رفتن به مطلب

داستان سکسی دو خاله کون گوشتی من


mame85

ارسال‌های توصیه شده

     خاله × محارم × داستان خاله × سکس خاله × داستان محارم × سکس محارم × داستان سکسی × داستان سکس با خاله ×

خاله های کون تپل نازم

آقا امروز اومدم برای داستان بگم اونم چه داستانی، اونم داستان دو تا حوری کون تپل. قبل از شروع کس و شعر نویسی باید اذعان کنم که خبری از کردن و گاییدن نیست. نه آقا بنده بی خایه تر از این حرفام که بخوام دست بکار بشم 😂 ولی شاید براتون جالب باشه پس اگه مشتاقید بیایید شروع کنیم (به منظوری پیشگیری از بگا رفتن اسامی تغییر پیدا کردن. اما مطمئن باشید از ارزش های انسانی و دنیوی این بزرگواران چیزی کم نخواهد شد. پس با خاطری آسوده داستان را بخوانید 😂 😂)
خب اسمم حمیده و 17 سالمه و از رفسنجان کرمان تشریف دارم. بنده 7 عدد خاله دارم که با همشون خیلی خوب و صمیمی هستم خیلی صمیمی تر از این حرفا اما اصولا این صمیمیت هیچ وقت تا مرز بکن بکن پیش نرفت چون قرار هم نبوده و نیست که پیش بره. اما اینجا اشاره من به همشون نیست. طبیعتا نگاه من به خیلی هاشون مث یه خاله است. اما بین این هفت 2 تا هست که متاسفانه نمیشه نگاه و دوست داشتن یه خاله رو داشت 😂 😂 اسم یکیشون مهنازه که مقداری چاق با صورت مقداری تپل که مقداری کون گنده تشریف دارن.اون یکی اسمش مهتابه. لاغر، کون یه مقدار بیش حد از آبکن به طوری که فقط دلت میخواد صورتت رو کونش باشه . فقط از صفات بارز شون بگم که دارای کون تپل و رسیده به طوری در هنگام راه رفتن تلو تلو می خورند، هیکل نسبتا رو فرم ولی شق کننده، سینه هاشون که با یک نگاه فقط دل می خواد ساعت ها تو دروازه بهشت بین پستون ها باشی و در نهایت کس هاشون که آیینه است واسه خودش لامصب(ناگفته نماند که من هیچ وقت ندیدمشون 😁)و در نهایت نباید زیبایی ظاهری یشان را به تخممون بگیریم چون واقعا خوشگل بودن و همه میرفتن تو کف شون. خب بگذریم از معرفی. داستان از کلاس نهم شروع شد. نمیدونم دست کس دست تقدیر بود یا نه ولی همیشه این دو تا وقتی که از حموم میومدن بیرون و داشتن خودشون رو خشک میکردن من چه به صورت پنهانی و چه آشکار چه اتفاقی و چه عمدی میدیدمشون. وای خدایا همچین کص و کون های نابی و واقعی دور ورم هستن من دارم چکار میکنم 😛. از وقت که این دو تا رو دیدم نفهمیدم چرا ولی کم کم روشون یه حس هایی پیدا کردم. اوایل تو کلاس نهم خیلی درگیر این قضیه نبودم، شاید یه موقع هایی پیش میومد که از صفات بارز شون یه جق میزدم و می رفتم پی کارم. خب همین که درگیر این جور چیزا نبودم خوب بود. اون سال تونستم تمام نمره هام رو بیست کنم بی هیچ دغدغه ای و منحرف کننده ی فکری .بعدش تونستم برم مدرسه نمونه دولتی. خب گفتم تابستان می تونه یه استراحت فوق العاده زیبا باشه، ای کیرم تو اون تابستان . تقریبا از کلاس هشتم پام به فیلم های پورن و سوپر و اینجور چیزا باز شد. اون سال یاد گرفتم که چطور فیلم های خوب خوب رو پیدا کنم تو اینترنت و خلاصه جق جق جق و در نهایت جق. تو دیدن این فیلم با خودم میگفتم وقتی دو خاله کمر خالی کن دارم چه نیاز به دیدن این فیلم ها هست وقتی اون دوتا کس نچرال دور و ورم هست.
حکایتی از یک حماقت پشت پرده: توی اون تابستون تخمی داییم مهمونی گرفته بود و فقط خودمون و خاله هام و مامان بزرگم و بابا بزرگم توی اون مهمونی بودیم، خلاصه یه مهمونی خودمونی بود. توی اون مهمونی داشتم با پسر خالم وقت میگذروندم که سرو کله ی خاله هام پیدا شد. از جمله مهناز و مهتاب. توی مهمونی خیلی باهاشون حرف زدم و خندیدیم و اینها. خلاصه یه لحظه وقتی توی اتاق پذیرایی سر همه تو کارشون بود من نشستم کنار خاله مهنازم. نمیدونم چرا ولی به صورت کاملا غیر ارادی دستم روانه شد به طرف لای پاهای این کص طلا و شروع کردم به مالش آن. نه اون نگاش به من بود و نه من به اون انگار نه انگار. یه سی ثانیه ای شد و بعد خودش ول کرد و رفت. نفهمیدم چرا چیزی نگفت چون تو خانواده ما معمولا مسائل جنسی خیلی بد تلقی میشن. واسم سوال پیش که چرا بهم گیر نداد و نگفت بیشعور، احمق، هرز و… و فقط گذاشت که به کار ادامه بدم؟؟ شاید چون طبیعت زنا اینطوریه و اون ها به اندازه ای که ما مردا واسه یه کس و کون دلمون غش و ضعف میره اون ها هم دلشون شون یه کیر کلفت می خواد.
رسیدم به کلاس دهم:ذهنم یه مقدار درگیر اینکه رابطه من دقیقا با اون دو تا چجوریه و خیال پردازی با اون ها.یه مقدار بازدهی ام اومد پایین ولی تونستم شاگرد اول کلاس بشم و خوب بود. دوباره یه تابستون دیگه و درگیر کردن خودم با اون دو تا.یه جورایی حسم بهشون بیشتر شد.تو پیرامون همون تابستون یه بار تو خونه ی مادربزرگم خاله مهتاب ام هر موقع می خواست با گوشیش کار بکنه میاورد بیرون ولی اون زمان من بعضی شبا می دیدم که گوشی میزاره زیر پتوش و فیلم میبینه و تا می رفتم به سمتش که بغلش کنم یه دفعه گوشی رو افقی میکرد و به روی خودش نمی آورد. شاید داشت فیلم پورن میدید. دقایقی بعد از اون کار وقتی همه خواب بودن میدیدم که داره خودارضایی میکنه و خیلی سوسکی و بی دردستر داره با اون کس ناز آبدار و گیلاسی رنگش ور میره و هیچ واکنشی نداره جز یه ناله کوچولو. البته زیر پتو. خلاصه همین تیر خلاصی بود بر من و دوباره جق جق جق جق میزنم با دست دست دست… خلاصه این دو تا کون من رو پاره کردن.
اکنون کلاس یازدهم: دیگه اوضاع درسی به شکل قابل ملاحظه ای خراب شد. بازدهی ام خیلی کم شد و فکرم بیش از حد درگیر اون دو تا شد. دیگه. کم کم فهمیدم که عاشقشون شدم ❤. خداییش این چجور عشق تخمیه که یکیو دوست داری ولی به دلایلی نمی تونی بهش بگی که دوست دارم؟ خیلی وضع درسم بد شد البته از نظر خودم. دیگه شاگرد اول نشدم. نمره هام که از هفده کمتر نمیشدن رفتن رو دوازده. و استعداد و خلاقیت تو تست زنی هم نابود شد. تو اون موقعیت که عاشق شدم از جق زدن متنفر شدم از اینکه فقط تو ذهن و خیالاتم با اون هام و تو واقعیت خیر.پس ولش کردم و با اینکه تو فشارم ولی حاضر نیستم دیگه این کار رو بکنم.

نمیدونم چرا ولی این عشق نسبت به کسی خواهر مادرته و از بچگی تا زمانی که الان هستی تو رو میشناخته و رو تو نظارت داشته کار اشتباهیه و این رو میشه فهمید. مشکل اینجاست اینه که اگه نشه این عشق رو از ذهنمون دور کنیم چی؟ اگه بفهمیم اون ها هرگز به تو چنین نگاهی ندارن و نخواهند داشت و همچنان تو رو مثل یه خواهر زاده دوست دارن؟ عشق به آدم میگه که خوشگل تر از این هم هست، ولی یاد میده کسی رو جز اون نبینیم و چطور نگاه کنیم.

خب به پایان داستان رسیدیم. امید خسته نشده باشید و احساس رقت انگیز و جوگیر بودنی نسبت به من نداشته باشید. باید بگم که این پایان کار نیست و شاید و به احتمالی بعید بتوانم حرکتی بزنم. البته خیلی بعیده. 👍

نوشته: حمید ریزآبادی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • فیلم بدن نمایی با چهره دختر تپل سفید ایرانی واسه دوست پسرش . تایم: 00:22 - حجم: 3 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های بدن نمایی و خودارضایی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • 2 قسمت بدن نمایی دریا (قسمت قبل) . کلیپ اول تایم: 01:52 - حجم: 12 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم   کلیپ دوم تایم: 00:23 - حجم: 3 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های بدن نمایی و خودارضایی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • دانلود کلیپ خودارضایی وطنی تیکه چوب رو لیس میزنه و باهاش خودارضایی میکنه هم تو کونش میکنتش هم کسش بعدش میشینه روش بالا پایین میکنه . تایم: 03:00 - حجم: 20 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکس ایرانی روی کلیک بزنید.
    • فیلم ساک زدن پسر کونی وطنی برای شیمیل دوجنسه . تایم: 03:00 - حجم: 19 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های گی ایرانی روی کلمه کلیک بزنید.
    • فیلم سکس ایرانی سکس داستانی همراه با مکالمه و حرف های سکسی با تعمیرکار تو چند تا پوزیشن با کیر کلفتش تا خایه کصش و میگاد و جرش میده و نالشو درمیاره . تایم: 10:50 - حجم: 41 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • سفر × برادر شوهر × داستان سکسی × داستان برادر شوهر × سکس برادر شوهر × برادر شوهر و مسافرت - 1 سلام نازیلا هستم ۲۸ ساله از یه شهر کوچیک اسم ها به خاطر موقعیت شهرمون عوض شده من تاحالا خاطره ای نگفتم پس ببخشید اگه قلم بدی دارم من سال ۱۴۰۱ با همسرم ازدواج کردم و این خاطره ای که میخوام بگم مربوط میشه به عید ۱۴۰۲ من قدم ۱۶۳ و وزنم ۸۰ کیلوهه یه شکم خیلی کوچیک دارم ولی تا دلتون بخواد رون و باسن دارم انقد بزرگه باسنم همه هم عاشق همین رون و باسنم میشن گندمی هستم با سینه های ۸۵ من کلا از قبل از ازدواجم دختر شیطونی بودم کلی دوس پسر داشتم با همه در حد مالیدن و خوردن و کون بود با دوست پسر قبلیم که باهاش ۲ سال بودم سکس کامل داشتم و همچنین همسرم همسرم ۳۰ سالشه و کیر کلفتی نداره ولی درازه از نظر سکسی هم هیچ مشکلی ندارم ولی من خیلی از اون هات ترم من یه بار کممه از داستان دور نشیم خانواده ی همسرم دو روز قبل از عید رفتن ویلاشون که حدود ۱۸ ساعت با محل زندگی ما تفاوت داره ما به خاطر کار همسرم که ۲ عید به یکی قول داده بود ۳ فروردین حرکت کردیم برادر شوهرم ۵ سال از شوهرم بزرگتره اونم کار داشت موند با ما اومد عماد برادر شوهرم ازدواج نکرده از شوهرم یه سر و گردن بلندتره و باشگاهیه برعکس شوهرم من از دو ماه پیش متوجه ی نگاه های عماد رو کون و کسم شده بودم منم از عمد لگ می پوشید شرت نمی پوشیدم که قشنگ تپلی کسمو ببینه یا همیشه تاپ میپوشیدم که سینه هامو نگاه کنه حس خوبی بهم دست میداد که یکی جز شوهرم رو من حشری میشه ولی هیچ وقت به فکر سکس باهاش نبودم ۳ فروردین ما صبح حرکت کردیم اقا سرتونو درد نیارم ما ۸ ساعت تو ترافیک بودیم ۶ ساعت دیگه هنوز راه بود خیلی خسته شده بودیم شوهرم زد کنار یه اتاق به زور گیرمون اومد برای خواب شوهرم سمت دیوار خوابید بردار شوهرم از ما خیلی دور اون سمت اتاق خوابید منم رفتم کنار شوهرم خوابیده بودم یه دامن و کت کوتاه تو راه تنم بود پسرا هم شرتک و تیشرت دیگه ساکامون بیرون نیوردیم با همون لباسا خوابیدیم ولی من قبلش کتمو سوتین و شرتمو در اورده بودم شوهرم انقد سرش درد بود قرص خورد خوابید منم سرم به بالشت نرسیده بیهوش شدم شب با احساس بالا زدن دامنم بیدار شدم چشمام خورد به شوهرم که پشت به من خوابیده بود یه لحظه قلبم تپش نزد فهمیدم عماد اینکارو کارده هیچی نگفتم که فک کنه خوابم میخواستم بدونم چیکار میکنه منم رو شکم خوابیده بودم یه پام جمع تو شکمم یه پام دراز یعنی کامل دسترسی داشت به همه چی انگشتشو کشید تو چاک کسم منم خیس شده بودم از فکر عماد یهو یه جوون خیلی یواش گفت منم بیشتر حشری شدم یهو حس خیسی تو کسم بهم دست داد فهمیدم خیلی اروم داره زبون میزنه از اون ورم کونمو میمالید بعد چند دقیقه پرو شد شروع کرد مک محکم زدن لیس میزد با زبونش ضربه میزد به کسم اقا من داشت تمام تنم نبض میشد که یهو یه انگشتش کرد تو کسم من یه تکونی خوردم ارضا شدم دستش نگه داشت بعد ۱،۲ دقیقه شروع کرد تو کسم انگشتش بالا پایین شدن با شستشم چوچولمو یواش مالید حس چرب شدن کردم وقتی دستشو در اورد و تا رونمو چرب کرد مطمن شدم زبونشو میکرد تو کونم و با انگشت اشاره سعی داشت بازش کنه منم چون از کون همیشه میدم اصن درد نداشتم تازه حشری ترم شدم همون لحظه ارضا شدم بعدها بهم گفت فهمیدم اون شب بیدار بودی اقا من یهو حس کردم یه چیز کلفت و دراز رو کسم میکشه از اون ورم دوتا انگشت تو کونم بود یه تکون دیگه خوردم پاییم که دراز بودو جمع کردنم کونمو کردم سمتش دو انگشت شد سه انگشت یکیشم کرد تو کسم یکم که مالید من دوباره ارضا شدم بزور جلو جیغ و اه و نالمو گرفته بودم زبونمو همش گاز میگرفتم یهو دستشو در اورد سر کیرشو کرد تو کونم یع تکون خوردم در اورد کیرشو انداخت تو چاک کونم شروع کرد عقب و جلو کردن یه ۱۰ دقیقه ای اینکارو میکرد میاوردش تا بین رونم میبردش بالا که دیدم حرکتش سریع شد دوتا انگشت کرد تو کسم کونم داغ شد ابشو ریخت تو چاک کونم منم با داغی ابش برای بار چهارم ارضا شدم ولی چون تو کسم نکرده بود بی تاب بودم بی تاب یه سکس عالی صدای کشیدن دستمال کاغذی شنیدم بعدم با حوصله نشست آبشو و چرب ها رو پاک اخرشم یه لیس بزرگ و یه مک محکم به کسم زد و رفت خوابید سر جاش صبح که بیدار شدیم هیچی به روش نیاوردم ولی دیدم خیلی سرحاله تا ویلا خبری نبود داستان اصلی از ویلا شروع میشه حتما ادامشو میذارم نوشته: نازیلا
    • پیرمرد × داستان سکسی × داستان پیرمرد × سکس پیرمرد × پیرمرد خیلی شهوتی سلام عزیزان منم مثل بقیه می‌خوام داستانی رو برای همه تعریف کنم ‌‌ اسم من شهناز البته اسم مستعارمه ۳۵سال سن دارم مطلقه .دو سال پیش با زن داداشم تصمیم گرفتیم بریم برا آموزشگاه رانندگی که گواهینامه بگیریم .توی شهرستان زندگی میکنیم .هر دوتا ییمون رفتیم یه آموزشگاه .بعد کلاسها زن داداشم رو معرفی کردن با یه آقای جوون .منم معرفی کردن با یه خانم .زن داداشم خدایی استعدادش خوبه با بیست جلسه تعلیمی .و دو جلسه آزمون سریع گواهینامه اشو گرفت ولی من بعد شش ماه نگرفتم .بعد یه مدتی ولش کردم .دوباره بعد از حدود پنج ماه تصمیم گرفتم از نو برم سراغش .وقتی رفتم یه پیرمرد خوشتیپی دم در بود که انگار منو می‌شناخت ازم پرسید شما مال این آموزشگاه هستین گفتم آره بودم ولی چند ماه پیش رد شدم دیگه نرفتم سراغش الان میخوام برم ببینم چیکار میکنم .یه پیرمرد خوشتیپی بود و ریش های صفر زده فقط یه کراوات کم داشت ولی من اصلا ندیده بودمش تا اون روز.گفت میخوای گواهینامه بگیری یا نه ؟گفتم معلومه .گفت من یه نفر رو بهت معرفی میکنم هم ارزون تره هم خودم باهاتون میام مال همین آموزشگاه هستش که هم خوب یادت بده هم ویژه حساب کنه فقط رفتی داخل بگو من فلان کس رو میخوام .وقتی گفتی فلان کس من خودم بهش زنگ میزنم واسه سفارش . خلاصه من رفتم داخل و همون حرفای اقا رو گفتم و برگشتم .بعد دو روز بهم زنگ زد شمارمو از دفتر گرفته بود گفت که سلام فلانی هستم امروز آقای دوستم با شما تماس میگیره منم میام باهاتون.خلاصه بعد چندین جلسه تعلیمی خوب اون آقا و حمایت ایشون پیرمرد منظومه من گواهینامه قبول شدم اما ماشین ندارم.خیلی خوشحال اومدم خونه و کلی تشکر از اون پیرمرد خوشتیپ.و گفتم انشاالله فرصتی بشه جبران کنم. بعد دو روز زنگ زد دوباره گفت که من خوشحالم قبول شدین .ولی نیازه چند بار تمرین کنید .توی تعلیمی باهاشون گفته بودم ماشین ندارم. گفت که یه پراید دارم میتونی برا اینکه از یادت نره یکی دو باری بیای با ماشین من دوری بزنی تا دستت نرم بشه .منم تشکر کردم قطع کردم دیگه فراموشم شد تا یکی دو ماه .بعد از یکی دو ماه نشستم پشت فرمون ماشین داداشم با اینکه گواهینامه داشتم ولی ده بار خاموش شد ماشین خیلی خجالت کشیدم از زن داداشم که تو ماشین بود .زورم گرفته بود .یاد حرف پیرمرده افتادم و روز بعد بهش زنگ زدم که با ماشینش دوری بزنم . خلاصه زنگ زدم بهش تا گفتم فلانی هستم سریع گفت در خدمتم .جریان رو براش گفتم گفت همین امروز بیا .رفتم یکی از محله ها منتظر موندم تا اومد.نشستم پشت فرمون چند باری چند تا نکته بهم گفت و فرمون رو بعضی مواقع دست میزد رو دستم می‌گرفت یا دستمو می‌گرفت دنده عوض میکرد برام واقعا من که هیچ حسی نداشتم اون جای پدر بزرگم داشت ولی نمی‌دونم چی شد یهو ازم پرسید یا نمی‌دونم یادم نیست در مورد خوشگلی و اینا گفت منم زدم زیر خنده داشتم میخندیدم که دستمو گرفت گذاشت روی یه چیز داغ یهو نگاه کردم زیپ شلوارشو باز کرده بود یه کیر سفت ازش زده بیرون اصلا جا خوردم و یجوری شدم دروغ چرا کیرشو که دیدم یه مقداری خیس شدم نمی‌دونم چرا خواستم داد بزنم و سرو صدا کنم ولی شل شدم بر عکس هیچی نگفتم فقط سکوت و عرق و خجالتی و اینا زدم کنار اونم یهو گفت من از شهوت نمی‌دونستم چیکار کنم دوست داشتم با شما رابطه داشته باشم .به جان مادرم انگار سحرم کرده بود هیچی نگفتم خلاصه اش کنم فقط می‌دونم توی یه خونه خالی باهاش سر درآوردم . دیدم داره لباسامو در میاره لختم کرده بود و خودش بخت شده بود یه کیر مثل یه کیر جوون کلفت و دراز و قرمز و صورتی مثل صورتش صاف تمیز کرده بود خودشو حسابی .اومد دستشو گذاشت رو کوسم شروع کرد مالیدن کوسم از خودم بی خود شدم … بعد از مالیدن کوسم کاملا خیس شده بود جوری که حین مالش کوسم صدا میداد خیلی بلد بود این پیرمرد …منم براش یه ساک حسابی زدم جوری که تا حالا واسه کسی نزده بودم .کیرش خیلی تمیز بود و صورتی خلاصه درازم کرد دهنشو گذاشت رو کوسم چنان برام میخورد میگفتم الان دهنش از کوسم رد می‌کنه میاد تو شکمم .خیلی خوب برام خورد .پاهامو مثل فیلم سوپر زد بالا رو دوشش دقیقا تا آخرین سانت کیرش که حدود بیست سانتی داشت تا بیخ گذاشتتو کوسم وای چه عقب جلویی میزد صدای خایه هاش که میزد به کوسم هنوز تو گوشمه به جان مادرم تا حالا همچین پیرمردی با این نوع شهوتی بودن ندیدم کار سه تا پسر جوون رو میکرد راحت .کم کم پاهامو هی داد بالا هی بالاتر و بالاتر جوری که هم شده بودم مثل گلوله قشنگ سوارم شده بود و تلمبه میزد .کامل مسلط رو کوسم و میزد توش بعدش گفت حالت داگی وایسا کونمو قلمبه کردم براش از پشت سوار لپ های کونم شد و گذاشت تو کوسم خیلی خوب تلمبه میزد .گه گاهی بر می‌گشتم عقب یه نگاهی به روش گاییدنش و خودش میکردم کیف میکردم برای این جدیتش توکار .اخم کرده بود و فقط میزد انگار دشمنی باهام داشت .چند بار رفتم تا مرحله ارضا آکا نذاشت .به سختی راضیم کرد که از کون منو بکنه من همش میترسیدم ولی باور کنید مثل آب خوردن تقریبا بدون درد از کون هم من گایید همون‌جوری داگی کیرشو تا نافش کرد تو کونم باور کنید چنان از کون منو گایید که میخواستم هر روز بهش بدم . خلاصه منو ارضا کرد حسابی اون روز اونم دو بار . خودش هم دوبار ارضا شد یبار کامل ریخت تو کونم یبار هم ریخت رو باسنم . خلاصه نوش جونش بشه .بعد اون دیگه نرفتم پیشش اینم هدیه من بود بابت گواهینامه گرفتن با کمکش . نوشته: شهناز
    • فیلم سکس ایرانی دختره رو خوابونده و لنگ در هوا میکنه تو کص دختره . تایم: 09:45 - حجم: 37 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.