رفتن به مطلب

ارسال‌های توصیه شده

     همسر × بیغیرتی × زن چادری × سکس همسر × سکس بیغیرتی × داستان بیغیرتی × سکس زن چادری × داستان زن چادری ×

زنم که با چادر وارد خانه ام شد و لخت زیر همکارم خوابید.

سلام
دوستان اولین باریست که می‌خواهم داستان که نه بلکه خاطرات زندگیم را باز گو کنم،خاطراتی که مو به مویش حقیقت است و امیدوارم که خوشتون بیاد،فقط تنها نقطه دروغ این حکایت پنهان نمودن هویت اصلی که آن هم شامل نام میباشد
در تبریز متولد شدم،و در خانواده ای که من و برادر بودیم و یک خواهر،تا چشم باز کردم وارد دنیای شیرین شهوت شدم،دنیایی که اولین بار به وسیله پسر همسایه و در خانه اشان کیر را روی سوراخ کونم لمس کردم و گر بگویم خوشم نیامد دروغ گفتم و این کون دادن فقط به وسیله همسایه ادامه دار شد و از طرفی هم بیشتر دخترهای اقوام که کوچک بودند را لاپا میزدم و چیزی از آب نمیدانستم،
بسیار به شهوت دل بستم و تحصیل و بزرگتر شدم و بسیار به فیلم سکس دلبسته و اون اوایل سی دی و ویدیو تازه مد شده بود و باید به هر طریق خود را سرگرم میکردم و این سرگرمی من را وارد دنیای جق و خودارضایی می‌نمود
بعد از سربازی بلافاصله وارد فروشگاهی شدم و به نا به فرهنگ آن روزها باید که با دختر داییم که کاملا محجب بود و چادری ازدواج می کردم ،که این ازدواج خیلی زود انجام پذیرفت
ازدواجی که دامادش کیانوش که خودم باشم بود و عروسش سمیرا
سمیرایی که بی نهایت زیبا بود و بلند قد و حتی یادمه بیشتر مواقع به یادش جق هم میزدم
سمیرای پاک و چادری وارد دنیای پر از شهوت من شد و هر مدلی در سکس را امتحان میکردم،توی استخر،بالای پشت بام،حمام و هر دو خیلی حال میکردیم و کاملا راضی بودیم و کاملا شهوتش را جوابگو بودم و او هم بود،
سه سالی به همین طریق گذشت و در این مابین من کاملا حرفه ای به سراغ فیلم سکس و داستان سکس و غیره ها میرفتم و داستان‌های سکس شما باعث شد به فکر هر چیزی بیفتم و این فکر حتی موقع سکس با سمیرا شدیدتر میشد،شدید و شدیدتر،
اوایل یادمه که در اوج شهوت از سمیرا سوال کردم مجردی دوست پسر داشتی و بگو ،دقیق یادمه در اوج شهوت بهم گفت خجالت بکش و غیر از تو نفری این کس را ندیده
عزیزان خواننده لازمه بدونید از این به بعد هر صحبت ما فقط در سکس ردوبدل میشد و بعد از سکس کاملا قطع
یک بار خودم بهش گفتم اگه داشتی بگو من خوشم میاد و او نداشت که بگه و من را وادار به گفتن می کرد و متوجه سکس وحشی تر میشد و می‌گفت تو سکس بهم بگو و یواش یواش اسم دو تا دختر اقوام را میگفتم که مثلا کی و کجا و چطوری میکردم و هم او لذت می‌برد هم من و چند ماهی سکس ما وارد دنیای شیرین تری بود
یک بار بهش گفتم الان دوست داشتی به جای من یکی دیگه میکردت که او هم بعد از چند بار نه یک بار گفت بله و به محض شنیدار این بله کیرم داشت می‌ترکید و کاملا متوجه شد و او هم برای شدت کردن من همراهم شد،
یک بار سوال کردم الان دوست داشتی رو کیر کی بنشستی که گفت رضا
وای چه می‌شنیدم و چه کردنی کردم و چه ساکی یاد گرفته بود
رضا بارها و بارها تکرار میشد و فقط در سکس می گفت اگه بخواهم بدم فقط به رضا میدادم و چه خاطرات شیرینی بود
رضا در فروشگاه همکارم بود و چند باری خانم محجب ما را دیده بودند
قد بلند و کاملا زن باز و شیرین سخن که همیشه جلوی من با زنهای دوستش صحبت می‌کرد
یادمه شب اول که سمیرا از رضا گفت و من فرداش رضا را دیدم چقدر تو افکارم خوش گذشت
در این مابین دیدن فیلم سکس بین من و سمیرا خیلی عادی شده بود و راستی یادم رفت ،بابای یک دختر زیبا و شیرین هم شدم
یک بار به سمیرا گفتم واقعا من حرفی ندارم برای دوستی تو با رضا و حاضرم برای اثباتش باهات همکاری هم کنم
اوایل باور نمی‌کرد و روزگار مجبور به باورش کرد و گفت اگه راست میگی فردا که رفتی سرکار به بهانه بانک برو بیرون و به رضا بگو مهمان دار شدیم و من کارم تو بانک گیره
اگه میتونی چند کیلو میوه بخر و ببر بده خانمم
نقشه شوم ما اجرا شد و وای که نگو چقدر وقتی که سمیرا از اومدن رضا گفت چقدر لذت بردم و چه لبی گرفتم و در حین لب گرفتن یواش یواش گفتم باید بکنتت و او هم گفت بیا بکنه
تو سکس میگفت بیارش تا کس زنت را جر بده و منم میگفتم میارم و میارم
اون سکس خیلی متفاوت تر بود تا همیشه
بار دوم و باز نقشه دوم
اما اینبار به سمیرا گفتم سعی کن قاش سی‌نت را ببینه و زن چیز فهم ما برای کیر رضا انگار بیشتر سعی می‌کرد و وقتی که رضا به بهانه بردن گوشت منجمد گوشت سینه زنم را دیده بود و فقط گفته یود ماشاالله
خانمم گفت خندیدم و گفتم چی ماشاالله
او هم گفته بود قیافه نازت ،خانمم گفت به خنده بهش گفتم خجالت بکش و او هم گفت به خدا دست خودم نیست و تو را بخدا شمارت را بده و خانمم درب را بسته بود
این تعریف و شنیدار جمله ماشاالله از طرف رضا باید که دوباره میگاییدمش،چون داره جنده ای میشه که چند ساله دنبالشم
گفتم الان چه میخوای کنی
گفت چند روز دیگه بهت میگم و هر روز می‌گفتیم و میخندیدیم
بعد از فکر کنم یک هفته شماره رضا که تو گوشیم بود را برداشت و صبح فردا وقتی که رفتم
پیام به رضا داده بود و گفته بود زنگ به کیانوش میزنم نمیگیره و یه شارژ مستقیم برام بگیر و این یعنی شماره زنم برای رضا و او هم که دیگه باید میدونسته که خانمم غیر مستقیم کیرش را پذیرفته و
چندین روز پیام بازی و فرستادن عکس سینه و کس زنم برای اون و جلو خودم باعث می‌شد فقط بکنمش،بکنمش و میکردم
و فرستادن عکس کیر رضا برای زن من و دیدنش و مقایسه اش باید نصیبتون بشه تا بدونید یک زن پایه همین دنیا برات بهشت می‌سازه
التماس و خواهش رضا که خانمم رفته خانه باباش شهرستان
باعث شد با زیباترین آرایشها خانمم را تا دم درب بدرقه کنم و فقط ببوسم و بگم برو و کس بده و بیا و تعریف کن تا بدونی و ببینی از امروز کردن من را
چهار ساعت گذشت و تا درب خانه باز شد و عروس وارد خانه شد.دم درب نفس نفس گفتم بهش
کرد یا نه
خندید و گفت بد طور
یواش بوسش کردم و تو گوشش گفتم
نوش جانش

نوشته: کیانوش

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      کسی که جای پسرم بود   سلام اسم من پریسا هست 42 سالمه زود ازدواج کردم ک شوهرم دست بزن داره اصلا رابطع خوبی نداریم تو سکسم زود انزال سایز کوچیک ک اصلا رابطع نداریم مطمنم دوست دختر داره و برام مهم نی فقط ی پسر ۲۰ ساله دارم ک ب خاطر اون زیر ی سقفیم پوست سفیدی دارم کمر ساعت شنی دارم باسنمو چربی زده بودم سینه هامم 75 بدنم خیلی رو فرم بود همه همکارام روم چشم داشتن ی ۱ سال از اخرین رابطم گذشته بود ی رفیق بچگی دارم ک اونم پسرش هم سن پسرمه شوهرمو پسرم رفته بودن خونه مادر شوهرم برا جا به جایی من تنها بودم زنگ زدم رفیقم گف شوهر منم نیست بیا پیشم فقط امیر حسین هست ی کراپ سبز با لگ تنم بود روش ی مانتو پوشیدم خونش نزدیک بود رفتم پیشش ک امیر حسین بساط مشروب چیده بود گف بیا بشین پریسا نشستیم ۳ تایی خوردن رقصیدن خیلی سنگین پیک میریخت اهنگ گذاشته بودیمو میرقصدیم رفیقم ک اسمش مریم گف من میرم بخوابم به من گف تو بیا کنار من بخواب ک دیگ جا نندازم امیر حسینم تو اتاق خودش میخوابه گفتم باشه امیر گف مامان قرصتو بخور یادت نره خورد رف خوابید منو امیر باز خوردیم گوشیم زنگ خورد گفتم امیر من برم تو اتاقت تلفن حرف بزنم بعد میام گف باشه برو رفتم تو اتاق رو تخت نشستم به حرف زدن ک رفیقم ک ۵ مین دیگ میگیرمت قطع کرد تا زنگ بزنه دراز کشیدم رو تخت منتظر زنگ ک خوابم برد دیگ هیچی نفهمیدم ی ۲ ساعتی گذشته بود ک داشتم ی چی رو حس میکردم از پشت دیدم تو اتاق امیرم برقا خاموشه امیر پشتم پهلو به پهلو خوابه کیرش چسبیده به کونم اول جا خوردم ولی خوشم اومده بود خیلی وقت بود رابطه نداشتم اخه امیر هم سن پسرمه ولی کیرش معلوم بود خوش سایز بود بزرگ چون قد بلندی هم داشت گفتم بزار شل کنم کونمو دادم عقب تر ک ی جون ریز از امیر شنیدم فهمید بیدارم دستشو از پشت گذاشت رو کصم با دست میمالید خیس خالی بودم نفسام بلند شده بود گف پریسا این کونو جر میدم گفتم مامانت بیدار نشه گف قرص خورده بمبم بخوره بیدار نمیشه منو برگردوند سمت خودش لباشو گذاشت رو لبام سینمو میمالید وای چقدر خوب بود کراپمو دراورد ی سوتین زرد با شرت زرد داشتم افتاد ب جون سینه هام ک داشتم حال میکردم رف پایین لگمم از پام دراورد برقو روشن کرد گف جوون اومد لا پام شرتمو دراورد ی زبون کشید رو کصم ک اب رو اتیش بود وای خیلی وقت بود کسی برام نخورده بود جوری میخورد ک ۴ بار ارضا شدم اصلا دیگ نمیتونستم حرف بزنم اومد بالا دوباره لبامو خورد گف با لبای گوشتیت ببینم چیکار میکنی خودشم کامل لخت شد وایساد جلوم دو زانو نشستم چ کیری داشت ی کلفت ۱۹ سانتی جلوم بود عین گشنه ها کیر میخوردم اب دهنم پر بود رو کیرو تخماش گف دهنتو پر اب کنم با چشم بهش علامت دادم دهنمو پر اب کرد قورط دادم دراز کشیدم رو تخت از پشت چسبییده بود بهم تو بغلش بودم بدنمو میمالید سینه هام تو دستش بود گردنمو گوشمو زبون میزد منم تخماشو از پشت دستمو رد میکردم میمالیدم انگشتشو کرد تو کصم نالم در اومد انگشتم میکرد گفتم بکن امیر پامو داد بالا کیرشو گذاشت روش هل داد تو وای تاحالا همچین سایزی نرفته بود توم کصمو پر کرده بود اروم تلمبه ی پام بالا بود میکرد حسابی ک زودی ارضا شدم کشید بیرون دوتا پامو گذاشت رو شونش باز کرد سرعتش بیشتر کرد ک بازم ارضا شدم گف داگی شو داگی شدم مومو گرف تو دستش از کص میکرد اسپنک میزد دیگ جون داشتم انقدر ارضا شدم اومد جلوم کیرشو کرد تو دهنم خیسش کردم میدونستم چی میخواس دوباره رف پشتم گذاشت رو سوراخ کونم هل داد تو اومدم جیغ بزنم سرمو فشار داد به تخت شروع کرد گاییدن کونم داغی درد وجودمو گرفته بود موهام تو دستش بود اسپنک میزد کونم سرخ شده بود از اسپنکاش دوتا دستامو قفل کرد رو کمرم از کون میکرد ک با چند تا تلمبه محکم کل ابشو ریخت تو کونم با شرتم پاکش کرد لباسامو پوشیدیم تو بغل هم بودیم تا من رفتم سر جام اگ میخواید از سکسامون بازم بگم لایک کنید نوشته: پریسا
    • migmig
      ساک زدنم با ساپورت مامانم برای مرد سن بالا تو اتوبوس خالی   سلام به همه دوستان عزیز من ارسلانم ۲۳ سالمه قدم ۱۷۵ و وزنم ۸۰ از خودم تعریف نمیکنم واقعیت و میگم بدنم خیلی سفید چون ورزش میکنم اندامم مخصوصا پاهام و کونم عالین تقریبا از ۱۷ سالگی زنپوشی و با لباسای مامانم شروع کردم از ساپورت و شورت و جوراب گرفته تا پابند و لاک و کفش پاشنه بلند ولی اصلا رابطه نداشتم خیلی دلم میخواست ولی ترس و خجالت زیادی داشتم ولی دیگه این دو سال گذشته خیلی بهم فشار اومد دو بار ساک زدم ک اولیش افتضاح بود ولی خودم عاشق دومیش هستم و برای پارسال هستش ماجرا از اونجایی شروع شد که ما شهرستان عروسی دعوت بودیم و عروسی های ما آخرش مختلط میشه . آخر عروسی ک شد منم حسابی داشتم لباسای فامیل و دید میزدم ساپورتاشون کفشاشون پابنداشون و حسابی دلم میخواست که امتحان کنم چشمم خورد به مامان خودم دیدم ساپورت رنگ پا الماس دار مانند پوشیده وقتی دیدم تعجب کردم چون آمار همه ی لباساش و دارم و خونه خالی میشه میپوشم اما اینو تازه و برا عروسی خریده بود وقتی دیدم تصمیم گرفتم رفتیم خونه حتما بپوشم خلاصه شب تموم شد و فرداش خونه ی یکی از بستگان بودیم تصمیم گرفتیم ک برگردیم من رابطم با پسر خالم خیلی خوبه اونم اصرار کرد من بمونم و فرداش خودتم تنها با اتوبوس برگردم خانوادمم اوکی دادن و من موندم و بقیه رفتن عصر که شد مامانم زنگ زد و گفت یکی از ساک های لباس و جا گذاشته و من ببرم منم رفتم که ببینم خودش یا ن دیدم همون ساپورتی ک پوشیده بود و عاشقش شدم توی ساک یه فکری به سرم زد که برم تو اتاق بپوشمش از زیر و روشم لباسای خودم باش و همونجوری کل راه و برگردم پوشیدم و از روشم لباسای خودم فردا شد و پسر خالم منم رسوند ترمینال سوار اتوبوس شدم چون وسط هفته بود تقریبا اتوبوس خالی بود و منم رفتم نشستم ته اتوبوس ک کفش و جورابم و دربیارم و پاهام و با ساپورت ببینم و لذت ببرم اتوبوس راه افتاد و منم تنها نشسته بودم پاچه ی شلوارم دادم بالا و داشتم از دیدن ساپورتی ک دو شب پیش پای مامانم بود و حالا پای من لذت می‌بردم یه چیز تو پرانتز بگم من به خاطر باشگاه همیشه فول شیوم وسطای راه بودیم ک دیدم یه مرد تقریبا سن بالا حدود ۶۰ سالش میشد اومد و پرسید ک پاور بانک دارم یا ن منم گفتم دارم نشست پیشم ک بگیره منم اصلا حواسم به پاهام نبود یهو برگشت بهم گفت جوراب زنونه پوشیدی منم هول شدم گفتم پاهام زیاد عرق میکنه مجبورم بپوشم برگشت گفت مطمئنی فقط به همون دلیل منم خیلی حشری شده بودم گفتم این ک منو نمیشناسه بذار اگه شد یه حالی کنم برگشتم گفتم ن کلا به لباس زنونه و پوشیدنش خیلی علاقه دارم و اونم دیگه فهمید داستان چیه و درجا دستش و گذاشت رو رون پام و گفت فقط لباس پوشیدنشون و دوس داری یا بقیه کارایی ک میکننم دوس داری انجام بدی منم دیگه زدم به سیم آخر و گفتم همش و دوس دارم اینو که گفتم یه لبخند زد و دستم گرفت گذاشت رو کیرش و گفت ببینم چیکار بلدی بکنی منم گفتم اینجا میترسم کسی ببینه گفت هیچکی نمیاد اینجا و زیپ شلوارش و باز کرد و کیرش و آورد بیرون یه کیر ۱۶ ۱۷ سانتی کلفت که تا درآورد خیرش شدم و دستم و گرفت گذاشت روش و منم کم کم شروع کردم به بالا و پایین کردن کیرش چن دقیقه ای داشتم براش میمالیدم ک دیدم دستش و گذاشت پشت سرم و هدایتم کرد به سمت کیرش منم از خدا خواسته لبم و گذاشتم سر کیرش و شروع کردم به خوردن حسابی از بالا تا پایین کیرش و میخوردم و اونم دستش و از پشت کرده بود تو شلوارم و کونم و می‌مالید منم پیش خودم میگفتم پریشب فک میکردی ساپورت مورد علاقت پات باش و همزمان یه کیر خوشگل و کلفتم ساک بزنی و سرعتمو بیشتر کردم یه ۷ ۸ دقیقه گذشت ک دیدم زیاد داره تکون میخوره و سرم فشار میده ک دیدم یه چیز داغ داره پر میشه تو دهنم خواستم سرم و جدا کنم که دیدم داره سرم و فشار میده نمیذاره چند ثانیه گذشت و کامل تو دهنم ارضا شده بود منم سرم و آوردم بالا که کلی اسرار کرد که بخور منم خیلی حشری بودم همش قورت دادم که یه مزه تلخ و تندی داشت دوباره سرم گرفت گفت کیرم تمیز کن که منم دو سه بار از بالا پایین کیرشو ساک زدم و ولش کردم یه عالمه قربون صدقم رفت و شمارشو بهم داد که باهاش برای سکس کامل قرار بذارم و ۳۰۰ تومنم بهم پول داد و از پیشم رفت منم دیگه تو فضا بودم ک با ساپورت تو تنم و دهنم تونستم یه مرد و ارضا کنم و آبش بخورم آخر سرم مثل جنده ها پولم گرفتم و الانم خیلی دلم میخواد بهش برای سکس زنگ بزنم ولی میترسم از کون دادن حالا شایدم زنگ زدم معلوم نیست امیدوارم خوشتون اومده باش بوس بهتون ارسلان فمبوی. نوشته: arsalan  
    • mohsen
      عکس های سکسی و لخت داف خوشگل ایرانی 3/3 برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18