رفتن به مطلب

داستان سکسی منو زن شوهردار


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


منو الهه و رابطه طولانی 1

سلام خدمت تمام دوستان کون باز قبل از هر چی بگم این داستان نیست و عین واقعیته و اسمهارو مستعار انتخاب میکنم.
اسمم سیناس اون موقع ۲۴ سالم بود قدم ۱۸۷ و در کل جوون خوشتیپی بودم و این اتفاق سال ۹۱ اتفاق افتاد.
اقوام ما تو روستاهای اطراف کرج باغ انگور دارن و هر سال
سهمیه انگور ما بالای ۱۰۰۰ کیلوئه اون سالم پسر خاله بابام زنگ زد گفت ماشین بیار کارگرا انگور بار بزنن برات منم انگورارو بار زدم رفتم تو زیر زمین باغ خالم اینا ۶ تا بشکه ۲۰۰ لیتری شراب انداختم باغشون نزدیک هشتگرده.
یه شب اواخر مهر ماه بود و هوا بارونی میخواستم انگورارو چنگ بزنم خالم اینا هم خونه ما بودن شهرکشونم نگهبانی داشت و بدون هماهنگی کسیو راه نمیدادن به خالم گفتم زنگ بزن نگهبانی من برم تو باغ انگور هامو چنگ بزنم هماهنگیا انجام شد و راه افتادم رفتم تو راه تا از کرج برم نزدیک هشتگرد نیم ساعتی راه بود
رفتم تو راه سمت پل کردان تو پمپ بنزین که بنزین بزنم دیدم یه خانمی داره با کارمند پمپ بنزین بحث میکنه پرسیدم چی شده خانمه که یه خانم حدودا ۳۰ ساله بود گفت بنزین زدم کارتمو نیاوردم الان میگه مدارک ماشینتو گرو بزار گفتم چقدر بنزین زدی اون موقع بنزین ۴۰۰ تومن بود گفت ۴۰ لیتر به کارمند پمپ بنزین گفتم من حساب میکنم مدارک خانمو بده بره بنزینمو زدم اومدم از پمپ بنزین برم بیرون خانم با زانتیا بود بوق زد گفت شمارتو بده من بعدا باهات هماهنگ کنم پولتو بدم.
شمارمو دادم رفتم کارامم انجام دادم برگشتم خونه کارامو انجام دادم آماده خواب شدم ساعت حدودا ۱ شب بود دیدم یه ای ام اس اومد زد سلام الهه هستم بابت امشب خیلی ممنونم .
جواب دادم که قابل شما رو نداشت انجام وظیفه بود اس ام اسا ادامه داشت تا گفت ۳۰ سالشه تو هشتگرد دکتر کودکانه مطب داره شوهر داره ولی یه زن کاملا آزاد و با شوهرش ۳ ماهه رابطه نداشته جالب اینجا بود که خونشونم دو تا خیابون بالاتر از ما بود.
منم بهش توضیح دادم هر دو روز یه بار تا اونجا میرم و دلیل رفتو آمدم چیه.
فرداشم یه بار زنگ زد و گفت کجایی گفتم سر کارم ولی فردا باید برم سراغ بشکه هام. کارم تموم شد رفتم خونه دیدم خالم و مادرم آش رشته درست کردن به خالم گفتم من فردا میرم باغ گفت برو عموی شوهرشم مرده بود داشتن میرفتن یزد یه هفته نبودن .
فرداش رفتم یه دوش و یه اصلاح کردم ساعت ۷ غروب تلفنم زنگ خورد گفت کجایی گفتم خونه گفت من میام دنبالت باهم بریم باغ کارتو بکن گفتم من میخوام شب بمونم اونجا فردا تعطیله گفت منم میمونم پیشت یکم مشروب برداشتم از خونه سر راه جیگر خریدم و مزه رفتیم اونجا زود کارمو انجام دادم خیلیم سرد بود هوا ساعت ۹ شب بود جیگر کباب کردمو مشروب میخوردیم تا ساعت ۱۱ من خوب بودم الهه هم مست کرده بود و هی خودشو بهم میمالوند و لب میگرفت یه دفعه گفتم میخوای بریم رو تخت بخوابیم گفت بدو دیگه دیوث ۱ ساعته منتظرم این جمله رو بگی.
بغلش کردم الهه رو قدش ۱۶۷ بود ۶۶ کیلو وزنش بود سینه هاش ۸۵ یه کون گرد و رونای پر و خوش فرم دو خمشو گرفتم و گذاشتمش رو شونم و بردمش انداختمش رو تخت تاپ و شرتکشم جر دادم انداختم اونور فقط شورت و سوتین تنش بود گفت انقد خشونت واس چیه در گوشش گفتم از سکس اروم خوشم نمیاد دوس دارم همش خشونت باشه. گفت عاشقتم سینا.
لب گرفتم ازش ۱۰ دقیقه بعد گردنشو خوردم بعد سراغ سینه هاش درشون اوردم چقد خوشگل و ناز بودن نوک ریز و خوشگل.انقد خوردم که کبود شدن یواش یواش رفتم پایین زبون کردم تو نافش اروم اه میکشید رفتم پایینتر یه زبون رو کسش کشیدم یه آهی کشید که جیگرم حال اومد ۴۵ دقیقه بود داشتم عشق بازی میکردم بهم گفت نمیخوای لخت شی؟؟؟
گفتم بیا لختم کن رکابیمو خودم دراوردم شلوارکمو کشید پایین از رو شرتم یه گاز ریز زد به کیرم و بعد درش اورد سایز کیرمم ۱۶ سانته و کلفتیشم راضی کننده اس دوتا دستشو مشت کرد دورش و ۴ سانت بیرون موند سرشو کرد تو دهنش و دو سه بار بالا پایین کرد یه دونه زدم تو گوشش گفتم تا ته بخور گفت نمیتونم این تو دهنم جا نمیشه گفتم من جا میکنم سرپا شدم و موهاشو جمع کردم تو دستم و تا جایی که میرفت کردم تو حلقش مثل وحشیا میکوبیدم تو حلقش نفسش بند اومده بود کشیدم بیرون گفت سینا من عاشق ساک زدنم ولی تو خیلی وحشیانه میکنی تو حلقم گلوم درد میگیره گفتم باید عادت کنی چون خوشم اومده بود از استایلش میدونستم ولش نمیکنم قراره یه مدت طولانی باهام باشه ۲۰ دقیقه واسم ساک زد جوری که کم مونده بود رو کیرم بالا بیاره گفت بسه بیا بکن که مردم.
داگ استایلش کردم کونش گرد شد جلوم نگاه کردم پیش خودم گفتم بزار اول از کون بکنم خیس بود کیرم گذاشتم رو سوراخ کونش و فشار دادم تا نصف رفت عقب جلو کردم دادش در اومده بود و اشک تو چشاش جمع شد گفت بزار تو کسم دراوردم گذاشتم تو کسش یه فشار دادم تا نصف رفت فشار دوم تا ته رفت نگه داشتم تو کسش و کیرم میخورد ته کسش شروع کردم تند تند تلمبه زدن انقد داد زد گفتم چه خبرته همسایه ها فهمیدن گفت کس ننشون تو فقط بزن
چند دیقه تو این پوزیشن کردم بعد گفتم پاشد یکم دیگه کردم تو دهنش باز خیس شد رو کمر خوابوندمش پاهاشو دادم بالا رو شونه هام باز گذاشتم تو کسش وقتی میکردم تو دستشو میرسوند یه شکمم که تا ته نکنم تو منم میکردم و اون داد میزد مست بودم ابم خیال اومدن نداشت بهش گفتم الهه من مست باشم ابم دیر میاد گفت پس بیا تو بخواب من میخوام کیر سواری کنم خوابیدم رو تخت گفت سینا چجوری دلت اومد اینو بکنی تو کونم گفتم ببین من کون خیلی دوس دارم ازش نمیگذرم گفت پس خیلی باید زیرت درد بکشم گفتم ببین من کردن کون واسم خامه روی کیکه گفت منم بهت میدم باز واسم ساک زد خیسش کرد نشست روش گفت سینا کیر شوهرم نصف کیر توئه تازه چاقم هست اصلا دوس ندارم زیرش بخوابم اونم دیگه نمیخواد فکر کنم دوس دختر داره بعد خودش همینطوری که داشت میگفت نشست رو کیرم گفت جهنم که دوس دختر داره منم کیر خودمو پیدا کردم سینه هاشو چنگ میزدم و تو مشتم بود اونم داشت بالا پایین میکرد و به شوهرش فش میداد میگفت کسکش نیستی کردنو یاد بگیری نتونی بکنی میکنن یه دفعه خوابید رو سینم و لرزید و ارضا شد بغلش کردم لباشو خوردم کیرمم تو کسش بود همونجوری یه غلط زدم و اومدم روش گفتم الهه میخوام جوری بکنمت یه هفته نتونی بشینی دمر خوابوندمش نشستم روش کیرمو کردم تو کسش و اسپنکهای محکم میزدم رو کونش داگ استایلش کردم و فقط به عشق اسپنک زدن میکردم تلمبه میزدم و کیرمو ته کسش حس میکردم دیگه نزدیک بود ابم بیاد گفت نریزی تو من زود حامله میشم گفتم یا باید بخوری ابمو یا میریزم تو کونت گفت از خوردن اب بدم میاد گفتم پس وایسا رفتم کرم اوردم مالیدم رو سوراخ کونش باز کردم تو ایندفعه گریه کرد ولی من عین خیالم نبود ادامه دادم و به خودش اومد دید تا ته تو کونشه سه چهار دیقه بود داشتم میکردم ابم اومد ارنجمو انداختم زیر گلوش کمرشو چسبوندم به سینم رو زانوهامون بودیم ابمم داشت تو کونش خالی میشد کامل خالی شدم‌ساعت ۱:۳۰ شب بود گفتم الهه من سیر نشدم یه بار دیگه میخوام گفت مردم سینا بزار نفسم بالا بیاد باز بکن. رفتم اب سیب اوردم خوردیم تو بغلم دراز کشید گفت من ۳ بار ارضا شدم تو یه بارشو فهمیدی اولین باره تو عمرم ۳ بار ارضا شدم گفت قبل تو یه دوس پسر داشتم اولین بار اون از کون کرد ولی انقد درد نکشیده بودم که امشب تو کردی کیر اونم از تو کوچیکتر بود. تو حین حرف زدن خوابمون برد سرش رو بازوم بود اونم خوابش برد ساعت ۴ صبح حس کردم یه چیزی رو کیرمه دیدم داره ساک میزنه واسه راه دوم بیدار شدم خیلی تشنه بودم ۲ لیتر آب خوردم و باز ساک زدن حرفه ایش کیرمو راسته راست کرد رفتیم واس راه دوم…
بعدا داستان کردن خواهر و خواهر زاده اش رو هم میگم…
ادامه دارد…

نوشته: سینا

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • gayboys
      شخصیتی بنام فرزانه - 1   زن داداش بزرگم فرزانه بعد از فوت داداشم طبقه پایین خونشون یه آرایشگاه زد که دختر عموم مرضیه هم که بیوه بود و دختر خاله فرزانه میشد میرفت اونجا آرایشگاه خانواده عموم خیلی به این دختر سخت میگرفتن انگار گناه کرده که شوهرش مرده با اینکه 2 سال از فوت شوهرش می گذشت نمیذاشتن کسی بهش نزدیک بشه خب منم ازش خوشم اومده بود اما هیچ جوره فرصت آشنایی نداشتیم همه جا مامانش همراهش بود جز آرایشگاه که وقتی شلوغ میشد میرفت کمک فرزانه یه بار به فرزانه گفتم که داستان اینه و میخوام با مرضیه حرف بزنم گفت باشه به مرضیه میگم اگه خودش قبول کرد زنگت میزنم بیاید برید طبقه بالا با هم حرف بزنید اما قول بده فقطحرف بزنیدااااا باشه؟ گفتم چشم خیالت راحت منو که میشناسی گفت چون میشناسم گفتم خندیدم گفتم به خدا فقط صحبت می کنیم گفت باشه چند روز بعد زنگم زد گفت مرضیه قبول کرده فردا ساعت 4 عصر اینجا باش دیرتر نیا که مشتری میاد نمی خوام کسی بفهمه راس ساعت 4 رفتم خونشون مرضیه هم بود فرزانه برامون چای و شیرینی گذاشت و رفت پایین گفت مرضیه جان یه ساعت دیگه پایین منتظرتم و رفت پایین. مرضیه گفت کورش چرا من؟ این همه دختر؟ مامانت میاد یه دختر بیوه برات بگیره؟ گفتم بیوه کجا بود؟ کلا دو ماه زندگی کردید فکر نکنم اصلا فرصت نکرد کاری کنه که خندید با هم خیلی حرف نزدیم که یه ساعت شد و مرضیه گفت من این هفته کلا اینجام با فرزانه صحبت میکنم هر روز بیای یه ساعت حرف بزنیم از اون روز هر روز ساعت 4 تا 5 میرفتم و با مرضیه حرف میزدم که با اصرار من به فرزانه که یه ساعت چیه زود تمام میشه اجازه داد دو ساعت حرف بزنیم که دیگه حرفی برای گفتن نبود بوس و بغل بود بهش میگفتم بذار ببینم توی دو ماه چه دسته گلی به آب دادی به زور تونستم شلوار و شورتشو تا زانو بکشم پایین میگفت فرزانه بفهمه جرم میده گفتم نمی فهمه و براش کوسشو می خوردم گفت خیلی دوست دارم خوردنتو گفتم پس صدات در نیاد نشوندمش روی مبل و شلوار و شورتشو از پاش درآوردم و پاشو باز کردم و شروع کردم خوردن کوسش می گفت انگشتتو بکن توش بالای کوسشو مک میزدم و با انگشتم توی کوسش می کردم خدایش تنگ بود حتی واسه انگشتم گفتم چند بار کردت؟ گفت دو هفته هر شب بعدش پریود شدم و بعدش دوباره هرشب به جز پریودیام هر شب میکردم گفتم بازم خوب تنگ مونده گفت دو سال ازش میگذره گفتم واسه همین تو رو انتخاب کردم چون میدونستم تنگی از کون که نکردت؟ گفت نه اصلا وقت نکرد گفتم این ماله خودمه خودم افتتاحش میکنم مرضیه که ارضا میشد وقت تمام بود و میرفت که کم کم صدای فرزانه دراومد که بسه اگر می خوای برو بگیرش خونه من جای این کارها نیست و صد تا چرت و پرت دیگه منم رفتم به مامانم گفتم که مخالفت کرد گفت چرا مرضیه؟ مگر دختر خالت فهیمه چشه؟ گفتم من مرضیه رو می خوام فهمیه رو نمی خوام خلاصه دعوامون شد گفت من از خانواده بابات الدنگت دختر نمی گیرم اونم مرضیه با اون مامان خشکه مقدسش اون وقت توی عروسیت به جای شیرینی باید خرما بدی خدایشم راست می گفت اما من واقعا مرضیه دوست داشتم و اون اصلا خشکه مقدس نبود از فرزانه هم برای قانع کردن مامانم کمک گرفتم اما اونم نتونست کاری کنه فرزانه گفت فراموشش کن گفتم نمی تونم من فقط مرضیه می خوام گفت نه بابا؟ کورش عاشق شده اونم دختر عمو بیوه اش چند روزی گذشت و بحث و دعواها ادامه داشت که فرزانه گفت فردا 5 شنبه است ساعت 8 شب بیا با هم حرف بزنیم تا بهت بگم چیکار کنی. 8 شب رفتم فکر کردم مرضیه هم هست اما فقط فرزانه بود گفتم مرضیه کجاست؟ گفت خونشون گفتم پس با کی حرف بزنیم؟ گفت ما دو تا با هم. نشسته بودم روی مبل که دیدم از اتاق اومد بیرون یه تور سفید یه سره که مثله سارافان بود تنش بود که کل بدنش مشخص بود اومد نشست کنارم و گفت من فقط شبای جمعه می خوام که ماله من باشی اگه قبول کنی می تونی هر روز مرضیه رو بیاری اینجا با هم حرررررف بزنید دست زدم به سینه هاش گفت پس قبول کردی گفت اینو پوشیدم چون باید پارش کنی تا به زیرش دست پیدا کنی منم مثله وحشیا کلا پارش کردم و افتادم به جون کوسش گفت پس بلدی باید کجا رو بخوری مثله مرضیه هم براش مک میزدم هم انگشت می کردم توی کوسش کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن گفت آخ جون دقیقا مثله کامران میکنی دوست دارم کامران صدات کنم بکن کامران جونم بکن کوسمو منم توی کوسش تلمبه میزدم هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز توی کوس بیوه داداشم تلمبه بزنم اما واقعیت بود و داشتم میزدم می گفت این دسته بیل توی کوس مرضیه هم کردی؟ گفتم نه گفت آخ جون پس من اولین نفرم دوست داشتم اینو گفت تندتر بزن تا با هم ارضا بشیم و توی بغل هم ارضا شدیم و ریختم توی کوسش گفت آخ جوووون آب یه مرررد بهم گفت مرضیه بکن آبتو بریز توش تا حامله بشه بعدش دیگران مجبورن باهاتون کنار بیان… ادامه داره… نوشته: کورش
    • gayboys
      شانس واقعا گاهی در خونمون میزنه اما ما....   داداش بزرگم ناصر و زنش ندا دو سالی بود ازدواج کرده بودن که ناصر یه پراید خرید و ندا اصرار زیاد کرد که برن شمال خلاصه رفتن اینطور که میگن گویا ندا پیاده میشه خرید کنه یه کامیون از روی پراید ناصر رد میشه و ماشین له میشه و ناصر فوت میکنه ندا هم که این صحنه میبینه شوکه میشه و نمیتونه صحبت کنه بعد از مراسم فوت ناصر ندا چون فقط یه داداش داشت که ساکن همدان بود و زنش هم با ندا رابطه خوبی نداشت به اصرار مامانم ندا موند خونه ما چون هنوز نمی تونست حرف بزنه. ندا هیکل خوبی داشت سفیدم بود لباس مشکی هم پوشیده بود خیلی خوشگل تر شده بود منم به بهانه کمک کردن خودمو بهش گهگاهی میمالیدم که اون چیزی نمی گفت کم کم بهم وابسته شده بودیم تنها میشدیم بغلش میکردم بهش میگفتم ناصر نیست من هستم خودم همه جوره هواتو دارم ندا جووونم کم کم تونست حرف بزنه و برای حرف زدنش جشن 3 نفره (من و ندا و مامانم) گرفتیم. تازه وقتی شروع کرد حرف زدن بیشتر عاشقش شدم میگفت تو معبود منی من بندتم محسن جانم تو بت منی میپرستمت محسن جانم ازش خیلی لب می گرفتم تا جایی تنها میشدیم توی بغل هم بودیم با کلی بوس لب مامانم که اوضاع دید گفت اینجور نمیشه محسن باید ندا رو عقدش کنی دیگه شورشو درآوردید گفتم نمیشه خودت صیغه بخونی چند روز دیگه بریم عقد کنیم؟ به ندا گفت ندا هم قبول کرد صیغه خوند و منو ندا رفتیم توی اتاق که امشب با هم بخوابیم گفتم امشب دیگه به آرزوت میرسی کیرم توی کوست میره گفت این که آرزوی تو بود گفتم آرزوی تو نبود؟ گفت واقعیتشو بخوای چرا بوده و هست و خواهد بود بچه پر رو انداختمش روی تخت و ازش لب می گرفتم و دستم لای پاش بود و کوسشو میمالیدم بهش می گفتم چه احساسی داری وقت کوس دادنت رسیده؟ گفت همون حسی که تو وقت کوس کردنت رسیده گفتم بهترین حس دنیاست کردن زنی که آخرش به خودم رسید گفت منم بهترین حس دنیاست به پسری رسیدم که همیشه دوست داشتم ماله اون باشم کیرمو گذاشتم توی دهنش خیلی وقت بود دوست داشتم این صحنه رو ببینم که زن داداش خوشگلم کیرم توی دهنشه واسه همین کیرمو تا ته کردم توی دهنش و به صورتش نگاه میکردم خیلی دوست داشتم این صحنه رو کیرمو درآوردم از دهنش و گذاشتم وسط پیشونیش صورتش زیر کیرم بود یه صورت خوشگل زیر یه کیر سیاه و کلفت خودش کیرمو گرفت سرشو لیس میزد میگفت کیرت مثله کیر ناصر کلفته من سر کیر گوشتی دوتاتون خیلی دوست دارم و مثله آبنبات لیسش میزد گفت محسن بهم رحم نکن بکنش توی کوسم باید جیغمو در بیاری منم کردمش تا ته توی کوسش که چقدر داغ بود اما خیلی تنگ نبود خیلی گشادم نبود داد میزد تلمبه بزن تلمبه بزن منم شروع کردم تند تند تلمبه زدن مثله مار به خودش می پیچید به سینه هاش چنگ میزد از من لب می گرفت منم مثله ندیده ها فقط تلمبه میزدم حتی نمی تونسنم حرف بزنم تا اینکه آبم اومد و ریختم توی کوسش گفت چرا گذاشتی آبت بیاد؟ هنوز زود بود میگفت هنوز باید کوسمو بگایی کیرتو بذار لای پسونام کیر کوچولو شدمو به پسوناش میمالید میگفت نرمه؟ دوست داری؟ کیرتو خیلی دوست دارم خیلی داشت حال میداد اما آبت زود اومد اشکال نداره بمالش به پسونام تا راست بشه کم کم کیرم لای پسونای ندا راست شد و التماس می کرد بکنم توی کوسش که دوباره شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن که داد زد تندتر تندتر و بعدش ارضا شد و پاهاشو دورم سفت فشار داد که تلمبه نزنم منم نزدم گفت صبر کن فدات بشم صبر کن بعدش گفت بکن توی کونم محسن جان کردم توی کونش خیلی تنگ بود گفت فقط دو بار به ناصر کون داده الانم چون ارضام کردی دوست دارم بهت کون بدم راستم میگفت کیرمو چپوندم توی کونش دردش اومد و میگفت آروم آروم محسن جان کون گنده ای داشت و کردن داخلش خیلی تصویر زیبایی بود و اینکه سوراخ کونش قرمز بود و دور کیرمو یه جوری گرفته بود گفتم دیگه نمی تونم درش بیارم که یکم که عقب جلو کردم دیدم نه همه چیز اوکیه و شروع کردم تلمبه زدم گفتم کونت از کوست تنگ تره خیلی حال میده گفت کوسم حال نداد بهت؟ گفتم چرا اما کونت بیشتر حال میده و شروع کردم تند تند تلمبه زدن خیلی حال میداد اما ندا درد داشت و جیغ میزد واقعا لذت زیادی داشت وقتی کیرمو تا ته توی کونش فرو می کردم و سوراخ کونش دور کیرمو سفت گرفته بود و دوباره تند تند تلمبه زدم تا آبم اومد و ریختم توی کونش. اون شب توی بغل هم خوابیدیم و صبح با خوشحالی و انرژی زیادی رفتم سرکار شب که رفتم خونه ندا یه دامن و تاپ پوشیده بود که جلوش زانو زدم و سرمو بردم لای پاش و کوسشو براش می خوردم که مامانم گفت ندا اینو جمعش کن برید توی اتاق از اون روز 3 شب متوالی با ندا از کوس و کون سکس کردم مامانمم میگفت بیا بریم عقدش کن اما منو ندا سرگرم سکس و لذت هاش بودیم و اصلا برامون مهم نبود تا اینکه ندا حامله شد مامانم گفت دیگه برو عقدش کن که به بهانه ماموریت کاری شبها خونه نرفتم راستش نمی خواستم عقدش کنم من چه گناهی کرده بودم که باید بیوه داداشمو بگیرم؟ منم دوست داشتم یه دختر باکره بگیرم و خودم پردشو بزنم و صفر کیلومتر ماله خودم باشه نه ندا که همه چیزش ناصر استفاده کرده بود اینها رو به مامانمم گفتم گفت حالا یادت افتاده؟ حالا که زدی حاملش کردی؟ گفتم خب بگیم بچه ماله ناصره گفت من نمی تونم من یه مادرم نمی تونم بچه ای که ماله توعه بگم ماله ناصره ناصر اصلا بچه دار نمیشد می خواستن برن درمان کنن که اون اتفاق افتاد گفتم خب بره سقط کنه گفت ندا عاشق بچه است حالا بچه دار شده انقدر ذوق داره بعدشم محسن کدوم دختری توی فامیل به خوشگلی نداست؟ میدونم که با هم خوابیدنتون هم خیلی بهت حال داده دیگه چه مرگته پسر؟ مهم اینه که یه زن دوست داره اون یه تیکه پرده به چه دردت می خوره؟ محسن اگه ندا ول کنی خیلی پشیمون میشیااااا؟ دیگه مثلش نیستاااااا؟ تو بیا با ندا زندگی کن فقط یه سال اگه دوست نداشتی خودم برات زن می گیرم اما هیچکس مثله ندا نمیشه اصلا من خواستم بمونه که تو بگیریش مادر دختر به این خوبی قشنگی گفتم باشه امشب میام خونه. از اون شب که رفتم خونه وقتی به خودم اومدم دیدم 4 سال گذشته با ندا ازدواج کردم و پسرم پرهام به دنیا اومده و ندا بچه دوم حاملست که دختر شد و اسمشو گذاشتیم پریماه مامانم راست میگفت ندا واقعا یه زن محشره و منم خیلی دوست داره منم روز به روز بیشتر عاشقش شدم. خوشحالم که به حرف مامانم گوش دادم و واقعا خوشبختم. نوشته: محسن
    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      فیلم سکس داگی ایستاده زیر دوش با دوست دختر تتو دار (قسمت قبل) . تایم: 01:45 - حجم: 22 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • migmig
      فیلم ساک زدن حرفه ای خانمی . تایم: 0:26 - حجم: 5 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18