رفتن به مطلب

داستان گی کیر مالی در بی آر تی


poria

ارسال‌های توصیه شده


تو بی آر تی بهم مالیدن
 

سلام دوستان
از همین اول میگم بار اولمه دارم خاطره مو مینویسم پس اگه غلط املایی چیزی داشت به بزرگی خودتون ببخشید
من پیمانم ۲۵سالمه و ساکن اسلامشهرم ،ماجرایی که میخوام بگم مال ۲۰سالگیمه و اونموقع دانشگاه میرفتم
از خودم بگم ۱۷۷قدمه و ۷۸کیلوم ،چهره بیبی فیسی دارم و ذاتا کم موام
از بچگی خیلی دوست داشتم با یه پسر عشق لاتی و تیریپ ارازلی رابطه داشته باشم
طبعا تو محل مون این مدل آدم ها کم نبودن و حتی آشنا هم بودن ولی خب به خاطر ترس از آبرو و…پا پیش نذاشته بودم
همین که تو راهنمایی انگشتم میکردن و اسمم در رفته بود تو مدرسه برام بس بود،نمیخواستم الان که دانشجوم برام حرف درست کنن
داستان از اونجایی شروع میشه که خانواده من تصمیم گرفتن که برن تبریز و یه هفته ای قرار بود من خونه تنها بمونم
دو سه روز کار من شده بود رفتن به دانشگاه و برگشتن خونه
خیلی دلم میخواست از این موقعیت و خونه خالی استفاده کنم ولی واقعا به هیچ کس اعتماد نداشتم
ی خاله دارم جنوب شرق تهران زندگی میکرد و یه پسر همسن من داشت اسمش امیر بود
خالم فهمیده بود که من خونه تنهام زنگ زد خونمون بعد احوالپرسی گفت که بیا پیش ما امیر هم تنهاست بیا پیش امیر و…
منم بدم نیومد چون آخر هفته بود و کلاس نداشتم خالم اینا هم یه خونه دو طبقه داشتن که طبقه اول خودشون زندگی میکردن و طبقه دومشون خالی بود و شده بود خونه مجردی امیر
با خودم گفتم تنها نیستم حداقل میرم پیش امیر و با هم خوش میگذرونیم
چهارشنبه بعد از کلاسم رفتم خونه دوش گرفتم و چند تا لباس برداشتم گذاشتم کنار کتابام ،یه شلوار لی یخی پوشیدم برجستگی باسنم و رون پام مشخص بود و انصافا خودم حال میکردم این شکلی خودمو جلو آینه میدیدم
یه تیشرت سفید هم پوشیدم و راه افتادم رفتم میدون آزادی که با بی آرتی تا پایانه خاوران برم از اینجا برم خونه خالم اینا
حدود ۵غروب بود که بی آرتی حرکت کرد منم رفتم رو صندلی روبروی در ورودی نشستم
کم کم اتوبوس پر شد تا رسیدیم ایستگاه مولوی ،آنقدر شلوغ شده بود اتوبوس که نمیشد درست نفس کشید ،غروب هم بود اکثرا داشتن از سر کار میرفتن خونه و خیلی شلوغ بود ی پیر مرد وسط این جمع هی داشت تلو تلو میخورد و تعادل نداشت رو پاش منم دیدم حالش خوش نیست داره اذیت میشه از جام بلند شدم و اون اومد نشست رو صندلی ،وسط جمعیت وایساده بودم و انقدر شلوغ بود نمیتونستم میله ای چیزی رو نگه دارم که نیفتم چون همه کیپ کیپ بهم چسبیده بودن
راننده یه ترمز بد زد من افتادم به سمت عقب و خوردم به یکی
بعد از اینکه تو دلم به راننده فحش دادم برگشتم که از اون بنده خدا معذرت خواهی کنم دیدم بعلههه…
همونی بوده که میخواستم
یه جوون حدود ۲۷ساله چهارشونه قدبلند پشت سرم بود
ازش معذرت خواهی کردم یکم اخم کرد و چیزی نگفت ،اولش خورد تو ذوقم که دوباره راننده زد رو ترمز و دوباره افتادم بغل طرف ،یکم خودمو صاف و صوف کردم دوباره ولی حشرم زده بود بالا دوست داشتی یه حالی با این پسره بکنم
هر موقعیتی که پیش میومد کونمو میمالیدم بهش و منتظر عکس العملش بودم یا شل کنه یا آبروریزی راه بندازه تو بی آرتی
یکم رفتم عقب تر و فاصله باسنم و کیرش خیلی کم شده بود با هر نیش ترمزی که راننده میزد من کونمو میزدم ب کیرش که کم کم حس کردم داره بزرگ میشه کیرش
خلاصه انقد خودمو مالیدم بهش که کیرشو چسبوند ب کونم و گرمی و بزرگی کیرشو حس کردم
شهوت از چشمام میزد بیرون
چون بی آرتی هم خیلی شلوغ بود و همه تو هم بودن کسی متوجه این نمیشد که ما داریم چیکار میکنیم
خلاصه دیگه کونم چسبیده بود به کیرش اینم موقعیتی پیش می آورد فشارش میداد به کونم منم محکم سر جام وایسادم که کامل حسش کنم
در بی آرتی باز شد دیدم دستمو گرفت و منو برد بیرون بی آرتی
خجالت کشیدم و یه جورایی از کرده خودم پشیمون شدم اخه دیدم یکی دیگه با این پسره هست و از اول ماجرا مارو زیر نظر گرفته بوده و دید میزده
سر صحبت رو باز کرد خودش و گفت محمده ۲۷سالشه و بچه مشیریه و….اون یکی پسره هم اسمش صادق بود ۲۹سالش بود و هم محلی بودن با هم
محمد بهم گفت که جایی سراغ دارم برای حال کردن یا ن
منم که بچه اون محل نبودم و خیلی نمیشناختم اونجا رو گفتم نه
صادق یه پیشنهاد داد گفت یکم پایین تر بغل اتوبان امام علی بوته و چمن زیاده هوا هم تاریکه کسی متوجه نمیشه میتونیم بریم اونجا حال کنیم
منم چون خیلی حشری بودم قبول کردم ولی گفتم نوبت نوبتی حال کنیم
من نشستم رو چمنا پشت بوته ها که دیدم صادق پشت سرمه و کیرشو در اورده داره با دست میماله ،اصلا خوشم نیومد از کیرش
یه کیر بد فرم پر پشمو داشتم میدیدم که واقعا داشت چندشم میشد ،گفتم بزار اول با محمد حال کنم بعد تو بیا
صادقم شلوارشو کشید بالا رفت دنبال محمد و گفت مث اینکه تو رو میخواد
محمد اومد بغلم نشست منم دست زدم از رو شلوار به کیرش و واسش میمالیدم ،کمربند شو باز کردم و کیرشو در آوردم ،یه کیر ۱۶/۱۷سانتی تمیز کلفت جلوم بود ،داشتم میمالیدمش که محمد سرمو گرفت اروم و برد سمت کیرش اول بوسش کردم و بعد شروع کردم لیس زدنش
به چیزی که میخواستم رسیده بودم و داشتم با ولع لیس میزدم و میخوردمش
کلمو گرفت و یکم شروع کرد تلمبه زدن تو دهنم که اوقم گرفت و در اورد
شلوارمو کشید پایین یه جوون مشتی گفت و نشست رو کونم
لاچاک شو باز کرد یه تف انداخت رو سوراخم و با انگشت میمالیدش که یهو کرد تو انگشتشو ناخودآگاه دردم اومد یکم و اومدم جلو انگشتش در اومد ،با کلی قسم و مایه و…که الان اینجا جای درستی نیست و سریع باید تمومش کنیم تا کسی مارو نبینه و فلان راضی شد که لاپا بکنه
به شرطی که ابشو تو دهن خالی کنه
منم قبول کردم پاهامو چسبوندم بهم و محمد بهم لاپایی میزد
خیلی سکسی بود هم خودش هم کیرش منم تو آسمونا بودم و داشتم حال میکردم باهاش ازش خواستم یکم سوراخمو با کیرش بماله اونم همون کارو کرد و سر حرفش موند تو سوراخ نکرد رو سوراخم می کشید کیرشو منم دستمو بردم سمت کیر خودم یکم مالیدمش ،انقدر حشری شده بودم که آبم اومد زیرش و ریخت رو چمنا
اونم دید ابم نشست و گفت کیرمو بخور منم شروع کردم ساک زدن براش یه چنتا حلقی براش زدم که شروع کرد جق زدن منم داشتم کله کیرشو لیس میزدم که یهو کلمو فشار داد رو کیرش و آبش پر قدرت رفت تو حلقم
یه آه مردونه کشید و هرچی تو کمرش بود خالی مرد تو حلقم
خوشم نمیومد از آب خوردن مخصوصا اون موقع که ابمم اومده بود ،تفش کردم رو زمین
محمد داشت شرت و شلوارشو بالا میکشید و گفت دمت گرم
الان صادق میاد از خجالتت در میاد باز
منم اصلا حواسم نبود که همچین کسی هست
محمد رفت صادقو که اون ور بوته ها نشسته بود رو صدا کنه که بیاد
منم سریع شلوار و شرتمو کشیدم بالا و تا تونستم دویدم و فرار کردم
چون واقعا چیزی جز حالت تهوع نصیبم نمیشد وقتی مال صادقو میدیدم
شانسی که آوردم این بود که یه بی آرتی از راه رسید و منم سریع سوارش شدم رفتم پایانه تو سرویس خودمو تر تمیز کردم دهنمو شستم و رفتم خونه خالم
محمد جان اگه یه وقت داستانو خوندی بدون خیلی اون شب بهم حال دادنو دوست داشتم بازم تجربش کنم ولی نشد به خاطر صادق🥲
ببخشید اگه طولانی شد ،امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️

نوشته: پیمان

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18