-
-
1
لایو سکسی و نیمه سکسی ایرانی
توسط behrooz، • 579 posts -
2
Iranian Sexy Gallery - عکس های سکسی ایرانی
توسط behrooz، • 385 posts -
3
دانلود فیلم سکسی حرفه ایی ایرانی
توسط behrooz، • 1,475 posts -
4
داستان سکس بیغیرتی گاییده شدن زنم
توسط behrooz، • 1 post -
5
داستان سکس لز زن مطلقه با دختر دبیرستانی
توسط behrooz، • 1 post -
6
داستان سکسی جنده کردن زن شوهردار
توسط behrooz، • 1 post -
7
عکس مخفی و شکاری ایرانی
توسط mame85، • 337 posts -
8
فیلم های بدن نمایی و خودارضایی زنان و دختران ایرانی
توسط mame85، • 727 posts -
9
عکس های سریالی سکسی و نیمه سکسی ایرانی
توسط babak، • 614 posts -
10
تماشا و دانلود فیلم های مخفی ایرانی
توسط mame85، • 248 posts
-
داستان سریالی سکس خانوادگی
-
آخرین مطالب ارسال شده در انجمن
-
توسط behrooz · ارسال شده در
لایو فرناز مرادی با لباس سکسی . تایم: 03:00 - حجم: 15 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های لایو سکسی ایرانی روی کلیک بزنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
ادامه لایو سکسی فرناز مرادی با بیکینی مشکی . تایم: 05:20 - حجم: 20 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های لایو سکسی ایرانی روی کلیک بزنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
فیلم سکس ایرانی اول با بدن دختره بازی میکنه بعد لنگ در هوا باهاش سکس میکنه . تایم: 08:10 - حجم: 31 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
لایو سکسی تینا که ممه هاشو نشون میده . تایم: 00:33 - حجم: 3 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های لایو سکسی ایرانی روی کلیک بزنید. -
توسط behrooz · ارسال شده در
همسر × بیغیرتی × داستان سکسی × داستان همسر × سکس همسر × سکس بیغیرتی × داستان بیغیرتی × رسیدن به آرزو های بی غیرتیم - 1 سلام این یه داستان سکسی بیغیرتیه پس اگه علاقه داری بخون خیلی هم از بقیه داستان ها لذت بخش تره ولی اگه علاقه نداری پیشنهاد میدم همینجا بری یه چیز دیگه بخونی بریم سر اصل داستان اول با ما آشنا بشین اسم من پارسا و ۲۸ سالمه و زنم بهاره که اونم ۲۶ سالشه هردو قد بلندم من ۱۹۰ و اون ۱۷۵ من اندامم لاغر نیستم ورزیده هم زیاد نیستم یه چیز معمولی ۸۰ کیلو وزنمه و خانومم از دو سال قبل از ازدواج باشگاه میره تا الان بدن خیلی خوبی داره بینی عمل کرده ولی بقیه چیزاش نچرال عالیه خدایی با پوست سفید گندمی و چشم های تقریبا درشت و موهای خیلی بلند و بلوند که زیبایش رو چند برابر کرده بخصوص وقتی داگی میشه از اندامش بگم که پاهای کشیده خط زیر باسن قلبی اصلا یه چیزی که دیگه چند ساله داره باشگاه میره خودت فکرش رو بکن که چیه زنم و با صدای خیلی زیبا و اب اور و دل نواز که همش دوس داری حرف بزنه ممه هاش ۷۵ و نوک صورتی کوث سفید و صورتی خیلی کم مو که اصلا نزنه هم مشخص نیست ولی شیو میکنه خیلی تمیزه خب تعریف زیادی شد بریم سر داستان که چی شد من بی غیرت شدم خب داستان از قبل از ازدواج شروع میشه وقتی که من به طور اتفاقی که اصلا یادمنیس چطور با این داستان های سکسی آشنا شدم و تو همین داستان ها علاقه خاصی به داستان های بیغیرتی پیدا کردم و همیشه بجای این که کیرم برا کوس و کون مردم راس بشه وقتی زنم رو تصور میکردم که دارن جلوم میکنن کیرم راس میشد که همین باعث شد این فانتزی همیشه برا حال کردنم مورد توجهم باشه . خلاصه یه چند سالی گذشت و من ۲۴ سالم بود که ازدواج کردم زنم هم اون موقع ۲۲ سالش بود . زنم یه دختر معمولی بود ولی تو نامزدی متوجه یه روز که با هم صحبت میکردیم و دیگه بحث های سکسیمون اوکی شده بود ازم پرسید تا حالا رل داشتی ؟ (من که همیشه از اول نامزدی دوس داشتم بهش یه جور بفهمونم که بی هستم با این سوالش ذهنم یه لامپ روشن شد که از این بحثا راه بندازیم و شاید تونستم یه کارایی کنم ) گفتم آره خب داشتم همه داشتن خود تو هم داشتی صد در صد مگه میشه نداشته باشه کسی تو این دوره زمونه دوباره گفت ارههههه خب منم داشتم ناین که نداشته باشم . گفتم پس دیگه چی میگی الان همه این چیزا اوکیه بابا تازه من همیشه خدا خدا میکردم فقط از پشت داده باشی و کار به جلو نرسیده باشه و خندیدم😂😂😂 بعد اونم خندید گف نترس کار به جلو نرسیده تو زود اومدی همون پشت و ساک کار رلمو راه انداخت😂😂 منم ته دلم خوشحال شدم البته از این خوشحال شدم که دیگه بحثش باز شد و راحت بهم گفت اینو و این برام یه برگ برنده بود بعد گفتم ؛ خب پس خدا رو شکر کارش با همینا راه افتاده دیگه معلومه زیاده خواه نبوده 😁😁 یهو گفت زیاد خوشحال نباش این اخری اینجور بود فقط وگرنه قبلی ها خیلی هم زیاده خواه بودن اتفاقا 😊😊 و باز خندید بلند منم که هر لحظه داشتم خوشحال تر میشدم گفتم خوبه پس زحمت هاش رو یکی دیگه کشیده من فقط قراره لذت ببرم و خلاصه خنده هم که به عمد رو لبام بود و تو ذهنم کلی هم خوشحال که یه زن بی بند و بار گیرم اومده میتونم اوکیش کنم ولی برا این که تابلو نشه گفتم البته من با این چیزا مشکلی ندارم ولی کاش فقط یه دونه رل داشتی واقعا ن این که صد تا و البته الانم مهم نیست ولی باید قول بدی که فقط من تو زندگیت باشم اونم یکم ناراحت شد گفت من خراب که نیستم با تو باشم با کسای دیگه هم باشم ولی خب صد تا هم نبوده فقط چهار تا رل داشتم منم دیدم یکم پکر شد و پوکید بوسیدمش گفتم عشقم عیب نداره حالا تو نامزدی میگن عشق و حال یه مزه دیگه داره بلند شو بریم یه حالی کنیم ما رفتیم عشق و حال کردیم و اینا و خلاصه روابط ما خيلي خوب داشت می گذشت و عروسی کردیم و رفتیم تو خونه خودمون حدود یک سالی از ازدواج میگذشت و هر روز انقدر با هم شوخی های جنسی میکردیم که دیگه انقد رومون تو هم باز شده بود که من تو خیلی از شوخی ها بهش میگفتم برو بده و اون میگفت دوست پسرم کیرش از تو بهتر بود و مال تو نصف اونم نیست و خیلی چیزاش هم بهم زور داشت ها ولی باید به خودم سخت نمیگرفتم که به هدفم برسم گاهی وسط خونه راه میرفت بی دلیل و الکی مسخره بازی در میاورد منم بهش میگفتم عشقم این کوس و کون تو رو هرکی ببینه ازش نمیگذره بیا منشی من شو مشتریم زیاد بشه و اونم با خنده میگفت از خدامه چرا نیام ولی به شرطی بهم باج بدی بالاخره میخوای نون کون منو بخوری ها مشتری هات برا کون من میخوان بیان گاهی هم تیپ میزد میرفتیم بیرون از اونجایی که تیپ هاش همش به روز و جدید بود همه چیش معلوم بود معمولا یه مانتو کوتاه باز و زیرش یه بادی بغل باز و یه ساپورت تنگ یا یه جین که از باسن تنگ بود از دمپا گشاد چند باری سعی کردم کاری کنم تو بازار ببینم پا میده به کسی یا ن که دیدم ن اصلا رو نمیده به کسی یه بارم داشتم میرفتم خونه که اتفاقي دیدمش تو مترو خیلی جالب بود برام اون سرش تو گوشی بود منو ندید که دیدم یه پسره خیلی خوشتیپ بدنساز رف بهش گیر داد این اصلا جوابش هم نداد و رف سمت زنا سوار شد و موقع سوار شدن حواسم بود گمش نکنم و موقع پیاده شدن هم بود همش که یه جوری منو نبینه من فقط ببینمش و دیدم ن اصلا به کسی رو نمیده. گذاشتم ده دقیقه بعد خودش رفتم خونه که نفهمه وقتی هم اومدیم خونه بهم گف که اشکان یه پسره کیر کلفت گیر داده بود میخواست زنتو بکنه ها گفتم کجااا گف تو مترو گفتم خب تو که همیشه میگی کیر کلفت دوس داری گف بر منکرش لعنت😆😆 گفتم خوب به آرزوت میرسیدی گف دیگه حیف جنده بازیم نیومد 😁😁 گفتم خب دیگه خودت نخواستی از فرصت به دست آمده استفاده نمیکنی بیا گف من شوخی میکنم وگرنه یه موی کیر تو رو به هیکل اونا نمیدم گفتم آره جون خودت هر شب به یاد کیر دوست پسرات بهم میدی ها 🤣🤣 اونم خندید گف بابا حسود تو الان بین آنجلینا جولی و من کدوم رو بیشتر دوس داری بکنی خب منم مث تو دوست دارم به یه کیر تاپ بدم ولی خوب الان متاهلم دیگه حیف 😁😁 منم گفتم عشقم اولا بین انجلینا جولی و تو من تو رو انتخاب میکنم چون تو از اونم باور کن سر تری دوما وقتی من با یه خانوم گشاد و بدون پرده و حرفه ای ازدواج کردم پس برام اوکیه دیگه متاهلی رو بهانه نکن برو حال کن خوب برا خودت منم بی نصیب نزار😉 اومد نشست بغلم رو مبل و لبامو بوسید و گف من تو رو با دنیا عوض نمیکنم بابا شوخی کردم ناراحت نشو منم دیدم بهترین وقته دستم رو بردم دور کمرش رو گرفتم معمولا تو این حالت خیلی خر میشد گفتم عشقم من جدا از شوخی تو رو آزاد میزارم تو تاحالا دیدی به لباست گیر بدم یا به چیزای دیگه گف چییی یعنی چی گفتم یعنی اگه میخوای رل بزنی یا هرچی من مشکلی ندارم یدفه بلند شد و گف یعنی چییی باورم نمیشه من زنتم گفتم عزیزم زنم باشی قرار نیست برا من باشی تو ازادی راحتی گف فک کنم تو از شوخیامون ناراحتی یا شایدم برداشت بدی کردی ولی بگم منبعد ازدواج با تو به هیچ کس فکرم نمیکنم گفتم میدونم ولی من جدی گفتم گف برو بابا اره جون خودت باشه دیگه چی میام اصلا تو خونه کاسبی راه بندازم گفتم عزیزم چرا برداشت بد میکنی من فقط گفتم اوکیه برام و خلاصه دیگه ن اون چیزی گف ن من ک تموم شد دو سه روز شوخی نمی کرد و چیزی نمی گفت زیاد با خودم فک کردم این اولین برخوردش با این واقعیت بوده خب بایدم این حرفا رو بزنه اصلا شاید باورش نشه من راس گفتم بزار باز شروع کنم بگم یه روز رفتم خونه میدونستم از چی خوشش میاد رفتم خریدم و کلی خوراکی و اینا و یه دستبند و انگشتر ست طلا هم خریدم و رفتم خونه دیدم یه شلوار گرمکن کوتاه پوشیده و از اون روز تا الانم بیرون نرفته بود خیلی جالب بود هر روز میرفت قبلش ولی گفتم سلام زندگیم نگام کرد و خیلی آروم و بی حال گف سلام نهار امادس بیام یا بزارم بعدا ؟ اخه زود رفته بودم خونه گفتم ن بزار بعدا بیا کارت دارم گفت فعلا کار دارم گفتم بیا گفتم کارت دارم گف چیه هااا گفتم بیا کنارم بشین تا یع چیز مهمه باید بگم اومد و ی ذره اخم و جدی گف بگو ولی معلوم بود نگام میکنه میخواد بخنده و نمیزاشت و جلو خودش رو میگرفت که من گفتم عشقم زندگیم خیلی دوستت دارم این کادو نشانه دوس داشتنمه دادمش بهش و بعد گف چیههه گفتم باز کن گف حال ندارم فعلا گفتم باید باز کنی . باز کرد و چشمش به طلا افتاد گف واااااااییییییی چه قشنگهههههه باورم نمیشه عجب انگشتری و بغلش کردم بوسیدمش گفتمعشقم این کادو برا تو چیزی نیست ولی خب من الان این از دستم اومد بعد براش اون چیزای مخصوص که خریده بودم که یخورده وسایل ورزشی و همچنین نقاشی بود دادمبهش اخه نقاشی هم بلده بازم خندید و گفت وااای عاشقم بخدا اشکان باورم نمیشه ولی اگه انقد منو دوست داری اونا چی بود اون روز گفتی ناراحتم کردی . با تعجب گفتم ؛ اگهههه دوستت دارم؟ یعنی شک داری عزیزم من عاشقتم همیشه گفتم ولی حرفای اون روزمم با دلیل میگم حق بود گف باز شروع کردی گفتم ن خب بزاا بگم بهاره : بگو خب گوش میکنم من: ببین من قبل از ازدواج مگه نگفتی من از پشت دادم و ساک زدم و خلاصه هرچی بهاره : خبببب من؛ خب ازدواجم کردیم دیدم بابا دادن دیگه چیه تو اصلا گشادی 😜😂😂 بهاره : اا مسخره نشو حرفتو بزن خوب من: عاقا جدی گفتم خب . بهاره : بالاخره من گفتم راستشو تو خودت زن گشاد دوس داشتی یادمه گفتی از خداتم حس زحمت باز شدنم رو یکی دیگه کشیده و تو فقط لذت میبری 😊😊 من: خب افرین . حالا من مگه تا حالا چیزی گفتم یا از اون موقع تا حالا رفتی با هر تیپی بیرون حرفی زدم تازه ده بار بیرون دیدمت به کسی رو نمیدی و پا نمیدی من بهت اعتماد دارم بخدا فقط میخوام ببینم که تو لذت میبری از زندگیت همین بهاره: عزیزم لذت بردن که فقط از کیر نیس تازه من به کیر تو هم راضی ام در ضمن من دارم لذتمو میبرم خوشبختم و نمیخوام خرابش کنم من: بخدا دیوونم کردی اخه چرا خرابش کنی میگم اوکی هستم برو رل بزن میفهمی بهاره: اها دیگه چی دو روز دیگه بگو برو بده من: عزیزم من تا اخر عمرم بخدا بجز تو به هیچکس نگاهم نمیکنم و نمیخوام هیچ کاری کنم ولی میخوام تو رل بزنی یه جریان دیگه هم هس بهاره : اون دیگه چیه من : من واقعا نمیتونم هر شب بکنم دارم میمیرم میخوام یکی باشه که کمک کنه بهم یعنی کار تو رو راه بندازه بهاره : اها اقا سیر شدن از مننننن من: وایی بهاره بخدا ننن فقط نمیتونم هر شب بهاره : اشکان من هنوز فک میکنم داری کوسشعر میگی بابا ما تا الان فقط شوخی کردیم همینننن من: بزار رک و راست بگم خب بهت شوخی یا جدی دیگه روی من تاثیر گذاشته دوس دارم این کارو کنی منم مطمئن بشم یکی هس کنارت وقتی مننتونم بهاره : یعنی اشکان تو واقعا میخوای من این کارو کنم ،؟ من : حرفم رو باز تکرار کنم ؟ بهاره : اره تکرار کن دوس دارم بشنوم من: بهاره جان عشقم [ لباشو بوسیدم و دستم رو بردم تو پاهاش فشار دادم ] گفتم اینو من میخوام بری به هرکه دوست داری بدی باز بگم بهت بهاره : واییی اشکان تو بی غیرتی یعنی من : نمیدونم اسمش رو چی میزاری ولی خب حرفم رو گفتم بهاره : ببین رو میشناسی خیلی حشری ام برا همینم جلو و عقبم قبل ازدواج یکی شده بود من : خب اره بهاره: خب من قبل از ازدواج داستان سکسی میخوندم ارضا کنم خودمو اینا رو هم تو داستان ها میخوندم که مرده بی غیرته و زنش رو میده بقیه بکنن و این چیزا من : خببب افرین دقیقاااا بهاره : حتی یه بار از این خواستم دوستش رو بیاره دوتایی بکنن منو اصلا پرده من اونجا زده شد تا ببینم چه لذتی داره من : کلک نگفته بودی گروپ ام زدی هاا😘😘😘 بهاره : ولی واقعا راست میگن هرچی بخوای همون میاد سر راحت من واقعا اشکان اگه تو اینجوری تو رو میخواستم از اول و بغلم کرد و بوسید همش منو من : منم راستش رو بگم عزیزم منم همونجورم ولی نمیدونستم چجور بهت بگم حالا دیگه از همدیگه خبر داریم میدونیم گرایش و فانتزیمون چیه 😘😘 بهاره خندید و گفت خدایا این همه تو این یه سال ازدواج همش از کیر دوس پسرام میگفتم و تو لذت میبردی من چرا نفهمیدم تو اینجوری من چقدر خنگم😁😁 منم خندیدم گفتم تو دختری خب دختر خنگه دیگه گف نخیرررر خنگ تویی که کوس به این توپی رو میخوای بدی یکی دیگه بکنه تو بشینی نگاه کنی😂😂 منمگفتم حالا من گفتم رل بزن قهر می کرد الان میخواد بیاد جلوم کوس بده بیا اینماز زندگی شیرین ما بهاره: عزیزم اگه قهر نمی کردم که صاحب این هدیه ها نمیشدم 😘😁😁 خلاصه ما مثل همیشه رابطمون خوب شد و ولی همش بهم میگفت اون شب که واقعاااا گفتی اشکان یا خدایی شوخی بود منممیگفتم عزیزم تو یه کیر بیار جلو من بهش بده ببینواقعی بود یا شوخیه اونشب بهترین شب بود برام چرا ، چون از چند سال قبل ازدواج تو کف این بودم زنم جلوم بده و بعد ازدواج کلا باورم نمیشد این اتفاق بیفته ولی حالا داشتم با چشمام زنمرو می دیدم که خودش از خداشه ولی حرفی از این که چیکار کنیم برنامه چجور باشه نزدیم و رفتیم بخوابیم که گفتم بیا یه حالی کنیم اونم گف اووو میخوای کوس بکنی نخیرررر باید نگام کنی جق بزنی این رو باید نگهدارم برا صاحبش از حرفش یه جوری خوشم اومد و داغ شدم ولی رومنمیشد جلوش جق بزنم گفتم ن بابا جق چیه گف باید بزنی گفتم روم نمیشه گف من میخوام جلوت زنا کنم چطوری روم بشه وقتی تو حتی جق هم نمیزنی برام منمدیدم حق میگه رفتم شلوارم رو در اوردم و شروع کردم جق زدن که دیدم رف از تو اشپزخونه یه خیار اورد دیدم خیار چرب شده نمیدونم با چی چرب کرده بود و اونم با خیار با خودشش ور میرفت بعد چند دقیقه دیدم خیار رو کرد تو کوسش و باهاش بازی کرد خیار زیاد بزرگنبود بعد در اورد اروم اروم کرد تو کونش من داشتم شاخ در میاوردم اخه نمیزاشت مناز پشت بکنم گفتم بهاره تو کونت میکنی گفت تو جقتو بزن باید خودمو آماده کنم برا کسی که میخواد منو بکنه یا ن و همش اوف اوف میکرد و منابماومد اونم چند دقیقه بعد ارضا شد و رفتم بغلش کردم خوابیدیم در گوشم گف اشکان حال کردی جلوت الان یه کیر رف تو کوص سفید و خوشگل زنت من: اوفف اره خیلییییی اون خیار نقش یه کیر رو داشت ولی کاش واقعی بود بهاره: تو واقعیش کن فردا من : منچطوری اخه بهاره : من نمیدونم خودت هرکاری میکنی بکن من: عزیزم تو که تو خیابون اینهمه میخوانت من ولی برماز کجا کیر بیارم بگمچی بیاین زنمو بکنین بهاره : دیگه من تو خیابون ندیده و نشناخته طرف میاد رل بزنه بگمبیا بکنالان من : خببب بزار فردا یه نقشه می کشیم دیگه بهاره : باشه شب بخیر من: شب بخیر عزیزم نوشته: RealBi -
توسط behrooz · ارسال شده در
زن مطلقه × لز × داستان سکسی × داستان زن مطلقه × سکس زن مطلقه × داستان لز × سکس لز × لز با دختر دبیرستانی با سلام خدمت دوستان من سپیده ۴۲ سالمه از استان اردبیل ،قدم ۱۸۰ وزنم ۸۰،دو ساله که از شوهرم طلاق گرفتم دوتا پسر دارم که خارج از کشور هستن. داستانی که میخوام تعریف کنم کاملا واقعیه ،تقریبا دو هفته پیش واسم اتفاق افتاده بریم سر اصل مطلب من تو مرکز شهر تو یکی از پاساژ های معروف مغازه لباس زیر دارم اونجا مشغول کار هستم،چند روز پیش وقت ناهار که شد مغازه رو بستم که برم خونه ناهار بخورم و استراحت کنم تو راه که با ماشینم میومدم سرعت کمی داشتم از جلو مدرسه دخترونه که رد میشدم یکی از دخترا پرید جلو ماشین ،من همون لحظه ترمز کردم و پیاده شدم دیدم دختره افتاده زمین اما خداروشکر چیزیش نشده دستشو گرفتم بلندش کردم لباسش یکم خاکی شده بود مرتبش کردم گفتم عزیزم چیزیت نشده گفت خاله هیچیم نشده نگران نباش گفتم بریم درمانگاهی چیزی ،گفت نه ممنون چیزیم نشده . گفتم بیا سوار شو برسونمت خونتون ،اولش یکم تعارف کرد بعدش اومد نشست تو ماشین راه افتادیم تو راه ازش سنشو پرسیدم گفت 17 سالمه ،بیستم این ماه میشم 18 ساله گفتم عه چه خوب پس تولد داریم گفت ای بابا کیه ک واسه ما تولد بگیره دلت خوشه ها گفتم این چه حرفیه مگه مامان و بابا نداری گفت چرا دارم اما اصلا یادشون نیس من کی تولدمه خیلی دلم سوخت گفتم عیب نداره عزیزم خودم واست تولد میگیرم اسمشو پرسیدم گفت کوچک شما روژان یکم خندم گرفت لپشو کشیدم و گفتم چقد تو زیبایی عزیزم گفت مرسی خاله تا حالا کسی اینقد واسم مهربونی نکرده بود کاشکی مامانم بودی کم کم داشتیم میرسیدیم خونشون ماشین و نگه داشتم گوشیمو دادم دستش گفتم شمارتو بزن سیوش کن بعدا بهت پی ام میدم شمارشو زد بعد گفت تو روبیکا هستم فقط اونجا پی بده باش گفتم چشم عزیز دلم خم شد از صورتم بوس کرد و گفت مرسی بابت همه چی ،خواست پیاده شه گفتم کجا گفت خونمون دیگ گفتم پس من چی بوست نکنم دوباره خم شد که من بوسش کنم دستم و حلقه کردم دور شونه هاش محکم بغلش کردم صورتشو بوس کردم اونم دستشو دورم حلقه کرد من خواستم ولش کنم حالا این ول کن نبود خاله خیلی دوست دارم بیشتر بغلت کنم حس آرامش میدی بهم سینه های ریزشو روی سینه هام حس میکردم یکم واسم عجیب بود اما دوست داشتنی دوس نداشتم از بغلم جداش کنم گفتم خوب عزیزم منم دوست دارم بیشتر بغلت کنم اما اینجا یکی میبینه فکر میکنن داریم کار بد میکنیم یکم خندید بعد دوباره بوس کرد و از ماشین پیاده شد و گفت حتما پی بدیا منتظرتم گفتم باش فعلا خداحافظی کردم اومدم خونه رفتم یه دوش گرفتم اومدم ناهارو خوردم گوشی رو برداشتم مستقیم رفتم تو روبیکا تو جستجو اسمشو زدم اومد دیدم انلاینه،سلام کردم دیدم سین خورد نگو منتظر من بوده گفت تو کجایی دو ساعته منم اینجا منتظر نشستم گفتم خوب دوش گرفت ناهار خوردم الان اومدم گفت خیلی بدی باهات قهرم😡 _خوب عزیزکم نمیدونستم ک وگرنه زودتر پی میدادم😍😘 جواب نداد _روژی من ببخش دیگ گفت اول بوسم کن بعد _😘💋💋💋خوب شد حالا گفت خوبه ،الان تنهایی تو خونه یا شوهر و بچه هاتم هستن گفتم نه عزیزم من کلا تنهام پرسید چرا بعد همه چیو بهش گفتم گفت آخی کاشکی دخترت بودم ک تو تنها نشی گفتم خوب تو از این به بعد دخترمی دیگ گفت آخ جون پس دیگ مامانی میگم بهت قبول ،گفتم قبول بهش گفتم شیطون بلا رل مل نداری ک گفت نه منو رل البته با خنده گفتم راستشو بگو از من خجالت نکش منم هر چی باشه بهت میگم گفت ندارم اما دوست دارم با یکی رل بزنم،گفت تو چی نکنه دوس پسر داری گفتم گفتم آره با یکی هستم خیلیم دوسش دارم پسر خوبیه خندش گرفت بعد گفت خوب کردی حیف به این خوشگلی نیست تنها بمونه خندیدم و گفتم قربونت بشم من کجام خوشگله آخه گفت نه اینجوری نگو هم خوشگلی هم قد بلند خوش هیکل ،خوش تراش ،خیلیم سکسی با خنده گفتم چی😲😲🤣 دیوونه مگه تو میدونی سکس چیه _چرا نمیدونم مگ بچه ام خوب همه میدونن گفتم من هم سن تو بودم شوهرم دادن هیچی هم بلد نبودم _آخه زمان شما با الان فرق ،الان تو مدرسه بیای ببینی چه خبره تو گوشی خیلیهاشون فیلم سکسی هست گفتم تو ک نداری _ندارم اما دیدم😂🙈 مگه دستم بهت برسه لپاتو گاز میگیرم😂 _کاشکی الان پیشت بودم تو هم گاز میگرفتی🤣🤣 خوب پاشو بیا _مامانم،چی بگم بهش یکم فکر کردم بعدش گفتم به مامانت تعریف کن ماجرای امروز و بعد بگو باهاش دوست شدم خیلی مهربونه شمارشو داده گفته مشکلی داشتی بهم زنگ بزن و از این حرفا بعد بهش بگو مغازه داره سعی کن بیارش مغازه اونجا باهاش حرف بزنم اوکی شه _باش پس من برم رو مخش کار کنم بعدا بهت پی میدم باش عزیزم میبوسمت💋💋💋 _بووووووس💋💋💋 ساعت ۵ بعد از ظهر بود تو مغازه بودم گوشیم زنگ خورد،روژان بود _سلام خاله خوبی خوبم عزیزم چه خبر حالت خوبه _آره خوبم با مامانم اومدیم بیرون گفتیم بیام مغازه شما مامانم میخواد ببینه شما رو،گفتم بیایین قدمتون رو چشام ،آدرس و دادم بعد ۱۰ مین اومدن سلام و احوال پرسی کردیم و نشستیم زنگ زدم از بیرون ۳ بستنی بیارن خیلی خوش اومدین اسمتونم نمیدونم _مرضیه هستم خوشبختم از دیدنتون مرضیه خانم،منم سپیده هستم _منم خوشبختم شنیدین دیگه امروز چه بلایی سرمون اومد ،بخدا خیلی ترسیدم خداروشکر بخیر گذشت دخترمون چیزیش نشد _آره خداروشکر روژان تعریف کرد ،مشخصه که آدم خوبی هستین تا خونه رسوندین جویای احوالش شدین. این چه حرفیه وطیفه هست روژان خانم لیاقتش بیشتره ایشالله بعد از این بیشتر آشنا میشیم. راستی روژان گفت چن روز دیگه تولدشه اگه شما صلاح بدونین میخوام واسش یه تولد بگیرم تو خونه خودم _والا چی بگم انگار روژان دل شمارو برده با خنده برده اونم چه بردنی،همیشه دوس داشتم یه دختر داشته باشم مثل روژان اما چه میشه کرد قسمته دیگ _خوب روژان دیگ دختر شما هم میشه هر وقت خواستین میاد پیشتون کمک حالتون میشه مگه نه روژان روژان…آره مامان خیلی دوست دارم خاله خیلی مهربونه اینقد دوسش دارم همگی خندیدیم و روژان اومد بغلم و بوسم کرد منم نازش کردم قرار شد فردا بعد از مدرسه برم دنبالش ببرمش خونه عصری برگردونم خونشون. ساعت نزدیک ۱۲ بود مغازه رو بستم و رفتم جلو مدرسه منتظرش شدم بچه ها داشتن از مدرسه می رفتند روژان منو از دور دید دوان دوان اومد با صورت خندان سوار شد و بغلم کرد بوس کرد و نشست و حرکت کردیم سمت خونه رسیدیم خونه بهش گفتم من لباسمو عوض کنم بیام رفتم تو اتاق درو نبستم لباسامو کامل در آوردم در اتاق باز بود پشتم به در بود نگو روژان اومده جلو در وایساده منم لخت یهو گفت _خاله هیکلت واقعا عالیه برگشتم گفتم دیوونه نگام میکردی میام میکشمت با خنده اومد تو گفت بخدا راست میگم خیلی خوبی ،باشگاه میری صد درصد گفتم آره میرم چطور _هیچی همینجوری گفتم اگه دوس داری تو هم بیا _نه من همه چیم اوکیه واسه چی بیام میدونم اوکیه اما اگه بتونی حفظشون کنی عالیه باشگاه و ورزش بدنتو سالم نگه میداره البته تو خونه هم لوازم دارم اینجا با هم کار می کنیم. تیشرت بلند مو تا پایین باسنم بود سفید رنگ تنم کردم و بهش گفتم تو میخوای همینجوری بشینی گفت من لباس نیاوردم ک کمد و گذاشتم تو اختیارش گفتم همشون تمیزه هر کدومو دوس داری بپوش بیا منم برم سر وقت ناهار بعد اومدم آشپزخونه مشغول پخت بودم دیدم با خنده اومد بغل در وایساده بیرون نمیاد گفتم چی شده شیطون بلا واسه چی میخندی با خنده پرید بیرون چی میدیدم واااااای،یه ست لباس شب قرمز توری داشتم اونو برداشته پوشیده از خنده روده بر شدیم اومد جلوتر با دستم لپاشو گرفتم و گفتم چقد سکسی شدی تو شیطونکم چشم تو چشم دماغم و به دماغش مالیدم دوست داشتم لبای خیس و کوچلوشو یه لقمه کنم یه دل سیر بخورمش اما به زور جلو خودمو گرفتم. گفت چطوره بهم میاد گفتم آره عشقم میاد اما یکم واست بزرگه از مغازه یکی واست میدم که کامل سایزت باشه _اتفاقا دیروز تو مغازت دیدم یکی خیلی خوشم اومد گفتم همون میدم بهت بغلم کرد و گفت خیلی دوست دارم تیشرت من نخی نازک بود اونم ک لباس خواب پوشیده بود وقتی بغلم کرد گرمی بدنشو خوب حس کردم فهمیدم ک لباسی ک پوشیده حشریش کرده گفتم بشین ناهار بخوریم ،ناگت مرغ گرفته بودم سرخ شد و نشستیم ناهار و خوردیم جمع کردیم لباس تو تنش یکم گشاد بود وقتی خم میشد سینه هاش کامل دیده میشد سینه هاش اندازه یه گلابی تازه رسیده بود نوک تیز صاف و خوشگل از دیدنش یه جوری میشدم من تا بحال با هیچ زن و دختری رابطه نداشتم اما این یه حس فوق العاده بود دوست داشتم لمسش کنم بوش کنم بوسش کنم اما جرات نمیکردم میسپردم به زمان اومدم برس و از جلو اینه برداشتم نشستم رو تختم که موهامو مرتب کنم روزان اومد کنار من گفت بده من شونه کنم واست تو هم واسه منو موهای منو شونه کرد و تموم کرد بعد برس و داد دستم و گفت نوبت توعه گفت یکم عقب میشینی میخوام بغلت بشینم خودمو کشیدم یکم عقب تر اومد نشست تو بغلم پشتش به من شروع کردم به مرتب کردن موهاش ،طوری نشسته بود ک پاهای لختش کامل چسبیده بود به پاهای من اگه یکم دیگه پامو باز میکردم کصم کامل میچسبید به کونش در حین مرتب کردن موهاش پامو کم کم بازتر کردم و خودمو سر میدادم جلوتر تا اینکه روژان هم تو یه لحظه خودشو سر داد عقب تر و گفت داشتم می افتادم زمین،کصم کامل لخت چسبید به کونش بعد اینکه کار برس تموم شد شروع کردم به نوازش موهاش واسش شعر گفتن اینقد نازش کردم یه لحظه صداش کردم دیدم جوابمو نمیده،فهمیدم خوابش گرفته به آرومی از پشتش در اومدم سرشو آروم گذاشتم رو تخت کنارش دراز کشیدم لباس تو تنش جابجا شده بود سینه سمت راستش کامل افتاده بود بیرون سرم و نزدیک کردم به سینش ،چی میدیدم واااااای انگار ک حوری بهشتی بود اول یکم به چشماش زل زدم مطمئن شدم ک خوابه،به آرومی زبونمو زدم نوک سینش هیچ عکس العملی نشون نداد دوباره زبونمو چسبوندم رو نوکش بیشتر جرات کردم این بار لبامو چسبوندم نوکش لای لبام بود همزمان با دستم داشتم کصم و میمالیدم خیلی حس خوبی بود نفسم بند اومده بود نوک سینش کامل تو دهنم بود دیدم هنوز خوابه تکون نمیخوره این بار همه سینشو کردم دهنم همه سینش اندازه کله یه کیر بود داشتم میکش میزدم بعدش بلند شدم یه نگاه بهش انداختم پاهاش باز بود طاق باز خوابیده بود شورت که تنش بود آسترش فقط یه نخ بود چون تو تنش گشاد بود نخ هم افتاده بود بغل پاش کصش کامل لخت بود سرمو بردم لای پاش یکم بوش کردم هیچ بویی نداشت خیلی تمیز بود پشمای بالاش یکم در اومده بود پایین کصش دور لبهای کصش تمیز بود سفید با یه خط صورتی،دست نخورده وآک دوباره به چشماش نگاه کردم دیدم هنوز خوابه زبونمو زدم رو چوچولش کشیدم دهنم دوباره چسبوندم ،این بار دیگ نکشیدم همینجوری چسبوندم این بار یکم لیست زدم بعد از پایین شروع کردم به لیسیدن تا بالا همزمان کصمو میمالیدم نزدیک ارضا شدنم بود زبونم و لای کصش میکشیدم از بالا تا پایین از پایین تا بالا کصش خیلی تمیز و ناز بود دوست نداشتم ولش کنم داشتم ارضا میشدم پاهام میلرزید تو یه لحظه کامل لرزیدم و افتادم بغلش این اولین داستانم بود نوشتم اگه خوشتون اومد تو کامنتا بگین ادامشو بنویسم ممنون از همتون نوشته: سپیده
-
ارسالهای توصیه شده