رفتن به مطلب

داستان سکسی یاشار بی غیرت


chochol

ارسال‌های توصیه شده


سرگذشت زندگی یاشار - 1
 

سلام بچه ها چند تا نکته همین اول کار باید بگم
اینجا قراره راجب سرگذشت زندگیم براتون خاطره بگم
نکته بعدی قرار نیست سر خودمو یا شما مخاطب هارو کلاه بذارم با دروغ گفتن
در ضمن سعی میکنم تو هر بخش ی خاطره بگم که هم خیلی طولانی نباشه هم اینکه حوصلتون سر نره
بریم برای شروع
من یاشارم الا 33 سالم هست قدم بلنده 197 وزنم 89
از وقتی که یادم میاد خیلی علاقه شدیدی ب هیجان تو هر کاری داشتم مثلا سرکلاس انگشت میکردیم بچه هارو کیرامون در میاوردیم و…
سال اول دبیرستان بودم ی همکلاسی داشتم ب اسم امیر خیلی خوشگل و ناز خوش هیکل بود این هیچ دوستی نداشت بخاطر شرایط تیپ قیافه و مخصوصا پوست سفید و کون گنده و نرمش اومد کم کم با من طرح دوستی بریزه که مثلا من هواشو داشته باشم
اعتراف میکنم میلی ب پسر نداشتم ولی این لامصب خوب تیکه ایی بود یکم از آشناییمون گذشت فهمیدم خیلی پسر خوب با معرفتیه اصلا هم تو فاز سکس اینا نیست
کم کم باهام رفیق صمیمی شدیم ولی از اونجایی که من عاشق کون گنده بودم امیر جون هم کونش بدجوری دلبری میکرد چندبار ب شوخی دست بهش زده بودم چیزی نمی گفت یبار درست حسابی مالوندم کونشو برگشت بهم اخم کرد ولی اتفاقی هم نیافتاد
تا ی روز سر کلاس گفت مامانش بلیط استخر گرفته بیا باهم بریم منم از خدا خواسته خلاصه رفتیم استخر وقتی با مایو دیدمش واقعا هنگ کردم هرکی میدید بدنشو قفل میکرد
زود دستمو گرفت رفتیم سمت سونا بخار گفتم چرا اینجا اومدی گفت مگه ندیدی همه اونجوری نگام میکردن خب ترسیدم اینجا باز خیلی معلوم نیست بمونیم تا شاید استخر خلوت تر بشه
منم خودم از طرفی میخ اندامش شده بودم از طرفی ترس برم داشته بود ی وقت کسی نیاد اذیتمون کنه
تو این فکرا بودم امیر گفت دراز بکش ماساژ بدم
منم اماده شدم اومد روم نشست شروع کرد ب ماساژ خیلی زود رفت سراغ کونم حسابی مالید و دستشو از زیر رد کرد گذاشت لای کونم‌ گفتم امیر چیکار میکنی گفت نترس مواظبم دیدم با اون انگشتای ظریفش فقط سوراخمو ماساژ میده
دروغ چرا خیلی حال میداد خودمم یکم بیشتر دلم میخواست
گفت یاشار بکنم توش چیزی نگفتم فرو کرد تو کونم انگشتشو خیلی خوب بود یذره سوزش داشت ولی حال میداد همونم
یکم ور رفت و بعد ادامه ماساژ تموم که شد بلند شدم گفت این همه تو مالیدی یه بارم من بعد خندید گفت چطور بود
خجالت میکشیدم گفتم لعنتی خیلی حال داد
گذشت تا چند وقت همش در حال مالیدن و انگشت کردن هم بودیم تا ی روز دعوتم کرد خونشون اونا نزدیک مدرسه بود شهرکشون ما یکم فاصله داشتیم تا مدرسه
رفتم خونشون زنگو زدم مامانش درو باز کرد رفتم بالا
اوووووووف چه مامانی نگم براتون قد و هیکل عالی صورت زیبا فوق العاده سکسی تیپ خفن آرایش کرده موهاش طلایی اصن ی وضعی اومد امیر استقبالم رفتیم داخل ی راست منو برد اتاق خودش اولین حرفی که زد گفت لاشی مامانمه اروم باش جمع کن خودتو البته با خنده
منم گفتم امیر چه مامانی داری گفت هرچی باشه از مامان تو جنده تر نیست که
یکم پذیرایی ازمون کرد و امیر گفت الا میره تنها میشم تا شب
مامانش که رفت امیر سیگار در اورد باهم کشیدیم
یکم حرف زدیم اینا گفت بازم ماساژ میخوای سریع قبول کردم لخت شدم با ی شورت دراز کشیدم رو تختش اومد روم نشست شروع کرد ماساژ دادن منم منتظر بودم بر سراغ اصل کاری نمیرفت صدام در اومد گفتم امیر برو پایین تر دیگه گفت کجا گفتم کونم دیوث گفت اگه میخواستی اولش شورتتو در میاوردی بیشرف اذیتم میکرد منم سریع درش آوردم
لاشو باز کرد یکم نگاه کرد گفت چ تمیزه گفتم تازه اصلاح کردم خب خندید بهم چندتا اسپنک کرد درد داشت ولی حال میداد سرخ شده بود کونم اینقدر زد
بعد گفت برعکس بخوابم پاهامو داد بالا جوری که کلا سوراخم باز بود تو هوا منتظر بودم ببینم چکار میخواد بکنه
دیدم اول کیرمو گرفت یکم مالید
اومد جلو یکم ساک زد باز مالید و رفت سراغ سوراخم فقط داشت لیسش میزد منم که رو ابرا بودم زبونشو فشار میداد تو سوراخم منم از لذت داشتم غش میکردم
یهویی گفت مادر کونی چرا اینقدر تمیزه کونت میدونستی میای اینجا کار باکونت دارم خیلی جدی میگفت منم هم ترسیدم ازش هم جا خوردم بهم فحش داد
دوباره کیرمو فشار داد گفت با توام خارکسه چرا تمیز کردی کونتو اومدی پیشم کون بدی دیونه شده بودم هم تحریک شده بودم امپر رو هزار هم ترسیده بودم هم ی حسی داشتم انگار خوشم میومد امیر داره بهم فحش ناموسی میده
گفتم امیر اذیتم نکن خب تمیز کردم دیگه گفت بی ناموس مگه من اجازه داده بودم دست بزنی نمیدونم چرا گفتم ببخشید امیر زد زیر خنده گفت یاشار توهم گفتم منم چی؟
تو چشمام نگاه کرد انگشتشو فرو کرد تو کونم گفت توهم مثل خودم بیغیرتی حروم زاده هیچی نگفتم نمیدونم چ‌مرگم شده بود ناخودآگاه آه از دهنم در اومد بازم گفت اینقدر بهم توهین تحقیر کرد درکنارش کیرمو گرفته بود و چندتا انگشتش هم محکم تو کونم میکرد
نفهمیدم چقدر طول کشید زیر این همه فشار و تحقیر و لذت ارضا شدم اونم چ ارضا شدنی
جوری بود که همه ابم ریخت رو سینم یکمش حتی رو صورتم
اینقدر زیاد هم بود تموم نمیشد که بعدش واقعا از حال رفتم
یکم استراحت کردم بلند شدم امیر منو‌ تمیز کرده لباس تنم کرده همه چی مرتب تا دیدمش خجالت کشیدم گفت پاشو الا جنده خانم میاد ببینه خوابی شک میکنه
گفتم مگه نگفتی مامانت شب میاد گفت اره الا ابجیم میرسه خونه
یکم میوه اینا اورد خوردیم گفتم امیر چرا اونکارو کردی باهام
گفت مگه کار بدی کردم گفتم نه فحش اینا رو میگم
گفت خب خواستم شانسمو امتحان کنم اگه دوس نداشتی دیگه نمیگم ولی خب دیدم مثل خودمی گفتم من جوری نیستم امیر فقط لال شده بودم نمیدونم چرا
گفت الا که دیگه حشری نیستی گفتم نه
دستشو گذاشت رو کیرم گفت ی تست ازت میگیرم
گفتم چ تستی گفت تست بیغیرتی
یهو‌گفت فکر کن الا مامانت داره جندگی میکنه دو نفری دارن میگان مامانتو منو میگی باز اون حالت اومد سراغم لال بودم گفت اصن یه چیزی بهتر بگم فکر کن بری خونه ببینی ابجیت کس داده پردشو زدن
تو افکار خودم گم شدم یهو خندید گفت تبریک میگم تو از منم بی غیرت تری بیناموس ببین کیرت تا نافت سیخ شد
پایان بخش اول
بیشتر از این طولانیش نمیکنم انشالله قسمت های بعدی کامل تر و جذاب تر می نویسم

نوشته: یاشار ازاد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.