رفتن به مطلب

داستان سکس گی و کون دادن به پیرمرد باحال


mame85

ارسال‌های توصیه شده

     پیرمرد × گی × سکس گی × داستان گی × سکس پیرمرد × داستان پیرمرد × داستان سکسی ×

کون دادنم به پیرمردی که بهش فکر میکردم

سلام دوستان این داستان واقعیه نه سرکاری یا هر چیز دیگه ای من خودم داستان میخونم تو کونباز خواستم این اتفاقی که واسم افتاد رو تعریف کنم خلاصه من تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم حسم به مردای سن بالاست علاقه زیادی دارم به سکس باهاشون و چشمم یه پیرمرد 65 ساله رو گرفته بود مدت ها بود که هر وقت از کنار مغازش رد میشدم تو دلم میگفتم یعنی میشه کیرشو من بخورم حال کنم باهاش چقدر سکسیه دهن سرویس و از این حرفا این مدت ها رو میگم یعنی دوسه سال میشد که هر وقت میدیدمش به ذهنم میرسید کلا از نظر من یه ادم سکسی بود خلاصه یه روز که داشتم با ماشین رد میشدم گفتم به جهنم هرچی میخواد بشه بشه و شمارشو گرفتم و واسش زنگ زدم گوشی رو گرفت من بهش گفتم دنبال کارم این حرفا و اونم با خون سردی گفت فعلا کارگر این داستان ها نمیخوایم منم ادامه ندادم یه 10 روزی گذشت بازم دیدمش و حشری شدم دوباره بهش زنگ زدم این سری مثلا اشتباه گرفتم و تو صحبتم طوری گفتم که دنبال سکسم اونم دیدم یه چراغ سبز کوچیکی نشون داد تلفن قطع شد وایییییی یعنی این پسر بازه این مدت نمیدونستم بازم زنگ زدم مستقیم بهش گفتم دیدم واقعا این پایه هست باهم صحبت کردیم و ازش خاهش کردم این جریان بمونه بینمون وانم انقدر حشری بود همون روز قرار گذاشت که 8 شب همو ببینیم من باورم نشد این کسی که انقدر کیسم بود به این زودی بهش برسم اصلا باور کردنی نبود ساعت 8 رفتم سر قرار سوار ماشین شد باهم صحبت کردیم و دستمو انداختم رو کیرششششش و حاجی جون ما خیلی حشری تر از اون حرفا بود کیرشووو در اورد تو ماشین وای چه کیربود 16 سانت و کلفت و تو دستای من بود کیری که که دوست داشتم بخورمش تو این مدت اووووف یجا خلوت ایستادم سرمو چسبوندم به کیرشو کردم تو دهنم اخ چه کیری بود چه مزه ای داشت واسش خوردم کیرشش با اینکه 65 سالش بود سفت سفت شداونم بدتر از همه حشری میگفت تو ماشین دراز بکش بکنمت من هرچی بهش اصرار کردم نمیشه قبول نکرد کیرش تو دستم بود که حاجی رو بردم یجا خلوت یه خونه خرابه داشت پیاده شدیم کرم رو گرفتم باهاش رفتم کیرشو کردم تو دهنم واسش خوردم بلندش کردم اونم سرپایی تو کونم تلمبه زد چه کردنی بود کیرش تو کونم بود و حاجی ابشو با فشار تو کونم خالی کرد منم خیلی حشری شدم خیلی چون کسی که ارزوم بود منو بگاد منو کرده بودو سوار ماشین شدیم و رسوندمش خونه خلاصه اینکه یه اتفاقاتی میافته تو زندگی ادم باورش نمیشه این داستان اولین داستانم بود که نوشتم حالم نکردی فحش نده که به ورم نیست مرسی از سایت خوب کونباز فدای کیرش بشم که نصیبم شد بوس

نوشته: علی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.