رفتن به مطلب

داستان بیغیرتی زن سکسی من


dozens

ارسال‌های توصیه شده


مینا،‌ همسر سکسی من
 

سلام
اسمم امیر ۴۰ سالمه ، اسم خانمم میناس ۳۵ سالشه هیکل سکسی و بی نقصی داره ، سینه ها خوش دست ، پاهای کشیده و باسن گرد و کمر باریک.
عروسی خواهر خانمم بود ، توی ی باغ سمت رودهن ، فک و فامیل عروس دوماد و دوست و آشناهاشون یکی از یکی سکسی تر ولی خب مینا این وسط ی چی دیگه بود ، روز عروسی یه لباس طلایی و مشکی پوشید که دقیقا زیر خط باسنش بود ، از طرفی سیاهی های پیراهن بصورت تور بود ولی خب تورش زخیم بودولی با این حال سفیدی بدنش معلوم بود و طرحش بصورت ابر و باد توی کل پیراهن جلو عقب پخش بود ، طبق معمول گفتم عسلم کورست نپوش تو که سینه هات خوشفرگه و خوب وامیسته از طرفی شورتتم یه شورت فانتزی مشکی بموش اونم بچشم و ارایشگاه و خلاصه رفتم دنبالش بریم وقتی اومد سوار شه کیرم یهو عین فنر پرید بالا ، اینم بگم کیرم ۲۳ سانتی هست و کلفت در ضمن ابمم اصلا زیر یک ساعت نمیاد ، خلاصه اوند سوار شد وقتی نشست بهش گفتم مینا سینه هات خیلی تابلو هستن قشنگ همه چیش نعلومه حتی نوکش از پشتم که خط باسنت از حلو ام که دیگه نگو . گفت خب چیکار کنم خودت گفتی منم الان دیگه به هیچی دسترسی ندارم و بریم دیر شده تو راه نگاه کردم دیدم تازه جورابی هم که پوشیده کلا رنگ بدن انگار لخت لختخلاصه رسیدیم تو راه هم همش کیر لامصب راست راست ، موقع پیاده شدن مانتو در اورد گداشت تو مشاین کفش های پاشنه دار سکسی پاش کرد اومد بره پایین از مشت نگاه کردم برق از کلم پرید گفتم مینا ، گفت جانم گفتم خط شورت مشکیت تابلو تابلو از پشت معلوم ، گفت خب چیکارش کنم گفتم اینم در بیار دیگه بود و نبودش که فرقی نداره بعدم تو باغ نور کم و ییشتر رقص نور و ایناس مینا خوشگله منم نامردی نکرد همونجا خم شد شورت با عشوه کامل درآورد وقتی خم شد سوراخ کوص و کونش داشت دیوونم میکرد شورت داد دستم گفت بیا منم گداشتم جیبم گفت چرا جیبت گفتم شاید یوقت دیدی پشیمون شدی لازم شد ، خودش و لباس و موهاشو مرتب کرد برگشت رو ب من گفت حوبم گفتم لالی فقط گفتگ صبر کن بچرخ اروم ببینم از لای این تورا کوص و کونت معلومه یا نه ، وقتی جرخید کوصش که زیاد دید نداشت از جلو چون طرح لباس روش بود بیشتر و ی قسمت هفتی بین رون و کوصش معلوم بود که هر کی میدید میفهمید لخته از پشت هم که نصف بالا به سمت کمر چاک کونش معلوم بود بقیش باز توی طرح لباس بود. خلاصه با کلی حس غرور و افتخار به داشتن یه زن تمام سکسی وارد شدیم ، زن و مرد چشمشون به خواهر بزرگ عروس بود اونا که میشناختن و نمیشناختن قشنگ مینا و هدف قراردادن ، خلاصه رفتیم پیش خانواده خانمم نشستیم ، خواهر خانم دومم که اسمش مونا بود اومد پیشمون اونم دسته کمی از مینا نداشت ی لباس چاک دار بلند که چاکش از کنار تا بالای رونش بود یعنی بعضی وقتا راه که راه میرفت لای پاش قشنگ میافتاد بیرون ، ازبالا هم گردی سینه ها بیرون خلاصه اونم سکسی مثل همیشه اومد نشست کنار من و مینا ، یهو دیدم داره ب ی چی نگاه میکنه ، دقت کردم دیدم لای پای نگا و داره میبینه اونم خب لباشش گوتاه با اینکه پاش و انداخته رو پاش ولی خب مشخصه شورت نداره ، ی آن چش تو چش شدیم ی تکونی خورد گفتم ها چیه چته گفت مینا چرا شورت نداره خاک تو سرت امیر گفتم آخه تو که داری و مشکی رفت لای پات راه میری میافته بیرون چی میگی ، ی آن ب خودش اومد دید چاک لباسش جوری که شورتش پیداس و و حتی رفته لای کوصش ، خندید و بلند شد و دیگه رفتن وسط مجلس گرمی ، یع آن باجناق رفته بود بخور بخور تا من و دید اومد و گفت بیا بریم بزنیم بر بدن منم با مهران رفتیم برا بخور بخور زنامونم وسط برقص و بکوب ، از طرفی خوردن از طرفی رقص باعث شد خیس خیس شم نشستم مهرانم اومد نشست ، مینا و مونا میرقصیدن اهنگ شیش و هشت شد و بپر بپر ، مینا وقتی میپرید لباسش رفته بود بالای باسنش یعنی انگار کون لخت وسط مجلس مونا هم که از بالا سینه ها بازی از پایین چاک رازی ، خلاصه دیدم مهران چشاش تو کون میناس گفتم هوی چته کجایی گفت امیر مینا و ببین برو بگو درست کنه لباسشو ، تو فیلم میافته اونوقت میگن خواهر بزرگ عروس خرابه گفتم آخه مونا خیلی الان تو فیلم اوکی ، گفت شورت نداره گفتم نه تو جیبمه بود و نبودش آخه فرقی نداره ، گفت اره خلاصه رقص تموم شد اومدن نشستن پیش ما گفتم مینا جون لباست رفته بود بالا بعضیا داشتن میمردن ، مونا گفت مهران کثافت هیز گفت به من میگی والا امیر تا ته تو رو در اورده مهران گفت مینا جرا شورت نداری اونم دادی به این دایناسور، مونا گفت بتوچه میخوای منم در بیارم بدم به تو ، مهران گفت هر کی هم نکنه مونا هم همونجا که نشسته بود باسن و داد بالا تو ی حرکت انتحاری شورت در آورد داد به من گفت بیا بده بهش تا از حسودی نمرده. مجلس بیشتر شلوغیش با دوستای عروس دوماد بود ، ما هم هر از گاهی چهارتایی میرفتیم وسط و میومدیم ، موقع رقص عوس دوماد همه جا تاریک کردن ، مینا کنار نشسته بود مهرانم کنارش ، مونا هم اومد یه جا کنار من نشست وسط رقص عروس دوماد دستم بردم زیر کون مینا و شروع کردم سوراخ کونش و مالیدن تو این وسطا دیدم ی انگشت خورد از سمت کوصش به انگشتام اول فکر کردم میناس ولی دیدم نه دست مهران داره کوص مینا میماله دستم و در آوردم در گوش مینا گفتم جفت دستای من رو پاما نگاه کرد دید دست مهران از شدت حشریت لرزید ی نگاه ب مهران کردم گفتم بعد نگذره در ضمن مونا هم پیش من گفت سالاری ، مونا گفت جی شده گفتم هیچی شوهر هیزت داره زن منو انگشت میکنه منم باید بیام سراغ تو ، ی نگاه ب مینا کرد ی نگاه به مهران گفت خوبه خوش میگدره مینا گفت خفه شو عشق و حالت و کن، منم رون لخت مونا تا بالای باسن میمالیدم و انگشتم میمالدم لای چاک کوصش خلاصه این وضعیت کلا ۴ ۵ دقیقه شد و بعد چراعا روشن شد خودمون جمع و جور کردیم رفتیم وسط و شام و خلاصه موقع برگشت ، مونا و مهران که با مادر و پدر خانم اومده بودن جاشونو داده به دوتا فامیل و اومدن تو ماشین ما موقع خروج از باغ من راننده مینا کنارم مونا و مهرانم عقب ، قرار شد بریم مستقیم خونهدعروس دوماد و بای بای و بعد بریم خونه و … ، موقع سوار شدن مینا تا خواست بشینه گفتم عشقم این پیراهن کلا از زیرت در بیار کوص و کون بزار تو چشمم تا برسیم گفت اخه ،، گفتم آخه چی تا الان دست این عوضی لای پات بودا ، خلاصه همونی شد که من گفتم ، مونا هم وقتی نشست برگشتم دیدم دیگه براش مهم نیست کوص اب انداختش بیرون گفتم‌مهران صندلی ماشین خیس نشه دادا گفت برو دارمش . تو راه دستم ی سره تو کوص و کون میما بود از اینه دیدم مونا نیست برگشتم دیدم داره برا مهران ساک میزنه ب مینا گفتم گفت میخوای اونم برا من ساک زد بعد گفتم مهران شورت مونا بدهدشورت مینا بگیر شورتا عوض کردیم وسط راه گفتم میخوای بری تو عقب از خدا خواسته پرید عقب و دوتا کوص سکسی داشتن واسه مهران ساگ میزدن مهرانم گیرش مثل من بود ولی دراز و نازک بود خلاصه یکم ساک زدن گفتم من جی پس ، ماشین من ی سانتافه مشکی بود شیشه های عقب و پشت دودی کامل اصلا دید نداشت جلو ها کمتر بود ، مهران گفت امیر داداش اجاز میدی ی دلی از عزا در بیارم تو این جند سال این همه چش چرونی مینا کردم ولی الان دستم به گوشته گفتم خودش میدونه حرفم تموم نشده بود دیدم مونا اومد جلو مهران دراز کش از بغل کرد تو کوص مینا و تلمبه زد مونا هم برا من ساک میزد و میمالید ، گفتم مهران ی جی بگم نمیرینی به جمع الان و حال الان و عشق و حالمون ، گفت تو جون بخواه گفتم ببین داداش این حرکت و تو دو ساله اومدی من ۶ سال ولی تا دو سال قبل تو این حرکت بین ما ۳ نا ماهی یبار بوده مهران گفت میدونم مونا جون گفته بود از گیرتم خیلی رازی نوش جونت خلاصه مینا و مهران نیم ساعتی تلمبه زدن و آبش خالی کرد تو کوص مینا نزدیکا خونه عروس دوماد بودیم که گفتم بسه پاشید درست و درمون شیم که تابلو نباشیم بریم پایین ، دوباره هر کی نشست سر جاش با کلاس انگار خبری نبوده ، وقتی از ماشین پیاده شدیم با اینکه مینا اب تو کوصش و خالی کرده بود تمیز کرده بود ولی وقتی واستاده بودیم برای خداحافظی مهمونا ، دیدم دوماد در گوش مینا ی جی گفت مینا هم برگشت من و نگاه کرد اومد سمت من گفت امیر اب مهران ازم در اومده سعید دیده اومده میگه جیگر خیس کردی ما رو خودتم که خیسی ابروم رفت گفتم تمیز کن برو خودت نیار بخواد حرف بزنه امشب عروس و با مهران میزنیم زمین. مهرانم ی نگاه ب من کرد و گفت پایم ، خلاصه موقع خداحافظی همه رفته بودن ما بودیم و بابا و مامانا و عروس داماد و خواهر داماد ، موقع رفتن سعید بغلم کرد و در گوشم گفت یه جرخی بزنید تا بهت ی پیام بدم گفتم اوکی نشستیم تو ماشین ۴تایی رفتیم سر کوچه مامان بابا رفتن سعید پیام داد با مهناز صحبت کردم گفتم امشب قرار ۳ نفری عروست کنیم گفت باشه ، گفتم چرت نگو گفت از تو تالار تو نخ شما دوتا عوضیا بودم ، به مهناز اونجا گفتم گفته پایم ، خلاصه منم به مهران و مونا و مینا گفتم گفتم بریم ۴ تا حشری رفتیم دم خونه عروس رفتیم بالا ب محض ورود دیدیم بابا عروس لباس عروس کنده یه لباس عروس سکسی کوتاه پوشیده با همون صلابت و استایل و شورتشم روی میز خلاصه رفتیم تو بگو بخند و بخور و بعد هم ۳ به ۳ تا خود صبح گاییدیم زنامونو…

نوشته: امیر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.