gayboys ارسال شده در 6 اسفند اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند سکس زنم در اتاق پرو داستان پرو لباس زنم من حامد ۳۲ ساله و همسرم فرزانه ۲۷ساله وزن ۷۵ و قد ۱۷۰ قبل از هرچی راجع به هیکل فرزانه باید بگم که یه هیکل خیلی سکسی * داره همیشه هم لباسهای جلو باز میپوشه و اکثراً هم خط سینه ش معلومه و بعضی وقتا هم که ساپورت میپوشه خط کصش* میزنه بیرون خلاصه که خیلی بدن سکسیه داره ما چندین بار راجع به مسائل سکسی و تریسام با فرزانه صحبت کردیم اما اون همیشه مخالف بود اما توی حرکات و رفتارش جوری دیگه نشون میده بگذریم قضیه برمیگرده به خرید لباس برای فرزانه جونم تو یه روز عصر تابستونی با فرزانه جون تصمیم گرفتیم که برای خرید لباس بریم بیرون اون روز فرزانه یه دونه ساپورت پوشیده بود که مثل همیشه خط کصش معلوم بود و یه تاپ سیاه که زیرش یه سوتین سفید پوشیده خط سینههاش معلوم بود من که شوهرش بودم با دیدنش شق کردم و بهش گفتم خیلی سکسی نپوشیدی که گفت نه الان همه همینطوری میپوشن خلاصه که با اون تیپ سکسی * رفتیم برای خرید بعد از چرخیدن تو چند تا مغازه و پاساژ خسته شدیم و وایسادیم برای خوردن یه چیزی همینطوری که داشتیم غذا میخوریم دو تا پسر جوون چشم از فرزانه ور نمیداشتند و معلوم بود دارن راجع به زن من صحبت یکنند بعد از چند دقیقه که غذامونو خوردیم و هوا تقریباً تاریک شده بود گفتیم بریم برای خرید لباس اگه موردی پیدا کنیم اما از اونجایی که فرزانه میخواست ست بخره اکثر مغازهها یا ستهای خوبی نداشتند یا شلوارش خوب بود مانتوش خوب نبود یا کفشش هماهنگ نبود و غیره همینطور که در حال گشتن بودیم مغازهها دونه دونه در حال بستن بودند تا اینکه یه مغازه تو یک کوچه پیدا کردیم که چند تا ست خوب داشت و و از این مغازههایی بود که همه چی میفروشند از ست لباس زیر تا مانتو و شال و شلوار و غیره وقتی ما رفتیم تو فقط یک فروشنده آقا حدود ۴۷ ساله اونجا بود و یه خانوم که اونم داشت میرفت فرزانه چند تا دونه ست در نظر داشت اون خانم ستهای خوبشو براش آورد اما خودش خداحافظی کرد و رفت فرزانه که هنوز نرفته بود تو اتاق پرو داشت باز هم مدلهای مختلفو نگاه میکرد من به مرده گفتم که دیر وقت اومدیم ببخشید اما مرده با دیدن زنم که حسابی سکسی شده بود و همچنین خط لای ممش و خط کصش حسابی حال کرده بود و گفت نه خودم هستم در خدمتتون مثل اینکه مغازه مال خودش بود و اون خانومه شاگرد بود خلاصه فرزانه چند تا از لباس ها رو برداشت و رفت داخل اتاق پرو و من هم نزدیک میز حساب روی صندلی ثابت که به زمین وصل شده بود نشستم فرزانه هر لباسی که میپوشید منو صدا میزد میرفتم نظر میدادم و برمیگشتم سر جام. مرده که دید من خیلی خسته شدم در اتاق پرو رو باز گذاشت گفت میتونید از روبرو از طریق آینه خانمتونو ببینید البته اگه دوست دارید و هی نرید و بیاید که سه تایی خندیدیم البته خودش از پشت میز نمیتونست ببینه فرزانه بعد از اینکه چند تا لباس پوشید بالاخره یه مدل رو پسندید اما کمرش خیلی گشاد بود ( اخه کونش گنده بود ولی کمرش نسبت بهش کوچیکتر) و ما از فروشنده خواستیم برای اینکه مشکل را حل کنه بیاد تا شلوار رو از نزدیک ببینه تو اون شرایط فرزانه یه شلوار پاش بود که کمرش باز بود و یه تاپ که تا بالای نافش بود خط سینههاشم معلوم بود مرده که فرزانه رو تو این شرایط دید یه گاز کوچیک از لبش گرفت و معلوم بود خیلی خوشحال بود چه چنین فرصتی گیرش اومده به فرزانه گفت لطفاً برگرده و از پشت شلوارشو با دو تا دست گرفت همینطور که داشت توضیح میداد راجع به شلوار یهو دستشو برد سمت کس فرزانه و زیپ شلوارو کشید بالا که به اصطلاح فیت وایسه که یه لحظه دستش دور شکم فرزانه رو گرفت و انگشتش با کس فرزانه برخورد کرد بعد بلند شد اومد عقب و گفت شلوار لی بیشتر به پای خانمتون میخوره چرا که بدنشون خیلی خوبه و البته ساپورتم براشون مناسبه همینطوری که داشت توضیح میداد رفت تا مدلهای شلوارهای دیگه رو بیاره گفت اگه مشکلی نیست چون که دیر وقت شده و اماکن بهشون گیر میده کرکره مغازه رو بده پایین . و ما هم که مشکلی با این قضیه داشتیم موافقت کردیم بعد با شلواری که توی دستش بود اومد پشت اتاق پرو و به فرزانه گفت عزیزم لطفاً شلوارتو در بیار و این یکی رو بپوش بیشتر تو پات میشینه و شلوارو داد به من و خودش رفت عقب فرزانه که شلوار رو پوشید با همون تاب از اتاق پرو اومد بیرون تا خودشو جلوی آینه بهتر ببینه مرده هم از این فرصت استفاده کرد و داشت حسابی زنمو دید میزد فرزانه هم متوجه این موضوع شده بود اما به روی خودش نیاورد شلواری که پوشیده بود یه شلوار گشاد با فاق کوتاه بود که خط کسش انداخته بود بیرون همچنین از بالا لبههای بند شورتش روی پهلوهاش معلوم بود مرد که این صحنه رو دیده بود گفت واقعاً بدن خوبی دارید و این شلوار توپاتون خیلی خوب نشسته همچنین باسنتون از پشت تو شلوار واقعاً زیباست که یهو فرزانه گفت خواهش میکنم کیه که قدر بدونه که من گفتم عزیزم من قدرشو میدونم و سه تایی دوباره خندیدیم و بعد من رفتم روی صندلی که ثابت بود دوباره نشستم و به فرزانه گفتم که با هر بار پرو بیرون بیاد تا هم خودش بهتر ببینه هم من که خسته شدم تا اونجا نیام که مرده گفت شما بشینید اگه کار دیگهای مد نظرشون بود من براشون میبرم و من هم تشکر کردم فرزانه چند تا مدل دیگه هم پوشید و مرده هم در همین حال لباسهای مختلفو براش میبرد و داشتن با هم راجع به لباسهایی که میپوشید صحبت میکردن و من هم از توی آینه مشغول مشاهده بودم و گاهی گوشیم رو چک میکردم گاهی که سرم پایین بود مرده فکر میکرد من نمیبینم به بهونه درست کردن لباس دستشو به باسن بدن و سینههای فرزانه میمالید و فرزانه هم از این موضوع شکایتی نداشت یه ساپورت خیلی نازک توی پای فرزانه بود و همچنین یه تاپ که مرده پیشنهاد یه کت رو داد فرزانه هم قبول کرد وقتی کت رو تنش کرد سینه هاش مانع بستن دکمه کت میشد مرده هم توی اتاق پرو در حالی که فکر میکرد من نمیبینمشون از پشت خودشو به فرزانه چسبونده بود و داشت کت رو به سمت جلو میکشوند و همچنین کیر شو خیلی آروم به کص فرزانه میمالوند . داشتن آروم با هم صحبت میکردن که من متوجه حرفاشون شدم مرده داشت به زنم میگفت واقعاً سینههای بزرگی دارین و با دست سینهشو به سمت بدنش هول میداد که این باعث میشد هم سینهشو بماله هم بدنش بیشتر با بدن فرزانه در تماس باشه بعد مرده همینطوری با کیر شق شده از اتاق پرو بیرون اومد و من قشنگ دیدم که کیرش توی شورتش شق شده بود و بعد فرزانه از اتاق بیرون اومد یه ساپورت سفید تو پاش بود که خیسی کصش از ساپورت معلوم بود و همچنین یک کت سفید که به زور دکمشو بسته بودند ممشو بالاتر آورده بود و خط سینهاش بیرون زده بود و همچنین سینههاش به هم چسبیده بود فرزانه به من گفت که این ست برای مهمونی رفتن خیلی قشنگه و من هم تایید کردم که مرده گفت البته باید سوتین رنگ مناسب هم بپوشید که فرزانه گفت اگه دارید برامون بیارید من واقعاً تعجب کردم که فرزانه جلوی یک مرد غریبه داره راجع به سوتینش و رنگش صحبت میکنه و بعد مرد سایز سینههای خانممو پرسید که فرزانه با یه شیطنت خاصی گفت یعنی معلوم نیست و باز سه تایی خندیدیم و مرده گفت فکر کنم حدود ۹۰ باشه و فرزانه گفت درسته مرده که دیگه کم کم روش باز شده بود گفت الان یه چیزی برات میارم که سینههات توش بدرخشه چند تا مدل آورد و فرزانه شروع به پوشیدن کرد و من هم برای باز و بسته کردن و نظر دادن هر سری به داخل اتاق پرو میرفتم گاهی میدیدم که مرده از داخل آینه داشت فرزانه رو دید میزد فرزانه یه مدل رو پسندید اما لبههاش بدنشو اذیت میکرد برای اینکه فرزانه مجبور نشه تاپشو دوباره بپوشه بهش گفتم شالشو روی بدنش بندازه تا مرده بیاد و مشکل رو حل کنه مرده که اومد به بهونه صاف کردن و درست کردن سوتین دستشو داخل سوتین کرد و به سینههای زنم میمالید یکم که کارشو انجام داد به زنم گفت این مورد مشکل داره اما همین مدلی به صورت ست داره یعنی شورت با سوتین هم شکل که زنم خیلی خوشحال شد و گفت اونو برام بیارین من هم دوباره روی صندلی نشستم تا مرده براش بیاره اما مرد گفت ست هامون طبقه بالا هست و برای اینکه اذیت نشه برای رفت و آمد تشریف بیارید طبقه بالا و هر کدوم که میخواین رو انتخاب بکنید زنم که با یه سوتین و یه شورت خیس توی اتاق پرو بود گفت آخه باید همه چی رو با خودم بیارم بالا مرده گفت اشکالی نداره همینطوری تشریف ببرید من نگاه نمیکنم که فرزانه با شالی که رو خودش انداخته بود به همراه من رفتیم طبقه بالا همینجوری که از پلهها بالا میرفتیم مرده یک لحظه برگشت و بدن زنمو لخت دید که کونش در حال بالا رفتن از پلهها تکون تکون میخورد و بعد سریع روشو برگردوند بعد از چند ثانیه بدون اینکه به ما بگه اومد طبقه بالا ستهایی که میگفت رو برامون آورد در حالی که فرزانه لخت و فقط با یک شورت جلوی در اتاق پرو داش آماده میشد برای ستهای بعدی و تو همین حالت داشتم لبهاشو میبوسیدم که مرده با دیدن ما یه لبخندی زد و گفت راحت باشین که فرزانه خجالت کشید و رفت داخل پرو و شروع کرد به پوشیدن ست هایی که آورده بود. و من و مرده دوتایی رفتیم پایین که من آدرس دستشویی رو ازش خواستم و اونم گفت انتهای سالن یه حیاط کوچیک هست داخل حیاط دستشویی است من هم رفتم به سمت دستشویی از اونجایی که یبس شده بودم دقیقهای دستشویی بودم وقتی برگشتم مرده رو پشت میزش ندیدم و صدای صحبت کردنش رو از طبقه بالا میشنیدم آروم از پلهها بالا رفتم طوری که سرم از آخرین پله فقط میتونست اونجا رو ببینه فرزانه از لای در پشتش رو بیرون داده بود مرده داشت سوتینش رو از پشت میبست که تو همین حین دیدم مرده از پشت به زنم چسبیده و کیرشو لای کون زنم گذاشته بود داشت با اون دستش زیر سینه های زنمو درست میکرد و میگفت این سینهها تو این سوتین جا نمیشه از بس که بزرگه و زنم با اون دستش دست مرده رو گرفته بود و معلوم بود حسابی خودشو خیس کرده که دیدم مرده زیپ شلوارشو باز کرد و شورت پاش نبود و کیرشو از لای زیپش روی شورت زنم گذاشت حالا زنم با یه شورت و سوتین لخت پشت به یه مرد غریبه وایساده بود و مرد کیرشو * از پشت به کون زنم چسبونده بود که زنم گفت تو رو خدا نکن اینطوری الان شوهرم میاد که مرده گفت نترس اگه بیاد من متوجه میشم و با اون دستش داشت کس زنمو ماساژ میداد که دست زنمو گرفت و روی کیرش گذاشت که زنم با لمس کیرش حسابی حشری شده و مرده متوجه این موضوع شده بود و گفت کصت حسابی آب انداخته معلومه کیرمو میخوای. بعد زنمو برگردون سمت خودش و کیرشو از لای شورتش میمالوند رو چوچولش و شروع کرد به خوردن سینههای زنم زنم که تو حالت خودش نبود یهو یه جیغ کوچیکی زد وایییی بله مرده سرشو کرده بود تو کس زنم و داشت آروم فرو میکرد توش زنم: خیلی کلفته آرومتر مرد: تحمل کن الان جا باز میکنی زنم : خیلی از مال شوهرم کلفت تره مرده : پس بیشتر بهت حال میده امشب واقعا عروس میشی زنم در حالی که داشت درد میکشید یه لذت و حشریت خاصی تو چشاش معلوم بود تو همین حال مرده داشت میگفت همون لحظه که اومدی وارد مغازه شدی خط سینههات رو که دیدم با خط کصت فهمیدم زن منی امشب زنم میگفت من تا حالا به هیچکی کس ندادم اما تو با مالوندنم دیوونم کردی حالا مال تو شدم مرده:جووون با کیرم حسابی بازت میکنم عزیزم زنم زود باش الان شوهرم میاد مرده .: مردی که زنشو با شورت میزاره پیش یه غریبه حقش همینه که زنشو بگان چه کصی داری ولی حیف تا ته نمیره توت بیا بخواب رو زمین تا جرت بدم بعد یه لباس انداخت زیرش و زنمو خوابوند رو زمین و خودش رفت لای پاش کیرش حدود ۱۹ سانت بود گذاشت تو کس زنم زنم :وای چه کیری داری تو معلومه که مال شوهرت کوچیکه عوضش این حسابی بازت میکنه شایدم مجبور شی بازم بیای اینجا زنم :جووووون فکر نکنم هر چی داری الان رو کن صاحب مغازه :من قبلا هم کس آوردم اینجا خودشون مشتری میشن دوباره زنم :یعنی من زیر آدمی خوابیدم که کیرشو تو همه کرده ؟ مرده: اره عزیزم تو خودت مشتری میشی زنم وایییی نه همین الانم کلی استرس دارم ولی کیرتو دوست دارم خیلی بهم حال میده مرده :همین خوبه تا حالا زنی که شوهرش این پایین باشه و زنش زیر من نکردم اینجوری وااییییی چه کونی داری جوووون زنم :اااخخخخخ بکن بزار کصم حال بیاد دوست داری؟ اره زن شوهردار دارم میکنم جنده من میشی حالا ببین واااییییی چه کیری داری قشنگ تا ته کصم حسش میکنم جوووون شوهرت کجاست ببینه وقتی حال نداره بیاد راجع به لباسش زنش نظر بده آخرش اینجوری زنش باید بره زیر جوووون وااای حامد کجایی یه مرد غریبه زنتو گایید حامد جونم بیا ببین چه کیری داره واااای اخخخخ پاره شدم بعد مرده گفت بلند شو میخوام داگی بکنمت زنمم داگی شد و چند تا لباس گذاشت زیر زانوش و کونشو قمبل کرد مرد زد در کون فرزانه و و کیرشو مالید در کس و کونش که فرزانه گفت فقط کص . کون نه مرده هم کرد تو کصش اینکه زن ۲۷ سالم داشت به مرد حدود ۴۷ ساله وسط مغازه کس میداد خیلی حشری کننده بود پشمای سفید و سیاه شکم مرده با کون سفید و بدون موی فرزانه بخورد میکرد و کون زنم با هر تلمبه حسابی می لرزید بدن زنم در مقابل بدن مرده خیلی کوچیکتر بود و با هر ضربه کل سینه ها و رونش تکون میخورد زنم : جووون اخخخخ وااییی چنان بکنمت که هرشب برا خرید بهم سر بزنی ولی اخرش به این بالا ختم بشه زنم :ااااخخخخ واییی مرده: همون پایین که جلوم لخت بودی باید میکردمت شوهرت بود نشد همونجا که سوتینتو درست کردم باید میکردمت همونجا که کصت خیس شد باید میگاییدمت همونجا که از پشت زیپ شلوارتو دادم بالا باید جرت میدادم و همینجوری داشت تو کس زنم تلمبه میزد زنم: ایییی پارم کردی مرده جوووون باید پاره بشی که بازم بیای پیشم فرزانه:شوهرم میاد بسه دیگه مرده :نه هنوز کارم باهات تموم نشده وقتی جلوی یه مرد غریبه با شورت سوتین لخت میشی باید فکر اینجاشم بکنی . از پله ها که رفتی بالا دیدم لرزش کونتو حالا زیرم داره میلرزه همون کون واییییی شوهرت کجاست میخوام بشینه رو همون صندلی ببینه زنشو چجوری میکنن زنم :واییییی کیرت خیلی بزرگه اخخخخخ عزیزم کجایی زنت پاره شد مرده:اره باید ببینه وقتی زنشو دیر میبره خرید ممکنه زنشو بگیرن بکنن جووون تو مال من شدی اولش چقدر حساس بودی حالا زیر کیرم داری میدی زنم:وایییی عزیزم به دادم برس واییی پاره شدم بس کن کصم داره میسوزه مرده:چون خشک شدی یکم الان درستش میکنم (بعد یکم تف زد به کیرش .یکمم به دستش و شروع کرد به مالیدن چوچول زنم ) دوباره کرد تو کس زنم شوهرت نیست ببینه زن خوشگلش امشب عروس شده اون کت سفیده که برا مهمونی پسندیدی خب اونو از قسط اوردم تا حسابی دستمالیت کنم جنده خانوم جوووون چه کصی داری نرمی کونت با گرمی کصت ترکیب شده بهم حال میده زنم:واییییی جر خوردم بسه دیگه نه بازم باید دووم بیاری زیرم یکم دیگه … زنم قول میدم بازم بیام فقط الان بس کن مرده:دیدی گفتم مشتری میشی جووون کصکش جنده ( بعد تند تر تلمبه میزد ) زنم:واااای جوووون دارم ارضا میشم بعد با چندتا تکون بدنش لرزید و خوابید رو زمین مرده هم خوابید روش زنم تو اون زاویه خیلی سکسی بود سینه هاش تو سوتین نمیذاشت کامل دراز بکشه از اون طرف کونش زیر یه مرد غریبه بود و داشت کس میداد مرده هم پاهاشو جمع کرد تا کصسش جمع تر بشه زنم دیگه نای صحبت نداشت مرده:جووون ارضا شدی خانوم خوشگله قربون سینه هات بشم جنده کوچولو جووووون عسل خانوم من جنده من … همینطوری که داشت اینارو میگفت کیرشو دراورد ابشو ریخت رو کون زنم بعد سریع بلند شد گفت پاشو تا شوهرت نیومده زنمم بلند شد رفت اتاق پرو مرده هم داشت میومد پایین که من سریع رفتم سمت دستشویی … نوشته: hamed لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده