رفتن به مطلب

داستان گی کون دادن به رفیق صمیمی


mohsen

ارسال‌های توصیه شده

     گی × داستان گی × داستان سکسی × سکس گی ×

دوست صمیمیم بکنم شد

من علی ام ۲۱ سالمه و دوستمم اسمش اصغره ۲۶ سالشه من و اصغر از زمان کودکی همیشه باهم بودیم توی محله فوتبال بازی مکردیم خیلی روزای خوبی داشتیم کم کم که بزرگ شدیم دیگه حرف از سکس اینجور چیزا میزدم منم که کلی فیلم سوپر توی گوشیم داشتم و هر از گاهی با هم فیلم هم میدیم خیلی صمیمی بودیم و به خونه های هم میرفتیم خانواده ها با هم اشنایی داشتن منم که فیلم هایی که میدیم همیشه دوس داشتم اون حسی که اون زنا موقع دادن دارن رو تجربه کنم همیشه با خودم ور میرفتم با خیار و انگشت اینجور چیزا حال مکردم بعد ها حشریت و کنجکاویم انقدر زیاد شد که توی تلگرام دنبال نفر بودم که حتی با چند نفر هم سکس کردم حتی با یکی فاب شده بودم بعد ها ما از محله اصغر اینا اسباب کشی کردیم و رفتیم جای دیگه که فقط توی اینستاگرام باهم در ارتباط بودیم من دیگه عاشق کون دادن بودم و خیلی تنها بودم کسی هم پیدا نمیشد منو اصغر هم همیشه سکسی حرف میزدیم توی اینستا و کار به کردن پسر رسید که اصغر هی از کردن پسرا میگفت و منم خیلی حشری میشدم ولی اصلا نمیتونستم بگم که بیا باهم حال کنیم چون دوست صمیمی من بود بعد از چند مدت اصغر ازدواج کرد و یه چند ماهی کلا غیب شد بعد مدت ها فهمیدم که خانومشم حامله اس و بهش تبریک گفتم و باز شروع شد چند عکس فرستاد سکسی ک دیدم یه عکس کیرم توشه بهش گفتم چ عکس های بازم چندا عکس فرستاد ک دیدم بازم وسطش یه عکس کیره فهمیده بودم از عمدی میفرسته عکس کیرشو کیرشم یه کیر ۱۷سانتی ولی خیلی کلفت اصغر بهم گفت که زنم از کون نمیده منم کون دوس دارم پسر سراغ نداری بد جوری زده ب سرم اینا منم گفتم که بزار پیدا میکنم برات چند روز گذشت و منم از حشریت ممردم و اخر گفتم باید بهش بدم نمیشه منم که کل بدنم شیو هست چند تا عکس از کونم فرستادم بهش گفت وایی این چقدر خوبه هر چی بگه مکنم براش اینجور چیزا گفت شمارشو بده بهش گفتم باشه میدم گفت زود باش بهش گفتم با خودش داری حرف میزنی گفت نه بابا شوخی نکن گفتم اره با خودشی گفت وای من میدونی چند وقته تو کفتم و اینجور چیزا اخر قرار گذاشتیم توی خونمون منم اون موقع ۱۹سالم بود اومد خونه و کلی لب و اینجور چیزا کیرشو و گفت بخور منم که تشنه کیر بودم کلی ساک زدم بهش ک داشت دیونه میشد انقدر سر کیرشو میمکیدم که از حال میرفت بلندم کرد و گفت حالا نوبت این کونه شلوارمو در اورد چشاش برق میزد منو داگی کرد وازلین اورده بودم کیرش وازلین زد کیرش خیلی کلفت بود با کلی زحمت و جیغ های من کیرشو کرد توم بهش التماس میکردم که کیرشو نگه داره توم تا جا باز کنه که داشتم چنگ میزدم زمینو بعد پنج دقیقه شروع کرد تلمبه زدن کم کم تلمبه هاشو محکمم میزد ک احساس مکردم کیرش ک میره توم تا روده هامم پر میکرد کیرش با کلی تلمبه بهم گفت داره میاد گفتم بریزز توش عشقم یه تلمبه محکم زد کونم و نگه داشت که همه ابشو ریخت توم که نبض زدن کیرشو توی کونم حس میکردم کونم کاملا باز شده بود بی حس افتاد روم و کیرش توی کونم و در نیاورده بود کلی ازم تشکر کرد و گفت بهترین سکس عمرم بود برا منم بهترین سکس منم بود ولی بهش نگفتم و کم کم کیرشم از کونم در اومد و ابش ریخت روی فرش و منم بلند شدم و یه لیسی ب کیرش زدم و کیرشو تمیز کردم لباسامونو پوشیدیم و رفت بعد این سکسمون کلی سکس کردیم الان دو ساله که بکنمه هفته ای یبار سکس مکنیم و یبارم توی ماشین براش ساک میزنم و ابشو میخورم همیشه بهم میگه که تو زن منی و منم قبولش دارم ب عنوان همسر چون منو بیشتر از زنش میکنه این داستانو دوسداشته باشین ادامه سکسامونو بازم میزارم

نوشته: علی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.