داستان سکس گی ماجرای کون دادن من

[mame85]

 گی × داستان گی × سکس گی × داستان سکسی × داستان سکس گی ×

کون دادن به خیاط

اسمم رضاست و توی اصفهان مهندسی میخوندم. ولی توی شاهین شهر با دو تا دوستام خونه گرفته بودیم و زندگی میکردیم.من قبلا کون داده بودم ولی از موقعی که دانشجو شده بودم به هیچ وجه نداده بودم چون میترسیدم که دوستام بفهمن. ضمنا دوستام هم اصلا اهل این کار نبودن…یه روز از اصفهان یه شلوار خریدم که کمی واسم گشاد بود. قد من حدود ۱۸۰ و وزنم حدود ۷۸ و گندمی هستم و کون قمبلی دارم که کم مو هستش.شلوارو واسه اصلاح بردم پیش یه خیاط توی طبقه دوم یه پاساژ توی شاهین شهر که اگه اسم پاساژ رو بگم واسه اون خیاط بد میشه …بهش گفتم میخوام این شلوار یکم تنگ بشه. بهم گفت برو تو اتاق پرو بپوش بیام اندازه بگیرم. رفتم و پوشیدم. اونم اومد داخل و قسمت کمر شلوار و از پشت جمع کرد و یه خورده هم به رونام دست زد و بهو به بهونه اینکه چقدر تنگش کنه به باسنم دست زد و بعد گفت که درش بیار…منم دراوردم و شلوار خودم رو پوشیدم و اومدم بیرون…بهم گفت بعدازظهر آماده میشه…وقتی به باسنم دست زده بود خیلی خوشم اومد و خیلی دلم میخواست که منو بکنه. بخاطر همین بعد از ظهر بدون شورت شلوارمو پوشیدم و رفتم سراغش. وقتی رسیدم به مغازه خیاطی ،مثل صبح تنها بود. بهش سلام دادم و بهش گفتم آمادس؟ گفت آره…شلوارو داد بهم گفت برو امتحان کن…رفتم داخل اتاق پرو و شلوارمو درآوردم و شلوار جدید رو پوشیدم که دقیقا اندازه بود. از بیرون بهم گفت چطوره …گفتم خوبه …گفت باز کن بیام ببینم. منم باز کردم و اومد نزدیک دستش رو انداخت به کمر شلوار و جابجاش کرد و‌گفت آره خوبه…بعد به هوای اینکه چقدر گودی کمر داره دوتا انگشتش رو کرد بین شلوار و کمرم و بطور غیر عادی انگشتاشو برد پایین‌تر…یهو بهم‌گفت شورت نداری…من هیچی نتونستم بگم…بهم گفت خیلی خوش بدنی ها …من دوباره هیچی نگفتم…توی این حالت سعی می‌کرد دستاشو پایین‌تر ببره…وقتی دید هیچی نمیگم بهم‌گفت یکم صبر کن…بعد رفت بیرون و در خیاطی رو بست. من هیجان عجیبی داشتم…دوباره برگشت تو اتاق و ایندفعه با جرأت بیشتری دستش رو زد به کونم و مالش می‌داد…بهم گفت دکمه شلوارو باز کن…منم باز کردم و شلوارمو کشید پایین و با کونم بازی می‌کرد…منم دوس داشتم…بهم گفت فردا میتونی صبح زودتر از ساعت ۹ بیای …بهش گفتم آره…بعد ا‌مدم بیرون و البته پول اصلاح رو هم ازم نگرفت…شب فقط به فکر فردا بودم. صبح رفتم دستشویی و خودم رو تمیز کردم و کونم هم که کم مو بود…رفتم دیدم اومده…پاساژ خیلی خلوت بود. رفتم تو و اونم بلند شد و اینور و اونور و نگاه کرد و در و بست…رفتم داخل پرو و اونم اومد…گفت زود باش. منم شلوارمو کشیدم پایین و اونم کیرش رو درآورد. کیر متوسطی داشت ولی سیاه بود. یکم با کونم ور رفت و بهم گفت بخور . منم گفتم نمیخورم…منو برگردوند و با تفش سوراخم خیس کرد و کیرشو گذاشت لب سوراخم و آروم آروم فشار داد…من که دو سه سالی بود نداده بودم دردم میومد ولی هیجان کون دادن باعث شده بود تحمل کنم…دو سه دقیقه طول کشید کیرش بره تو‌کونم. همش میگفت اولین باره داری میدی…منم هیچی نمیگفتم. خلاصه دو سه دقیق هم تلمبه زد و آبشو ریخت تو کونم…بعد یه پارچه پاره داد بهم گفت خودتو تمیز کن…بعدش اومدم بیرون و بدون هیچ حرفی زدم بیرون و رفتم سمت خونمون…بعدا کارم این شده بود که میرفتم پیشش.میتونم بگم بیش از پنجاه بار منو کرد…حتی چند بار رفتم خونش…یکی دو بار هم توی ماشینش منو کرد…یکی دو بارم اومد توی خونه ما و منو کرد توی دفعات بعدی مدت کردنش بیشتر شده بود

نوشته: رضا