رفتن به مطلب

داستان سکس موازی و ضربدری با همسرم سوگند


minimoz

ارسال‌های توصیه شده

سکس زوج ایرانی × سکس ضربدری × داستان موازی × سکس موازی × داستان ضربدری ×

آرزوم بود زنم رو لخت ببینن!

خودم فکر می‌کنم همه چیز از پورن شروع شد. از دوران نوجوانی که در به در دنبال فیلترشکن جدید بودیم برای دانلود فیلم سوپر تا حتی همین الان که 32 سالمه و با سوگند که هم سن خودمه ازدواج کردم، دیدن فیلم پورن جزء جدا نشدنی زندگیم بوده. خوشبختانه سوگند مشکلی با پورن دیدن برای تحریک بیشتر قبل سکس نداره. ولی دور از چشم زنم هم پورن می‌بینم. با وجود اینکه سکس خیلی خوبی هم دارم اما در هفته حداقل یک بار رو جق می‌زنم. سکس گروهی و ضربدری پرطرفدارترین ژانریه که توی سایت‌های پورن دنبال می‌کنم. هرچند خودم همیشه دوست داشتم سکس موازی یا نهایتا سافت سواپ رو تجربه کنم.
از همسرم بگم. سوگند یه دختر کاملا مدرن و سکسی، قد 170، سینه‌های 80 و 64 کیلو وزن. بسیار شیطون و هات. دو سال پیش ازدواج کردیم. ماجرا از اونجایی شروع شد که یه روز قبل سکس وقتی داشتم دنبال ویدیوی پورن خوب می‌گشتم سوگند بهم گفت شهاب تو چرا اخیرا تو همیشه میری سراغ سکس ضربدری. بعد گوشی رو گرفت و بخش هیستوری سایت xnxx رو چک کرد. اونجا بود که فهمید من گاهی بدون اون هم پورن می‌بینم. یخ کرده بودم و توی ذهنم حس می‌کردم به نوعی بهش خیانت کردم. ازش عذرخواهی کردم و گفتم دست خودم نیست گاهی نیاز دارم. برخورد سوگند از اون چیزی که فکر می‌کردم خیلی بهتر بود. گفت چرا فکر می‌کنی کن درک نمی‌کنم. فانتزی یه بخش مهم از سکسه و من آدم بسته‌ای نیستم. گفتم یعنی تو با سکس ضربدری مشکل نداری؟ گفت چرا دارم. ولی توی فانتزی ایرادی نداره. بعد کیرم که از استرس بدجوری خوابیده بود رو گرفت و گذاشت دهنش. دست خودم نبود بدنم می‌لرزید. منی که با یک اشاره سوگند کیرم راست میشد یکی دو دقیقه زمان برد تا راست کنم. سوگند با شورت و سوتین افتاد روم و لب تو لب شدیم. بعد آروم توی گوشم گفت تصور کن یه زوج دیگه کنارمون رو تخت هستن. میذاری برم رو کیر اون آقا بشینم. من حسابی داغ کرده بودم. گفتم آره عزیزم. گفت بهش کس میدم و جیغ میزنم. زن اون هم میاد رو کیر تو میشینه. همون موقع از کنار شرتش کیرم رو کرد تو کسش. بالا و پایین میشد همش. از سکس فرضیش با اون مرد می‌گفت. از خورده شدن سینه‌هاش تا من که دارم سینه‌های یک زن دیگه رو می‌خورم. آخرش هم وقتی داشتم داگی میکردمش با تصور ساک زدن کیر یک مرد دیگه ارضا شدم. سوگند هنوز ارضا نشده بود. کسش رو براش خوردم و دادنش به یه مرد دیگه گفتم تا ارضا شد. اونجا اولین جرقه ورود ما به دنیای فانتزی بود. برای منی که تصور لخت شدن سوگند جلوی بقیه دیوونم می‌کرد دوست داشتم این فانتزی رو بیشتر جلو ببرم.
یک ماهی سکس‌های متنوع با فانتزی‌های گوناگون داشتیم. ولی این فانتزی‌ها برای من کافی نبود. با اطلاع سوگند یک اکانت فیک تو اینستا زدم و خودمون رو زوج اهل فانتزی معرفی کردم. سوگند اولش مخالف بود بعد برای فان قبول کرد. یکی دوباری وویس دادیم و چت کردیم. تا میومد به جایی برسه سوگند کات می‌کرد ماجرا رو.
شب سالگرد ازدواجمون بود و یه شراب درجه یک گرفته بودم تا یک جشن دو نفری کوچیک داشته باشیم. سوگند اهل الکل نیست ولی شراب قرمز خیلی دوست داره. اون شب از حالت همیشگیش بیشتر خورده بود و مست مست شده بود. تو همون حال رفت یک لباس خواب سکسی ناز پوشید و گفت پاشو برقصیم. صدای آهنگ رو بلند کرد و باهاش می‌خوند هی سکسی لیدی… خودش رو بهم می‌مالوند و آماده بودیم که بریم یه سکس جذاب داشته باشیم. یوهو به ذهنم رسید که عکس بگیرم ازش. با همون ست سکسی ازش عکس گرفتم. یه جا هم ازش خواستم یکی از سینه‌هاش رو بندازه بیرون و دستش رو بذاره رو نوک سینه‌هاش. بعد جلوی چشم خودش تو همون پیج فیک استوری کردم. سوگند تو اون حال گیجی که داشت مخالفتی نکرد. سی ثانیه بعد ریپلای بود که پشت ریپلای میومد. یکی می‌گفت خوش به حالت که چنین زنی داری. یکی می‌گفت جای ما هم بکنش. یکی دیگه عکس بیشتر میخواست… سوگند اینا رو میخوند و لبخندی از سر رضایت می‌زد. بغلش کردم و آروم دستم رو به کسش رسوندم و بهش گفتم عشق می‌کنی همه سینه‌هات رو می‌بیننا… اونم گفت نه که تو بدت میاد… انداختنش رو تخت و کامل لخت شدیم. افتادم روش و کیرم رو کردم تو کسش. تو اون حالت دوباره فیلم گرفتم از لحظه‌ای که کیرم می‌رفت تو کسش. همونجا به زور فیلتر انداختن و ایموجی گذاشتن برای اینکه اینستا پاک نکنه استوریش کردم. یکی از بهترین عکس‌های عمرمون رو داشتیم اون شب‌. آخر شب که یه کم مستی سوگند پریده بود با هم درباره اینستا صحبت کردیم. بهش گفتم من واقعا دوست دارم تجربه‌های سکسی متفاوت داشته باشیم. ته دلش دوست داشت ولی گفت شهاب می‌ترسم. هم از اینکه رابطه مون به هم بخوره هم اینکه نمیشه به کسی اعتماد کرد. هر طور بود راضیش کردم یک بار سکس موازی رو تجربه کنیم. ولی سوگند راست می‌گفت توی اینستا همه فیک بودن. یا اگر هم فیک نبودن آدمای عمدتا لاشی بودن. از همه مهمتر که برای ما مهم بود حتما با یک زوج رسمی تو رابطه باشیم.
کارم شده بود هر روز توی اینستا با آدمای مختلف چت کردن. سوگند گاهی با اکراه میومد برای اثبات کنارم وویس می‌داد و دایرکت‌ها رو میخوند. تا اینکه یک روز توی توییتر به یه اکانت کم فالور برخوردم و متوجه شدم زوج هستن و قصد سکس موازی دارن. این همه تو اینستا گشتم اخر سر خیلی اتفاقی توی توییتر به این اکانت برخوردم. اینم بگم آدمایی که دنبال موازی باشن و قصد ضربدری نداشته باشن واقعا کم هستن. با این زوج که سامان و نسیم اسمشون بود از توییتر به اینستا و بعدش به تلگرام رسیدیم. اولین بار بود که برای یک اکانتی عکس باز از خودمون می‌فرستادیم. به نظر جفتمون زوج خوب و قابل معاشرتی بودن. خونه ما یوسف آباد بود و خونه اونا گیشا. فاصله‌مون هم کم بود. تا اینکه بالاخره قرار دیدار گذاشتیم. داخل یک کافه. از اینکه چقدر استرس داشتیم و این وسطا سوگند پشیمون شده بود میگذرم چون طولانی میشه. توی کافه همدیگرو دیدیم و خوب خیلی زود با هم جور شدیم. تو اون دیدار قرارمون این بود هیچ حرفی از سکس نزنیم و صرفا با هم آشنا بشیم. تا قرار بعدی کلی مخ سوگند رو زده بودم که وقتی می‌خواستیم سکس موازی رو تجربه کنیم قانون لمس و خوردن رو برای طرف مقابل بذاریم. ( نمی‌دونم شاید براتون مسخره باشه. این همون سافت سواپ هست. یعنی هر کس پارتنر خودش رو می‌کنه ولی اجازه لمس یا خوردن برای طرف مقابل رو داره) هرچند کلی قانون دیگه هم باید قبل از برقراری این نوع رابطه گذاشت. مثلا بعد کلی صحبت که سوگند قبول کرد این مدل رابطه رو قرار شد لب دادن ممنوع باشه. دو بار دیگه توی کافه همدیگرو دیدیم و این بار درباره سکس حرف زدیم. جزییاتی که برای سکس مدنظرمون بود رو گفتیم. رومون تو روی هم باز شده بود. سامان می‌گفت می‌خوام ناله‌های سوگند رو بشنوم. منم میگفتم بالا پایین شدن سینه های نسیم وقتی داره جر میخوره دیدنیه. بالاخره قرار شد یک ویلا تو کردان اجاره کنیم. یه ویلای استخر دار فول امکانات.
یک رستوران تو تهران قرار گذاشتیم ناهار رو خوردیم و رفتیم سمت ویلا. وارد ویلا که شدیم پیشنهاد همه این بود که بریم استخر. رفتیم تو یکی از اتاق‌ها. سوگند مایوی بلندش رو پوشید. اینقدر که بهش گفتم این مایو اسلامیه. ؛)) خندید و گفت بلنده ولی عوضش و کونم بیشتر به چشم میاد. سینه هام هم همینطور. خندیدم و گفتم چقدر پیشرفت کردی تو این چند وقت. یه مشت زد به بازوم گفت کجاش رو دیدی. رفتیم سمت استخر. سامان و نسیم هم اومدن. نسیم یه مایو دو تیکه سکسی پوشیده بود که ناخودآگاه چشمم رو برد سمت سینه‌هاش. سامان داد زد هوی هیز بازی در نیار هنوز زوده. همه خندیدیم. قبل اینکه بریم تو آب یه کم مشروب خوردیم. مستی توی آب رو فقط اونایی که تجربه کردن می‌دونن چقدر فوق‌العاده‌ست. لب استخر بودیم که سامان بهم چشمک زد و رفت سراغ سوگند. از پشت بلندش کرد و پرتش کرد تو استخر. منم سریع رفتم سراغ نسیم و همین کار رو کردم. بعد از یه کم آب‌بازی نسیم که حسابی مست بود داد زد گفت دیگه وقتشه شروع کنیم. شروع کرد سینه‌هاش رو از مایو بیرون آوردن. سامان هم یه هورا کشید و رفت سمتش. اون دو تا یه گوشه داشتن لب می‌گرفتن. منم دستام رو از پشت گذاشتم رو سینه‌های سوگند و یه کم مالوندم‌. سوگند که اونم مست شده بود چشماش رو خمار کرد. رفت بیرون استخر و خودش مایوش رو کامل درآورد. اونجا بود که به آرزوم رسیدم. زنم رو یه زوج دیگه لخت داشتن می‌دیدن. سامان همش می‌گفت جوووون جووووون و با نسیم می‌خندیدن. نسیم پیشنهاد داد بریم تو اتاق. رفتیم رو تخت دونفره. چهارتامون لخت شدیم. من افتادم رو سوگند و لباش رو می‌خوردم کنارم هم سامان داشت همین کار رو با نسیم میکرد. صدای ناله‌های نسیم دیوونم کرده بود. همش نگران بودم دست بزنم به نسیم و سوگند حسودیش کنه. واسه همین کل بدن سوگند رو خوردم. بیشتر از همیشه. دوست داشتم دستم رو برسونم به سینه نسیم ولی روم نمی‌شد. سامان کارم رو راحت کرد. کیرش رو کرد تو کس نسیم و همزمان دستش رو رسوند به سینه‌های سوگند و به نوکش ور می‌رفت. منم همین کار رو با نسیم کردم. بعد جفتمون پوزیشن داگی رو امتحان کردیم. قبل اینکه کیرم رو بکنم تو کس سوگند نسیم کیرم رو گرفت گفت خوش به حال سوگند و خودش گذاشت لای کس زنم. بعد یکی دو دقیقه همزمان با تعریف‌های سامان از بدن سکسی سوگند آبم اومد و ریختم تو دستام. متوجه شدم سوگند یه کم دیگه با ارضا فاصله داره دست سامان رو گرفتم گذاشتم رو کس سوگند تا بمالتش. همونجا بود سوگند هم ارضا شد. تا ما به خودمون بیایم سامان و نسیم هم ارضا شدن. بعد چهار تامون ولو شدیم رو تخت. بعد چند دقیقه هم رفتیم حموم و اونجا هم یه کم شیطنت کردیم. شبش هم به پیشنهاد سامان جرات حقیقت بازی کردیم. قشنگ معلوم بود تو سکس نتونسته به سوگند خیلی ور بره و برای همین این بازی رو راه انداخت. تو طول بازی هم جز کردن تقریبا هر کاری با سوگند کرد. تجربه خیلی جذابی بود برای ما. برای همین یک بار دیگه هم همین ویلا رو اجاره کردیم. ولی اونجا یه سری ماجرا اتفاق افتاد که ترجیح دادیم این رابطه ادامه پیدا نکنه.
این ماجرا واقعا برای من و سوگند واقعاً اتفاق افتاده. هرچند اصراری ندارم باور کنید. ولی احتمالا افرادی که متاهل هستن و از این تجارب داشتن بتونن متوجه بشن.
ما یک تجربه دیگه هم با یک زوج ماساژور داشتیم که اگر از این داستان استقبالی شد اون رو هم می‌نویسم.

ارادتمند شما. شهاب هستم

نوشته: شهاب هستم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.