رفتن به مطلب

داستان سکس با مشتری شیطون و خوش هیکل


migmig

ارسال‌های توصیه شده


من و مشتری زیبام نسیم
 

من اسمم رامینه ۳۸ سالمه متاهل و قدم ۱۸۰ و وزنم ۸۴ قیافه معمولی دارم من یه فروشگاه لوازم خونگی دارم با چهارتا کارمند آقا که خیلی از اوقات خودم میام کف فروشگاه و مشتریارو راهنمایی میکنم و از این کار خیلی لذت میبرم
منم مثل خیلی از آقایون متاهل با وجود تعهد شیطنت هایی هم داشتم
اون روز از اول صبح کارای فروشگاه و انجام دادم و سفارشات مشتری هارو فرستادم برای کارخانه ها و مشغول حساب کتاب بودم که یه زوج جوون وارد فروشگاه شدن و خیلی خریدارانه داشتن کارامونو نگاه میکردن که منم خودمو به بچه های فروش رسوندمو سعی کردم خودم راهنماییشون کنم
من اون روز خیلی تو مود شیطنت نبودم و داشتم با تمرکز کارارو معرفی میکردم که متوجه نگاهای شیطنت آمیز خانم شدم خانمی که خیلی زیبا بود و اندام قشنگی داشت و با سلیقه خاصی لباس پوشیده بود البته اصلا شوهرش تو باغ نبود منم گه گاه جوری که مثلا مخاطبم خانمه بهش خیره میشدم تا اینکه رفتیم پای فاکتور و قرار شد اقلام و برای هفته آینده براشون ارسال کنیم
آدرس و شماره تماس رو گرفتم و ضمیمه فاکتور کردم
دوروز بعد یه شماره با موبایلم تماس گرفت و تا جواب دادم خودشو معرفی کرد که همون خانمیه که چند روز پیش با همسرش اومدن و
منم خیلی تحویلش گرفتم و گرم صحبت میکردم و اونم شروع کرد به صحبت که یکی از اقلام و میخواد جابجا کنه و منم ازش خواستم واتساپ بیاد و اونجا تغییرات و بهم بگه تا بعدا مدرک داشته باشم که خودتون عوضش کردین
خلاصه همون موقع اومد واتساپ و پیام داد و منم اقلام جدید و جایگزین قبلیا کردم و عکس فاکتور جدید و فرستادم و اونم تایید کرد
و‌آخرش گفت مرسی عزیزم
با جمله اخرش هنگ کردم و شیطنتم گل کرد و منم قلب فرستادم براش و لایک کرد
شمارشو سیو کردم و توی تلگرامم رفتم و عکساشو نگاه میکردم که با لباسای باز عکس گذاشته بود که زیباییشو دو چندان کرده بود
همه عکساشو با دقت می دیدم و حسابی هوایی شده بودم دنبال بهونه بودم که دوباره بهش پیام بدم ولی نمیخواستم خودمو هول نشون بدم و بیخیال شدم
گذشت و منم بارشونو با دقت طبق فاکتور آماده کردم و اومدم به شماره روی فاکتور زنگ بزنم که نظرم عوض شد و به شماره خانم زنگ زدم و بعد از سلام و احوال پرسی پرسیدم تشریف دارین سفارشتونو ارسال کنم؟
اونم خیلی صمیمی جوابمو داد و تشکر کرد و گفت منتظرم
با راننده هماهنگ کردم و ساعت ۲ تحویلشون داد
حدود ساعت ۶ بود که زنگ زد به موبایلم و کلی تشکر کرد و گفت خیلی راضیم فقط خواستم همسرم بره سرکار تا زنگ بزنم و تشکر کنم و وسط حرفاش خیلی قربون صدقم میرفت و عزیزم میگفت
البته خیلیا اینجورین و راحت صحبت میکنن ولی این واقعا فرق داشت و باعث میشد جسارت من بیشتر بشه
ازش خواستم یه فیلم رضایت مشتری بگیره و برام بفرسته و اونم خیلی مشتاقانه قبول کرد و گفت چششششششم الان میفرستم
منم تشکر کردم و قطع کردم
بعد حدود نیم ساعت یه فیلم اومد تو واتساپ و زیرش نوشته بود ببخشین اگه خونه خیلی مرتب نیست خواستم سریع فیلم بگیرم
متن و که خوندم فیلم دانلود شده بود بازش کردم دیدم خیلی حرفه ای فیلم گرفته و با کیفیت چون گوشیش آیفون ۱۳ بود و روز معرفی دیده بودم
توی فیلم وسایل و خیلی با سلیقه نشون میداد و خودش صحبت کرده بود که خیلی راضیم از فروشگاه… و کارشون عالیه و قیمتاشونم خوبه و …
فیلم و که دیدم کلی براش قلب فرستادم و قدردانی کردم
بعدش گفتم فیلم خیلی خوبی بود فقط کاش خودتونم بودین و یه شکلک🫣 فرستادم
یکم مکث‌کرد و بعد نوشت نه دیگه خیلی خوش بحالت میشه
منم گفتم راست میگین اونو تو پیجم میذارم نمیخوام فالورام هوایی بشن گناه دارن 😁
گفت
-مگه تو منو دیدی هوایی شدی
-راستش کم نه
-فهمیدم از اون اول شیطونی
-عه کجا من به این سر به زیری
-اره کم مونده بود جلوی شوهرم قورتم بدی
-من که خیلی خودمو‌کنترل کردم 😔
-اره خداروشکر کنترل کردی وگرنه …
-وگرنه چی؟
-هیچی
-نه بگو وگرنه؟؟؟
-ولش کن دیگه آقا رامین
-باشه چقدر خوب که اسممو میدونی و‌چقدربد که منم نمیدونم اسمتو
-تو فروشگاه که کارمندات صدات میکردن فهمیدم منم اسمم نسیمه
-چه اسم قشنگی ولی بیشتر شبیه طوفانی
-طوفان چرا؟؟؟
-طوفانی که قلب آدمو از جاش در میاره
-داری مخمو‌میزنی؟😁
-دارم حرف دلمو میزنم
خلاصه چت اون روزامون یه سه ساعتی طول کشید و همه جور حرف زدیم و اونم گفت منم خوشم اومد ازت و خلاصه با هم حسابی صمیمی شدیم جوریکه تا دو هفته به هم صبح ها پیام میدادیم تا شب بجز تایم ناهار که شوهرش خونه بود باهم چت میکردیم
یواش یواش چتامون تصویری شد و ازش میخواستم بره عقب تر و تا کل بدنشو ببینم
معمولا لباس های سرهمی میپوشید با بند هایی که بالا بود و تقریبا چاک سینش معلوم بود
یروز بهش گفتم میرم انبار تا راحت بتونیم حرف بزنیم و منم کیرمو در اورده بودم و با داشتم باهاش بازی میکردم البته نسیم نمیدید
بهم گفت چیکار داری میکنی منم گفتم محو تماشاتم
گفت نه یه کاری داری میکنی که آروم رفتم پایین و نشونش دادم یه لحظه خشکش زد و گفت واااااااااای چه باحاله دیوونه میشم که
منم گفتم سینه هاتو ببینم اونم بعد کلی ناز اروم نشونم داد وااااو چی میدیدم دوتا ممه خوشگل حدودا ۷۵ با نوک قهوه ای کمرنگ و پوست سفیییییید
دیگه داشتم دیوونه میشدم با دیدنش و فکر نمیکردم اینقدر سریع بتونم پیش برم
ازش خواستم پایینتر و لخت ببینم که گفت دیگه نمیشه اونو باید از نزدیک ببینی تازه اگه بتونی ببینیش
منم به همون سینه هاش اکتفا کردم و کلی بازی کردم با کیرم که بهش گفتم دارم ارضا میشم گفت بگیر ببینمش دوس دارم آبتو ببینم و آبم با فشار پاشید بیرون و کلی قربون صدقم رفت
منم که دیگه حال نداشتم همونجا دراز کشیدم و ادامه چت کردن تا اینکه ازش خواستم حضوری ببینمش و گفت نمیتونه بیاد و شوهرش خیلی گیره
منم به شوخی گفتم نیای من میاما
که خیلی سریع گفت ببینم میتونم اوکی کنم بیای
من دوباره شوکه شدم که چه زود پیشنهادم گرفت
دو سه روزی چت میکردیم که یه روز گفت فردا میتونی ساعت ده اینجا باشی
منم گفتم حتمااااااا
کجا بیام و کی بیام و چجوری بیام و کلی نقشه کشیدیم
و قرار شد من صبح ساعت ده با یه کارتن وسیله ( برای پوشش قضیه که مثلا دارم جنس میبرم بالا) برم ادرسشون
خونشون مجتمع مسکونی بود که نگهبانی داشت توی مجتمع بلوک هایی بودن ۴ طبقه قدیم ساخت که هر طبقه دو واحد داشت که دراش روبروی هم بودن و قرار شد به نگهبانی بگم با اینا هماهنگم و فامیلی شوهرشو دادم و نگهبان راهنماییم کرد کجا برم منم ماشینمو پارک کردم جلوی بلوک و زنگ زدم نسیم ،گفت بیا بالا طبقه چهارم در بازه بیا تو با کفش رفتم بالا
تا برسم نفس نفس میزدم که تا در بازو دیدم و وارد شدم
نسیم پشت در ورودی بود و با یه تاپ سرهمی که تا بالای زانوهاشو‌پوشونده بود و یه ارایش ملایم خییییلی ناز و موهایی که معلوم بود تازه از حموم اومده و شونه کرده بود همونجوری باز روی شونه هاش و یکم از سینه هاش ریخته بود جلوم ایستاده بود
من از استرس دستام یخ کرده بود همونجوری جلوی در دستشو گرفتم و بغلش کردم گفت چرا اینقدر دستات یخه بذار گرمش کنم و گذاشت بین بازوش و سینش منم هم لب می گرفتم و لباشو میمکیدم
خیلی اروم صحبت میکرد که گفت ممکنه همسایه روبرویی پشت در باشه
منم همچنان نگاش میکردم و لباشو میخوردم و با دستام که دیگه تقریبا گرم شده بودن کونشو از روی لباس میمالیدم
خییییلی کون خوش فرمی داشت وقتی روبروم ایستاده بود تقریبا پیشونیش روی چانه من بود بخاطر همین مجبور بودم یکم خم بشم تا بتونم کونشو بمالم کامل حشری شده بود ولی برای اینکه یکم از استرس من کم کنه گه گاه صحبت میکرد و گفت کارتونه حالا چی هست که گفتم نترس کارتن خالی نیست کادوی دیدارمونه که تا اینو شنید دوباره محکم خودشو بهم چسبوند منم کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد و نسیمم اینو حس کرده بود و یواش با دستش کیرمو نوازش کرد که یهو گفت اوووووووف چقدر بزرگه اینو کجای دلم بذارم
منم گفتم قراره تو کست بذاری قشنگم
بعد برش گردوندم و همونجا پشت در لباسشو دادم بالا ‌
چقدر صحنه قشنگی بود یه شورت خوشگل زرد رنگ که روی پوست سفید قشنگش یه درخشش خاصی داشت از پشت دستمو داخل شرتش کردم و به کسش رسوندم ااااااااااخ چه کوسی خیییییییییس خیسسسسس تا دستم بهش خورد نسیم نفساش تند شد و اروم شرتشو دراوردم
و خودمم شلوارمو تا زانو کشیدم پایین نسیم دستش رو جاکفشی بود و از روی آینه جاکفشی داشت منو تماشا میکرد منم کیرمو که کامل سیخ شده بود و اروم میمالیدم به کوسش و خیسش میکردم و دوست نداشتم به این زودی فرو کنم داخل و همینجوری داشتم بازی میدادم و نسیم با عقب و جلو کردن کونش همراهی میکرد و از تو اینه نگاه میکرد
هردومون میدونستیم که تا دوساعت مزاحم نداریم ولی بازم هر دو استرس داشتیم و اینو از نگاهای نسیم میتونستم بخونم که بهم گفت زود باش بکن تو و منم شروع کردم آروم کیرمو روونه کوسش کردم با اینکه کامل خیس بود ولی خیلی سخت واردش شد گفتم نسیم چقدر تنگی اونم با حرکت کونش تایید کرد و لب پایینش و گاز گرفت دیگه داشت اااااه بلند میکشید و یه دستشو آورده بود روی کونش و باهاش بازی میکرد منم اروم داشتم کیرمو تو کوسش بازی میدادم و با انگشت اشارم سوراخ کونشو بازی میدادم با هر بار تلمبه زدن من سینه هاش تکون تندی میخورد که منو بیشتر حشری میکرد
کیر من خیلی بزرگ نیست حدودا ۱۶ سانت ولی نسیم و داشت دیوونه میکرد دیگه آاااه نسیم تبدیل به ناله شده بود و داشت حسابی لذت می برد و وسطش میگفت قربونت برم رامین فدات بشم رامین بکن نسیمت رو
ولی من وسطاش بیرون میاوردم تا استراحت بدم و ارضا نشم بعد چند دقیقه برگشت زانو زد و کیرمو دستش گرفت و تا آخرش کرد تو حلقش
خیلی حرفه ای این کارو میکرد و از کنار لباش آب دهنش که با آب کوسش قاطی شده بود آویزون میشد که با دست جمعش میکرد و میمالید کیرم که این کارش خییییلی منو دیوونه کرد و محکم سینه هاش گرفتم تو دستم و فشارش میدادم
عجیب بود که با اینکه خیلی محکم سینه هاشو فشار دادم ولی اعتراضی نکرد که بعدا بهم گفت که خیلی دوس داره تو سکس سینه هاشو محکم فشار بدم
بلندش کردم و یه پاشو روی جاکفشی گذاشتم و از روبرو کردم تو کسش و لباشو میخوردم اونقدر شهوتی شده بود که صداشم دورگه شده بود با دستاش دو طرف صورتمو‌ محکم گرفت و خودشو فشار میداد جلو و با چشمای خمار و حشریش زول زده بود بهم منم چشم تو چشم داشتم محکم میکردمش و کونشو چنگ میزدم اونقدر این حالت برام لذت بخش بود که نتونستم کیرمو در بیارم تا آبم دیر تر بیاد و همانطور انقدر تلمبه زدم تا ابم داشت میومد که از حرکت سریعم فهمید دارم ارضا میشم نشست و بهم گفت بریزم رو صورتش منم با فشار آبم پاشید رو صورت و لباشو که یکمم از آبمو با زبون مزه مزه کرد و با انگشتاش به دور لباش میمالید پاشد رفت سمت سرویس و با دست اشاره کرد که الان میام و رفت صورتشو شست و اومد منم تو اون تایم شلوارمو پوشیدم و خودمو مرتب کردم وقتی اومد تو دستش موز بود که منم سریع نصفش کردم و باهم خوردیم که حتی با موز خوردنشم شیطنت میکرد موزو می برد تو دهنشو گاز نمی گرفت با فشار کم لباش می اورد بیرون و میخندیدیم
بعد من محکم بغلش کردم و بوسیدمش و با همون صدای یواش از هم خداحافظی کردیم و من اومدم تو ماشین بهش زنگ زدم گفت بالارو نگاه کن دیدم داره از تراس منو میبینه یکم اونجا باهاش حرف زدم و در مورد سکسکون صحبت میکردیم میگفت بهترین سکس زندگیش بوده
میگفت یکی از فانتزیاش سکس جلوی در و یواشکی بوده مخصوصا اینکه بتونه از آینه موقع دادنش طرفشو ببینه
بعد از اون قضیه دیگه نشد با نسیم باشم و چند بار باهم چت کردیم و فاصله گرفتیم
من خیلی اهل روابط اینجوری نبودم ولی نسیم واقعا فرق داشت و خودشم میگفت اولین باره که خیانت میکنه
البته راست و دروغش با خودش
امیدوارم از خاطره واقعیم خوشتون اومده باشه
مراقب خودتون باشین❤️

نوشته: رامین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18