kale kiri ارسال شده در 7 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت گی × داستان گی × سکس گی × داستان سکسی × نخستین بوسهی من ورود به دانشگاه این اتفاق تغییرات زیادی رو در زندگی انسان میاره ولی برای من تغییر نکرد، حس فوق العاده فرو رفتن آلت درونم این حس باور نکردنی تغییر نکرد من از بچگی خیلی به کیر علاقه داشته حتی به اون شکلی که بدون دیدن پورن یا اینکه بدونم ساک زدن یعنی چی کیر دوستم رو خوردم (البته نه به این شکل ـدر واقع کیرشو به لب هام مالید ام (شاید چندش باشه ولی کمی شور بود البته که خوب ما اون موقع خیلی بچه بودیم فکر کنم هنوز دبستان میرفتیم و این که نشسته باشه هم هست)) و بعد اون دبستان که حتی یادم نمیاد چطوری ولی پاهام به دادن به چند نفر باز شد ، فقط یادمه منو تهدید میکردند به اینکه به همه میگن من میدم و آبروم رو میبرند من هم به اجبار بهشون میدادم با اینکه من عاشق این خارش بودم ولی از دادن به اونا خوشم نمیآمد. مهم نیست هرچی بود گذشت ، آبروم رو پیش دوست صمیمی اون دوران بردن ، به شکلی که الان خیلی وقته قطع ارتباط کردیم. نمیدونم شاید من مریض ام شاید چیز دیگه ولی مهم اینکه من عاشق آلت تناسلی مردانه ام و این حس هرچی که بزرگتر میشم بیشتر میشه. با بچه ها کلاس مون زیاد خوب نبود و فقط یک دختر توی کلاسمون بود چون رشته برق میخواندیم 🤕 (البته من الان تغییر رشته دادم). ولی بچه های اتاق یه چیز دیگه بودن همه عالی، بهترین دوست های ممکن. خیلی دلم میخواست بهشون بدم ولی اینکه نکنند منو یا نظرشون نسبت به من عوض بشه ، ترسی بود که باعث میشد جلوی خودم رو بگیرم . تا اینکه تنها پسری که فکر سکس باهاش به سرم نزده بود پا پیش گذاشت : وقتی همه رفته بودن دختر بازی من و امیر حسین تنها شدیم روی تخت دراز کشیدم و اونم دراز کشید (کاملا دوستانه و کاملا عادی ) بعد گفتم بیا یکم استراحت کنیم قبل اینکه بریم سلف سرویس، و لامپ رو خاموش کردم، به بغل دراز کشیدم -(اصلأ از عمد نبود اصلا فکر سکس تو سرم نبود ) و اونم به بغل دراز کشید و گفت میتونم بغل بکنمت ؟! ـبرام عجیب بود ولی فکر عجیبی نزد به سرم فکر کردم ناراحت و خسته هست منم فکر کردم چیزی ازم کم نمیشه که گفتم باشه و اونم منو بغل کرد و بعد از چند دقیقه احساسش کردم. یک چیز سفت به کونم میخورد یک چیزی که حس خیلی خوبی داشت بعد مدت ها خودم هم راست کرده بودم (خیلی وقت بود خیلی سفت نمیشد، بلند میشد ولی سفت نه) الان دو چیز رو فهمیدم : یک اینکه کیرم از کونم بیشتر میخواد، که کونم باز بشه دو این که امیرحسین روم راست کرده و میخواد بکنه منو مکالمه اون زمان به شکل دقیق یادم نیست برای همین یک چیزی از خودم مینویسم * میتونم حسش کنم پشتم ـاووم ـ یکم بیشتر به چسب ـ مشکلی نداره ؟! ـ نه به چسبان -به چسبون- ـ خیلی بد رفتار میکنی همه فهمیدن که تو گی هستی ـ بهت گفتن ؟! ـ نه ـ پس چی ؟! از خودت میگی ؟! *مکالمه طولانی (کلا بهم گفت که باید بهتر رفتار کنم ـ پند و نصیحت 😒) ـ بهت گفتم با چسبون من مشکلی ندارم بعد شلوارش رو کشید پایین منم پاشدم در رو آروم قفل کردم چون صدای قفل توی راه رو میچرخه و خیلی بده ، شما فکر کنید توی خوابگاه پسرها بشنوی یکی از اتاق ها در رو قفل میکنه؟!. بعد آروم جلوی تخت نشستم و شروع کردم مالیدن کیرش و بدترین اتفاق عمرم افتاد. توی بهترین حالتش کامل توی دستم جا میشد ، این دردناک نیست این دردناک که کیر من از کیر رو بزرگتر بود ـ نمیدونم بخندم یا گریه کنم ، کیر من از کیر بکنم بزرگتر بود 🤕😒 منم هم از ناچار ادامه دادم اول باهاش بازی کردم بعد یکم بهش حال دادم ، براش خوردم گفتم با یک ساک ساده تمامش میکنم بعد هم دیگه باهاش رابطه پیدا نمیکنم اما ۱۰ دقیقه بعد ـ چرا آبش نمیاد دیگه واقعا نمیتونم بخورم دهنم درد گرفت برای همین مجبور شدم اجازه بدم بزار داخل، خیلی درد نداشت از همون اول ولی نمیدونم چرا بعد از این که کلی تلمبه زد یکهو خودم رو کشیدم جلو دست خودم نبود. ـ چرا کشیدی جلو ـ دیر مون میشه باید بریم سلف غذا رو بگیریم ـ باشه میتونم ببوسمت ؟! ـآره (نه) اینم از اولین بوسه واقعی من بعد هم یک چند بار دیگه هم بهش دادم ولی خیلی حال نکردم و از یک جایی به بعد احساس چندش بهم دست میداد برای همین دیگه نذاشتم سوارم بشه. نه این که گی نباشم نه فقط اون مرد من نبود ـ کوچیکه بود بدن لاغر داشت و خیلی چیز ها دیگه. الان هم ازدواج کرده انشالله خوشبخت و سالم باشه -( بدی به من نکرده فقط سلیقه من نبود) الان من با دوست صمیمی میریزیم رو هم البته من احمق دوسش دارم درحالی که اون دوست دختر داره ـ با خودم میگم من باهاش ازدواج نمیکنم ولی میتونه بعضی وقتا منو بکنه ولی در هر صورت اون داستانی جداست. نوشته: Gay لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده