رفتن به مطلب

داستان سکس گی خشن


minimoz

ارسال‌های توصیه شده


هوس یا جندگی؟ - 1
 

سلام خدمت همه کاربرای کونباز همین اول بگم داستان گی هست پس اگه از این داستان ها خوشتون نمیاد نخونید

سامان هستم۲۱ ساله از تهران با قد۱۷۰ و وزن۶۵
پوست سفیدی دارم مدتهاست به صورت دوره ای لیزر میرم
موهای بلند مشکی دارم و دماغم عملیه
از نظر ظاهری خیلی به خودم میرسم و ظاهرم خیلی کمتر از سنم میخوره اینو گفتم که یه تصویر ذهنی از من داشته باشید

تقریبا دو سه ماهی بود که سر مشکلات مختلف از فاز سکس اومده بودم بیرون و کونم کیر ندیده بود و فکر کیر و سکس و شیطونی به ذهنم نمیرسید
همین زمانا بود که تصمیم گرفتم برم بازار بزرگ تا یه سری کرم و شامپو و لوازم پوستی برا خودم بگیرم و صبح تقریبا ساعت یازده یه شلوار مام زاپ دار با یه تیشرت زرد گشاد پوشیدم موهامو گوجه کردم و رفتم طرف مترو و بعدش به طرف بازار حرکت کردم همیشه موقع خروج از مترو بساطی ها رو دید میزدم و اون روز بی خیال از کنار همه رد میشدم و اصن تو باغ نبودم تا بعد طی کردن مسیر و رد کردن کوچه پس کوچه بالاخره از مغازه هایی که قبلا خرید کرده بودم با کلی لاس عشوه تخفیف گرفتم و خریدا رو کردم تو کوله پشتی و برگشتم
به سرم زد برم ببینم اگه لباس خاصی بود بخرم که با شلوغی
توی کوچه پس کوچه های بازار مواجه شدم اونایی که رفتن میدونن یهو پشت و جلو کیپ میشه و باید به زور خلاص شی تازه کس و کونت هم بپایی یه موقع چیزی ازت نزنن
توی این گیر و دار یه لحظه چشمم خورد به دوتا از این کارگر چرخی های داخل بازار که معلوم بود دارن استراحت میکنن
تقریبا تو رنج سی و پنج چهل سال بودن همینطور یه گوشه در حال دید زنی بودم که یکیشون متوجه نگاه های من شد و با چشم به رفیقش منو نشون داد
راستش هرچقدر تو سکس جنده و زبون درازم اما تو برخورد اول دست و پامو گم میکنم اونی هم که متوجه من شد یه جورایی بهم نخ داد که برم ‌دنبالش منم دودل بودم و تپش قلب گرفته بودم اما همین دو دلی تو حشری کردنم تاثیر زیادی داشت دنبالش رفتم و یکم بعد تو یه کوچه خلوت که تقریبا خالی بود اونی که دنبالش بودم واستاد و منم اومدم از کنارش رد بشم که شنیدم گفت اهل حالی؟
منم با ایما اشاره بهش گفتم آره که گفت پس بیا دنبالم!
از مشخصاتش بگم قدش نسبتا بلند ریش مشکی بلند اما موهای کوتاه جو گندمی داشت صورت جا افتاده اما خوش قیافه و مردونه داشت چاق یا لاغر نبود یه بدن متوسط داشت و به خاطر کار زیاد زیر آفتاب یکم آفتاب سوخته بود و پشمای سینش از لباس کارش زده بود بیرون که خیلی حشریم می‌کرد
تو این فاصله تقریبا یه ده دقیقه دنبالش رفتم و فکر این بودم که چه سریع و یهویی دارم دوباره کونو میدم
که رسیدیم به خونه کلنگی قدیمی که یه در فلزی بزرگ داست درو با سر صدا باز کرد و با چرخ رفت داخل و منم با مکث و فاصله وارد خونه شدم که یه راهرو بزرگ بود که دو سه تا چرخ دستی دیگه اونجا بود یه پلکان بتونی هم بود که مستقیم به بالا میرفت اما پایین بغل پله یه در چوبی بود که اون آقا بعد باز کردن قفل هاش درو باز کرد و اشاره کرد بیا تو
وارد فضای اتاق شدم یه اتاق بیست سی متری بود منظم و جم و جور یه گوشه چند دست رخت خواب چیده شده بود که روش یه ملافه بود اون گوشه یه سینک و گاز و خرت و پرت دیگه بود بغلش یه کمد و دو سه پایه قلیون و چیزای دیگه بعد ورود به اتاق بدون هیچ حرفی واستاده بودم که دیدم اون آقا که هنوز اسمش رو نمیدونستم داشت رخت خواب پهن می‌کرد و منم بدون صدا شروع کردم لخت شدن و فقط یه شورت طرح دار هفتی جذب تنم بود
وقتی برگشت یه لحظه چشماش از سفیدی و خوش فرمی بدنم گرد شد و منو نگاه کرد گفت بیا ببینم!
جلو که رفتم یه دست به کونم و رونم کشید و یکم مالید منو که یهو محکم یه چک سکسی به کونم زد
چون خیلی یهویی بود هم ترسید هم صدا اخم یهو بلند شد که یهو گفت جووووووون
جرتتتت میدم بچه کونییییی
اسمت چیه؟ نمیدونم چرا ولی اون لحظه الکی گفتم سینا
اونم گفت اسمم رسول
گفت چند سالته گفتم ۲۱ که گفت دروغ نگو
گفتم به خدا ۲۱ ام دروغ نمیگم گفت فکر کردم ۱۶ ۱۷ سالته بچه منم ۳۷ سالمه
بعدش گفت دوجنسه ای؟؟ گفتم نه پسرم
گفت چرا کون میدی؟ از حرفش یکم کلافه شدم گفتم خب حال میده بهم خوشم میاد از مردا و همجنسام!
اونجا گفت که بچه یکی از شهرای لرنشین ایران که اسمش رو نمیارم که با چهار تا دیگه از همشهری هاش اینجا کار میکنن و زندگی
خودشو دوتا دیگ مجردن دوتا دیگه متاهل
گفت اگه خوب حال بدی هممون می‌کنیمت پولم میدیم
چون قیافمون غلط اندازه خیلی کسی پا نمیده بهمون
گف چی میگی؟ همین یباری یا پایه ثابتی
منم گفتم حالا بکن ببین خوشت میاد که یهو کیرشو از روی شلوار کردیش گرفت و گفت همین با دیدنت داره میترکه کیرم معلومه که راضی ام
بعد منم اون رفیقم که باهام بود میاد
یکم جا خوردم اما نخواستم چیزی بگم با خودم گفتم ممکنه شر شه پس بدم و نهایت خلاص شم برم
تایید و دادم شروع کرد کندن لباساش و یه بدن پر مو داشت پاهای نسبتا عضلانی داشت یه شرت مامان دوز مشکی پاش بود اینطور مردا جا افتاده و خشن از نظرم خیلی جذابن و حشریم میکنن شورتش رو کشید پایین و کیرش مثل فنر پرید بیرون
یه کیر ۱۵ ۱۶ سانتی تیره رنگ با سر خیلی بزرگ و کلفت و سیاه رنگ داشت خایه هاش جمع شده بود اما پشمای کیرش کوتاه بود معلوم بود چند روز پیش زده همونطور که نگاه میکردم گفت منتظر چی پس بخور دیگه!
منم اومدم جلو و بر خلاف تصورم بو بدی هم نمی داد کیرو کردم دهنم و داشتم میخوردم سعی میکردم دندون نزنم و حرفه ای باشم دول خودمم راست شده بود و هر از گاهی یه دستی میکشیدم بهش تقریبا چهار پنج دقیقه یه کله داشتم اون کیر تپلی و کلفت رو میخوردم و اونم اخ و اوخ می‌کرد و میگفت چه حرفه ای کونی که از دهنم کشید بیرون و گفت بخواب
اومدم قمبل کنم که شورتم کشید پایین و یه جووون گفت
بعد گفت چند ساله میدی؟
گفتم سه چهارسال گفت پس راش بازه
منم گفتم اره اما اولش رعایت کم دو سه ماهه ندادم
اونم یکی زد در کونم و گفت الان جرش میدم کونی
گذاشت لاپام و خودشم خوابیده بود روم حسابی خودشو میمالید بهم منم داشتم لذت میبردم که نزدیک سوراخم کرد یهو یادم افتاد کاندوم رو کیرش نیست اینم معلوم نی اینجا با چند نفر سکس کرده شرایط خطریه گفتم صبر کن که گفت چیه گفتم پاشو اونم رفت کنار از جیب کوله پشتیم یه جعبه کاندوم در آوردم که تقریبا همون دو سه ما پیش خریدم وتو سکس با بکن قبلیم دوتاش استفاده شده بود.
کلا از یه تایمی به بعد کاندوم باهام بود چون سکس یهویی زیاد پیش میومد برام!
کاندوم که دادم بهش گفت ای خارکسه مجهزیاااا
خندیدم کاندوم کشید و چند تا تف غلیظ انداخت سوراخ خوشگلم و سرشو داشت می‌کرد توش بعد یکم زور سرش رفت اما چون تنگ شده بودم اومدم برم جلو که خوابید روم و با فشار تا ته جا کرد بهم
یه لحظه نفسم رفت تا اومدم حرف بزنم دستشو گرفت جلو دهنم و شروع کرد تلمبه زدن و همزمان فحش دادن،
کونی ها میدونن چه درد بدی هست اما راه خلاصی نداشتم
اونم محکم و سریع تلمبه میزد و دائم از تنگی سوراخم میگفت دستشو برداشت و فقط گفتم درد داره درش بیار اونم گفت پس چی که درد داره کونی کیررر لررر درد داره
منم جز اه و اوه کاری ازم بر نمیومد یکم بعد یهو کشید بیرون و گفت قمبل شو کونی
منم با اینکه سوراخم درد داشت اما یه قوس به کمرم دادم که باعث حشری تر شدن رسول شد و با یه تف دیگ کیرشو بهم جا کرد
هم زمان سینه و شکمم میمالید منم دردم کم شده بود و داشتم لذت میبردم و هر آن ممکن بود ابم بیاد که اونم از کونم تعریف می‌کرد میگفت همون لحظه دیدمت فهمیدم کونت میخاره بچه خوشگل بچه هایی مث تو رو فقط باید گایید کونی و همینطوری تلمبه میزد که یهو تا ته نگه داشت و یه آه کشید و گفت ناموستو گاییدمممممم کصکشششش
منم با این حرفش با یه اشاره کوچیک به دولم آبم با فشار خالی شدد
اونم که آبش اومده بود کیرشو کشید بیرون که باعث شد یهو سوراخم خالی بشه و خوشبختانه کیرشم تمیز بود و کثیف نشده بود
یکی دیگه زد در کونم و گفت خستهههههه نباشی کاندوم پر شده رو از کیرش برداشت و داشت خودشو تمیز می‌کرد
واقعا هم خسته نباشم
کونی که من دادم زن جنده نمیتونست بده
تو همون وضعیت دودول منو دید و گفت همون پسسس
تو کیر نداری مرد کامل نیستی
باید زیر خواب بشی بفهمی مرد بودن یعنی چی!!
منم با اینکه ارضا شده بودم اما تحقیر هاش برام جذاب بود
اونم بعد یکم مکث بلند شد لباساشو پوشید گفت ده دقیقه بصبر بگم رضا هم بیاد
بعدش صحبت کنیم باشه؟
منم تایید دادم و یکم بعد از رفتن رسول رفیقش رضا اومد تو
منو با اون شرت جذب رنگی روی تشک دید و……

نوشته: Samikonii

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...


هوس یا جندگی - 2

با اومدن رضا حالا میتونستم با دقت بیشتری چهرش رو برانداز کنم
یه مرد حدودا ۳۵/۶ ساله قد بلند با هیکل متوسط ریش پرپشت اما کوتاه با موهای کوتاه و مشکی بود
اونم مثل رسول آفتاب سوخته بود
دست چپش تمام تتو و خالکوبی بود و به اصلاح پلمپ بود
چهره مردونه و گیرایی داشت وقتی منو تو اون حالت دید
هیجان رو میشد توی چشماش دید
اومد طرفم نشست و با انگشت های مردونه و کلفتش رون و پاهام رو نوازش میداد و اولین حرفش این بود:
چقدر بی مو و سفیدی!!
با اینکه همون چند دقیقه قبل موقع یه سکس خشن ارضا شده بودم اما شهوت و هیجان بازم بهم چیره شد و بی اختیار دستمو انداختم روی کمر شلوارش و کیرتو از روی شلوار گشادش لمس کردم
سیخ سیخ بود،نمیتونستم تشخیص بدم اندازه رو برا همین با صدا آروم گفتم لخت شو
اونم تو یه حرکت تی شرت رنگ پریده و شلوار کوردیش رو با شورت در اورد و اومد بغلم بدن پشمالو و مردونه ای داشت
موهای سینش رو اصلاح کرده بود شاید دو هفته ازش میگذشت برا همین خیلی بلند یا کوتاه نبود
روی شکمش جای چند تا بخیه و جای چاقو بود و بهش میخوره واقعا چاقو خورده باشه تا خود زنی کرده باشه
از همه مهم تر پاهای عضله ای قوی داشت که دهنم رو آب انداخته بود چون این سبک و فرم پا خیلی حشریم میکنه!
یه کیر سیاه کلفت مثل ماله رسول داشت
سر کیرش نسبت به رسول کوچیک تر بود اما خوده تنه همچنان کلفت بود.
بغلم دراز کشید و شروع کرد به خوردن لبام و منم که مست شده بودم همراهی می‌کردم و اون بین دستشو رسوند به سوراخم و انگشتم می‌کرد که یه لحظه گفت
ای رسول خارتو گاییدم که کونو جر دادی!
مشغول لب بازی و مالش بودیم که بالاخره رفت سراغ سینه و شکمم
انگار از قحطی اومده بود با شهوت و حشر همه جام رو لیس میزد و یکم بعد شورتم رو به سرعت از تنم در آورد با دیدن دودول سیخ شدم یه خنده کرد و گفت: اندازه دول پسر۴سالمه!
پاهامو داد بالا و از لای پا تا سوراخم رو سطحی زبون میکشید که باعث شد صدام بلند شه
همیشه زبون زدن سطح برام جذاب تر بود نسبت به خوردن های عمیق
کار به همین روال ادامه داشت و حدودا یک رب داشت منو میخورد و میلیسید که اومد بالا و کیرشو گذاشت دهنم با کیرش به لبام ضربه میزد و میگفت اوفففف چقدر خوشگلی کصکش
خیلی وقته پسر نکردم ولی تورو خیلی خوشم اومددددد
اوفف بازم میایی بکنمت؟
منم در جواب آه و اوه میکردم و میگفتم اگه با معرفت باشید اره
اونم پرسید مثلا چطور؟ منم گفتم هم خوب بکنید منو هم خرجمو بدین!
اونم یه اوفف کشید و با همون لهجه لری گفت باشه جنده کوچولوووو تو جون بخواه
از وقتی کیرشو کرده بود دهنم سکسش خشن تر شده بود. من خوابیده بودم و اونم روم خیمه زده بود توی دهنم تلمبه میزد و با وزنش به صورتم فشار میاورد تا جایی که اشکم در اومده بود و کیرشو تا دم ورودی حلقم حس میکردم
بعد منو حالت داگی در آورد و کیرشم دم سوراخم گرفت وقتی بهش گفتم کاندوم بزن خیلی سریع و جنگی لباس کار کیرشو تنش کرد و با یه تف گنده کیرشو کرد تو کونم
آه از نهادم بلند شد اونم چون میدونست کونم بازه شروع کرد به تلمبه زدن و کردن
محکم و بدون توقف می‌کرد و هر از گاهی یه چک سکسی به کونم میزد صدام بلند شده بود و اونم تو اوج لذت بود،یکم بعد ازم خواست به شکم بخوابم تا تلمبه بزنه و منم همین کارو کردم
مشغول تلمبه بود و منم باهاش حرف میزدم
میگفتم حال میده؟ اونم میگفت خیلی
میگفتم آخرین بار کی کون کردی گفت قبل ازدواجم
بعد اون دیگه ترک کردم
گفتم ینی تهران کون نکردی؟
گفت نه اصلا فقط گاهی جنده میکنم که اونام سر کلفتی کیرم فقط کس میدن
با حرفاش حشری تر شده بودم برا همین حرفام رو ادامه دادم و گفتم پس زنت چی؟ اون بهت کون نمیده؟
یه لحظه مکث کرد اما وقتی دید اونی که این سوال رو میپرسه یه پسر کونی هست که الان داره بهش تلمبه میزنه
گفت نه!
گفتم چرا؟ گفت تحمل نداره منم دلم نمیاد
گفتم پس سرد مزاج وگرنه خودش بهت میگفت بکن
اونم تو اوج حشر و شهوت با اکران جواب میداد اما و گویا داشت لذت میبرد
میگفت نه اتفاقا خیلی رام هست
گفتم چطور؟ گفت هر ماه که میرم شهرمون هروقت بگم نه نمیاره
پرسیدم مگه با وجود بچه میتونید سکس کنید
اونم گفت بچه رو میفرسته خونه مامانش
منم پا رو فراتر گذاشتم و گفتم: پس تو هم حسابی کصشو پاره میکنی!
با این جمله یه تقه محکم زد که باعث شد جیغم در بیاد و اونم در آن واحد ارضا شد و موقع اومدنش گفت
آررهههه حسابی کصشو پارهههه میکنمممممممم
با شنیدن این جمله و فشار کیرش برا بار دوم ابم اومد و حس میکردم تشک زیرم کاملا خیس شده!!!
یکم بعد وقتی رضا بلند شد متوجه شدم سر کاندوم خونی هست و حتما بخاطر تقه یهویی آخر بود
بعد از تمیزکردنمون ازش آب خواستم اونم بهم داد و زنگ زد رسول و یکم بعدش رسول اومد
همین که داخل شد با زبون خودشون که خیلی متوجه نمیشدم آمار گرفت و رضا هم که خیلی حال کرده بود تشکر کرد
رسول رو کرد بهم و ازم شماره کارت خواست منم بدون رودرواسی شماره کارت رو دادم و اونم ۲ تومن برام واریز کرد!
انتظار انقدر رو نداشتم گفتم نهایت نفری پونصد بدن
اما بعدش رسول گفت ببین ما پنج نفریم
همه حشری و سکس لازم
اگه پایه باشی بیایی همه جوره هوات رو داریم
منم یکم فکر کردم و دیدم بد نمیگه
هم پول خوب میدن
هم سکس عالی میکنن تازه باب میل خودمم هستن
شماره رد و بدل کردیم و این شد آغاز رابطه طولانی منو پنج تا رفیق لر که هیچ فانتزی از زیر دستمون رد نمیشد
که در قسمت بعد جریان سکس با سه تای دیگه رو هم براتون میگم

نوشته: Samikonii

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر


هوس یا جندگی - 3
 

فکر کنم چهار شنبه شب بود که گوشیم زنگ خورد و با نگاه کردن بهش متوجه شدم رسول
بعد از جواب دادن و یه سلام علیک گرم و سکسی ازم خواست برا فردا شب که همو شب جمعه میشه خودمو آماده کنم و برم پیششون
نمیدونم چرا اما حتی یکبار هم ازش نخواستم عکس اون سه تا رفیق دیگش رو بده با اینکه ظاهر همیشه برام اولویت بود
فرداش که از خواب بیدار شدم رفتم حموم و حسابی به خودم رسیدم جز ته ریشی که داشتم هیچ مویی تو تنم نبود.
با یه ژیلت و کف اصلاح اون یه ذره موی صورتم رو هم اصلاح کردم
با خودم میگفتم فقط چند جلسه دیگه لیزر لازمه تا از شر این موها خلاص شم!
بعد حموم یه دستی به ابرو هام کشیدم هیچوقت زیاد بر نمیدارم اما همیشه تمیز مرتب میکردم
تا شب دل تو دلم نبود میخواستم یه ست سکسی بپوشم و غافلگیرشون کنم!
رنگ قرمز اکثر مردا رو تحریک میکنه منم از داخل کمدم یه جوراب شیشه ای قرمز بلند در آوردم که تا رون پام بالا میومد یه شورت توری قرمز رنگ یا یه لباس خواب پارچه ای قرمز برداشتم
تو فکرم بود آرایش کنم!
میخواستم همون اول مشخص بشه چقدر جندم
شب حدود ساعت ۸ که شد یه دور دیگه دستشویی رفتم
و یه آرایش ملایم کردم و یه لنز آبی گذاشتم!
خودمو با اسپری و عطر خفه کرده بودم!
جوراب و شورت رو پوشیدم یه شلوار تنگ سفید که خیلی وقت بود نپوشیده بودم پوشیدم با یه تیشرت مشکی
لباس و کاندوم و ژل و چند قلم لوازم آرایش و توی کوله گذاشتم و اسنپ گرفتم که برم برا جندگی!
بابام که ماموریت کاری بود و حالا حالا ها نمیومد مامانم که شیفت بود پس بدون دردسر در جنده ترین ورژن خودم آماده شدم و برا اینکه کسی تو کوچه منو نبینه اسنپ رو جلوی در گرفتم از قبل به رسول گفته بودم که برن حموم و به خودشون برسن دوست ندارم با بدن کثیف عرقی کونم بذارن
اونم تایید کرد بود حرفمو
تو فکر سکس و برنامه هام بودم که متوجه نگاه های سنگین راننده اسنپ شدم!
یه مرد جا افتاده با ریش خیلی بلند و ابرو های خشن که باعث شد دلم هوری بریزه پایین
چشمش از تو آینه بهم بود نمیتونستم تشخیص بدم خوشش اومده و نظر کرده بهم یا از اینکه یه پسر آرایش کرده بدش اومده!
با استرس بالاخره نگاهمو از آیینه بهش دوختم!
بعد چند ثانیه مکث گفت وقت داری؟
با لرز حاکی از استرس گفتم چطور؟
گفت خونم خالیه
بریم سریع یه حالی بهم بده ببرمت مقصدت
تو که اینکاره ای از قیافت مشخص یه حالم به من بده!
گفتم نه وقت ندارم باید سریع برم مقصد
گفت اینجایی که زدی اطراف بازاره
جای باکلاسی نیست
الانم بازار تعطیل یحتمل هم مهمونی نمیری چون اونجا یا انباره یا خونه کارگری یا مغازه که الان تعطیل
پس داری میری کیر چند تا کارگر شهرستانی آباد کنی
بیا کیر منم آباد کن!
تو ذهنم میگفتم چه غلطی کردم ارایش کردم ببین انگشت نما شدیم
که با صدای بلندش به خودم اومد که گفت چیکار میکنی کونی؟
بریم بکنمت یا ببرم بکنمت؟
دیگه متوجه شدم اگه نخوامم زوری میکنه که از ناچاری تایید دادم و به رسول پیام دادم ترافیک دیر تر میرسم
خونش سر راه تو مسیر بود و سر پنج دقیقه وارد یه پارکینگ شد و بعدش گفت سریع پیاده شو کونی تا کسی ندیده
بعدش طرف آسانسور رفتیم و بعد سوار شدن مستقیم رفتیم طبقه آخر ینی پنجم
آپارتمان پنج طبقه هر طبقه سه واحد بود
در واحد رو که باز کرد منو با عجله کشید داخل یه خونه کوچیک و معمولی بود ازش پرسیدم زن داره که گفت نه بهش گفتم شروع کنیم؟ عجله دارم اونم همونجا شروع کرد لخت شدن حالا که دقت کردم دیدم واقعا هیکلی بود قد بلند و چهارشونه عضلانی بدنش پره تتو بود وقتی شورتش کشید پایین یه لحظه کونم تیر کشید
به همچین هیکلی همچین کیری میومد
دراز و کلفت و سفید
گفت سریع مشغول شو کونی
سریع زانو زدم و شروع کردم خوردن و بعد چند دقیقه وقتی رو مبل خوابیده بودم روم خیمه زده بود و بدون توجه به من تا ته حلقم تلمبه میزد که اشکم در اومده بود
بعد شاید ده دقیقه که یه ساک دارکوبی و پر تف و حلقی زدم
گفت بکش پایین قمبل کن و گفت همینجا صبر کن و یکم بعد دیدم با کاندوم از تو اتاقش اومد
وقتی منو لخت با جوراب و شورت توری دیدی هنگ کرد و گفت مادرجنده تو از کجا پیدا شدی امشب اخه !
با یه شهوتبالایی یه تف انداخت رو کونم
و بعد چند بار انگشت کردن
کیرشم نم نم جا کرد بهم
بعد چند ثانیه شروع کرد تلمبه زدن و اولین صدایی که ازم بلند شد محکم زد در کونم و گفت خفه شو ننه پولی
همسایه میشنوه!
خلاصه این آقا با نهایت توانش حدود یک ربع بهم تلمبه زد و حتی یه جا شورتش رو کرد توی دهنم که صدام در نیاد چون خیلی محکم می‌کرد جوری که صدای تلمبه هاش کل خونه رو پر کرده بود و دست آخر که آبش اومد گفت جم کن خودتو ببرمت سر قرارت جنده!
رفتم دستشویی یه آبی به صورتم زدم آرایشم خراب شده بود
برا همین سریع یه آرایش کردم و از خونه زدیم بیرون و بهم گفت جلو بشین و منم گوش دادم تو مسیر چند بار انگشتم کرد و گفت لباس برا کی بود منم الکی گفتم مامانم و اونم یه جون گفت پس واجب شد ننتو بگام لابد جندس که از این لباسا داره!
گفت چیکارس؟ گفتم پرستاره
یه خنده ای کرد و گفت اوه اوه پس حسابی به دکترا و پرسنل بیمارستان کس میده جنده خانم!
دولم راست شده بود و منتظر بودم برسم و با کون دادن ارضا بشم!
دست آخر بعد یک ساعت تاخیر ساعت ۱۰ شب رسیدم تو و کل مسیر رسول چند بار زنگ زد که آقای راننده که اسمش محمد بود متوجه داستان شد و گفت من تنها زندگی میکنم
گاهی هم رفیقام هستن هروقت گفتم بیا کون سفیدت رو جر بدم فهمیدی؟
منم اکی دادم و موقع پیاده شدن وقتی رسول اومد که حساب کنه محمد با خنده گفت حساب شده داداش!
منم سرمو انداختم پایین وارد راهرو خونه شدم
رسول هم وقتی اومد داخل دستمو گرفت گفت پس ترافیک بود اره؟
منم خندیدم
اونم همونجا شلوارش رو کشید پایین و گفت بخورش جنده
منم بدون هیچ حرفی شروع کردم کیر سیاه و کلفت رسول رو خوردن یه چند دقیقه در حال ساک زدن بودم که در اتاق باز شد و دیدم یه مرد قد بلند اومد بیرون
اونجا فهمیدم رفیقش رحمان هست
بلند گفت ای رسول تک خور که باعث شد بقیه رفیقاش بریزن بیرون و تماشا کنن و بخندن
اون وسط رسول منو برد داخل اتاق و درو بست و گفت کارم تموم شد بعدی بیاد
شروع کرد ب لخت شدن و منم تو این فرصت لخت شدم که با دیدن ست قرمز سکسی تنم یه طرفم حمله ور شد و شروع کرد به مالیدن بدنم اصن دیگ وقت نکردم لباس خواب رو بپوشم
مدام فحش میداد و میزد رو کونم
اونم حدودا ده دقیقه منو تو حالت داگ استایل بکوب کرد و بعدش با سوراخ باز ولم کرد و رفت
پشت بندش رفیقش رحمان اومد
قد بلند بود چشمای سبز و ریش جو گندمی داشت چهره مهربونی داشت
وقتی کیرشو میخوردم چشماش رو بسته بود و با دستای بزرگش سرمو رو کیرش حرکت میداد
یه کیر سفید و معمولی داشت که وقتی کرد تو کونم صدام در اومد اون شب رحمان منو از همه طولانی تر کرد و تقریبا ساعت۱۲ بود که آبش اومد و وقتی حالت سرپا بودیم ابش بالاخره اومد و ازم تشکر کرد و رفت نسبت به بقیه کم حرف تر و سر به زیر تر بود
بعد رحمان رضا اومد و با اونم یه سکس داغ کردیم و بازم موقع سکس از زنش صحبت کردم تا غیرتیش کنم اونم دست آخر با تلمبه زدن توی دهنم ابشو ته حلقم خالی کرد و رفت
خیلی خسته بودم اما هنوز دو نفر مونده بودن
نفر چهارم مهدی بود
از نظر قدی از همه کوتاه تر بود ولی بازم از من بلندتر بود
ریش پر پشت و مشکی داشت چهره خیلی مردونه و جا افتاده ای داشت و ابرو های یکم پیوندی اما همچنان کیسم بود وقتی کیرشو در آورد یه کیر سیاه و پشمالو داشت که یه ضرب کرد توی دهنم یه لحظه اتفاقی دندون زدم
که کیرشو کشید بیرون و محکم خوابوند زیر گوشم!
برق از سرم پرید که گفت مادر جنده پول بهت میدم که درست خدمت کنی جنده دو هزاری و بعدش دوبار کیرشو تو دهنم جا کرد
با مهدی خاطرات زیادی دارم حتی یکبار با داداش منو دو نفری کردن ولی اون شب اولین سکسم باهاش بود و خشونت زیادش منو حشری می‌کرد!
وقتی کیرشو تو کونم جا کرد دستشو گرفت جلو دهنم و جوری تلمبه میزد که انگار دشمنشم
حتی شورت خوشگلمو پاره کرد و محکم میزد در کونم رسما دادم بلند شده بود که آبش اومد و هم زمان آب منم با شدت پاشید و بعد دیدن این صحنه کیرشو از کاندوم در آورد منو خوابوند زمین و کیرشو کرد دهنم و ته مونده آبش رو به خوردم داد و گفت بیا اوبی اینم جایزت
بعد از رفتنش دیگه نا نداشتم!
داشتم میمردم از خستگی ساعت دو شب بود و هنوز یه نفر مونده بود
در آخر مسعود اومد
مسعود چهارشانه قد بلند با تیپ و سیس لاتی بود ریش کله قندی و موهای کوتاه و گوش شکسته گویا زمانی کشتی گیر بود
وقتی کیر کلفت و سفیدش رو ساک میزدنم نوازشم می‌کرد و میگفت حسابی جر خوردی و منم تایید میکردم
مسعود تنها کسی بود که بدون کاندوم کونم گذاشت
هرچی اصرار کردم قبول نکرد که نکرد
البته هیچ مشکلی هم پیش نیومد اما حجم زیادی از آب رو تو کونم تخلیه کرد و بعد اون که خودمو تمیز کردم از رسول خواستم برام ماشین بگیره برم خونه اما قبول نکرد و گفت شب باید بمونم
همانطور هم شد و ساعت شیش صبح با صدای رسول بیدار شدم که منو زیر پتو یه راند دیگه کرد و پشت به پشت به بقیه پاس داد و جالب این بود
پنج تا مرد گنده زیر یه سقف زیر پتو خواب بودن یکی یکی و به نوبت داشتن منو می‌کرد و من با آه و ناله التماس میکردم ابشونو بیارن و همین به نوبت ادامه پیدا می‌کرد
دست آخر به هر زحمتی بود خوابیدم و ساعت۱۱ صبح با صدای مسعود از خواب بیدار شدم
بعد یه صبحانه مختصر مسعود بازم ازم سکس خواست که قبول نکردم
اما به نمایندگی از بقیه برام ۷ تومن پول کارت به کارت کرد و منم از خونه زدم بیرون تا دو هفته آینده با هیچکدومشون سکس نکردم
و تصمیم گرفتم این دفعه جوری برم که همشون با هم نباشن چون هندل کردن این همه آدم آسون نبود
توی قسمت بعد خاطره شمال رفتنمون رو تعریف میکنم
امیدوارم حال کرده باشید و لذت برده باشید
نظراتتون رو میخونم حتما.

نوشته: Samikonii

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18