رفتن به مطلب

داستان آنال سکس مامان


dozens

ارسال‌های توصیه شده


کادو‌های دخترم - 1
 

مریم دخترم یه دوست پسر چند سال بزرگتر از خودش داشت که هم وضع مالی خوبی داشت هم بابای نسبتا پولداری داشت، منم چون با دخترم زندگی میکردم و جدا شده بودم خوشحال بودم که دخترم دوست پسری داره که بهش همه جوره میرسه و اگه جایی من نتونم سامان براش کم نمیذاره اما از یه جایی به بعد اون قدر کادوهای گرون به دخترم میداد که هم از عهدشون برنمیومدم هم یه جورایی داشت حسودیم میشد تا اینکه یه روز به شوخی وقتی سامان اومده بود دنبال مریم گفتم خدا بده شانس کاش سامان یه داداش بزرگتر داشت دوست دخترش میشدم که سامان یه نگاه عجیبی بهم کرد و‌ با شیطونی لبخند زد و‌ رفت، از اون روز به بعد هرچی واسه مریم میخرید یدونه برای منم میگرفت از لباس تا گوشی، اوایل شرمنده میشدم ولی بعد مدتی عادت کردم که سامان مرد خونمونه و مراقبمونه ولی نمیدونستم چطوری لطفاشو باید جبران کنم، یه روز از کیش اومد و واسه مریم سوغات بیکینی آورد و برای منم تو یه جعبه گذاشته بود و روش نوشته بود وقتی تنها بودی باز کن، دست مریمو گرفتو رفت بیرون، با کنجکاوی رفتم تو اتاقمو جعبه باز کردم دیدم هم بیکینی برام خریده هم کاستوم پرستاری و لباسای براق و‌ چسبون و مشکی تور که یکی از یکی سکسی تر بودن، تعجب کرده بودم هم خیلی جذاب بودن هم شوک شده بودم که اینارو سامان خریده برام، یه یادداشت تو جعبه بود که نوشته بود اگه میخوای اینارو بپوشی و کسی تو زندگیت نیست به این شماره پیام بده، خط سامان نبود یه خط جدید بود، گذاشتمش کنار و اهمیت ندادم به روی مریم و سامان هم نیوردم اصلا، رفتار سامان هم تغییری نکرده بود، شب قبل خواب به اون شماره پیام دادم:

سلام‌ شما؟
سلام منیژه

پس منو‌ میشناسی!
چرا نشناسم

سامان تویی؟
دوست داری سامان باشم؟ نکنه دلت دوست پسر دختر تو میخواد؟

مردد بودم چی جواب بدم حتی نمیدونستم حسی به سامان دارم یا نه با این کارا ولی نگران بودم این پیاما به دست دخترم برسه اصلا نکنه دخترم باشه داره امتحانم میکنه

نه این چه حرفیه؟!
پس منو هرچی دوست داری صدا کن مثلا آقای جذاب

عجب! آقای جذاب منو فقط میشناسی یا جایی دیدی؟
دیدمت خصوصا زنونه بودنت، کون درشت و پهنت که چون احتمالا زایمان طبیعی داشتی استخون ترکوندی اینقدر جذاب شده با سینه های درشت زنونه‌ طورت همش تو فکرم میان برای همین فکر کنم اون لباسارو بپوشی خیلی بهت بیان

چه گستاخ! اینارو شما خریدین یا سامان؟
دوست داری سامان خریده باشه یا من؟

چیزی دوست ندارم چون نمیشناسمتون
سامانو که میشناسی

آره دوست پسر مریم دخترمه و خیلی آقاست
پس بدون اگه شماره منو گذاشته منم آقام

خوب من لطف شمارو چطوری جبران کنم؟
برام بپوششون به همین سادگی

دیگه چی؟ نخواستم پس میفرستم آدرس بدین
آدرس و ساعت میدم کی بیای

داشتم از کنجکاوی میمردم و از طرفی رفتار مردونش برام جذاب بود، به سرم زده بود برم ببینم کیه، برام آدرس و‌ ساعت فرستاد، یه آدرس آپارتمان تو الهیه بود، برای فردا ساعت ۹ شب، نمیدونم چرا ولی تمیز و مرتب و‌ شیک رفتم با کیسه کادو ها که بذارمشون و برگردم و به هیچ کس نگفتم کجا میرم،‌ وقتی رسیدم آقایی که تو اون آپارتمان کار میکرد بعد اینکه شماره واحد و گفتم بهم گفت شما باید خانوم منیژه باشید، آقا منتظرتونن، پرسیدم آقا کیه؟ گفت از خود آقا بپرسین و رفت، یکم استرس گرفتم، وقتی رسیدم‌ در واحد باز بود و واقعا خونه شیک و زیبایی بود پر از وسایل گرون و دکور عالی، یه میز جلوی در بود که یه یادداشت روش نوشته بود “منیژه”

یادداشتو‌ باز کردم دیدم نوشته اون سوییچ‌ رو میز ماشین قرمزیه که جلوی در دیدیش واسه تو خریدم و منتظرم بیای بریم سند بزنیمش و از این به بعد همه جوره بهت برسم فقط کافیه کاستوم پرستاریو تنت کنی و‌ بیای تو اتاقم و قبلش اون چشم بند قرمزی که گذاشتمشو به چشمات بزنی، یه جفت کفش قرمز پاشنه دار و یدونه رژ قرمز هم برات گذاشتم که جذاب ترت کنه، ماشین قرمز دم در یادم اومد اسمشو که نمیدونستم ولی قشنگ بود، هم غرور زنونم جلومو گرفته بود هم دلم میخواست مثل مریم یه دوست پسر خوب داشته باشم اگه بعد عمری هم میخوام کاری بکنم که بهم برسه، من که دختر نبودم زایمان طبیعی هم داشتم از چی میخواستم بترسم؟ رفتم تو اتاق کنار میز که درش باز بود و شروع کردم کاستوم پرستاریو پوشیدن، جورابای بلند همراهش هم پوشیدم، کفشارو پام کردم و‌ جلو آینه رژ قرمز زدم، عجب چیزی شده بودم مطمئنم هیچ مردی نمیتونست منو نخواد دیگه، چشم بندو‌ با خودم آوردم رسیدم به اتاقی که درش بسته بود و قبل باز کردنش چشم بند زدمو وارد اتاق شدم، حرف نمیزدم ولی میترسیدم، دمای اتاق یکم سرد بود، با صدای لرزونم گفتم سلام آقا، حتی نمیدونم چرا گفتم آقا مثل اون نگهبان ساختمون اما شنیدم آقا گفت جوون و صدای قدم زدنشو میشنیدم، بهم نزدیک شد و دستشو میکشید به بدنم، هم استرس داشتم هم کاراش خیلی سکسی بود، قلقلکم میخواست بیاد که از پشت بغلم کرد و سینه هامو از پشت گرفت و کنار گوشم گفت جوون که منم نمیدونم چرا گفتم جوون به خودت و جلو‌ دهنمو گرفتم که چیزی نگم، کاراش هوش از سرم برده بود، لمسم میکرد و نفس گرمشو به گردنم میزد و لاله گوشامو گاهی میک میزد یا پشت گردنم و روی سرشونه هامو دندون میکشید، قشنگ منو رام خودش کرده بود، اون قدر تو مشتش بودم که باورم نمیشد رو پاهام وایسادمو میذارم بهم دست بزنه، حرف نمیزد منم حرفی نمیزدم فقط صدای نفس زدنمون میومد، پاهامو از هم باز کرد و‌ متوجه شدم رو‌‌ زانوهاش نشسته، فکر کردم میخواد کوسمو بخوره اما از پشت زبونشو به سوراخ کونم زد و‌ شروع کرد لیس زدن کونم، داشتم دیوونه میشدم ناله میکردم و میگفتم جوون وایی خدا جوونم و آقا زبونشو کامل میکرد تو کونمو میچرخوند و جلو عقب میکرد، هیچ وقت کسی زبون تو کونم نکرده بود شاید در حد لیس ساده اتفاق افتاده بود اونم خیلی خیلی کم ولی اینجوری اصلا، دستشو به لای کوسمم میکشید ولی معلوم بود فعلا با کوسم کاری نداره، از جاش بلند شد و متوجه شدم داره کمربند و شلوارشو در میاره از صدای کمربندش، دست راستمو گرفت گذاشتش رو‌ ته ریش صورتش و منم خودم دست چپمو‌ گذاشتم سمت دیگه صورت مردونشو شروع کرد به خوردن لبام که منم باهاش همکاری میکردم، خیلی محکم‌ لبامو میک میزد و‌ میبوسید و منم لذت میبردم، دستاشو برد کونمو از پشت باز کرد و یه انگشت آروم آروم کرد تو کونم که جیغ و ناله کردنم شروع شد

ازم یکم فاصله گرفت و‌ دستمو گرفت گذاشت دور کیر سفتش، وای کیرش داغ و سفت و میتونم بگم نسبتا کلفت با سایز خوب بود یعنی مطمئن بودم دیوونم میکنه، نمیدونم چرا خودم گفتم میتونم بخورمش آقا؟ که گفت اهم و راهنماییم کرد با چشم بند بشینم رو زانوهام، بعد سال ها میخواستم کیر بخورم و با ولع میخوردم قشنگ سر کیرش میخورد ته گلوم و گاهی عوق میزدم که بالا بیارم ولی با دستاش تو موهام نوازشم میکرد، تخمای مردونشو دونه دونه میک زدم لیس زدم کیرشو میمالیدم به سر و صورتم و انگار داشتم میپرستیدمش نمیدونم چرا این قدر حشری و مطیع شده بودم و جفتمون فقط میگفتیم جوون و من چند بار گفتم جوون چه کیری داره آقا که باعث میشد دستاشو تو موهام فشار بده، از نوک سینه هام کشید منو که مجبور شدم بلند بشم دوباره سرپا شدم و شروع کرد به خوردن سینه هام و با ولع میخورد دیوونه شده بودم دستامو میکردم تو موهاشو تو بغلم فشارش میدادم میگفتم بخور منیژه قربونت بشه وای چرا اینارو میگفتم آخه، ازم فاصله گرفت و صدای برداشتن یه وسیله اومد، نزدیکم شد و متوجه شدم یه چیزی مثل نی رفت تو‌ سوراخ کونم که خودمو یه لحظه سفت کردم ول کردم و شروع کرد روغن ریختن تو کون من و بعد به کیر خودش مالید، منو برد جلوتر و کمرمو خم کرد زانوهامو گذاشت رو یه چیزی شبیه میز و کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم، دلم میخواست مانع بشم چون هر بار قدیما کون به شوهرم داده بودم فقط درد کشیده بودم اما یادم اومد زایمان طبیعی داشتمو کونم پهن و آماده تر از قبله، خودم پاهامو بازتر کردم و فهمید آمادم روغن میریخت رو‌ کیرش و‌ کم کم جا میدادش تو کونم، ناله میکردم داد میزدم التماسش میکردم آروم بکنه و مراقبم باشه و اونم داشت کمرمو کونمو هم ماساژ میداد هم کیرشو آروم جلو عقب میکرد، کیرش واسه کونم درشت بود و نگران بودم خونریزی کنم ولی شروع کرد به مالیدن چوچولم که دیوونم کرد، چرا اول کوسمو نکرد نمیدونم ولی صدای خوردن تخماش به کونم دیوونم کرده بود

دیگه جلو خودمو نمیگرفتم، با ناله میگفتم آروم بکن، آروم منیژتو بکن، قربون کیرت برم آقا، کون منیژه واسع خودته دیگه که اونم با صدای مردونه میگفت جوون و تلمبه میزد، داشتم چشم بسته کون میدادم، کیرشو در آورد بعد چند دقیقه و‌ دستمو گرفت و برد رو یه تخت، پاهامو باز کرد به کمر خوابوند منو و رفت سراغ خوردن چوچول و کوسم و زبون تو کوسم میکرد، به خاطر کون دادن کلی آب کوس و ترشح داشتم ولی براش مهم نبود همه جوره منو میلیسید و میک میزد و میخورد منم داشتم دیوونه وار و عاشقونه براش هم ناله میکردم هم دست تو موهاش میکردم، دست از خوردنم کشید و‌ پاهامو گذاشت رو شونه هاش و آورد کنار گوشام فهمیدم میخواد کیرشو‌ تا زیر شکمم حس کنم، کیرشو تنظیم کرد رو سوراخ کوسم و آروم آروم تا ته کرد توش، لبامو گرفت و شروع کرد جلو عقب کردن، من داشتم میمردم واسه این مرد و کاراش داشتم عاشقش میشدم، لبامو ول کردو شروع کرد محکم کردن، چه قدرتی داشت چقدر آماده بود صدای خوردن تخماش به کوسم دیوونم کرده بود و داشتم با تمام وجودم لذت میبردم از کیرش و براش ناله میکردم تا دیوونه ترش کنم، یهو کیرشو از کوسم در آورد کرد تو دهنم که یه لحظه میخواستم بالا بیارم و عوق زدم چون سیر کیرش خورد ته گلوم ولی فاصله داد به کیرش و‌ شروع کردم خوردن کیرش دوباره با مزه کوس خودم فکرشم نمیکردم یه مرد اینجوری مدیریتم کنه و مجبورم کنه همه کار براش بکنم، کیرشو از دهنم میکشید بیرون شاید چون محکم میک میزدمو نمیخواست آبش بیاد و پاهامو‌ دوباره گذاشت رو‌ شونه هاشو آورد کنار سرم و یهو کیرشو کرد تو کونم که داد زدم وای نه، کشید از کونم کرد تو کوسم گفتم وای خدا و شروع کرد جابجا کردن داشت منو به مدلی که دوست داشت واقعا پاره میکرد و کاری از دستم برنمیومد حتی نمیدونستم چه شکلیه این آقا ولی براش ناله میکردم و میگفتم جوون بکن منیژتو مال خودتم دیگه بکن منو بکن لعنتی جذاب، یهو‌ از کنار تخت یه چیزی آورد روشن کرد صداش برام آشنا بود گذاشت رو چوچولم و من فقط گفتم وای الان میمیرم برات که، ماساژور گذاشته بود رو چوچولم و کیرش تو کونم بود واقعا داشتم میمردم برای این آقای جذاب و کارای جذابش، داد میزدم بکن زنتو بکن منیژتو بکن منو بکن

نوشته: منیژه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


کادوهای دخترم - 2

از شدت تحریک شدن نمیدونستم چی میگم و چطوری براش ناله میکنم ولی داشت ته کوسم میکوبید کیرشو جوری که مطمئن بودم گشادم داره میکنه ولی برام مهم نبود، حال خوبمو دوست داشتم بعد سالها، قربونش میرفتم دست و ناخون رو تنش و موهاش میکشیدم و هر وقت نزدیکم میشد بهش لب میدادم، اون قدر آبم اومده بود که حس میکردم زیرش قراره بمیرم ولی از اینکه سیر نمیشد ازم حس قدرت میکردم و اینکه براش جذابم میون این همه دختر، تو این افکار بودم که دیدم داره نعره مردونه میکشه و فهمیدم آبش الان میاد انتظار داشتم بکشه بیرون بکنه تو کونم یا بپاشه روم ولی محکم بغلم کرد و با نعره تمام آبشو‌ پاشید ته کوسم، هم حسشو دوست داشتم هم یه لحظه فکر کردم اگه حاملم کنه چی؟ به مریم بگم مامانت حاملس؟ آبش که کامل کوسمو پر کرد از روم بلند شد و رفت از اتاق، منم همین طوری دیوونه و‌ مست کیرش افتاده بودم رو تخت، از کوسم آبش پس زده بود بیرون و بوی آبشو حس میکردم ولی برام مهم نبود، خیلی لذت برده بودم، یهو در باز شد و اومد کنار تخت سرمو گرفت از کنار کیرشو گذاشت دهنم، با خستگی شروع کردم خوردن و میک زدنش، آبش دور کیرش مالیده بود و سرش حسابی خیس بود براش همشو میک زدم که بفهمه دیوونم کرده، کیرشو‌ از دهنم در آورد و مالید روی چشم بندم و تخماش چسبید به لبام، با لذت تخماشو میلیسیدم، دوباره کیرشو کرد دهنم و سرشو چسبوند به ته گلوم اما آروم تر که بالا نیارمو آروم آروم شروع کرد عقب جلو کردن تو دهنم، داشت دهنمو میکرد لعنتی و چه لذتی داشت براش اما من دیگه جون نداشتم و فهمید رفت یه گوشه اتاق نشست و‌ سیگار روشن کرد، بوی سیگارش تو اتاق پیچیده بود، خوابم میومد چشمامم که بسته بود، خوابیدم.

از خواب که بیدار شدم هیچ صدایی نمیومد، چشم بندمو‌ باز کردم دیدم تو همون حالت روی تخت دو نفرمو انگار هیچ کس نیست، کنار تخت یه یادداشت و کلید ماشین بود، نوشته بود یا کلید و فراموش کردن همه چی یا منتظر سوپرایز بعدی باش، وسوسه کشف کردن این مرد دست از سرم برنمیداشت، یه اسنپ گرفتمو برگشتم خونه دوش گرفتم و‌ اصلا به روی مریم نیوردم، تازه درد کونمو داشتم حس میکردم و فهمیدم چقدر دادم اونم بعد مدت ها اما حس خوبی داشتم و قلقلکم میومد، چند روز گذشت و من هر روز منتظر یه پیام از اون شماره بودم اما هیچ خبری نمیشد، بعد یه هفته دیگه داشت یادم میرفت همه چی و گاهی هم حس میکردم ازم سو استفاده شده تا مریم بهم گفت میخواد با سامان برن تور کویر و رفتن، صبح رفتن و شب ساعت ۸ برام پیام‌ اومد که ۱۰ شب رانندم میاد دنبالت، آماده باش و‌ برام ست مشکی براق بپوش منیژه، نمیدونم چرا ذوق کردم و آماده کردم خودمو ست مشکی براق هم زیر لباسام پوشیدم و ساعت ۱۰ اومدم بیرون، یه ماشین شاسی مشکی جلو‌ در بود، یه راننده بهم گفت بفرمایین خانوم و‌ در عقب ماشینو باز کرد، سوار شدمو‌ از راننده پرسیدم چقدر راهه گفت بیشتر از یه ساعت خانوم، گفتم کجا مگه منو میبری، راننده گفت ویلای آقا لواسونه.

وقتی رسیدیم دلم میخواست از در ویلا عکس بگیرم اون قدر قشنگ و بزرگ بود، همه چی شیک و خاص بود واقعا ویلای قشنگی بود، راننده راهنماییم کرد کجا برم، یه اتاق بزرگ با یه تخت دو نفره بود که تمام بیرونش شیشه داشت و میشد استخر و حیاطو‌ دید، لباسامو درآوردم و فقط ست مشکی براق تنم مونده بود، داشتم داخل حیاطو نگاه میکردم که دیدم مریم اومد لخت رفت تو استخر و سامان هم لبه استخر نشست کیرش دستش بود و مریم اومد کیر سامانو کرد تو دهنشو شروع کرد خوردن، معلوم بود خوب داره میخوره چون سامان حتی چشماشم باز نمیکرد و موهای مریمو نوازش میکرد، من که میدونستم دخترم با سامان سکس داره ولی از نزدیک که ندیده بودم و به من گفته بودن میرن کویر پس اینجا چرا بودن اصلا اینجا کجاست تو این فکرا بودم که مریم از آب در اومد لبه استخر رفت رو‌ کیر سامان نشست و شروع کرد دادن و ناله کردن، نمیدونم چرا این چیزارو میدیدم جای خجالت کشیدن دل خودم سکس میخواست، شروع کردم کوسمو از کنار شورت مالیدن و‌ سکس دخترمو با سامان تماشا میکشیدم که یهو حس کردم یه دست مردونه زیر گردنمو گرفتو یه دست مردونه دیگه دستم که لای کوسم بودمو گرفت، خشک شدم از ترس، آقا بود که منو از پشت بغل کرده بود، گردنمو گرفته بود و داشت کوسمو میمالید کمکم، با صدای مردونش گفت از دادن دخترت لذت میبری یا از تماشای پسرم؟

تازه فهمیدم آقا بابای سامانه! چشمامو بستم لبامو رو هم گذاشته بودمو آرامش داشتم، داشتیم دو نفری کوسمو میمالیدیم، من میگفتم جون بابای سامان با صدای مردونش میگفت جون و بهم میچسبید و منم کونمو به کیر سفتش فشار میدادم. دستاشو‌ زیر سینه هام گذاشتو شروع کرد به مالیدنشون منم با عشوه زنونم میگفتم جون آقا جوون و کونمو بیشتر به کیر سفتش میمالیدم، نوک‌ سینه هامو میکشید و براش ناله میکردم، یهو کنار گوشم با صدای مردونش گفت وقتشه زانو بزنی جلوم، بدون اینکه مقاومتی بکنم برگشتم رو زانوهام نشستمو‌ کیرشو گرفتم تازه میتونستم ببینم چه کیر مردونه و خوبی بود و گذاشتمش دهنم یواش چسبوندمش به ته گلوم که بالا نیارمو بالا سرمو ناه کردم، بابای سامان چهره جا افتاده مردونه ای داشت، شکم داشت موهای سفید زیاد داشت ولی مردونه بود و خوشم اومد، دستاشو کرد لای موهام میدونستم‌ میخواد کیرشو فشار بده ته گلوم و آروم فشار میداد و دهنمو میکرد منم همراهی میکردم ولی گاهی واقعا میخواستم بالا بیارم، کیرشو درآورد و‌ بهم گفت داگی برو رو تخت منیژه، منم گفتم چشم آقا و رفتم کونمو گرفتم سمتش بهش گفتم بیا منیژتو بکن آقای جذاب، انتظار داشتم لباس از تنم در بیاره اما از پشت شورتمو کنار زد و زبونشو کرد تو کونم، وای داشتم میمردم براش چون کوسمو از زیر با دستش داشت میمالید و زبونشو تو کونم میکرد، نمیتونم حسمو بنویسم چون فوق العاده بود چند دقیقه که گذشت چشمام خمار شده بود و انتظار داشتم کوسمو بخوره یا انگشتش کنه ولی زبونشو برداشت صدای باز کردن یه چیزی اومد و بعد چند ثانیه نوک کیرشو رو سوراخ کونم حس کردم، اومدم بگم صبر … یهو کیرشو فرستاد توی کونم و فشارم داد رو تخت و نشست رو کونم، هم کیرش توی کونم بود هم وزن مردونش هم احساس میکردم پاره شدم، ناله هام نمیدونم از لذت بود یا از درد ولی داشتم از حال میرفتم یکم عقب جلو کرد دید جون ندارم از روم بلند شد و‌ کیرشو در آورد، بی حال بودم نمیدونم چرا اینجوری شده بودم چون هفته پیش تونسته بودم بهش کون بدم شاید چون اول کوس داده بودم اون موقع، گوشیشو برداشت و به یکی زنگ زد گفت اگه نیلی آمادس بگو بیاد کمک و نشست روی مبل کنار پنجره سیگارشو‌ روشن کرد، چند دقیقه نشد یه دختر کم سن و سال و کوچولو از این مدلایی که تو اینستا دیده بودم با لباسای صورتی بچگونه که البته سینه هاش بیرون بود و کلاه خرگوشی داشت اومد داخل و به آقا گفت:

سلام بابایی
سلام دخترم
بابایی دلت منو‌ خواست دوباره چشم بابایی و یهو نشست جلو آقا کیر آقا رو محکم میک زدن جوری داشت کیر میخورد که من نمیتونستم بخورم قیافشو انگار تو اینستای دخترم دیده بودم مطمئن نبودم، تو این افکار بودم که آقا بهش گفت نیلی دخترم مهمون داریم، نیلی یه نگاه به تخت کرد منو دید و پرسید:

چیکار کنم بابایی؟
براش بخور دخترم

نیلی یه چشم دخترونه و با ذوق گفت و اومد پاهای منو باز کرد و شروع کرد خوردن کوسم و چوچولم و با چشمای معصوم دخترونش میگفت جوون چه خوشمزه ای مامانی، نمیفهمیدم چه اتفاقی داره میفته تو شوک اتفاقاتی که میفتاد بودم ولی برام لذت داشت اعتراض نمیکردم، آقا بلند شد اومد پشت نیلی و کیرشو کرد تو این دختر کوچولوی عروسکی که نیلی یهو نگاش کرد گفت وای بابایی پاره کردی دخترتو ولی ادامه داد به خوردن کوس من، آقا داشت نیلیو میکرد و جلو عقب که میکرد زبون نیلی تو کوس من میرفت، اون قدر برام همه چی خاص و دیوونه کننده بود که دست کرده بودم تو موهای نیلی و میگفتم بخور دخترم همش مال خودته و نیلی میگفت جون چه مامانی خوشمزه ای دارم، بعد از چند دقیقه کردن نیلی آقا کیرشو‌ درآورد و اومد کنار صورت من، انتتظارشو نداشتم ولی یهو آبشو‌ پاشید رو صورت من، چشمامو بستم که فقط تو چشمام نره، تو دهنم که ریخته بود و میتونستم مزش کنم نه خوب بود نه بد راستش دیوونه تر از این بودم که بهش فکر کنم، نیلی با ذوق گفت جون آب باباییمو‌ آوردم دوباره و رفت واسه آقا خوردن، آقا روی مبل کنار شیشه نشست سیگار کشیدن دوباره و‌ نیلی مشغول خوردن کیرش بود، نگام کرد و گفت بخواب یکم منیژه که ادامشو بریم.

نوشته: منیژه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


کادو‌های دخترم - 3
 

از خواب بیدار شدم و کسی داخل اتاق نبود، مریم و سامان هم کنار استخر نبودن چون نزدیکای ظهر شده بود دیگه، گوشیمو چک کردم حتی یدونه پیام از مریم نداشتم، اتاق خودش حموم و سرویس داشت رفتم خودمو تو آینه دیدم که صورتم چقدر داغونه پر از آب خشک‌ شده و وضعی که حالمو داشت بهم میزد، حموم کردم درست و حسابیو اومدم بیرون لباس خودمو پوشیدمو حوله پیچیدم دور سرمو و موهام از اتاق اومدم بیرون دیدم مریم و سامان دارن میگن میخندن و تا منو دیدن گفتن بلاخره بیدار شدی منیژه، شوک شده بودم چون نمیدونستم خبر دارن من اینجام، زبونم بند اومده بود که آقا با صدای مردونش گفت پس بلاخره خانوم بیدار شد و اومد موهای منو با حوله ماساژ دادن و جوری که مریم و سامان بشنون گفت بذار موهاشو خشک کنم سرما نخوره، مریم با خنده گفت پس با مامانم اوکی شدین آقا سروش، اسم بابای سامان سروش بود و من تازه فهمیدم، آقا سروش یه لبخندی به من و مریم زد و گفت آره وقتی مشاورم تو باشی معلومه مادرت اوکی میشه، من تازه فهمیدم این مدت همه باهم هماهنگ بودن که منو بندازن تو بغل آقا سروش و من چقدر ساده بودم، آقا سروش به سامان گفت پسرم با مریم برو دور میز ناهار بشین تا ما بیایم، وقتی سامان و مریم رفتن یه دست به کون من از رو‌ لباس کشیدو منو کشید تو بغل خودش جوری که قلبم وایساد و با یه حالت مردونه ترسناک گفت فکر نکن یادم رفته دیشب نتونستی کون بدی منیژه منتظرم جبران کنی، نمیدونم چرا ازش حساب بردم و گفتم چشم آقا سروش و با لبخند گفت آفرین، دستمو گرفتو برد دور میز ناهار، دیگه برای خودمم عادی شده بود و همه شوخی میکردیم باهم انگار یه خانواده شده بودیم و هیچ چیز عجیبی وجود نداشت، واقعا حس خوبی داشتم از لحظاتی که میگذشت تا اینکه آقا سروش به مریم گفت میشه مامانتو راهنمایی کنی که لباس از کدوم کمد بپوشه مریم جان؟ مریم با خنده گفت بلههه که میشه و بلند شد دست منو گرفت آورد تو اتاق و گفت مامان اینجا بشین تا من لباس بیارم برات و رفت از کمدا لباس درآوردن، هم دلم میخواست به مریم و کاراش گیر بدم هم با خودم فکر میکردم چه گیری بدم وقتی خودم با بابای دوست پسر دخترم سکس کردم؟ تو خودم و افکارم بودم که مریم داد زد مامان حواست کجاست اینجوری مثل من لباس بپوش! چشمم به مریم افتاد دیدم یه لباس براق چسبون شبیه چرم تنشه که تمام قرمزه و لای پاش از ۲ طرف بازه و دور سینه هم نداره، یهو با تعجب گفتم شبیه جنده ها نشدی مریم؟ مریم با خنده گفت من جنده سامانم تو هم جنده سروشی مامان پس جای گیر دادن بدو اینارو بپوش الان میان، جواب نداشتم بدم ولی یه خفه شو بهش گفتم و رفتم لباسارو پوشیدم، وقتی آماده شدم مریم در اتاقو باز کرد و گفت ما آماده ایم آقایون! هم سامان هم آقا سروش اومدن داخل من نمیدونستم جلو سینه هامو بگیرم یا جلوی کوسمو که سامان نبینه فکر نمیکردم سامانم بیاد برای همین رفتم لبه تخت نشستمو پاهامو انداختم رو همو سینه هامو گرفتم، سامان وسط اتاق وایساد و‌ مریم جلوش زانو زد کیر سامانو درآورد و شروع کرد خوردن، اومدم داد بزنم سر مریم که این قدر بی حیا شده که آقا سروش اومد کیرشو درآورد گذاشت جلو صورتمو گفت بخورش زن، نگاه آقا سروش کردم و اومدم بگم زشته جلو دخترم تا دهنمو باز کردم حرف بزنم کیرشو‌ کرد تو دهنمو شروع کرد جلو عقب کردن، کیر سامان تو دهن دخترم بود و کیر آقا سروش تو دهن من، با اینکه تو شوک‌ بودم ولی همراهی کردم چون حس کردم جز تسلیم شدن تو این وضعیت که همه میدونن هیچ کاری از دستم برنمیاد، تو این فکرا بودم که جیغ مریم بلند شد و گفت جوون بکن مریمتو سامان پاره کن کوسمو مثل دیشب و صدای تلمبه زدن سامان تو کوس دخترمو میشنیدم، چه آه و ناله ای میکرد مریم، آقا سروش کیرشو‌ از دهنم درآورد پاهامو باز کرد گذاشت تو کوسم که یه وای گفتمو کوس دادنم شروع شد، چقدر وحشی و‌ خشن منو داشت میکرد اصلا اینجوری نبود سکسامون، بلند میگفت جوون چه کوسی داره مامانت مریم و میکوبید ته کوسم کیرشو، مریم از اون طرف میگفت نوش جونت آقا سروش مادرمو بگا، سامان به مریم میگفت الان مادرتو میگام مریم و خشن مریمو میکرد، آقا سروش سیلی به صورتم میزد و میگفت جندم شدی منیژه و هرچی میگذشت خشن تر و هات تر و پر از فحش میشد فضا که نمیدونم خوب بود یا بد ولی دلم میخواست از حال برم، مریم یهو اومد کنارم به شکم خوابید و کونشو داد سمت سامان و شروع کرد سینه های منو میک زدن اومدم بگم زشته مامان نکن که سامان سریع کیرشو جلو باباش کرد تو مریمو شروع کرد دخترمو جلوم کردن، مریم هم سینه هامو میخورد آقا سروش هم که کوسمو‌ میکرد، پدر و پسر داشتن مادر و‌ دختر میکردن، چند دقیقه گذشت که آقا سروش به سامان گفت بیا حس کن این زنو پسرم و از کوسم درآورد کیرشو، سامان بدون اینکه از من و مریم چیزی بپرسه کیرشو از مریم درآورد کرد تو کوس من و محکم شروع کرد به کردن من، آقا سروش هم رفت سراغ مریم دخترم.

مریم تو چشمام نگاه کرد و گفت مامان میخوام لذتشو ببریم باهم و‌ همین که جملش تموم شد آقا سروش کیرشو کامل کرد تو کوس مریم و شروع کرد محکم کردنش، مریم نگاه من میکرد و دستامو گرفته بود داد میزد وای مامان کمکم کن کمک دخترت کن و جیغ میزد، کیر آقا سروش کلفت تر بود واسه همین مریم داشت پاره میشد اما احساس میکنم کیر سامان دراز تر بود چون تا ته کرد تو کوسم حس کردم میخواد آبم بپاشه بیرون از شدت تحریک شدن، پدر و‌ پسر خیلی وحشی داشتن مارو میکردن، سامان داد میزد مریم مادرتو دارم میگام مریم میگفت بگا نوش جونت عشقم، با اینکه یه کار ممنوعه داشتیم انجام میدادیم ولی اندام سامان جذاب و خیلی شیک بود تازه میفهمیدم‌ دخترم داره از چی لذت میبره و حالا نوبت من شده بود که حس کنم با پسر از خودم کوچیک تر بودن چطوریه، سامان داد میزد جون چه کوس داغی داری منیژه و منم میگفتم مال خودته و پاهامو دور کمرش گره زدم یهو افتاد روم لبامو گرفتو سفت بغلم کرد فهمیدم آبش میخواد بیاد نه خودش از کوسم کیرشو‌ درآورد نه من خواستم پس بزنمش پاهامو دورش سفت گره زدم همه آبشو پاشید ته کوسم وای چه لذتی داشت چقدر آبش زیاد و داغ بود، بعد چند دقیقه سامان کیرشو از کوسم درآوردو اومد کنار صورتم گفت بخورش منیژه، یه نگاه به آقا سروش کردم دیدم اونم کیرشو‌ داده مریم داره میخوره براش و‌ از کوس مریم هم آب کیر آقا سروش پس زده فهمیدم پدر و پسری مارو پر از آبشون کردن و بعد سکس باید جفتمون اورژانسی بخوریم چیزی که خیلی هم برای سلامتیمون ضرر داشت، شروع کردم به خوردن کیر سامان، باورم نمیشد دارم کیر دوست پسر دخترمو میخورم که همین الان توی کوسم بوده، مریم با خنده صدام زد گفت مامان خوش به حالت چه کیر کلفتی داره آقا سروش و‌ خوشمزس کیر سامان من؟ آقا سروش به مریم گفت جون چه عروسی دارم چقدر خوب میخوره برای پدرشوهرشو محکم کیر کلفتشو کرد ته گلوی مریم، سامان با خنده بهم گفت هیچی اندازه کیر دادن به مادرزن لذت نداره، تو دلم فکر میکردم اگه مریمو بگیره منم میکنه قطعا یا باباش منو میکنه و آقا سروش هم مریمو میکنه حوصلش سربره، تو این افکار بودم که سامان گفت داگی بشم و رفت ژل آورد زد به سوراخ کونم میدونستم قراره درد بکشم، فکر کردم میخواد کیرشو بکنه تو کونم اما یه چیز فلزی کرد تو کونم که یهو جا افتاد تو کونم و گفتم آخ این چی بود؟ مریم گفت نگران نباش مامان اسمش پلاگه برای راحت کون دادنه من گذاشتم الان در میارم سامان بکنه، آقا سروش بیخیال مریم شد و اومد کنار من رو تخت به کمرش دراز کشید و گفت بیا بشین رو کیرم منیژه که منم با پاهای لرزونم اطاعت کردمو رفتم نشستم، وای یه کیر تو کوسم بود و‌ اون پلاگ تو کونم هم خوب بود هم درد داشتم فکر کنم، سامان پلاگ کون مریمو درآورد و تو حالت داگی کیرشو کرد تو کون مریم که مریم داد زد وای مامان کونم وای مامانی و سامان شروع کرد به کردن کون مریم، من خودم به زحمت داشتم به آقا سروش کوس میدادم چون هم جون نداشتم هم پلاگ تو کونم بود هم کیر آقا سروش کلفت تر بود.

درست وقتی جون نداشتم خودمو تکون بدم رو‌ کیر آقا سروش، سامان اومد پلاگو از کونم درآورد که گفتم جون ندارم با کون بشینم اما سامان خندید و گفت قرار نیست کاری بکنی و با فشار دستش منو خم کرد رو باباش و‌ لبامو آقا سروش گرفت، یهو متوجه شدم سامان کیرشو کرد توی کونم دقیقا وقتی کیر باباش تو کوسم بود یه داد بلند زدم و شروع کردم لرزیدن همین جوری میلرزیدم‌ و دلم میخواست گریه کنم ولی همزمان شروع کردن به کردنم، داشتم جیغ میزدم مریم کمک مریم تروخدا مریم به دادم برس مریم مامان نجاتم بده مریم تروقرآن کمکم کن اما سامان و آقا سروش داشتن همزمان منو میکردن و مریم نگاه میکرد میگفت جون بکنیدش مامان جندمو بکنید تا از حال بره، اینو که شنیدم و فهمیدم کمکم نمیکنه دخترم شروع کردم به لرزیدن و لرزیدن تا از حال رفتم تقریبا، سامان گفت نوبت مریمه و منو گذاشتن کنار به مریم گفت بدو‌ بیا بشین رو کیر بابام جنده، مریم اومد نشست رو کیر آقا سروش با کوس و خم شد سامان راحت کیرشو کرد تو کون مریم و شروع کردن پدر پسری دختر منو کردن، آقا سروش سیلی میزد به صورت دخترم و میگفت بگو‌ جنده من و پسرمی بگو مادرتم جندس و مریم تکرار میکرد با لذت و دیوونگی، چند دقیقه مریمو کردن تا سامان گفت مریم بلند شو با کون بشین رو کیر بابام که دیدم مریم میگه نه کیر بابات خیلی کلفته تا اینو گفت آقا سروش یه سیلی محکم زد به صورت مریم گفت میگم با کون بشین رو کیرم، مریم چشم گفت و بلند شد چرخید با کون نشست اما دادش در اومد از درد و همون لحظه سامان کیرشو کرد تو کوس مریمو چپ و راست سیلی میزد به مریم جوری که مریم صورتش قرمز شده بود و به مریم میگفت کون بده به بابام جنده کوس بده به خودم مادرجنده!

خیلی بد داشتن میکردنش و نگرانش بودم چون صدای ناله کردنش عوض شده بود، با بی جونی گفتم بسشه دیگه نمیتونه، همون لحظه سامان مریمو انداخت کنار و اومد منو بلند کرد بذاره رو کیر باباش، تا اومدم بگم نه دیدم پدر و‌ پسر منو تنظیم کردن رو کیر باباشو یهو نشوندنم رو کیر آقا سروش ولی از کون که جیغمو دراورد، ناله میکردم و جفتشون میگفتن جون و سامانم اومد کیرشو گذاشت تو کوسمو بغلم کرد، داشتم پاره میشدم ولی اعتراض نمیکردم چون دیوونم کرده بودن …

نوشته: منیژه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


کادو‌های دخترم - 4

 

آقا سروش خیلی کیرشو تکون نمیداد تو کونم، منم خیلی خودمو تکون نمیدادم که درد نکشم چون کیرش کلفت بود، اما سامان داشت با نهایت قدرت ته کوس من کیرشو میکوبید، صدای خوردن تخماش به کوسم از شدت محکم زدن میومد، موهامو با دستاش گرفته بود و نگام میکرد میگفت جون کوس بده به دامادت، میکرد منو محکم میکرد …‌. داشتم از حال میرفتم که یهو کیرشو کشید بیرون و گذاشت دهنم گفت بیا کیر دامادتو با طعم کوست مزه کن، حتی جون نداشتم براش بخورم و خودش جلو عقب میکرد تو دهنم، آقا سروش به مریم گفت دخترم بیا واسه مامانت بخور جون نداره، مریم اومد شروع کرد به خوردن کوس و چوچولم، کیر سامان ته گلوم بود و کیر باباش تو کونم، نمیدونم چه لذتی میخواد از این بالاتر باشه ولی هیچ وقت فکر نمیکردم دخترم برام بخوره، مریم با جون و دلش داشت کوسمو‌ چوچولمو میخورد، دستشو گرفتم دستمو گرفت یه لحظه گره زدیم دستامونو به هم و نگام کرد که کیر سامانش دهنم بود و بهم گفت الهی قربونت برم مامان قشنگم و به خوردن کوسم ادامه داد، دستمو میکشیدم تو موهای مریم و نازش میکردم، آقا سروش سینه هامو میمالید و سامان موهامو گرفته بود کیرشو تو دهنم جلو عقب میکرد، آقا سروش به مریم گفت کیرمو در بیار بخور بعد بذار تو کوس مامانت، مریم اطاعت کرد کیر آقا سروشو درآورد از کونمو شروع کرد به خوردنش، مریم زبونشو اینبار کشید به سوراخ کونمو شروع کرد کونمو لیس زدن و بوسیدن وای که چقدر دخترمو دوست داشتم چقدر کاراش بهم مزه میداد و برام قشنگ بود الهی قربونش برم چقدر با عشق منو میخورد بعد کیر آقا سروشو کرد تو کوسم، کیر کلفتش کوسمو باز کرد که تا اومدم ناله کنم سامان کیرشو محکم فشار داد ته گلوم که نزدیک بود بالا بیارم، چند دقیقه اینجوری کردنم و بعد انداختنم رو تخت رفتن سراغ مریم، این بار سامان رو تخت بود و مریم نشست رو کیرش با کون و آقا سروش کیرشو کرد تو دهن مریم، آقا سروش به من گفت بلند شو کوس دخترتو بخور زن، حتی جون نداشتم بگم چشم خودمو کشوندم تا کوس مریمو شروع کردم به لیس زدن کوسش و چوچول دخترم، چه کوس خوشگل و خوشمزه ای داشت اصلا دقت نکرده بودم، چه چیزی ساخته بودم سامان حق داشت دیوونه این کوس باشه واقعا جذاب بود، سامان داشت کیرشو تو کون مریم جلو عقب میکرد و من داشتم کوس دخترمو میک میزدم، آقا سروش هم داشت کیر ته گلوی دخترم میکرد، سامان بهم گفت کیرمو در بیار بخور منیژه، کیرشو درآوردمو شروع کردم خوردن و وسط خوردن کیر سامان زبون به سوراخ کون قرمز مریم میزدمو میخوردمش براش الهی قربونش برم چقدر کونش قرمز شده بود، کیر سامانو گذاشتم رو سوراخ کوس مریمو فشار دادم داخل، مریم یه وای مامان گفتو کوسش جا باز کرد دور کیر سامان، سامان گفت مریم بچرخ رو کیرم ببینم صورتتو، بعد به من گفت منیژه با کوس بیا بشین رو لبام که مریم بتونه لباتو ببوسه، با خستگی و پاهای لرزون بلند شدم نشستم رو صورت سامان جوری که کوسم افتاد رو لباش که تا زبونشو کرد تو کوسم گفت جون چه کوس آبداری منیژه و منم گفتم جون مال خودته، مریم سینه هاشو چسبوند به سینه هامو نگام کرد، وای چه عشقی تو نگاه مریم بود بهم گفت قربونت برم مامان قشنگمو شروع کرد لبامو عاشقونه بوسیدن و سینه هاشو به سینه هام میمالید، منم همراهی کردم دستامونو تو موهای هم کرده بودیم مادر و دختری داشتیم لبای همو میبوسیدیم و میک میزدیم، تو حال و دیوونگی خودم بودم که یهو آقا سروش کیرشو آورد کنار صورتمونو گفت باهم کیر و خایه های منو بخورید حالا، مریم رفت سراغ خایه هاشو‌ منم شروع کردم کیرشو میک زدن، حالا مادر دختری داشتیم کیر و خایه میخوردیم، چه کارایی که باهم نکرده بودیم اون روز، سامان از زیر کوسم گفت بسه بلند بشین نوبت بابامه بکنه، آقا سروش دراز کشید رو تخت و بهم گفت بیا بشین رو کیرم جنده خانوم، با کوس نشستم رو کیر کلفتش و یه آه از ته جونم کشیدم، مریم رفت با کوس نشست رو صورت آقا سروش و سامان اومد کیرشو گذاشت جلومون، این بار من رفتم سراغ خایه های سامان و مریم داشت کیر میخورد، وای چه لذتی داشت سکسامون بعد سال ها دیوونگیو حس کردم با تمام وجودم، بعد چند دقیقه کوس دادنم و خایه خوردن آقا سروش گفت بلند شو جنده و رو زانوهات بشین، اطاعت کردمو مریم هم نشست رو زانوهاش، سامان اومد جلوی صورت من و آقا سروش جلوی صورت مریم، پدر و پسری شروع کردن کیراشونو مالیدن و ما هم تخماشونو ماساژ میدادیم، اول داد سامان در اومد و آب داغشو پاشید رو صورت و تو دهن من بعد داد آقا سروش در اومد و آبشو پاشید رو صورت و تو دهن مریم، من که از خستگی افتادم زمین و آب سامان رو صورت و تو دهنم بود، مریم با جون و دل آب آقا سروشو میک زد و اومد صورت منم لیس زد و آب سامانشم خورد و بهم گفت آب سامان چطوره مامان؟ دهنمو بستمو قورتش دادم گفتم نمیدونم مامان خیلی خستم …

اون قدر به آقا سروش و سامان داده بودم که به زحمت از خواب بیدار شدم، وقتی بیدار شدم دیدم مریم کنارم خوابه، آروم بیدارش کردم گفتم بریم حموم دخترم؟ الهی قربونش برم بوسم کرد و گفت بریم مامان، تو حموم شیطونی میکرد بوسم میکرد و میگفت قربونت برم مامان سکسیم وقتی اومدیم بیرون نه آقا سروش بود نه سامان، به مریم گفتم این پدر و پسر کجا رفتن مامان؟ مریم گفت عادتشونه مامان میرن شرکت و مارو راننده میبره، دخترم تو قبلا به آقا سروش داده بودی؟ نه مامان ولی بهم گفته بود اگه مامانتو بکنم تو رو هم میکنم و یه جورایی شرط بسته بود باهام که خوب کردت دیگه، اینو با خنده گفت و منم خندیدم، مریم گفت مامان ولی خوب به سامانم دادیا شیطون حواسم بود کیر درازش چیکارت میکردا، منم با خنده گفتم نه که کیر کلفت آقا سروش تو رو کاری نمیکرد، میخندیدیم با هم و شوخی میکردیم، وقتی آماده شدیم مریم زنگ زد به راننده و مارو رسوند خونه، چند روز از اون سکس فوق العاده گذشت و شبیه خاطره شده بود. مریم و سامان واسه خودشون میرفتن میومدن و برخوردا عادی بود البته هر موقع سامانو می دیدم و یاد کیر درازش می افتادم هم دلم میخواستشو خودمو خیس میکردم هم ته دلم یه کوچولو به مریم حسودیم میشد که همیشه سکس خوب داره.

آقا سروش برام نوبت تتو و دکتر زیبایی گرفته بود، از مریم پرسیدم اینا چیه، مریم تتوی بالای کونشو نشونم داد که نوشته بود “جنده ابدی سامان”، گفت مامان احتمالا برای تو هم بالای کونت میخواد بزنه “جنده ابدی سروش”، نگاه مریم کردم گفتم خجالت نمیکشی اینو تتو کردی؟ مریم گفت یعنی آقا سروش ازت بخواد تو نمیزنی؟ لال شدم چون دلم تایید می کرد حرفشو، نوبت دکترامون رسید، هم من نوبت داشتم هم دخترم، لیپو شکم پهلو پشت و تزریق به کون که هیکل منو بعدش خیلی سکسی کرد جوری که همه تو خیابون نگام میکردن، بلیچینگ بیکینی داشتیم که رنگ و حالت کوس منو فوق العاده قشنگ کرد، لابیا کوسمو کامل برداشتم و کوسم دخترونه شد جوری که مریم به شوخی میگفت مامان کوستو سامان نبینه دیگه منو نمیکنه و برام نمیخوره، شیدینگ نیپل هم داشتم که نوک سینه هام دخترونه شد و خلاصه بعد چند تا عمل و کارای زیبایی تبدیل به یه زن خوردنی و کردنی واسه آقا سروش شده بودم، بعد تموم شدن کارای زیبایی یه تتو کار دختر اومد خونمون و بالای کونم تتو کرد “جنده ابدی سروش”، هم ناراحتم میکرد هم خوشحال یه حس عجیبی داشتم به این تتو، دلم میخواست هم آقا سروش ببینه بدنمو نظر بده هم سامان، هنوز دوست داشتم به سامان بدم و مریمم میدونست چون هروقت سامان میومد متوجه میشد چطوری نگاش میکنمو دلم کیر درازشو میخواد.

ادامه دارد…

نوشته: منیژه

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18