رفتن به مطلب

داستان سکس با مادرزن خوشگلم زهرا خانوم


chochol

ارسال‌های توصیه شده

 طلاق × مادرزن × داستان مادرزن × سکس مادرزن × داستان سکسی × داستان سکس مادرزن × سکس با مادر زن

ادامه سکس با مادرزن بعد طلاق خانمم

سلام خدمت دوستان کون باز میخوام یکی از سکسهای که با مادرزنم ۱۷ دی ماه سال ۱۴۰۲ انجام دادم براتون تعریف کنم .
من و زهرا مادرزنم از اول سال باز باهم دوست شدیم و تا الان که دی ماه هست باهم رابطه مخفی داریم و سکس میکنیم از مهرماه هم دو هفته یبار شده سکسهامون تابستان ماهی یبار میومد بخاطر موقعیت خودش که تو داستانهای قبلی گفتم ولی از مهرماه رو مخش کار کردم دو هفته یبار بیاد اولس میگفت نه رو دلت میفته اینا اخر خودش هم نتونست یکماه تحمل کنه قبول کزد دو هفته یبار الان میاد قشنگ از کوس و کون میکنمش بریم سراع داستان چندروز قبل هماهنگ‌ شده بودیم که یکشنبه ۱۷ دی برم دنبالش بیارم خونه ام تا سکس کنیم صبح پیام دادم گفت نزدیک محل باش دخترم رفت سرکار بگم‌بیایی دنبالم یکم بعد گفت بمونه برا سه شنبه چون امروز دخترم زود میاد خونه دخترشم خانم سابق بنده بود گفتم نه نمیشه چون قرص خوردم سکس نکنیم ادیت میشم گفتم تو زود بیا زود تمام میکنیم گفت باشه بله اومد سر قرار سوار ماشین شد رفتیم خونه من وقتی رسیدیم خونه خودش میدونه که قرار سکس کنیم فوری لخت میشه قشنگ لخت شد شورتشو نگه میداره من در میارم منم رفتم لبهاشو خوردم بعد سرپا رفتم سمت کونش گوشتهای کونشو خوردم چون کونش واقعا خوش فزم بزرگه خودش هم میدونه دیونه کونسم و باید همیشه بکنمش یکم که کونسو خوزدم دراز کشید شورتشو در اوردم افتادم به جون کوسش میخوردم تحریک میشد رفتم سمت سینه های بزرگش نوک دوتاشون باهم میخورم زیاد حال میکنه باهاش لب رفتم برا اینکه دیرمون نشه گفتم برگرد بار اول چون ابم زود میاد خواستم بدارم تو کونش خودش هم میدونست لای کونشو باز کرد تف زدم به سوراخ کونش انگشتمو فرستادم تو کونش یکم بازی دارم کیرمو تف زدم گداستم دم سوراخ کونش فشار دادم سرش رفت زهرا گفت ای ارومتر من فشار دادم بدنه کیرم رفت تو کونش این شروع کرد با دستش جلوی شکمم گرفتن که دیگه فشار ندم منم دستسو برداستم باز فشار دادم تا نصف رفت توکونش کیرم این مادرزنم داشت اخ اوخ میکرد مشخص بود داره درد میکشه روش دراز کشیدم گفتم الان تمام میشه زهرا تحمل کن افرین اینطوری باهاس حرف میزدم یکم دیگه فسار دادم زهرا هم داست تحمل میکرد شروع کردم چندتا تلمبه زدن که با فشار ریختم تو کونش بعدش کیرم خوابید در اومد از کونش زهرا هم با دستمال کاغدی کونشو پاک کرد ابم یکم اومده بود بیرون بعد کنار هم دراز کشیدیم حرف زدیم منم با سینه هاش بازی میکردم یکم بعد رفتم حمام کیرمو بشورم گفت نشور بیا از عقب بکن بریم دیرمون‌نشده گفتم نه از جلو باید ارضات کنم دیرمون نمیشه قبول کرد بعد شستن کیرم اومدم پیشش سینه هاشو میخوردم گفت بلند شو روم دراز بکش منم کیرم داست شخ میشد روش دراز کشیدم ممه هاشو میخوردم لب میرفتیم کیرم کامل شخ شد فرستادم تو کوسش وای اولش پقدر تنگ بود بعدس لیز سد وداع شروع کردم تلمبه زدن همزمان هم نوک دوتا سینه هاشو باهم میخوردم زهرا داشت حال میگرد یکم بعد گفت بلند شو دراز بکس من بیام روت دراز بکشم سینه هام اویزون بشن بعد تو نوکشون بخورم منم اونکارو کردم زهرا رو کیرم نشست بالا پایین میشد منم داشتم سینهاشو میخوردم که گفت دارم ارضا میشم محکم بخور رضا منم محکم خوردم سینه هاشو یک لحظه حس کردم رو شکمم اب ریختن بعد ارضا شدن زهرا بلند شد دیدم بله خانم ابش اومده بیرون تعحب کردم اخه قبلا ما باهم رابطه داشتیم قبل جدایی از خانمم هفت سال مادرزنمو داشتم میگاییدم اینطوری نریخته بود همش تو کوسش نبض میزد میریخت تمام ولی اینبار ریخت بیرون ابشو یه زن ۵۱ ساله چقدر حشریه که ابش اونطوری میاد بیرون بعد رفت پهلو منم رفتم پشتش دراز کشیدم کیرمو فرستادم تو کونش پنج شش دقیقه پهلو گاییدمش بعدش مادرزنم پهلو ماند من باهاش روبرو زانو زدم فرستادم تو کونش وای چه حالی میداد بهم کونش خودش هم شدید داشت لذت میبرد از کون داشت بهم میداد یکی دوبار کیرم از کونش در اومد اعتراض کرد گفت نزار در بیاد فقط تلمبه بزن خیلی حال میده بهم از کون میگایی منم داشتم تلمیه میزدم دم گوشش هم میگفتم الان میریزم تو کونت میگفت باشه بریزم تو کونمو گرم کنه آخرش با فشار ریختم تو کونش بعد خوابیدن کیرمو از کونش در اوردم خودمونو تمیز کردیم بردم رسوندمش دم خونه شون فرداش پرسیدم چقدر حال کردی گفت زیاد گفتم از کون چطور گفت اونم خوب بود خانم اولش ناز میکنه بده ولی وقتی میاد خونه ام انقدر حشری میشه تا ارضا نشه ولکن نیست اینم یک داستان واقعای با مادرزن سابقم ببخشید طولانی شد غلت املایی هم داشته باشه داستانم ببخشید چون دیگه فرصت خوندن و ویرایش ندارم دیر وقت نوشتم داستان و بخاطر همین ویرایش نمیکنم شرمنده شبتون بخیر

نوشته: علیرضا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.