رفتن به مطلب

داستان گی سن بالا


mame85

ارسال‌های توصیه شده


کون دادن اتفاقی به راننده سن بالا و سیبیلو
 

این داستان‌گی‌طور هست پس‌خواهشا اونایی‌ ک از همجنسگرایی خوششون نمیاد داستان رو نخونند ک بعدش کسشر بگن
داستان مال همین تابستونه امسال شهریور ماه
یه روز جمعه بود با هیچ کدوم از رفیقام‌نرفته بودم بیرون
تصمیم گرفتم برم شهر تجاری ک فاصله ش یه‌یکساعتی هست با شهرمون اسم‌شهرو نمیارم‌ولی شاید خودتون حدس بزنید
گفتم‌میرم چن‌ تا لباس و کفش میگیرم برا خودم
چون قیمتهای اونجا نسبت ب شهر خودمون خیلی پایین تره
کمی هم‌از مشخصات ظاهریم بگم‌براتون ک موقع خوندن بهتر تصورش کنید
بیست و شیش سالمه قدم ۱۸۱ وزنم ۷۴ بدنم‌توپره و رنگ پوستم گندمیه
موهام مشکیه و رنگ چشمام قهوه ای اما ریا نباشه چهرم انقدر مهربون نشون میده ک ب دل هرکسی میشینم تو همون‌نگاه اول
ولی هیچکس نمیتونه از رو ظاهرم حدس بزنه‌ ال جی بی تی هستم چون چهرم کاملا پسرونس و اخلاقمم مردونس
بریم‌سراغ داستان
راه‌افتادم سمت ترمینال،
تاکسی های سواری ک میخاستم بیرون‌ترمینال‌کنار خیابون بودن همین ک از تاکسی پیاده شدم عادت راننده هارو میدونید دیگه میان جلوت میپرسن کجا میری گفتم فلان‌جا ک یکی‌از راننده ها گفت من میرم ولی فعلا فقط شما هستید بفرمایید بشینید مسافرای دیگم پیدا شن حرکت میکنیم
منم نشستم،از همون لحظه ی اول راننده چشممو گرفت از اونجایی ک من تایپم فقط سن بالا هست و بشدت مردای بالای چهل وپنج سال هیکلی و سبیل دار اصلا میمیرم براشون‌ک‌اون راننده دقیقا همین بود
نمیدونم چ حکمتیه ک راننده تاکسی های سواری شهرمون تک ب تک کیس های من هستن همه سن بالا هیکلی سبیل دار
یه چیزی بگم اینو واقعا جدی میگم من درسته حشریم و دلم میخواد هرروز با یکی رابطه داشته باشم ولی بخاطر آبروی خودم و خانوادم بشدت ادم‌محافظه کاری هستم تقریبا هشتاد درصد مواقع حسمو سرکوب میکنم ک مبادا با یه آدم اشتباه رابطه بگیرم و بعدا باعث آبروریزی بشه ولی راننده اون روز بدجوری چشممو گرفت حرکات فیزیکیش قدم برداشتنش طرز حرف زدنش با بقیه راننده ها بدجوری منو جذب خودش کرد این همون کیس مردونه ای بود ک دلم میخواست خودمو در اختیارش بزارم‌و بدنمو لمس کنه
تقریبا‌چهل دقیقه‌ گذشت هیچ احدی پیدا نمیشد مسافرا تکمیل شن اولش فک کردم از بد شانسی منه‌ک مسافر پیدا نمیشه بعد فهمیدم از خوش شانسیم‌بوده>>>
از اونجایی ک ادم زیاد صبوری نیستم نتونستم بیشتر صبر کنم گفتم کل کرایه رو حساب میکنم‌بریم رانندم از خدا خواسته قبول کرد راه افتادیم ولی قسم‌میخورم حتی یک درصد تو این فکر نبودم ک بخوام باهاش سکس کنم فقط چون حوصله نداشتم اونجا وایسم کرایه تکمیل رو دادم،تو راه نه ضبط روشن میکرد نه حرفی میزد منم از اونجایی ک آدم کم رویی نیستم گفتم آقا بی ادبی نباشه یا ضبطو روشن کنید یا خودتون حرف بزنید اونم گفت والا چ عرض کنم ضبطم دو سه روزه خراب شده فرصت نکردم درستش کنم شرمنده،یعنی این بشر دهن باز میکرد حرف بزنه من یه جوری میشدم تن صداش و نحوه حرف زدنش واقعا ابهت داشت یه مرد واقعی بود
من چون موهامو همیشه کوتاه میزنم ازم‌پرسید فلان شهر سربازی؟+ن والا برا خرید میرم‌-اها موهات کوتاهه فک کردم سربازی+خیلی وقته‌تموم‌کردم،با حالت تعجب گفت-جدی؟ +اره -مگه‌چنسالته؟
+بیست و شیش دارم ۲۷میشم،یه‌نگاه بهمدیگه‌کردیم -بخدا نوزده بیست سال بهت میخوره نهایت،
این حرفش برام‌جالب بود گفتم شما اولین نفری هستی ک همچین نظری داری همه‌میگن سن‌خودم بهم‌میخوره گفت ته چهرت خیلی کم سن میزنه‌اینو هر کسی متوجه‌نمیشه،این حرفو با یه لحن خاص زد نمیدونم چطور بگم اما احساس کردم ازمن خوشش اومده
دیدم سیگارشو روشن کرد یه پک زد با اون یکی دستش اروم زد رو پای من گفت خب دیگه چ خبر دوستای دختر زیاد داری زود ب زود باهاشون قرار میزاری حس کردم این خیلی اینکارس میخاد مزه دهنمو بفهمه منم چون خوشم اومده بود ازش و از خدام بود ترتیب منو بده با صدای باز گفتم ن بابا دختر کجا بود اصلا خوشمم نمیاد یه خنده ریزی کرد گفت انکار‌نکن بهت میخوره شیطون باش منم رومو کردم طرف بیرون گفتم کاش همینطور بود،گفت جدی خوشت نمیاد منم جوابی ندادم یلحظه حس ناراحتی گرفتم از اینکه کاش استریت بودم یه قیافه غمگین گرفتم در حد چن ثانیه گفت چرا روتو کردی اونور؟سرمو برگردوندم تو چشام نگاه کرد منم ناخودآگاه چشمامو کج کردم پایین تنه سمت کیرشو نگاه کردم
مث همون حرفش ک گفت ته چهرت ب سن پایین میخوره از این نگاهمم سریع متوجه شد ک ازش خوشم اومده سرعت ماشینو کامل اورد پایین زد دنده دو اروم رانندگی میکرد دستشو گذاشت رو پام و رونمو مالید منم از تمام جرعتم استفاده کردم جای اینکه برم تو شوک بگم چیکار میکنی دستمو گذاشتم رو دستش،یه لحظه تو دلم گفتم بهترین موقعیت هست سن بالا هست مشخصه آدم آبرومندی هم هست
وقتی دستمو گذاشتم رو دستش اونم شهامتش بیشتر شد گفت بخدا از همون لحظه ک از تاکسی پیاده شدی دلمو بردی ببین فکر بد نکنی بگی با هرکسی اینکارو میکنه درسته من از پسرا هم خوشم میاد ولی تا حالا کلا یکی دوبار بیشتر نبوده
منم ک بی جنبه و بی ظرفیت گفتم طاقت ندارم یجایی نگه دار کنار جاده گفت چشم فقط یکم دیگه بریم جلوتر میزنیم تو خاکی نگه میداریم تقریبا ۵کیلومتر دیگم رفت و یجایی زد کنار از جاده اسفالت فاصله انچنانی نداشتیم ولی خب خلوت طوری ک پرنده پر نمیزد، شیشه‌های جلوش دودی نبود گفتم بریم صندلی های عقب پیاده شدیم رفتیم عقب همین ک سوار شد درو بست گفت بیا قربونت برم دستاشو گذاشت دور گردنم یکم ب چهرم نگا کرد و گفت ای جانم چ پسری و لباشو گذاشت رو لبام همزمان کیرمم میمالید از رو شلوار من دستمو نمیبردم سمت شلوارش انگار خشکم زده بود حس عجیبی داشتم انگار داشتم خواب میدیدم برای اولین بار تو زندگیم کسی ک ازش خوشم اومده بود خیلی سریع تو بغلش بودم خودمم باورم نمیشد وقتی لبامو میخورد گاهی میگفت پسر لبات انگار عسله چقدر شیرینی واقعا حرفه ای بود هم با چرخش لب و زبونش هم حرفاش منو ب وجد میاورد برااولین بار تو زندگیم داشتم با تمام وجود لذت میبردم،کیرم داشت میترکید اونم حسش میکرد از رو شلوار گفت عزیزم بکش پایین برات بخورم با یه صدای خمار‌ و تشنه گفتم من میخام برا تو بخورم اونم بدون هیچ حرفی کمربندشو باز کرد دست کرد تو شلوارش کیرشو دراورد از ظاهر مردونه و جذابش حدس میزدم کیرش همینطور باشه یه کیر سبزه تقریبا پونزده شونزده سانت بود ولی کلفت و رگدار واقعا کیرشم عین قیافش باابهت و جذاب بود با دل و جون خم شدم اولش زبونم رو دور کله ش میچرخوندم سرشو خیس کردم‌ اونم دست میکشید رو موهام اه اه هم میکرد میگفت بخورش عزیزم طاقت ندارم منم کردمش تو دهنم همشو میخاستم بکنم دهنم اوق میزدم نمیتونستم ولی نصفشو ساک میزدم خیلی حال میداد کیرش واقعا مزه خوبی میداد قبلا با دو نفر دیگه رابطه داشتم ولی کیر این واقعا یچیز دیگه بود یه کیس رویایی یجوری بود ک حاضر بودم تااخر عمر باهاش زندگی کنم هم شب هم روز کیرشو بخورم،با تمام وجودم داشتم لذت میبردم از خوردن کیرش ده دقیقه ای از خوردن کیرش گذشت گفت عزیزم نمیخای بکشی پایین بیشتر بهم حال بدی امادگی داری؟منم چون تو راه بودیم سرویس بهداشتی نبود ک برم خودمو خالی کنم گفتم شاید کثیف کاری بشه الکی گفتم تاحالا ندادم نمیتونم تحملش کنم گفت باشه عزیزم پس ابمو بیار همینجوری منم از خدا خواسته با ولع و اشتها کیرشو میخوردم وقتی اونم دست میکشید رو موهام با لذت بیشتری براش میخوردم وقتی خواست ابش بیاد گفت عزیزم آبم میاد چیکارش کنم؟درسته کیرشو خیلی دوس داشتم ولی از ابکیر خوشم نمیاد گفتم بریزش تو دستمال همون بالای صندلی ها یه جعبه دستمال کاغذی بود چند تا درآورد سه چهار بار کیرشو با دستش عقب جلو کرد ابش اومد،
وقتی ابش میومد قیافش خیلی سکسی تر و جذابتر بود وقتی کیرشو کامل تمیز کرد دستامو گذاشتم دور گردنش گفتم میدونی خیلی ازت خوشم اومده اونم تو چشام نگاه کرد گفت قربون این چشمای خوشگلت برم توهم میدونی خیلی حس خوبی بمن میدی انگار ده ساله میشنماست انقدر برام دوست داشتنی هستی>>>
احساس میکردم خدا یکی از فرشته هاشو برامن فرستاده انقدر خوشحال بودم لباسامون رو مرتب کردیم چن تا بوس از لب و‌گردن هم‌گرفتیم و رفتیم جلو وقتی نشستیم گفت ولی یادت باشه من ازت سیر نشدم دلم میخواست بدن خوشگلتو لمس کنم و لذت ببریم
گفتم اخه جاش نبود گفت بعدا تلافی میکنم جاش ک بود تمام بدنتو کبود میکنم،منم از خدا خواسته گفتم ببینیم تعریف کنیم^^وقتی رسیدیم داخل شهر گفت امروز دیگه دربست در خدمت توام گفتم ن شما برو ترمینال زحمت نکش منم میرم خریدامو انجام میدم و برمیگردم ترمینال خدارو چ دیدی شایدم باز برگشتمم با تو افتاد،گفت حرف اضافی نزن میریم دوتایی خرید میکنیم و بعدم برمیگردیم منم قبول کردم یکی از پاساژای معروف شهر رو ک فقط پوشاک داره رفتیم وقتی باهم بودیم مغازه دارا فک میکردن پدر و پسریم خخخخ
من لباس زیاد گرفتم سه تا پیرهن چهارتا تیشرت و سه تا شلوار و دو جفت کفش واقعیت پول کفش هارو اون داد خیلیم خجالت کشیدم ولی گفت یکی از خریدات باید شیرینی از من باشه
ولی موقع برگشت همین ک از شهر زدیم بیرون رسیدیم یه رستوران
مهمونش کردم کباب ماهی
نمیدونم واقعا هرچی فک میکردم انگار یه خواب بود برنامه من خرید لباس بود ولی اتفاقی با این آدم اوکی شدم و شد سکس فرندم
اون متاهله برای همین تا وقتی خودش زنگ نزنه یا پیام نده هیچ کاری نمیکنم‌ درسته اون واقعا رویایی ترین کیسی هست ک میتونم تو کل عمرم داشته باشم ولی چون متاهل هست از عواقب رابطه با متاهل میترسم نمیدونم ادامه بدم یا ن
بعد از اون روز ی روز دیگم وقتی خونمون خالی بود دعوتش کردم خونه مون تو خونه رابطه کامل داشتیم بقدری حرفه ای بود جسم و روحمو ارضا کرد،اگ فرصت کردم یروزی اونم باهاتون ب اشتراک میزارم.
من چندین بار داستانمو مرور کردم تا بدون کوچیکترین اشتباه تایپی ارسالش کنم‌امیدوارم خوشتون بیاد و راضی باشید
شب و روزتون خوش:)🤍🦋

نوشته: Mohsen

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.