رفتن به مطلب

داستان سکس گی دوران جوانی


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


طعم کیر زیر زبونم مونده
 

زیاد وقتتونو نمیگیرم، اسمم حمید هستش و الان که این خاطرات رو مینویسم نزدیک 30 سالگی هستم. نمیدونم چرا اخیرا سوراخم هوای کیر کرده یاد کون دادنام توی نوجوانی افتادم گفتم تجدید خاطره ای بکنم و برای شما اینجا بنویسم شاید لذت بردید. از بچگیم خاطرات زیادی در یادم نیست بجز چند تصویر کوتاه که تو محله قدیم کودکی بودیم یادمه پسر بزرگ همسایه که اون زمان فکر میکنم 17/18 سالش بود منو میبرد به خونشون و باهام ور میرفت نمیدونم دقیقا چند سالم بود ولی مطمئنم مدرسه نمی رفتم شاید 6 سالم بود که منو میبرد خونشون. از چیزایی که یادمه درد اولین باری که سعی کرد کیرشو توی کونم فرو بکنه وقتی روم دراز کشیده بود قشنگ یادمه رو به روی صورتم فرش خونشون بود و سولاخم داشت درد میگرفت یا چند باری به هوای قایم باشک منو برد زیر پتو و بهم لاپایی زد.
همین کار های کوچیکی که اون حرامزاده کرد جرقه ای شد برای این که کونی بشم. دقت کنید نمیگم گی چون اصلا تو فاز دوست پسر داشتن و احساسات دخترونه نیستم صرفا کون دادنو دوست دارم به قول خودمون اوب دارم. خلاصه سرتونو درد نیارم چند سالی خودم پیش قدم کون کونک بازی و انگولک کردن بچه های فامیل میشدم و یکی دو نفر رو یه مدتی هم فاز خودم کردم ولی زیاد اهلش نبودن نه مال کون دادن بودن نه خوششون میومد کون من بذارن. گذشت و رسیدم به سن 15/16 سالگیم، محلمون عوض شد و یه خونه ویلایی خریدیم و همونجا چندین سال موندیم.
تو اون محل یه همسایه داشتیم دوتا برادر بودن و یک مادر مطلقه، برادر کوچیکه (سعید) که هم سن من بود، برادر بزرگتر اون موقع سربازی بود و مادرشونم توی یک شرکت کارگر بود برای همین یه مدتی همیشه خونشون صبح تا ظهر پاتوق ما بود. ما یعنی اکیپ دو سه نفری دوستام که شامل من و سعید و علیرضا و محمد میشد.
اوایل که هنوز تو محل جا نیوفتاده بودیم پام به خونه سعید باز نشده بود خبر نداشتم که اینا هم آره…! بازی همیشگیمون در کنار گل کوچیک و غیره قایم باشک بود غروبا تا ساعت 10 11 شب با بچها تو کوچه قایم باشک بازی میکردیم و انصافا لذت بخش ترین دوران نوجوانیم همون زمان بود. اولین صحنه ای که از کون کونک بازی این لاشیا دیدم و متوجه شدم اینا هم اهل دل هستن توی همین قایم باشک بازی هایی که میکردم اتفاق افتاد. خاطرمه یک روز نزدیکای غروب بود توی داشتیم بازی میکردیم من و سعید و علیرضا رفتیم توی یک زمین خالی بین دو تا خونه به اصطلاح بهش میگفتیم خرابه قایم شدیم پشت یک تپه خاکی که چند سالی بود اونجا مونده بود. علیرضا داشت از بالا مثلا دیده‌بانی میداد سعیدم پشتش ایستاده بود منم نظاره‌گر این صحنه بودم که یهو سعید شلوار علیرضا رو تا نصف لپ کونش کشید پایین و با انگشت شصتش شروع کرد به ماساژ دادن سوراخ کون علیرضا. آقایی که شما باشی من با دیدن این صحنه آب تو دهنم جمع شد کیرم تا آخرین جایی که میتونست راست شد. از سعید بخوام بگم یک پسر به نسبت قد بلند تر و تو پر تر از همسن های خودش، صورت واقعا جذاب که به مادرش رفته بود و کلا از همه توی محل پر زور تر بود و به قولی آلفای اکیپ بود.
برگردیم سر صحنه، سعید داشت سولاخ علیرضا رو انگشت میکرد و منم داشتم با حشر تمام به این صحنه نگاه میکردم که سعید برگشت با من چشم تو چشم شد انگار که یک کار عادی داره میکنه گفت الان علیرضا داره 50 درصد لذت میبره. میخواین بدونین واکنش من چی بود؟ هیچی همینطوری زل زده بودم به صحنه و داشتم از حشر و هیجان و خجالت سرخ میشدم و خایه کرده بودم از این که چرا علیرضا دست سعید و پس نمیزنه. که صحنه با اومدن گرگ بازی خراب شد و اون دوتا یهو دوییدن که سک سک کنن منم به طبع اونا شروع کردم به دویدن ولی تمام مدتی که داشتم میدویدم فکر و ذکرم صحنه ای بود که دیده بودم.
بعد از اون اتفاق دیگه پای من خونه سعید باز شد با علیرضا و محمد میرفتیم خونه سعید یک مشما پر از دی وی دی های فیلم صحنه دار رو خالی میکرد کف اتاقش و توی لپ تاپش برامون پخش میکرد. اون زمان توی اون محله سطح پایین ما اصلا نمیدونستیم لپ تاپ چی هست اونا هم ماهواره داشتن هم اینترنت! الان که کلی از اون زمان گذشته تازه میفهمم چطور سعید انقد از بچه های همسن خودش میفهمید، همیشه تو اینترنت سرک میکشید و فیلم میدید.
سرتون رو درد نیارم دیگه کارمون شده بود رفتن خونه سعید و فیلم صحنه دار دیدن و توی ماهواره به اصطلاح سوپر دیدن و جق زدن. چیزی که همیشه اون زمان مثل سگ توی کفش بودم کیر بلند و کلفت سعید بود که به نسبت کیر های ما خیلی مردونه تر بود. جالب این که اون زمان تنها کسی که توی جمع آب کیرش میومد سعید بود و اون بود که مارو با قضیه باردار شدن زن و این کسشعر ها آشنا کرد.
مدتی از رفت و آمد من به خونه سعید می گذشت که فهمیدم این دیوثا هنوز آس خودشون رو رو نکردن اونم کون کونک بازی و ساک زدن برای همدیگه بود، ولی مثل اینکه هنوز به من اعتماد نداشتن جلوی روی من این کارارو نمیکردن به طرز خیلی مسخره ای منو مثلا گول میزدن بمونم توی هال، خودشون نوبتی میرفتن توی اتاق خواب سعید و اونجا کارشون رو میکردن ولی فقط جق زدناشون جلوی من بود نمیخواستن رو بکنن کون همدیگه میذارن.
یه مدت همین منوال می گذشت پاتوق جقمون شده بود خونه سعید اینا تا برادرش از خدمت ترخیص شد و دیگه کمتر میتونستیم بریم خونشون، اون زمان تازه ون های سبز رنگ تاکسی داشت وارد خط تاکسیرانی میشد و برادر سعید یکی از این ون های تاکسی خریده بود، یه مدت که از فاز نو بودن ماشین گذشت به سعید سوییچ ماشین رو میداد شبا با بچها اونجا رو پاتوق میکردیم، میرفتیم اونجا سعید گوشی لمسی یا لپ تاپش رو میاورد توی همین سایت کون باز داستان سکسی میخوندیم. اون روزا کارمون شده بود صبح تا ظهر بازی کردن و شبا جمع شدن تو ماشین داداش سعید و جق زدن. یه شب که طبق معمول داشتیم قایم باشک بازی میکردیم منو سعید رفتیم ته کوچه قایم شدیم که از قضا لامپ تیر برق هم سوخته بود و ته کوچه ظلمات بود، پشت ماشین یکی از همسایه ها قایم شده بودیم و من داشتم مثلا دیده بانی میدادم و الان که دارم فکرشو میکنم واقعا کرم از خودم بود که کونمو مثل جنده ها داده بودم عقب که سعید بهش توجه کنه، که خودمونیم اصلا پسر اسکلی نبود قشنگ منظورمو گرفت و بدون هیچ حرفی دستشو کرد تو شرتم…
وااای دستم روی صندوق عقب ماشین بود کونمو تا جایی که میشد داده بودم عقب و سعید داشت سوراخ کونمو با انگشتش میخاروند، فقط یه ابنه ای میدونه چه لذتی داره انگشت شدن. اونم وقتی که کونت عملا فابریکه و میخاره. سعید داشت با سوراخم بازی میکرد و من تو فضا بودم عملا که سکوت فضا با حرفی که سعید زد شکست:
-امشب میای تو ون؟
با حشر فراوان و صدای لرزون گفتم آره بعد شام میام
-زیر اندازم بیار
+باشه
سعید دستشو از شلوارم کشید بیرون و دیگه اشاره ای هم به این اتفاق نکرد و رفتیم برای ادامه بازی و سعید جلوی بچها اصلا رو نکرد که ته کوچه چیکار کردیم. بعدم رفتم خونه شام بخورم ولی در تمام این مدت تو عروس شدنم توسط سعید بودم.
شام خوردم نزدیکای آخر شب بود به ننه آقام گفتم میرم با بچها تو ون بشینم یه زیر انداز داشتم که شبا با بچه بیرون می نشستیم میبردمش انداختم زیر بغلم و رفتم در خونه سعید اینا، الان که فکرشو میکنم سولاخم از حشر آتیش میگیره از این که خودم زیر انداز برداشتم ببرم که روش دراز بکشم کون بدم.
پر حرفی نکنم زنگ زدم سعید اومد پایین سوییچ رو برداشت رفتیم توی ماشین نشسته بودیم روی صندلی کنار همدیگه و سعید گوشیشو دراورد طبق معمول پورن یا همون سوپر خودمونو بذاره، متاسفانه مثل خیلی از دوستان که حافظه تصویری دارن یادم نمیاد واقعا پورن چی بود فقط یادمه عین اسکلا ازش پرسیدم چرا بچها نیومدن؟ که گفت بچها نمیان.
جق زدن جمعی برامون یه چیز عادی بود ولی تا حالا به کیر همدیگه دست نزده بودیم به هرحال نمیدونم سر خجالت بود یا چی دوتایی داشتیم از روی شلوار کیرامونو میمالیدیم و فیلمو نگاه میکردیم. من سولاخم دل دل میزد آب دهنم هی ترشح میشد و حشر کل وجودمو گرفته بود داشتم کیرمو میمالیدم که سعید گفت بیا برا همدیگه جق بزنیم. کیر کلفتشو که هنوز بعد این همه سال تو کفشمو از شلوارش در اورد منم همین کارو کردم دستمو دور کیر قطورش حلقه کردم و بالا پایین میکردم.
تا حالا کیر به این کلفتی دستم نگرفته بودم خدای من گرماش سفتیش هر پسر نوجوونی رو کونی میکرد سعید با یه دست گوشی رو گرفته بود با دست دیگه کیر منو، کیر من به نسبت بچه های محل نه زیاد کوچیک بود نه زیاد بزرگ سایز معمولی بود ولی سعید که نسبت به ما هیکلی تر بود دستای بزرگ تری هم داشت کیرمو توی دستش غیب کرد، کیرم تو مشتش بود و داشت برام میمالید و انقدر تو حشر بودم که یادم رفته بود با کیر سعید بازی کنم فقط توی دستم گرفته بودمش.
تو همین صحنه بودیم که سعید دستشو از زیر تخمام رسوند به سوراخ کونم و من با یه آه ریز چراغ سبز کونمو به سعید دادم.
سعید گوشیشو داد دستم نگه دارم خودش با یه دست با سوراخم بازی میکرد با دست دیگه کیرمو میمالید و آروم آروم داشت مراحل اوبی کردنمو پیش میبرد و منم اختیارمو مثل یه دختره باکره که شب زفافش باشه دادم دستش، گفت بلد شو زیر انداز و پهن کن بی چون و چرا بلند شدم نا خوداگاه شلوارمو کشیدم بالا الان که بهش فکر میکنم میبینم چه تخمی داشتیم وسط کوچه تو ماشین میخواستیم سکس کنیم حالا درسته محل ما کلا خلوت بود ولی اگه یکی از همسایه ها هوس می کرد بیاد بیرون آبرومون رفته بود.
خلاصه زیرانداز و انداختم و بدون اینکه دستوری از سمت سعید صادر بشه خود جوش دراز کشیدم کف ون سعید رو زانو نشست پشتم و شلوارمو کشید پایین و منم انگار که اوبی فابریک شم صدام در نیومد.
سعید با صدای آهسته:
-کونتو باز کن
دستامو بردم پشت تا جایی که میتونستم کونمو باز کردم و سوراخمو انداختم بیرون تا اون موقع زیاد کون کونک بازی کرده بودم ولی تا حالا کیر توی کونم نرفته بود اون بچه سال هایی که باهاشون کون کونک بازی میکردم فقط سر کیرشونو میذاشتن روی سولاخ ولی داخل نمیکردن و اون اولین تجربه کون دادنم به معنی واقعی بود.
سعید دوتا تف بزرگ انداخت رو سوراخم…الان که بهش فکر میکنم نفسم بند میاد یهو یه سرمای باحالی از سوراخ کونت به کل بدنت ارسال میشه…
-ول کن کونتو
با دستش لپای کونمو گرفت و دو لپ کونمو به همدیگه میمالید که قشنگ چاک کونم خیس بشه. صدای ملچ ملوچ لپ کونم و نفس نفس زدن های از رو حشر سعید فضای ماشینو پر کرده بود.
یه دستشو گذاشت زمین با دست دیگش کیرشو گرفت تنظیم کرد روی سوراخ کونم…وای حس گرمی کیرش لای کونم بعد از این همه سال هنوز از زیر زبونم نرفته سر کیرشو گذاشت رو سوراخم و شروع کرد به آروم فشار آوردن و عقب جلو کردن
-شل کن درد نداره
سعی میکردم سوراخمو شل کنم ولی ناخوداگاه هی سفت میشد. سعید هی کیرشو درمیاورد تف مینداخت لای کون و دوباره سر کیرشو میذاشت رو سولاخ و آروم فشار میداد تا اینجا هنوز دردی بهم وارد نشده بود ولی فشار و سنگینی وزن سعید یکم داشت اذیت میکرد و کیر خودم زیر بدنم روی زبری زیر انداز کشیده میشد کمی درد میگرفت.
تو همین موضعیت بودیم که سعید تصمیم گرفت پردمو بزنه سر کیرشو گذاشت رو سولاخم و شروع کرد آروم وزنشو انداختن روم…
چشمتون روز بد نبینه درد؟ کاش فقط درد بود! عملا به گوه خوردن افتاده بودم کون فابریکم داشت آروم آروم باز میشد و دردش داشت نفسمو میگرفت سعید مادر جنده که بلد بود چطوری کون بکنه هی کیرشو در میاورد تفای لای کونمو با سر کیرش هدایت می کرد به سوراخ و دوباره سعی میکرد فرو کنه تو و منم هم به خاطر اینکه صدامون بیرون نره هم مصمم شده بودم کون بدم هیچ اعتراضی نمی کردم و صدام در نمیومد به خودم اومدم دیدم سعید کاملا رومه و اینقدر کیرش رفته توی عمق کون که سر کیرم یه سوزشی حس میکردم. سعید کاملا روم دراز کشیده بود و وزنش روم بود تمام قامت کیر کلفتش بی حرکت داخل من بود.
نفس های سعید روی گردنم بود و من چشمامو از خجالت بسته بودم و هیچ مکالمه ای بینمون رد و بدل نمیشد. تو همون حالت که کیرش کاملا توم بود شروع کرد به بیشتر فشار آوردن به عمق کونم شاید با این کار میخواست بیشتر جا باز کنه ولی هرچی که بود همین کارش باعث شد رودهام تا جایی باز بشه که دراز ترین کیر ها رو توی خودم جا بدم.
دیگه داشتم به این وضعیت و دردش عادت میکردم که اقدام به درآوردن کیرش کرد و اونجا دوباره فهمیدم چه گوهی دارم میخورم وقتی داشت کیرشو می اورد بیرون ناخودآگاه سوراخم حالت ریدن گرفته بود و خودمم فشار میدادم سمت بیرون همین که کیرش کامل از سولاخم در اومد یه گوز کوچیک دادم تا اون لحظه هیچ صدایی ازمون در نیومده بود که من گوزیدم و سعید پشت بندش یه خنده پیروزمندانه زد و با صدای آروم یه جوووون کش داری گفت ولی من کماکان لال بودم. دستشو گذاشت روی کونم شروع کرد با انگشت شصتش سوراخمو انگشت کردن و من دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم شروع کردم نفس نفس زدن که سعید طوری که صداش بیرون نره گفت:
-الان داری 50 درصد لذت می بری، میخوای بکنمش 100 درصد؟
که قطعا من جوابی جز سکوت نداشتم
-میخوای لذتتو 100 درصد کنم؟؟
+آره
-کونی خودم میشی، باز کن کونتو
بدون هیچ حرفی اطاعت کردم دستامو بردم پشت،حس وقتی رو داشتم که تازه ریدم، کونمو تا جایی که میشد باز کردم سعید یه تف دیگه انداخت رو سوراخم و کیرشو گذاشت رو سوراخ و آروم باهاش سوراخمو ماساژ میداد، آروم آروم دوباره سر کیرشو فرو کرد تو این بارم درد داشت ولی خارش دوباره پر شدن سوراخم به دردش می ارزید.
کیرو فرو کرد تو وزنشو انداخت روم و کم کم شروع کرد به تلمبه زدن و اونجا تازه وقتی بود که من فهمیدم لذت واقعی زندگی یعنی چی… هیچکس تا کون نده و واقعا اوب نداشته باشه نمیتونه درک بکنه چه لذتی داره یه کیر کلفت و مردونه توی کونش عقب جلو میشه چه حسی داره تازه وقتی وزن هیکلشم روت باشه…
سعید داشت آروم توم تلمبه میزد و من دیگه به کیر عادت کرده بودم و رو ابرا بودم که سعید شروع کرد به دم گوشم نجوا کردن:
-ازین به بعد هر وقت بهت گفتم بیا خونمون بهت حال بدم اینجا خوب نمیشه، بعد مدرسه بیا خونمون به مامانت بگو باهم دیگه درس میخونیم.
+آه باشه
همین حین بود که سعید آبشو با نفس نفس زدن تو عمق سوراخ کونم خالی کرد و بدنمو پر آب کیرش کرد و وزنشو تا یکی دو دقیقه کامل روم انداخت ولی من همچنان ارضا نشده بودم جالب این که وقتی کون میدادم کیرم کوچیک میشد و از حالت نعوظ کامل یکم کمتر میشد هنوزم که هنوزه وقتی چیزی تو کونم میره کیرم همینطوری میخوابه مثل اینکه وقتی کون میدم کیرم بلا استفاده میشه. از روم بلند شد گفت بسه دیگه بریم شک نکنن، منم شلوارمو کشیدم بالا بدون اینکه آبم اومده باشه زیر انداز و جمع کردم و رفتم خونه و برای اینکه کسی شک نکنه اول رفتم توی اتاقم و درو بستم و دراز کشیدم کف اتاق، عذاب وجدان خجالت پشیمونی تمام وجودمو پر کرده بود ولی یهو یادم افتاد یه چیز دیگه هم توم پر شده اونم آب کیر سعیده، دمر شدم دستمو کردم توی شرتم انگشت فاکمو گذاشتم روی سوراخش و متوجه گشادی سوراخش شدم، حس ریدن و خارش کون داشتم با انگشتم شروع کردم به خاراندن و انگشت کردن سولاخم که گفتم اینطوری نمیشه من باید جق بزنم.
رفتم توی دستشویی همین که نشستم روی کاسه توالت و ناخودآگاه گوز دادم کیرمو با دست گرفتم شروع کردم به جق زدن و با دست دیگم خودمو انگشت کردن، خب چند دقیقه قبلش زیر کیر کلفت بودم انگشتم راحت تو کونم عقب جلو میشد. آبکیر سعید کم کم داشت از کونم میریخت بیرون و سوراخش همینطوریش لیز بود، یه انگشت، دو انگشت، سه انگشت کردم توی سوراخش و با چشمای بسته داشتم به کونی که داده بودم فکر میکردم که آبم اومد سریع جم و جور کردم دست و کونمو شستم اومدم بیرون.
اون شب گذشت و دو سه سالی به سعید کون دادم جالب اینکه هیچوقت سعید به بچها نگفت کونیشم شایدم جلوی من نگفت و بچها به روم نیاوردن ولی میدونستم علیرضا و محمدم به سعید کون میدن حتی یک بار صحنه ساک زدن محمد واسه سعید و اتفاقی توی همین قایم باشک بازیا دیدم ولی هیچوقت به روی همدیگه نیاوردیم. خلاصه سعید بکن محل ما بود و اکثر بچها بهش کون میدادن ولی چون خونشون یکی دوتا خونه با ما فاصله داشت و مادرش با مادرم رفت و آمد داشتن من کونی فابش بودم.
بازم اگه مایل بودین خاطره از کون دادنام تعریف میکنم امیدوارم لذت برده باشید.

نوشته: کوروش

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18