arshad ارسال شده در 18 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین گی × سکس گروهی × سکس گی × داستان گی × داستان سکس گروهی × کون مفتی سلام اشکان هستم ۲۰ سالمه این داستان رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به چند ماه پیش تولد یکی از دوستام بود که قرار شد تو باغ براش جشن بگیریم. تعدادمون زیاد بود و هرکی رفیقاش رو با خودش آورده بود که چشمم یک پسر خوشگلی رو گرفت اسمش نیما بود . ولی اصلا به فکر کردنش نبودم و فقط بعضی وقتا دیدش میزدم . خودش و دوستاش مست کرده بودن و باهم شوخی میکردن و میخندیدن . ساعت های ۲ صبح بود که جشن تموم شد و همه خسته بودم هرکی میرفت یه جا می خوابید بعضیا تو آلاچیق بعضیا تو اتاق من و رفیقام تو آلاچیق خوابیده بودیم که یک ساعت بعدش من تشنم شد رفتم داخل خونه آب بخورم که دیدم صدا از اتاق میاد و فهمیدم هنوز نخوابیدن. منم که خوابم نمیبرد رفتم در اتاقو باز کردم دیدم بله رفیقای نیما رو نیما هستن و دارن ترتیبشو میدن . تا منو دیدن نیما سریع شلوارشو کشید بالا ولی رفیقاش به یه ورشون نبود و میخندیدن . منم اولش خندم گرفته بود ولی سریع خندمو جمع کردم گفتم به به بکن بکن تو راه بوده . گفتم منم میخوام اولش نیما قبول نکرد گفتم خب شما بکنین من نگاه کنم . که به اجبار نیما شلوارشو کشید پایین داشت به رفیقاش کون میداد. عجب صحنه ای بود رفیقش داشت تلمبه میزد بقیه هم کیرشونو نوبتی میکردن تو دهنش . و حتی جا عوض شد یکی اومد کونشو داد سمت نیما نیما هم اونو میکرد . همشون تقریبا یکم اثرات مستی رو داشتن که منم رفتم جلو گفتم منم بکنم . اولش گفت نه و این حرفا که با کلی حرف خرش کردم و رفتم پشتش یکی از رفیقاش کاندوم رو داد و کشیدیم رو کیرمون و کیرمونو با چند بار عقب و جلو فرو کردیم تو سوراخش 😁 خودش و رفیقش ارضا شده بودن . و منم بعد از ۱۰ دقیقه تلمبه زدن بالاخره ارضا شدم و ابمو ریختم تو کاندوم نیما بعد از من آب تمام رفیقاشو اورده بود . منم خوشحال بودم که یک کون مفتی کردم😁 نوشته: اشکان لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده