dozens ارسال شده در 3 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 3 ساعت قبل شروع سکس با خواهر - 1 خوب خوب سلام به دوستان عزیز اگه کسی از سکس با خوشش نمیاد نخونه اسامی مستعار هستن داستان برمیگرده به سال های دور سال های 70 به بعد داستان بر اساس واقعیت هست . اون سال ها مثل الان نبود که بچه ها از سکس زیاد سر در بیارن و بلد باشن چجوری سکس کنن یا بدونن سکس چی هست . یه دوست داشتم که اینجا اسمش رو میزارم امیر ، من و امیر خیلی دوست های نزدیکی بهم بودیم همه چیز هم رو میدونستیم و بهم میگفتیم امیر یه پسر سفید بود کون خیلی سفید و نرمی داشت یه خواهر داشت به اسم مریم که اونم مثل خودش سفید و ناز بود . بریم ادامه داستان گاهی هم با همدیگه ور میرفتیم ،منظور اینکه اون کیر من رو میمالید من مال اون رو میمالیدم اون با کون من بازی میکرد من با کون اون البته بگم ها همسایه بودیم و رابطه خانوادگی داشتیم یا خونه ما خالی میشد کنار هم بودیم یا خونه امیر خالی میشد ، برگردیم سر داستان خالصه روزگار ما اینجور میگذشت تو با همدیگه حال میکردیم مثل بچه های الان نبودیم که بدونیم توی کون چجوری باید کرد و تلمبه باید زد اون موقع ها در همین حد میدونستیم که به قول الانی ها لاپای هم میزاشتیم و میخوابیدم روی هم تکون هم نمیخوردیم ، یه روز که خونه ما خالی بود و مادرم و خواهرم رفته بودن خونه امیر اینا امیر آمد پیشم طبق روال همیشه با همدیگه ور میرفتیم و به قول امروز ها کون کون بازی میکردیم که من خوابیده بودم روی امیر کیرم لای کون امیر بود بقول خودمون داشتیم حال میکردیم با هم که امیر برگشت گفت حسن یه چیز بهت بگم قول میدی پیش خودمون بمونه به هیچ کس نگی گفتم بگو من که بغیر از تو با کسی دوست نیستم تا بخوام بگم به کسی ، امیر، آخه خیلی خصوصی هست حسن ، خصوصی تر از این که الان باهم داریم حال میکنیم امیر ، آره کنجکاو شدم پاشدم از روش گفتم بگو مطمئن باش به هیچ کس چیزی نمیگه امیر ، وقتی گفتم قول بده از دستم ناراحت نشی و خوب تا آخر حرف هام گوشی کنی بعد نظرت رو بگی حسن ، باشه قول میدم امیر ، نخندی ها حسن ، برای چی بخندم امیر ، پس پاشو لباس بپوشیم بریم بیرون تا حرف بزنیم وبگم برات حسن ، چرا بیرون همینجا حرف بزن خوب امیر ، نه میترسم داریم حرف میزنیم مامانت اینا بیان نشه کامل گفت حسن ، باشه بریم لباس ها رو پوشیدیم و رفتیم بیرون مشغول قدم زدن بودیم که به امیر گفتم خوب تعریف کن بگو مردم از کنجکاوی امیر، باشه میگم فقط قول دادی ها برای هیچ کس تعریف نمیکنی کسی بفهمه به گوش پدر و مادرم برسه ما رو میکشن حسن ، باشه بابا من کی حرف های بینمون رو جایی تعریف کردم که این دومی باشه بعد ما رو یعنی تو با کی امیر ، میدونم چون بهت اعتماد دارم ، دارم برات تعریف میکنم ، من و مریم رو حسن ، مریم خواهرت امیر ، آره خواهرم حسن ، خب بگو نصفه عمرم کردی چی شده چکار کردین مگه که پدر و مادرت بفهمن میکشن شما رو امیر ، من و مریم هم مثل من و تو باهم حال میکنیم حسن، یعنی چی مریم رو میکنی امیر ، آره حسن ، چجوری مریم چیزی نمیگه دعوات نمیکنه امیر ، نه خوشش هم میاد حسن ، چجوری شروع شد چی شد که راضی شد امیر ، یه روز مادرم آمده بود خونه شما من و مریم خونه تنها بودیم مریم اتاق بود یهو رفتم اتاق دیدم داره لباس عوض میکنه لخت هست یه کون سفید و خوشگل افتاده بیرون نگاه میکردم یهو منو دید گفت اینجا چکار میکنی برو بیرون گفتم آمدم باهم بازی کنیم گفت برو بیرون لباس بپوشم بیام بازی کنیم تا اون روز هیچ نظری نداشتم روش از اون لحظه لخت دیدمش یه طوری شدم دوست داشتم به کونش دست بزنم و بمالم آمدم بیرون پیش خودم گفتم چجوری کنم راضی بشه دست بزنم به کونش و بمالم به مادرم و پدرم نگه فکر کردم به این نتیجه رسیدم باید حین بازی انجام بدم گفتم چی بازی کنم یاد دکتر بازی افتادم ، مریم لباس پوشید و آمد بیرون گفت خیلی بیشعوری آمدی اتاق در میزدی گفتم خب چی شده مگه چیزی نشده که ، از اینجا به بعد به زبان مریم و امیر مریم ، چیزی نشده لخت من رو دیدی زشته امیر ، چی زشته ما خواهر برادریم من که دیدم خیلی قشنگ هم بود مریم ، خفه شو حالا چی بازی کنیم امیر، دکتر بازی کنیم مریم ، نه الان حوصله دکتر بازی رو ندارم یه بازی دیگه امیر ، نه من الان دوست دارم دکتر بازی کنیم مریم ، باشه امیر ، خب کی اول دکتر بشه مریم ، نمیدونم فرقی نمیکنه امیر ، باشه تو دکتر بشو من مریض میشم مریم ، باشه امیر ، خانم دکتر من دلم درد میکنه مریم ، کجای دلت درد میکنه آقا امیر ، اینجا زیر دلم مریم ، برو دراز بکش معاینه کنم امیر میره روی زمین دراز میکشه مریم میره بالا سرش و دست میزاره روی شکم امیر میگه مریم ، اینجا درد میکنه امیر ، نه خانم دکتر یه ذره پایین تر مریم ، اینجا امیر ، آره خانم دکتری مریم ، خب آقا پاشید باید یه آمپول بزنم بهتون خوب میشه امیر ، ممنون خانم دکتر امیر باز دراز میکشه روی شکم به مریم میگه امیر ، خانم دکتر من آماده هستم بیا آمپول بزن مریم ، بزار آمپول رو آماده کنم میام مریم آمپول رو آماده میکنه میره بالا سر امیر و میگه مریم ، آقا شلوارتون رو بکشید پایین آمپول بزنم امیر شلوارش رو تا زیر کونش میکشه پایین امیر ، خانم دکتر فقط آروم بزن آمپول رو مریم ، باشه نگران نباش آروم میزنم مریم مثل با مداد آمپول رو میزنه به امیر ،امیر الکی داد میزنه دردم گرفت امیر ، خانم دکتر دردم گرفت میشه بمالی دردم کم بشه مریم ، باشه مریم کون داداشش رو میماله به از چند دقیقه میگه پاشو تمام شد امیر بلند میشه میگه خب حالا نوبت منه دکتر بشم مریم قبول میکنه مریم ، آقای دکتر من دستم درد میکنه امیر ، نه دیگه مثل من دیدی گفتم شکمم درد میکنه تو هم بگو شکمم مریم ، باشه آقای دکتر شکمم درد میکنه امیر ، کجای شکم تون درد میکنه مریم ، اینجا روی شکمم امیر ، دراز بکشید ببینم مریم دراز میکشه امیر دست میزاره روی شکم مریم میگه اینجا میگه آره امیر ، پیرهن تون رو بکشید بالا ببینم مریم ، همینجوری ببین خب امیر ، اینجوری نمیشه که دیدی میریم دکتر پیرهن رو میزنه بالا دست میزاره میبینه منم خب مثلاً دکتر هستم دیگه مریم ، باشه پیرهن رومیزنه بالا امیر دست میزاره روی شکم مریم میگه امیر ، اینجا درد میکنه مریم ، آره امیر شکم مریم رومیماله میگه امیر ، خانم باید آمپول بزنم مریم ، نه آقای دکتر میترسم درد داره امیر ، نترسید خانم درد گرفت میمالم مریم دراز میکشه روی شکمش امیر میره بالا سرش امیر ، خانم شلوارتونو بکشید پایین مریم یه ذره شلوارش رو میکشه پایین امیر ، خانم بیشتر بکشید اصلا بزارید من خودم میکشم امیر تا زیر کون مریم شلوارش رو میکشه پایین و مریم میگه مریم ، ای زشته آقا نکن امیر ، دیدی به من آمپول زدی منم تا اینجا کشیدم پایین مریم ، باشه زود آمپول رو بزن الان مامان میاد میبینه میکشه ما رو امیر مثل آمپول رو میزنه یه مقدار فشار زیاد میاره مریم دردش میگیره مریم ، آخ آخ امیر درد میکنه نکن دردم گرفت امیر ، آمپول دیگه وایستا بمالم دردش خوب بشه مریم ، نمیخواد خودش خوب میشه امیر ، نه بزار بمالم و گر نه خوب نمیشه دیدی تو هم مالیدی زود خوب شد مریم ، باشه فقط زود الان دیگه مامان میاد امیر شروع میکنه به مالیدن کون مریم مریم خوشش میاد حرفی نمیزنه و امیر ادامه میده بعد از چند دقیقه مریم میگه بسه دیگه خوب شد امیر ، مریم بزار یه مقدار بیشتر بمالم کیف میده مریم ، نه نمیخواد زشته امیر ، نگاه کن تو هم داری کیف میکنی مریم ، نمیخوام پاشو امیر ، خواهش میکنم مریم بزاری بابا بیاد چیزی خریده باشه سهم خودم رو میدم بهت مریم ، قول میدی امیر ، بخدا قول میدم بجون مامان مریم ، باشه امیر دوباره شروع میکنه به مالیدن کون مریم ، مریم هم دراز کشیده میگه امیر یه چیز بگم امیر ، بگو مریم ، نمیدونم چی هست کونم رو میمالی خوشم میاد امیر ، دیدی بهت گفتم کیف میده مریم ، آره ولی زشت نیست امیر ، نه برای چی زشت باشه مریم ، کسی بفهمه یا مامان بابا ببینم امیر ، کسی نمیفهمه و حواسمون هست مامان بابا نبینن امیر ، تا من و تو به مامان و بابا نگیم هیچی نمیفهمن امیر ، مریم یه چی بگم قبول میکنی مریم ، بگو امیر ، میشه هر موقع مامان اینا نبودن خونه اینجوری بمالم برات مریم ، نمیدونم میترسم امیر ، از چی مریم ، یه وقت مامان اینا بفهمن میکشن ما رو امیر ، از کجا بفهمن مواظب هستیم مریم ، باشه مریم یهو چشمش نیفته به شلوار امیر که از جلو باد کرده و میگه مریم ، امیر این چی هست امیر ، چی مریم ، نگاه کن جلوی شلوارت رو امیر ، این دودول من هست دیگه مریم ، وا دودول پسر ها مگه اینجوری میشه امیر ، آره مریم ، میشه ببینم دولت رو امیر شلوارش رو در میاره کیرش رو نشون مریم میده مریم ، وا این چرا اینجوری هست امیر ، چجوری دول هست دیگه مریم ، پس چرا برای من نیست امیر توضیح میده برای مریم که چرا مریم نداره میگه برای پسر رو میگن دول برای دختر رو میگن ناز امیر ، مریم میشه حالا نازت رو ببینم مریم، باشه فقط نخندی مثل مال تو نیست امیر ، باشه مریم شلوارش رو پایین میکشه و کوسش رو نشون امیر میده امیر، میشه دست بزنم بهش مریم ، باشه فقط منم باید دست بزنم به دولت امیر ، باشه امیر دست میزن به کوس مریم و میماله کوسش رو مریم هم کیر امیر رو میگیره دستش مریم ، امیر این چرا سفت هست امیر ، همینجوری هست دیگه اما ناز تو هم خیلی نرمه حال میده تو هم کیف میکنی میمالم نازت رو مریم ، آره امیر بسه دیگه مامان الان میاد باشه امیر ، باشه پا میشن و لباس ها شوند رو مرتب میکنن میرن تلویزیون نگاه میکنن حسن ، خب چی شد بعد امیر ، من و مریم از همینجا شروع شد هر موقع تنها بودیم من برای مریم میمالیدم و مریم برای من خیلی حال میداد امیر ، تو با خواهرت نمیکنی حسن ، نه بابا اون اصلا رو نشون نمی ده به من امیر ، دوست داری با خواهرت مثل من حال کنی حسن ، نمیدونم چی بگم آخه امیر ، تو راضی باشی میشه درستش کرد حسن ، چجوری امیر ، بسپار به من به مریم میگم درست میکنه حسن ، مریم ؟ امیر ، آره حسن ، حالا بزار ببینم چی میشه خب تعریف کن بعدش چی شد چکار کردین امیر، بعدش هیچ من و مریم هر موقع جور بود همین کار رو میکردیم هم مریم کیف میکرد هم من تا یه روز به مریم گفتم امیر ، مریم میشه یه چی بگم مریم ، بگو امیر ، میشه دوباره آمپول بزنم بهت مریم ، آمپول برای چی تو که همینجوری هم کونم رو میمالی هم نازم رو امیر ، میدونم اما مثلاً دولم آمپول هست بزارم رو کونت بیشتر حال میده مریم ، نمیدونم چی بگم امیر ، میزارم اگه بهت حال نداد کیف نکردی دیگه نمیکنم مریم ، باشه مریم دراز کشید شلوارش رو داد پایین من کیرم گذاشتم لای کونش مثل همین که باهم دیگه میکنیم و خوابیدم روش کونش خیلی نرم بود و کیف میداد بهش گفتم امیر ، مریم کیف میده مریم ، نمیدونم اما یه چیزی توی کونم قلقلک میده باحال هست امیر ، دیدی گفتم حال میده مریمی میشه دولم رو بزارم رو نازت مثل کون حال میده بهت مریم ، باشه مریم برگشت و امیر کیرش رو میزاره لای کوس مریم مریم ، امیر اینجا خیلی بیشتر قلقلک میده برام امیر ، کیف میکنی مریم ، آره یه جوری هست بیشتر انگار کیف میده خوب دوستان ببخشید خیلی طولانی شد ادامه داستان رو دوباره میگم خدمتتون ادامه دارد… نوشته: حسن لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده