اذیت نکن بکنش . که داوود تا ته کرد تو کوصم . تمام بدنم به لرزه افتاده بود و داوود مثل وحشیا میکرد منو . یکم بعد دراورد و کرد تو کوص گلسا و ما از هم لب میگرفتیم . دیگه هیچی برام جز دادن مهم نبود کیرشو دراورد و خوابید رو تخت منم نشستم روش . گلسا رو به من نشست رو صورت داوود و داوود کوص گلسا رو میخورد و منو میکرد منو گلسا هم لب میگرفتیم دو بار تو این پوزیشن ارضا شدم . داوود هم داشت ارضا میشد که اومد بلند شه . محکم چسبیدم بهش و گفتم بریز توش که داوودم یه فشار اورد و داد میزد و میریخت ابشو تو کوصم و منم میلرزیدم . بلند شدیم خودمون رو تر تمیز کردیم و رفتیم رو مبل نشستیم . که گلسا جریان متاهل بودنش رو به داوود گفت و گفت امیر تو جریانه داوود کپ کرده بود . به امیر گفتیم داوود رفت ولی داوود اون شب تو بغل گلسا خوابید تا صبح دوبار دیگه سکس کردن ادامه دارد … نوشته: پریسا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده