رفتن به مطلب

داستان سکسی خواهر زن


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


خواهرزن پرادعا
 

سلام دوستان من کوروش هستم بلد نیستم داستان بنویسم ذهنم انقدر که جق زدم مخدوش شده تا حالا کس ندیدم آدم کسخلی هستم و هر چیزی که اون دسته از دوستانی که داستانها را می خونن و فاز ادم مثبت بر میدارن و انواع و اقسام فحش ها را میدن برای اونها گفتم خوب دوست من تو که غیرتی بیجا میکنی میای تو سایت کون باز

سلامی دوباره به عزیزان حشری سایت کون باز
کوروش هستم ۳۷ ساله ۱۶ ساله ازدواج کردم اوایل ازدواجم کلا فکرم درگیر کار بود استه میرفتم استه میومدم زیاد حواسم نبود به اطرافم صب ساعت ۶ مغازمو باز میکردم ساعت ۱۱ می بستم تا یه ۱۲ سالی از ازدواجم گذشت یروز خواهر خانمم (راستی همیشه با پریناز خواهر خانمم دعوا داشتم سر این که دستی پول میگرفت و برای پس دادنش دیوونم میکرد تا برگردونه یه شوهر بی بخار هم داشت که دیگه بدتر سال به۱۲ ماه من و پریناز قهر بودیم خانمم هم میگفت نده بهش مگه کرم داری در ضمن دادی بهش به من ربطی نداره
حق نداری به من بگی پشت دستمو داغ کردم ولی دوباره دلم نمیومد کارشو راه نندازم خدا شاهده نه بخاطر چیزی اصلا ربطی نداشت چه داداش خودم و چه برادر خانمم و کلا فامیل دلم نمیومد اگر میشد کاری راه بندازم و بتونم چه اقتصادی و چه کلا بدون اقتصادی دلم نمیومد راه شون نندازم تقریبا همه خوش حساب بودن جز باجناقم که همیشه پشت پریناز قایم میشد منم لجم می گرفت حتی یه تشکر خشک خالی هم نمیکردن ولی چون خودم از راه انداختن کارشون لذت می بردم و آرامش میگرفتم دوباره راه می انداختم کارشونو)
یروز بعد ۱۰ سال پری خونمون بود دیدم وای چقد این دخی خوش هیکل زیاد قیافه نداشت ولی عاشق هیکلش شدم و گذشت .
سال ۹۷ خانمم حامله بود و پری با من قهر بود ولی برای کمک به افی خانمم تقریبا ۴ روز هفته خونمون بود یروز از سر کار اومدم صدا زدم کسی خونه نبود فقط دیدم افی حمومه گفتم عجب خریه این پریناز حالا که باید این بشر خونه باشه نیست شاید بحثشون شده طبق معمول گفتم بیخیال حالا خودم میرم میشورمش لباساما کندم رفتم دم در حموم در زدم چفت در حموم خراب بود باز شد حتی شورتمو کندم
رفتم تو وای انگار که برق بگیرتم دیدم پریناز زیره دوشه
توان اینکه تکون بخورمو نداشتم خشکم زده بود از ترس پرینازم بدتر از من همینطور به ت ت پ ته افتادم و میگفتم پ پ پری بخ بخدا دا فک کر کردم افسا افسانه تو حمونه و یسری حرفای دیگه که اصلا یادم نی اونم بدتر از من فقط یه دستشو گذاشته بود جلوی سینش و یه دستشو جلوی کسش یواش اومدم برم بیرون که همچین لیز خوردم که با سر افتادم کف حموم که صدای سرم گف گوم زیاد دردم نگرفت ولی پریناز هول کرد و اومد جلو ببینه چی شدم منم حالا دیگه خودمو زدم به فیلم بازی کردن و شروع کردم
گفتم پری بخدا نمیدونستم حرفمو قطع کرد و گف
بابا ول کن فهمیدم سرت چی شد همینطوری که دستم زیر دو پاش بود فرصتو غنیمت شمردم و اوردم بالا دستمو که قشنگ بین قنبلاش و کسش کشیدم قشنگ برق تو چشمای جفتمون مثل رعدو برق بود خدا وکیلی
دیگه پری گفت تکون نخور تا سرتو بمالم گفتم نه حالا مامانت و افسانه میان راستی چرا کسی خونه نی منم گول همین خونه نبودن کسیو خوردم که پری حرفمو قطع کرد و گف افی یه کوچولو دلش درد گرفت زنگ زدیم بهت جواب ندادی منم یه اسنپ گرفتم با مامان و جمال (برادر خانمم)رفتن بیمارستان یه کم هول کردم که ادامه داد نه نگران نشو بچت مثل خودت خیلی شیطونه . که من از این حرفش خیلی خوشم اومد
انگار قند تو دلم آب شد گفتم به شیطنت خالش که نمیرسه نمیدونم چی شد دستم دیگه مال خودم نبود
شروع کرد دستمو میگم کون پری رو ماساژ دادن و ضربان قلبم مثه چی میزد پیش خودم گفتم حالا میزنه زیر گوشم و یه تف میندازه تو صورتم میگه خاک تو سرت و زنگ میزنه به افی و همه چی رو میگه ۳۰ ثانیه خیلی غیر قابل وصفه هم تو اوج لذت بودم هم تو اوج
ترس ۳۰ ثانیه چشممان دوخته شده بود به هم و هیچ حرفی رد و بدل نشد یواش یواش دیدم دستم داره از اب پری پر میشه و از خجالت چه من و چه اون سرخ شده بودم ولی تا حالا همچین لذت همراه با ترسی را تجربه نکرده بود تقریبا یخمون آب شد و رومون باز شد من گفتم پری اجازه هست اونم با صدای لرزون گف اجازه منم دست تو شوهرخواهرم داداشی جونم
به جان خودم تا اینو گفت مثل این گشنه ها افتادم به خوردن گردنش تا حشری ترش کنم من انقد میخورم دخترا را تا به حد جنون برسونم پارتنر مو تا خودش به بکن منو همینم شد یه ۱۵ الی ۲۰ دقیقه از نوک پاش تا کون و کس خلاصه همه جاشو خوردم فقط آب بود که میومرد سریع من دوش گرفتم و اومدم بیرون و پری هم همینطور اومد بیرون بدون معطلی زنگ زد به افی تا امار بگیره که خوشبختانه تازه داروخانه بودند و تا خانه هم یه ۲۰ دقیقه بود و تازه گرفتن اسنپ
که شروع کردم حرف زدن با هم ولی روم نمیشد تو روش نگاه کنم اونم بدتر از من منم یواش گفتم پری خیلی ضایع ست افی هم تیزه من میرم یه ساعت بیرون و یه زنگ میزنم افی میگم میخوام برم استخر شاید تا آخر عمرش یادش نره بگه من مریض بودم تو رفتی استخر ولی خیلی بهتر از اینه که دستم رو شه جلوی افی
پایان

تازه ماجرای منو پریناز شروع شد اگه خیلی فحش دادید ادامه میدم داستانهای دیگه رو بالاخره میدونم
ما ایرانی ها عاشق فحش هستیم چه خوب چه بد
فحشو باید بدیم دمتون گرم
اگه پسرید انشالله کیرتون براتون کارو در بیاره
اگه دخترید بابا این کس و کون امانته دستتون دله
این پسرها و مردها را شاد کنید در ضمن خودتون که بیشتر حال میکنید
قربون کونتون دخترا

نوشته: کوروش

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18