chochol ارسال شده در 10 بهمن اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن شیطونی بعد مهمونی - 1 سلام من نیلوفرم خیلی وقت بود داستانای اینجارو میخوندم و خیلی روم تاثیر گذاشته بود و شدیدا دلم میخواست یه شیطنتی بکنم تا هفته پیش فرصتش پیش اومد میخوام واستون تعریف کنم. من یه دوست پسر دارم که حدود ۵ ساله باهم زندگی میکنیم حامد اسمشه مثل زن و شوهراست تقریبا رابطمون و جدیه با چندتا از دوستامون که اونام دوست دختر و دوست پسرن همیشه برنامه میکنیم ، مسافرت میریم و خلاصه یک اکیپ حدودا ۱۲ نفری هستیم رابطه ی بچه ها همیشه سالم بوده و داستانی خاصي نبوده هیچوقت یکی از پسرهای اکیپمون میلاد که اسم دوست دخترش یاسمن بود کات کردن با هم و قبلا من و یاسمن درمورد سکس هامون خیلی صحبت میکردیم واسه هم با جزئیات و جوری یاسمن از میلاد واسه من گفته بود که دقیق تصویرسازی کرده بودم از میلاد تو ذهنم. خلاصه بعد از اینکه اینا از هم جدا شدن یک شب همه بچه ها خونه حامد دوست پسر من دعوت بودن و مثل همیشه مشروب و بزن برقص و این داستانا بود میلاد تو شرایط بدی بود از نظر روحی و خیلی مشروب میخورد و تو حال خودش بود حامد هم اون شب خیلی مست کرد جوری که وقتی بچه ها آخر شب رفتن میلاد رو کاناپه افتاد و خواب رفت حامد هم رفت دستشویی و حالش بد شد یه کم بالا آورد اومد بیرون من بردمش رو تخت بخوابه یادم اومد میلاد هم رو کاناپه خوابه به حامد گفتم برو یه پتو واسه این بچه ببر و لباس هم بهش بده و کمکش کن عوض کنه حامد رفت و بعد چند دقیقه اومد رو تخت افتاد جوری مست بود که من ازش پرسیدم لباس دادی بهش فقط گفت هوووم و خور و پفش راه افتاد و خوابید. منم انرژی زیادی داشتم چون به اندازه مشروب خورده بودم دلم خیلی سکس میخواست یه چند بار حامدو صدا زدم و یه کم کیرشو مالیدم دیدم اصلا نمیفهمه و خوابه اعصابم خورد شد خیلی هم سکسی شده بودم رفتم تو اتاق حال دیدم میلاد یه پتو روشه و شلوار جینش کنارش افتاده و یه شلوارک هم اونطرفش هست فهمیدم که درآورده لباسشو یه لحظه شدید تحریک شدم یاد حرفای یاسمن افتادم میگفت کیر میلاد خیلی گندست و خیلی سکس خفنی دارن باهم دلم ریخت یه حو رفتم کنار کاناپه نشستم پیشش حی دست به صورتش کشیدم صداش زدم گفتم میلاد خوبی ولی خیلی عمیق خواب بود و نمی فهمید منم ضربانم بالا رفته بود و روحم زیر پتوی میلاد بود رفتم یه سر اتاق به حامد زدم دیدم اونم خوابه و خیالم تا حدودی راحت شد برگشتم پیش میلاد و پتو رو آروم از روش کشیدم دیدم وااای چه خبره چه برآمدگی داره شورتش ، خیس خیس بودم من منم دیدم فرصت کمه و باید هر کاری هست سریع انجام بدم دیرشو درآوردم و یه کم واسش مالیدم و شروع کردم خوردن واقعا خوب بود آروم آروم داشت بلند میشد کیرش رفتم در گوشش آروم بهش گفتم اگه داری میفهمی صدات در نیاد فقط بخواب و دیگه اونقدری با کیرش بازی کردم کامل راست کرده بود منم یه شلوارک کوتاه پوشیده بودم پاچه هاش خیلی گشاد بود شرتمو زدم کنار و آروم نشستم رو کیرش اونقدر کیرش گنده بود همش نمیرفت توم دلم میخواست جیغ بکشم اما نمیشد نفسم بند اومده بود و بدنم میلرزید فکر میکردم بیدار میشه اما نشد یه چند دقیقه ای خودم بالا پایین کردم دو بار ارضای شدید شدم وقتی از روش بلند شدم دیرش کامل سفید بود از بس از من آب اومده بود دوباره شروع کردم واسش ساک زدم و جق هم زدم واسش تا آبش اومد تمام آبشو خوردم و مالیدم به بدن خودم پتو رو کشیدم روش دوباره و رفتم رو تخت یک ساعت بعد دوباره دلم میخواست و از فکرش بیرون نمیومدم خواب هم نمی رفتم دوباره رفتم سمتش پتو رو دادم کنار کیرشو در آوردم یه حو خور و پفش قطع شد و چشماشو باز کرد من سریع پتو رو کشیدم روش و بهش گفتم میلاد چیزی میخوای بیارم برات؟ گفت تشنمه و خیلی گیج بود با تعجب نگام میکرد رفتم واسش آب آوردم و بهش گفتم بخواب صبح خوب میشی اما داستان ادامه دار شد خیلی خفن تا اینجا طولانی شد داستان اگه واستون جذاب بود ادامشو تو یه صفحه دیگه مینویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته: نیلو لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده