رفتن به مطلب

داستان سکسی منو زن شوهردار


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


منو الهه و رابطه طولانی 1

سلام خدمت تمام دوستان کون باز قبل از هر چی بگم این داستان نیست و عین واقعیته و اسمهارو مستعار انتخاب میکنم.
اسمم سیناس اون موقع ۲۴ سالم بود قدم ۱۸۷ و در کل جوون خوشتیپی بودم و این اتفاق سال ۹۱ اتفاق افتاد.
اقوام ما تو روستاهای اطراف کرج باغ انگور دارن و هر سال
سهمیه انگور ما بالای ۱۰۰۰ کیلوئه اون سالم پسر خاله بابام زنگ زد گفت ماشین بیار کارگرا انگور بار بزنن برات منم انگورارو بار زدم رفتم تو زیر زمین باغ خالم اینا ۶ تا بشکه ۲۰۰ لیتری شراب انداختم باغشون نزدیک هشتگرده.
یه شب اواخر مهر ماه بود و هوا بارونی میخواستم انگورارو چنگ بزنم خالم اینا هم خونه ما بودن شهرکشونم نگهبانی داشت و بدون هماهنگی کسیو راه نمیدادن به خالم گفتم زنگ بزن نگهبانی من برم تو باغ انگور هامو چنگ بزنم هماهنگیا انجام شد و راه افتادم رفتم تو راه تا از کرج برم نزدیک هشتگرد نیم ساعتی راه بود
رفتم تو راه سمت پل کردان تو پمپ بنزین که بنزین بزنم دیدم یه خانمی داره با کارمند پمپ بنزین بحث میکنه پرسیدم چی شده خانمه که یه خانم حدودا ۳۰ ساله بود گفت بنزین زدم کارتمو نیاوردم الان میگه مدارک ماشینتو گرو بزار گفتم چقدر بنزین زدی اون موقع بنزین ۴۰۰ تومن بود گفت ۴۰ لیتر به کارمند پمپ بنزین گفتم من حساب میکنم مدارک خانمو بده بره بنزینمو زدم اومدم از پمپ بنزین برم بیرون خانم با زانتیا بود بوق زد گفت شمارتو بده من بعدا باهات هماهنگ کنم پولتو بدم.
شمارمو دادم رفتم کارامم انجام دادم برگشتم خونه کارامو انجام دادم آماده خواب شدم ساعت حدودا ۱ شب بود دیدم یه ای ام اس اومد زد سلام الهه هستم بابت امشب خیلی ممنونم .
جواب دادم که قابل شما رو نداشت انجام وظیفه بود اس ام اسا ادامه داشت تا گفت ۳۰ سالشه تو هشتگرد دکتر کودکانه مطب داره شوهر داره ولی یه زن کاملا آزاد و با شوهرش ۳ ماهه رابطه نداشته جالب اینجا بود که خونشونم دو تا خیابون بالاتر از ما بود.
منم بهش توضیح دادم هر دو روز یه بار تا اونجا میرم و دلیل رفتو آمدم چیه.
فرداشم یه بار زنگ زد و گفت کجایی گفتم سر کارم ولی فردا باید برم سراغ بشکه هام. کارم تموم شد رفتم خونه دیدم خالم و مادرم آش رشته درست کردن به خالم گفتم من فردا میرم باغ گفت برو عموی شوهرشم مرده بود داشتن میرفتن یزد یه هفته نبودن .
فرداش رفتم یه دوش و یه اصلاح کردم ساعت ۷ غروب تلفنم زنگ خورد گفت کجایی گفتم خونه گفت من میام دنبالت باهم بریم باغ کارتو بکن گفتم من میخوام شب بمونم اونجا فردا تعطیله گفت منم میمونم پیشت یکم مشروب برداشتم از خونه سر راه جیگر خریدم و مزه رفتیم اونجا زود کارمو انجام دادم خیلیم سرد بود هوا ساعت ۹ شب بود جیگر کباب کردمو مشروب میخوردیم تا ساعت ۱۱ من خوب بودم الهه هم مست کرده بود و هی خودشو بهم میمالوند و لب میگرفت یه دفعه گفتم میخوای بریم رو تخت بخوابیم گفت بدو دیگه دیوث ۱ ساعته منتظرم این جمله رو بگی.
بغلش کردم الهه رو قدش ۱۶۷ بود ۶۶ کیلو وزنش بود سینه هاش ۸۵ یه کون گرد و رونای پر و خوش فرم دو خمشو گرفتم و گذاشتمش رو شونم و بردمش انداختمش رو تخت تاپ و شرتکشم جر دادم انداختم اونور فقط شورت و سوتین تنش بود گفت انقد خشونت واس چیه در گوشش گفتم از سکس اروم خوشم نمیاد دوس دارم همش خشونت باشه. گفت عاشقتم سینا.
لب گرفتم ازش ۱۰ دقیقه بعد گردنشو خوردم بعد سراغ سینه هاش درشون اوردم چقد خوشگل و ناز بودن نوک ریز و خوشگل.انقد خوردم که کبود شدن یواش یواش رفتم پایین زبون کردم تو نافش اروم اه میکشید رفتم پایینتر یه زبون رو کسش کشیدم یه آهی کشید که جیگرم حال اومد ۴۵ دقیقه بود داشتم عشق بازی میکردم بهم گفت نمیخوای لخت شی؟؟؟
گفتم بیا لختم کن رکابیمو خودم دراوردم شلوارکمو کشید پایین از رو شرتم یه گاز ریز زد به کیرم و بعد درش اورد سایز کیرمم ۱۶ سانته و کلفتیشم راضی کننده اس دوتا دستشو مشت کرد دورش و ۴ سانت بیرون موند سرشو کرد تو دهنش و دو سه بار بالا پایین کرد یه دونه زدم تو گوشش گفتم تا ته بخور گفت نمیتونم این تو دهنم جا نمیشه گفتم من جا میکنم سرپا شدم و موهاشو جمع کردم تو دستم و تا جایی که میرفت کردم تو حلقش مثل وحشیا میکوبیدم تو حلقش نفسش بند اومده بود کشیدم بیرون گفت سینا من عاشق ساک زدنم ولی تو خیلی وحشیانه میکنی تو حلقم گلوم درد میگیره گفتم باید عادت کنی چون خوشم اومده بود از استایلش میدونستم ولش نمیکنم قراره یه مدت طولانی باهام باشه ۲۰ دقیقه واسم ساک زد جوری که کم مونده بود رو کیرم بالا بیاره گفت بسه بیا بکن که مردم.
داگ استایلش کردم کونش گرد شد جلوم نگاه کردم پیش خودم گفتم بزار اول از کون بکنم خیس بود کیرم گذاشتم رو سوراخ کونش و فشار دادم تا نصف رفت عقب جلو کردم دادش در اومده بود و اشک تو چشاش جمع شد گفت بزار تو کسم دراوردم گذاشتم تو کسش یه فشار دادم تا نصف رفت فشار دوم تا ته رفت نگه داشتم تو کسش و کیرم میخورد ته کسش شروع کردم تند تند تلمبه زدن انقد داد زد گفتم چه خبرته همسایه ها فهمیدن گفت کس ننشون تو فقط بزن
چند دیقه تو این پوزیشن کردم بعد گفتم پاشد یکم دیگه کردم تو دهنش باز خیس شد رو کمر خوابوندمش پاهاشو دادم بالا رو شونه هام باز گذاشتم تو کسش وقتی میکردم تو دستشو میرسوند یه شکمم که تا ته نکنم تو منم میکردم و اون داد میزد مست بودم ابم خیال اومدن نداشت بهش گفتم الهه من مست باشم ابم دیر میاد گفت پس بیا تو بخواب من میخوام کیر سواری کنم خوابیدم رو تخت گفت سینا چجوری دلت اومد اینو بکنی تو کونم گفتم ببین من کون خیلی دوس دارم ازش نمیگذرم گفت پس خیلی باید زیرت درد بکشم گفتم ببین من کردن کون واسم خامه روی کیکه گفت منم بهت میدم باز واسم ساک زد خیسش کرد نشست روش گفت سینا کیر شوهرم نصف کیر توئه تازه چاقم هست اصلا دوس ندارم زیرش بخوابم اونم دیگه نمیخواد فکر کنم دوس دختر داره بعد خودش همینطوری که داشت میگفت نشست رو کیرم گفت جهنم که دوس دختر داره منم کیر خودمو پیدا کردم سینه هاشو چنگ میزدم و تو مشتم بود اونم داشت بالا پایین میکرد و به شوهرش فش میداد میگفت کسکش نیستی کردنو یاد بگیری نتونی بکنی میکنن یه دفعه خوابید رو سینم و لرزید و ارضا شد بغلش کردم لباشو خوردم کیرمم تو کسش بود همونجوری یه غلط زدم و اومدم روش گفتم الهه میخوام جوری بکنمت یه هفته نتونی بشینی دمر خوابوندمش نشستم روش کیرمو کردم تو کسش و اسپنکهای محکم میزدم رو کونش داگ استایلش کردم و فقط به عشق اسپنک زدن میکردم تلمبه میزدم و کیرمو ته کسش حس میکردم دیگه نزدیک بود ابم بیاد گفت نریزی تو من زود حامله میشم گفتم یا باید بخوری ابمو یا میریزم تو کونت گفت از خوردن اب بدم میاد گفتم پس وایسا رفتم کرم اوردم مالیدم رو سوراخ کونش باز کردم تو ایندفعه گریه کرد ولی من عین خیالم نبود ادامه دادم و به خودش اومد دید تا ته تو کونشه سه چهار دیقه بود داشتم میکردم ابم اومد ارنجمو انداختم زیر گلوش کمرشو چسبوندم به سینم رو زانوهامون بودیم ابمم داشت تو کونش خالی میشد کامل خالی شدم‌ساعت ۱:۳۰ شب بود گفتم الهه من سیر نشدم یه بار دیگه میخوام گفت مردم سینا بزار نفسم بالا بیاد باز بکن. رفتم اب سیب اوردم خوردیم تو بغلم دراز کشید گفت من ۳ بار ارضا شدم تو یه بارشو فهمیدی اولین باره تو عمرم ۳ بار ارضا شدم گفت قبل تو یه دوس پسر داشتم اولین بار اون از کون کرد ولی انقد درد نکشیده بودم که امشب تو کردی کیر اونم از تو کوچیکتر بود. تو حین حرف زدن خوابمون برد سرش رو بازوم بود اونم خوابش برد ساعت ۴ صبح حس کردم یه چیزی رو کیرمه دیدم داره ساک میزنه واسه راه دوم بیدار شدم خیلی تشنه بودم ۲ لیتر آب خوردم و باز ساک زدن حرفه ایش کیرمو راسته راست کرد رفتیم واس راه دوم…
بعدا داستان کردن خواهر و خواهر زاده اش رو هم میگم…
ادامه دارد…

نوشته: سینا

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.